واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: عنصرالمعالي كيكاوس بن اسكندر زياري امير اديب و هنرپرور
امير عنصرالمعالي كيكاوس بن اسكندر بن قابوس بن وشمگير بن زيار كه در سال 412 هجري قمري ديده به جهان گشود از شاهزادگان دانشمند و امراي دانش دوست خاندان زياري بود كه پس از درگذشت پدر مجال آن را يافت تا چند صباحي بر اورنگ حكومت نشيند و بر سرير فرمانروايي تكيه زند. البته او بسان مرداويچ بن زيار ديلمي، بنيانگذار سلسله زياريان، نه فرمانرواي مستقلي بود و نه سوداي بازگرداندن ايران به عظمت باستاني خويش را در سر مي پروراند. در حقيقت، عنصر المعالي از آن دسته شاهان زياري بود كه به سبب غلبه تركان سلجوقي بر ايران ديگر حكومت مستقلي در ايران نداشتند و تنها تحت عنوان اميرزادگان و شاهزادگان متنفذ در بخشي از منطقه طبرستان و جرجان حكومت مي كردند.
با تمام اين اوصاف، بايسته و شايسته است ياد شود اشتهار فراوان امير عنصر المعالي در تاريخ ايران نه به سبب حكومتش بوده است و نه به جهت روح مسالمت آميز و دوري گزيدن هايش از نبرد و پيكار و خون ريزي. بلكه عمده دليل شهرت او نگارش كتاب مشهور قابوس نامه، است كه آن را در سال 475 هجري قمري و به هنگامي كه 63 سال از عمرش مي گذشت به عنوان پندنامه اي براي تربيت و تعليم پسر خود، گيلان شاه، نگاشت و در آن كليه تجارب زندگي خود را در باب اصول اخلاقي بيان كرد.
قابوس نامه كه به تعبير پروفسور ادوارد براون، ايران شناس انگليسي و نگارنده كتاب ارزشمند و معروف تاريخ ادبي ايران، شهرت و منزلتي را كه بي گفتگو در خور و شايسته آن است يافته است سرشار از سخنان حكمت آميز و لطائف دلكش است. در نگارش آن مطالب بسيار سودمند اخلاقي و حكمت هاي عملي مورد غفلت واقع نشده اند. علاوه بر اين، قابوس نامه، حاوي مطالب دقيق، شيرين و ارزشمندي درباره تاريخ گذشته ايران و اسلام و احوال دانشمندان خوش نام، انديشمندان نامدار، شاعران نام آور و مردان نامي سده هاي اوليه اسلامي تا به روزگار نگارنده است.
در اهميت افزون و ارزش والاي قابوس نامه همان بس كه نويسندگان و اديبان بزرگ تاريخ ايران و از جمله سنايي غزنوي در حديقه الحقيقه، محمد عوفي در جوامع الحكايات و لوامع الروايات، نظامي گنجوي در خسرو و شيرين و عطار نيشابوري در منطق الطير و اسرارنامه بدان عنايت داشته و از آن رواياتي ذكر كرده اند.
از ديگر سوي، ادباي مشهور و دانشمندان معروف روزگار كنوني نيز قابوس نامه را واجد ارزش بسيار دانسته و در ستايش آن قلم فرسايي افزون پيشه ساخته اند. به عنوان نمونه، پژوهشگري توانمند چون عزيزالله بيات، نگارنده كتاب شناسايي منابع و ماخذ تاريخ ايران، قابوس نامه را نماينده اخلاق، رسوم و اوضاع اجتماعي سياسي ايرانيان در دوران پيش از يورش مغولان برمي شمارد و محققي برجسته همچون ادوارد براون از آن به عنوان كتابي شاهانه ياد مي كند كه از روي پختگي و آزمودگي تمام نگارش يافته است و آن را با كتاب بسيار ارزشمند و مشهوري چون، سياست نامه، كه به توسط سياستمدار زيرك و وزير انديشمند روزگار سلجوقي، خواجه نظام الملك طوسي، نگارش يافته است هم طراز و قابل قياس مي داند. شايان توجه است كه اديب و شاعر برجسته اي بسان ملك الشعراي بهار نيز دراين باره با بيات و براون هم عقيده است:
«علاوه برفوايد عظيمي كه از حيث شناسايي تمدن قديم و معيشت ملي و علم زندگي و دستور حيات در كتاب مذكور مندرج است، بايد آن را مجموعه تمدن پيش از مغول ناميد و همچنين سرمشق بزرگي است از بهترين انشاي نثر فارسي.»
