محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826530595
نگاهي به زندگي هنري استاد مهرتاش
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نگاهي به زندگي هنري استاد مهرتاش
با بررسي و تحقيق در تاريخ موسيقي معاصر، گاه به اشخاصي برميخوريم كه در عين تأثيرگذاري آنچنان كه بايد نامي از آنان مطرح نگشته و با وجود خدمات گرانبهايشان در گرد و غبار گمنامي و به فراموشي سپرده شدهاند. يكي از اين بزرگان مرحوم استاد اسماعيلخان مهرتاش ميباشد. خدمات اين هنرمند بزرگ به قدري است كه قلم ناتوان از بيان آن است. و به نوعي ميتوان گفت «موسيقي»، «تأتر، و خيل كثيري از «بزرگان موسيقي و تأتر» ايران، وامدار اين استاد ارزنده ميباشند.
* كودكي و نوجواني مهرتاش
اسماعيل مهرتاش در سال 1283 در تهران ديده به جهان گشود. تحصيلاتش را در دارالفنون سپري كرد. در كودكي با ذوق موسيقايي خود كمانچه مانندي از كدوي قليان و موي اسب ساخت و سعي به صدا درآوردن آن با سيخ كباب نمود. صداي خوشي داشت و اطرافيان دريافتند كه اين كودك را در سر شور موسيقي است و بايد او را به تحصيل موسيقي وادارند. بدين سبب نزد درويشخان رفته و در محضر اين استاد وارسته تلمذ ميكند و پس از آن نيز محضر داوود شيرازي بهره گرفته و پس از تأسيس مدرسه عالي موسيقي به همت مرحوم كلنل علينقيخان وزيري در آن مدرسه ثبت نام كرده و جهت تكميل معلومات موسيقي خويش ميكوشد.
مهرتاش در اوان نوجواني در حالي كه بيش از پانزده سال نداشت گروهي را مركب از سي و پنج نفر از بچههاي محل و شاگردان مدرسه دارالفنون تشكيل داد و به اتفاق اين عده كنسرتهايي به شكل دورهاي، هفتهاي دوبار و هر بار در منزل يكي از افراد برپا ميكرد. در ضمن مهرتاش با ديدن نمايشنامههاي «كمدي ايران» علاقمند گرديد كه به اجراي برنامههاي تأتري بپردازد. پس با اعضاي گروه به تمرين پرداخت و در ايوان منازل با نصب پارچههاي رنگين به عنوان دكور و پرده به اتفاق ساير دوستانش به اجراي كنسرت و تئاتر مشغول شد. در اين گروه به دليل نبود هنرمند خانم افرادي چون مرحوم عبدالرحيم اعتمادمقدم و يحيي كيا در نقش زن جوان و سيدابوالقاسم اشراقي و حبيب خيلتاش در نقش پيرزن ظاهر ميشدند.
اين نمايشها بين سالهاي 1298 تا 1303 در ايوان منازل اجرا گرديد و اكثراً تقليدي بود از نمايشنامههايي كه كمدي ايران با ارامنه روي صحنه ميآوردند. كمكم به اتفاق اعضاي گروه خصوصاً سيدكاظم شهيدي (كه وي نيز از شاگردان مكتب درويشخان بود) به فكر ايجاد جامعه باربد افتاد.
* تأسيس جامعه باربد
تا قبل از سال 1305 يعني تأسيس رسمي جامعه باربد فقط چند نمايشنامه موزيكال روي صحنه آمده بود:
ـ نمايشنامه كمدي ـ انتقادي «قوزي» توسط كمدي ايران (در جهت انتقاد از عمل ميرزاموسيخان رئيس ماليه تهران به خاطر اخراج عدهاي)
ـ نمايشنامههاي موزيكال سرهنگ عباس معيني آزاد (از مدرسين مدرسه نظام) و گروهش كه از شاگردان نظام بودند.
شايان ذكر است كه مرحوم مهرتاش قبل از ايجاد جامعه باربد با معينيآزاد همكاري داشت.
ـ نمايشنامههاي ارامنه تهران كه از زبان قفقازي ترجمه و اجرا ميگرديد نظير آرشين مارالان، مشهدي عباد، ميرزا مراد، ناموس و...
