واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام به همه دوستای عزیز این فروم خوب و مفید
یکی از همکارانم ، از طریق اینترنت ازم خواستگاری کرده و مدت کوتاهی شناخت پیدا کردیم . پا پیش گذاشته و خواستگاری اومد . اما در جلسه اول خواستگاری ، تمام حرفا رو ضد و نقیض زدم تا امتحانش کنم و نظر واقعیش رو بدونم . اما در آخر جلسه نتیجه گیری نکردم و نگفتم چه منظوری داشتم ، گفتم جلسه دوم همه رو توضیح میدم .
اما فکر می کنم به سوء تفاهم منتهی شده و در کمال تعجب ، با وجود اینکه ادعای خواستن و علاقه داشت ، خانوادش اعلام کردن که با هم به نتیجه نرسیدیم .
خودم هم کمی علاقه مند هستم اما هنوز در موردشون تصمیم قطعی نگرفتم . حالا باید کاری کنم ؟
از طرفی هم همکاریم و نمی خوام در موردم فکر غلطی باقی بمونه .
خواهش می کنم نظرتونو بگید ، برام خیلی مهمه ... چه کاری درسته ؟
به نظرم باهاش حرف بزن و منظورتو بهش بگو
آخه حالا که از طریق خانواده ، اعلام کردن و همه چی یه جوری تموم شده . برای من و خانوادم بد نمیشه ؟
از طرفی هم من نمیدونم حتی اگه واقعیت ها رو بفهمه و برگرده قبولش میکنم یا نه ...
منم با نظرÐand3liòn موافقم .
منم با نظرÐand3liòn موافقم .
خانومی به نظر من یه مقدار کم تجربگی کردی.عزیزم میدونم تو میخواستی عکس العمل ایشون رو بسنجی و امتحانشون کنی .
گلم به نظر من دیگه شما اصلا به روی خودت نیار و موضوع رو فراموش شده بدون مگر اینکه خود ایشون بیان جلو دوباره اونوقت براشون توضیح بده اصل ماجرا رو.
مرسی که راهنماییم می کنید دوست جونیا ، چون واقعا نیاز دارم
با غرورم و احساس اینکه اگه واقعا علاقه داشت و می خواست ، به یه جلسه عقب نمی کشید ، چه کنم ؟
*Taranom* نوشته است:
خانومی به نظر من یه مقدار کم تجربگی کردی.عزیزم میدونم تو میخواستی عکس العمل ایشون رو بسنجی و امتحانشون کنی .
گلم به نظر من دیگه شما اصلا به روی خودت نیار و موضوع رو فراموش شده بدون مگر اینکه خود ایشون بیان جلو دوباره اونوقت براشون توضیح بده اصل ماجرا رو.
ترنم جون حرفتو کاملا قبول دارم .
اما نمیتونم کامل کنارش بذارم ، من کلی بهش فکر کردم ، کلی وقت گذاشتم ، با احساسم مبارزه کردم ، تحلیلش کردم و ...
حالا فقط با یه سوء تفاهم ، همه چیو تموم شده بدونم . یه عمر با احساس پشیمونی چه کنم ؟ پسر بدی نبود ، هرچند که با همه چیزش کنار نیومدم هنوز .
بازم بگین عزیزاااااااااا
چرا عاقل کند کاری...........
برو شخصی با پسره صحبت کن بهش بفهمون که منظورتو اشتباه فهمیده اما شوقی برای اینکه راضی هستس به این ازدواج نشون نده
دردونه ی عزیز واقعا قبول دارم که اشتباه کردم ، اما تصورم از آدمی که خیلی ادعای درک و فهمش میشه ، این بود که متوجه منظورم میشه و جلسه بعد در موردش صحبت می کنیم .
به نظرتون ممکنه با حرفام نظرش عوض بشه یا بخواد برگرده ؟ وقتی خانوادشون اطلاع دادن ، ممکنه زیر حرفش بزنه و بازم بیاد ؟
اون وقت جایی برای بازگشت و دوباره فکر کردن هست با این خرابکاریهایی که پیش اومده ؟
گلم هیچ وقت اینطوری برخورد نکن با خواستگارات چون ممکنه طرف متوجه منظورت نشه و وقتی نمونه برای توضیح.
من یه جزوه دارم خیلی عالیه اینکه چه سوالایی از خواستگارمون بپرسیم و چطور بگیم تا متوجه شیم نظر واقعیشو اگه دوست داشتی بگو بعدا برات بذارم.
ناراحت نشی اما من حدسم اینه که برنمیگرده چون اگه روشن بین بود با جلسه اول اینجوری پشت پا نمیزد
ولی خودتو مشتاق نشون ندی هاااااااااااااااااااااااااااا
گلم منم با نظر دردونه جون کاملا موافقم نه زنگ بزن نه حضوری اگه جایی دیدیشون از این موضوع حرفی بزن.
دیگه از ناراحتی گذشته ، باید تاوان اشتباهم رو بدم
اینکه با ایمیل همه چیز رو بگم ، خوبه ؟
چطوری بیان کنم که فرض نکنه مشتاقم ... به هر حال این یه حرکت از سمت من محسوب میشه دیگه .
دقیق میگین چطوری بگم که برداشت خاصی نکنه .
منتظر نظرای قشنگتون هستم ...
یعنی چطوری به خیر گذشت ؟ یعنی خوب تموم شد ، بدون ناراحتی ، یا به ازدواج ختم شد ؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1638]