امير عنصر المعالي كه در نصيحت فرزند خود همواره او را به پرهيز از نشست و برخاست با افراد ناشايست رهنمون مي شد، قابوس نامه را كه بسياري از ادبا شايد با اندكي اغراق آن را بهترين نمونه نثر پارسي ساده و روان و بي تصنع مي دانند در 44 فصل نگاشت و در آن از ستايش خداوند و مدح پيامبر اكرم، شناختن حق پدر و مادر، چگونگي پرورش فكر و افزودن توان سخنوري، شرح اندرزهاي نگارش شده برگور انوشيروان دادگر، آداب پادشاهي، آيين سپهسالاري، چگونگي پروردن فرزند و بسياري موارد ديگر سخن گفت.
البته شايان توجه است، امير عنصرالمعالي كه فرزند خود را به حكمت و دانش آموزي حتي از جاهلان و نادانان نيز سفارش مي نمود، فصول چهل و چهارگانه كتاب خويش را به زيور بيان حكاياتي متنوع و رواياتي دلنشين بسان حكايت افلاطون و غمگين شدنش از ستايش مرد جاهل، داستان نوشيروان و وزيرش بوذرجمهر، وصاياي ذوالقرنين، حكايت پادشاه ايران و وزيرش، داستان خياط و كوزه، مسئله عياران، حكايت دو صوفي و... نيز آراست. ناگفته پيدا است كه بيان داشتن داستان هاي زيبا و پرمعنا تا به چه اندازه در پربار شدن و جذابيت بيشتر يافتن قابوس نامه تاثير داشته است.
آنچه از مطالعه و بررسي مطالب و مضامين قابوس نامه بر مي آيد آن است كه در انديشه امير عنصرالمعالي تركيب شگفت انگيزي از سادگي و زيركي نمايان است. در پندار او انديشه هاي شكاكانه و زاهدانه در هم آميخته است. سخناني كه او درباره آداب معاشرت و زندگي اجتماعي بيان داشته است گاهي به نحو بسيار شگرفي نو، تازه و موافق اوضاع زمانه به نظر مي رسد. از جمله اندرزهاي ارزشمندي كه اين امير اديب و هنرپرور تاريخ ايران در كتاب خويش بيان داشته است مي توان به موارد زير اشاره داشت:
«اي پسر سخن گوي باش و ليكن دروغ گوي مباش و خود را به دروغ گويي معروف مكن و به راست گويي معروف باش.»
«اي پسر هرچند جواني، پيرعقل باش.»
«بسيار جاي باشد كه شرم بر مردم وبال گردد، چنان شرمگين مباش كه از شرم در مهمات تقصير و خلل راه يابد.»
«باري تا بتواني صبوح مكن كه عادت صبوح را خردمندان ناستوده داشته اند و نخست شومي آن است كه نماز بامداد فوت شود.»
«نگويم جواني مكن، لكن جوان خويشتن دار باش.»
«اگر دشمن به مرگ خويش بميرد بس شادمانه مباش و آنگاه شادي كن كه تو به حقيقت داني نخواهي مردن... اما چون دانيم كه همه بخواهيم مردن پس شادمانه نبايد بودن.»
«هر چند كه جوان باشي خداي عزوجل را فراموش مكن.»
«از مرگ ايمن مباش كه مرگ نه جوان داند نه پير.»
«به همسايه فقير بيشتر توجه بايد داشت تا به همسايه غني، اين كار به جاي آن كه رشك و حسد پديد آرد، شكر و سپاس خدا موجب مي گردد.»
به هر ترتيب، به عنوان پاياني بر اين گفتار كوتاه و سرانجام سخن مي توان گفت: امير عنصرالمعالي كه قابوس نامه اش گستردگي آگاهي ها و وسعت دانسته هاي او را در زمينه هاي گوناگون و جورواجور علم و عمل معلوم مي دارد در آنچه از اخلاق و تربيت مي آموزاند خود را به حق شايسته و واجد صلاحيت براي دريافت لقب معالي نشان مي دهد.
يکشنبه 3 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 901]