ـ اپرتهايي كه كلنل وزيري به روي صحنه آورده بود.
مهرتاش با پيگيري اين نمايشنامهها درصدد انظمام و سازماندهي گروه خود برآمد و به همين جهت كلوپي تاسيس كرد و قبول عضويت نمود. حق ماهيانه اعضا را سه تومان قرار داد. از محل اين سه تومان(ها) حقوق به اعضاي اركستر پرداخت كه ميزان آن ماهي پنج ريال بود و براي هر دفعه كه يكي از اعضاي گروه دير ميآمد ده شاهي جريمه مقرر گرديد. گرچه اولين برنامهشان بعد از شكل گرفتن، اجراي دو كنسرت بود كه در سالن گراند هتل اجرا شد ولي چون در فاصله اين دو كنسرت يك نمايشنامه يك پردهاي نيز به اجرا گذاشتند، ميتوان آن را آغاز فعاليت جامعه باربد محسوب داشت. اما اولين نمايشنامه موسيقيدار «اپرت» كه به طور مستقل اجرا نمودند ليلي و مجنون بود كه در سالن زرتشتيان (در خيابان سيتير) به اجرا گذاشتند. به هر حال استقبال عموم از اين نمايشنامه، مهرتاش و يارانش را بر آن داشت كه مصممتر در اين راه قدم بردارند. جامعه باربد (در طي سالهاي 1305 تا 1318) در خيابان فردوسي و در ملكي متعلق به احتشامالسلطنه فعاليت خود را آغاز نمود. به دليل عدم سالن نمايش، مهرتاش برنامههايش را در سالنهاي مختلفي نظير سالن گراند هتل، سالن زرتشتيان، سالن حاج مفتحالملك (در حسنآباد) و محلهاي قبلي تماشاخانه دهقان، سالن نكويي و سينما هما اجرا ميكرد. كارگرداناني كه طي اين مدت با جامعه باربد همكاري ميكردند غير از اسماعيل مهرتاش، ميرسيفالدين كرمانشاهي، هايك كاراكاش، علي دريابيگي، رفيع حالتي، خان بابا خان صدري و فضلالله بايگان بودند و هنرپيشگاني چون: ملوك ضرابي، رقيه چهرهآزاد، ضياء مومني، يحيي كيا، نورمحمد ميرعمادي، شباهنگ، حسين محافظ، محسن تسهيلي، سيد محمد علي خان كاظمي، فضلالله بايگان، رفيع حالتي، سرهنگ اعتماد مقدم، محمد مشروطه، صفاريان و محتشمي شركت داشتند. نوع برنامهها يا اپرتهاي تاريخي بود يا عاشقانه كه بر روي آثار نويسندگان ايراني و يا ترجمه آثار خارجي ساخته ميشد. دكوراتورها محسن سهيلي، مهدي مقبل، ميرسيفالدين كرمانشاهي و سروري و خان باباخان صدري و گاهي رفيع حالتي بودند. گاهي نمايشهاي بدون موزيك نيز به وسيله جامعه باربد اجرا ميشد كه ضمن آن براي اين كه تنوعي داده باشند يك تابلوي موزيكال اجرا ميگرديد. پس از آن (در طي سالهاي 1318 تا 1321) جامعه باربد به خيابان سعدي انتقال يافت و يك دوره فترت سه ساله را گذراند و در اين دوران هيچ گونه برنامهاي اجرا نكرد. تا اين كه در سال 1321 مرحوم مهرتاش محلي را در خيابان سعدي جنوبي روبروي كوچه معين بوشهر اجاره كرد و فعاليت خود و جامعه باربد را گستردهتر ساخت. در سال 1325 جامعه باربد به كوچه باربد (واقع در خيابان لالهزار) انتقال يافت و مانند گذشته به روند خود ادامه ميداد و پس از آن (در سال 1328) مهرتاش در ابتداي لالهزار محلي را كه زمينش وقفي بود به مبلغ 1300 تومان اجاره كرد. جامعه باربد فعاليتش را در اين مكان تا زماني كه آتراكسيون در تئاترهاي خيابان لالهزار پديد آيد ادامه داد و به اجراي برنامه ميپرداخت و تا همان زمان داير بود.
