واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: دنياي پيچيده و اسرارآميز نوجوان امروز
ام ليلا محمدزاده- نوجوانان ما به چه چيزها و چگونه مي انديشند؟ مي خواهند چگونه زندگي كنند؟ چه افكاري در سرشان است؟ آينده را چگونه تصوير و تصور مي كنند؟ والدين چگونه بايد آنان را درك كنند؟ آياد دغدغه هاي والدين به دليل عدم شناخت نوجوانان مي باشد؟ آيا اختلاف نسل ها را بايد ناديده گرفت؟
« آنچه نوجوان در سر دارد و از زبان آنان مي شنويم اين است»:
پدر، مادر، مرا بشناس و دركم كن
« آرزوي بزرگ من اين است كه بزرگ ترها (به ويژه والدينم) مرا درك كنند. مرا همان طور كه هستم بپذيرند و دوستم بدارند.»
- من مي خواهم مستقل باشم، خودم باشم و مانند دوران كودكي ضعيف و وابسته نباشم.
- من مي توان با اشتياقي كه به مستقل شدن دارم ديگران را شگفت زده كنم.
- از انتقاد و تذكر ديگران خوشم نمي آيد و از شنيدن مداوم تذكرات بزرگ ترها بدم مي آيد و براي همين كارهايم را خودم انجام مي دهم تا نيازي به تذكر نباشد.
- من گاهي از مستقل بودن مي ترسم چون فكر مي كنم مسئوليت سنگيني را پذيرفته ام ولي اغلب از پذيرفتن مسئوليت احساس بزرگي و قدرت مي كنم.
- من علاقه عجيبي به الگوهاي بيرون از خانواده دارم: دلم مي خواهد فضاهاي جديدي را كشف كنم و اين علاقه من گاهي موجب نگراني والدينم مي شود در حالي كه آنها را هم دوست دارم.
- گاهي دلم مي خواهد تنها باشم و به آروزها و خيالات خود بپردازم.
- نياز شديد به كشف دنياها و فضاهاي جديد دارم براي همين به مطالعه در افكار و انديشه هاي انسان هاي بزرگ اين عصر علاقه دارم.
- من عاشق اطلاعات جديد هستم و درباره همه چيزهايي كه به نوجوانان مربوط مي شود اطلاعات دقيق دارم و هر چيز تازه و جديدي توجه مرا جلب مي كند.
- دانش من بسيار ناچيز است. براي همين، كار اصلي من، پرسيدن و ياد گرفتن است.
- من مي دانم كه هر چه مفيدتر باشم مستقل تر مي شوم و مي دانم كه افكار منفي، دشمن اعتماد به نفس و استدلال من هستند.
- استقلال واقعي در نظر من يعني تصميم گيري شخصي و پذيرفتن مسئوليت آن.
- گاهي حالت دو گانه اي را در خود تجربه مي كنم. مثلا هم دلم مي خواهد تصميم گيرنده نهايي خودم باشم و هم از عواقب آن نگران مي شوم و مي خواهم ديگران براي من تصميم بگيرند.
- من مي دانم كه تذكر ديگران احتمالا معنايش اين است كه من كارم را درست انجام نداده ام و گاهش نشانه نگراني خود آنهاست.
- وقتي كسي براي كاري كه انجام داده است بر من منت مي گذارد، بي اندازه ناراحت مي شوم.
- من تحرك، هيجان، تنوع و زيبايي را دوست دارم.
- من به دنبال قهرمانان واقعي زندگي ام مي گردم.
- اغلب نمي دانم كه چه مي خواهم ولي هميشه مي دانم كه چه نمي خواهم.
- گاهي نسبت به جسم و تيپ خودم بسيار حساس مي شوم.
- نياز شديدي به دوستان همدل و همفكر دارم.
- من به فضاهاي جديد، انديشه هاي نو، ارتباطات صميمانه جديد نياز دارم تا خلاقيت خود را آشكار كنم.
- تمايل من به استقلال به حدي است كه گاهي بحث ها و حمايت هاي والدينم را نمي توانم بپذيرم ولي دلم نمي خواهد آنها از من رنجيده خاطر شوند. (كاش آنها مي دانستند.)
- به رسميت شناختن دنياي من، گاهي براي والدين دشوار مي شود.
ادامه دارد
جمعه 1 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]