* جشنهاي ملي ـ مذهبي، فرهنگ كوچه و بازار و پيش پردهخواني از ديدگاه مهرتاش
استاد اسماعيل مهرتاش به فرهنگ و آئينها و آداب و رسوم ايراني بينهايت علاقه داشت و با نوشتن و كارگرداني نمايشنامههاي موزيكال سعي بر حفظ و يادآوري آنها به عموم مردم نمود. به خصوص كه بسياري از اين نمايشنامهها بعدها در راديو و تلويزيون پخش گرديد و هنوز هم خاطرههاي خوش آن در اذهان باقي است. مهرتاش هنر پيش پردهخواني را كه كمي قبل از او پا گرفته بود به شكل نوين و آميخته با مضاميني برخاسته از فرهنگ مردم كوچه و بازار و در جهت هويت بخشيدن به آن ادامه داد و به حفظ آيينهاي ملي همت گمارد. محمد صفار منتشري از شاگردان و ياران وفادار استاد مهرتاش در اين زمينه ميگويد: «قديمها هر كاري يك ترانه داشت و دورهگردها آن ترانهها را ميخواندند. استاد مهرتاش بعدها روي آنها آهنگ ساخت تا در فاصله عوض كردن دكور صحنه كه نيمساعت تا چهل و پنج دقيقه طول ميكشيد اجرا كنند كه حوصله مردم سر نرود. بيشتر آنهايي كه در جامعه باربد بودند اين ترانهها را خواندهاند. عزتا... انتظامي، مرتضي احمدي، محمدعلي كشاورز و علي تابش هر بار در هيأت يكي از فروشندهها روي صحنه ميآمدند و به همراه يكي دو نوازنده آواز ميخـــواندند. اصـــلاً پيش پردهخواني به خاطر محدوديت امكانات شكل گرفت.....» همانطور كه بيان شد مهرتاش به جشنهاي ملي و آداب و رسوم آن علاقه تام داشت به خصوص چهارشنبهسوري و نوروز و نمايشنامههاي موزيكال و پيش پردهخوانيهاي بسياري در اين زمينه نوشت و كارگرداني كرد. ترانههايي آميخته با نمايش كه از آن جمله ميتوان به ترانههاي طالعبيني، شمع فروشي، چغاله بادامي، تخممرغي، سبزهاي، نعنا و تلخوني، سمنوفروشي، گردوفروشي، سكهاي و سيب فروشي اشاره كرد. و اما شرح مختصري از اين ترانههاي كسب و كار از زبان محمد صفار منتشري خوانندة جامعه باربد، وي در مورد ترانه طالعبيني ميگويد: «نزديك عيد كه ميشد فروشندهها تقويمها و سالنامههاي كتابي و ديواري ميفروختند. قديمها تقويمها نوعي طالعبيني بود. مثلاً نوشته بود طالع هر كسي هر روز چطور است و چه ساعتي خوش است. دورهگردها ميگشتند و ميخواندند: «بغلي و ديواري تقويمها مال سال نو/ اوضاع كواكب مستحب و واجب/.... ادوار قوري، بحرسماور، گريه دختر براي شوهر، چلهنشستن، تحفه شكستن و...» منتشري ياد ترانه سكه فروش ميافتد: «آن موقع همه سر سفره سال نو سكههاي نو ميگذاشتند و آنها را گرانتر از قيمت خودشان ميخريدند. معتقد بودند سال نو همهچيز بايد نو باشد. حتي كوزههاي آبي كه يك سال استفاده كرده بودند ميشكستند و كوزة نو ميخريدند. كوزههاي قديمي را بيشتر در چهارشنبهسوري ميشكستند.» سكه براي عيده هم زرده هم سفيده/ موقع تحويل آقاجون نگاه بكن به سكه ـ خانم بزرگ نيت كن امسال بري به مكه/سكه براي عيده هم زرده هم سفيده ـ سكه براي تحويل اين سكة به نومه (نامه)/ اگه كه زود زود نخريد جون شما تمومه...
و همچنين خاطرهاي از اجراي ترانه گردوفروش در قالب يك پيشپرده: «... در يكي از روزها، مرحوم اسماعيل مهرتاش در كلاس درس به هنرجويان اعلام كرد به يك نفر جهت اجراي پيشپردهاي به نام گردوفروش كه همآهنگ آن را بخواند و هم نقش او را بازي نمايد نياز ميباشد. چند نفري داوطلب شدند، كه از ميان آنان من انتخاب گشتم و پس از دو ماه تمرين علاوه بر اجراي پيشپردهاي در نمايشنامه «خسرو و شيرين»، گردوفروش با شركت هنرمند باارزش آقاي عبدالوهاب شهيدي در شب عيد نوروز اجرا گرديد كه مورد توجه فراوان قرار گرفت. البته توضيح اين مطلب لازم است كه استاد هر سال در شب عيد و سال نو براي يتيمان و به طور كلي كودكاني كه از داشتن پدر و مادر و سرپرست محروم بودند برنامههايي ترتيب ميداد و ضمناً از اشخاص بانفوذ و ثروتمند دعوت به عمل ميآورد و آنها هدايا و خيراتي به آن اطفال هديه ميكردند و اين عمل خيرخواهانه و انساني استاد مهرتاش تا زمان حيات آن مرد شريف ادامه داشت.»
*مهرتاش از زبان شاگردانش
مهرتاش شاگردان بسياري را در زمينه آواز، تار، فن بيان و هنرپيشگي تربيت كرد و به واسطه عشق به فرهنگ و هنر كشورش حتي يك ريال از شاگردانش دريافت نكرد. حتي آنان كه به جامعه باربد راه يافتند مقرري دريافت ميكردند و بدين سبب كلاسهاي او از شلوغترين كلاسهاي پايتخت بود. از شاگردان نامدارشان ميتوان به: اشرفالسادات مرتضايي، ملوك ضرابي كاشاني، ملكه حكمتشعار، عبدالوهاب شهيدي، اكبر جقه، بهرام سير، منوچهر شفيعي، محمد صفار منتشري، برادران وفايي، محمدرضا شجريان، شاپور رحيمي، گودرزي، محمدرضا نوايي، محمد بيگلري و همچنين فريدون اسماعيلي(دوبلر)، رضايي و حسن يزدانيان (خوانندگان مذهبي) اشاره كرد. البته خيل شاگردان استاد بسيارند زيرا كه بيش از نيم قرن از عمر بابركت مهرتاش به تدريس و پرورش هنرجويان گذشت.
عبدالوهاب شهيدي هنرمند پرآوازه كشورمان كه از اعضاي جامعه باربد بود در مورد اخلاق و خصوصيات شخصيتي و همچنين روش تدريس استاد مهرتاش ميگويد: «معلمي مسئوليتپذير و انساني نمونه كه هر چه دارم از اوست، اين هنرمند بزرگوار بيش از پنجاه سال در خدمت فرهنگ ايران بود. او آن قدر بلندنظر بود كه به شاگرداني كه مشكل مالي داشتند كمك ميكرد. در سرما و گرما، بيماري و ناتواني كلاس را تعطيل نكرد و با هزار دشواري جامعه باربد را سراپا نگه داشت. پنجاه سال كم نيست، مهرتاش با رنج و مشقت گنجينهاي بزرگ در جامعه باربد درست كرد. آرشيو لباس، دكور، لباس هنرپيشهها، نمايشنامههاي دستنويس، عكسهاي سياه قلم هنرپيشگان، كتابخانه، سازهاي قيمتي و ... كه حاصل پنجاه سال تلاش مردي دلسوخته بود، به دلايلي آتش گرفت همه چيز سوخت نابود شد و از بين رفت. مهرتاش هم نتوانست تحمل كند... مدت كوتاهي بعد از اين واقعه از دنيا رفت. فقدان او در موسيقي ايراني و تأثر بينهايت چشمگير است. قدرش را نميدانستند، هنوز هم نميدانند.... ايشان روي تربيت شاگردان بسيار حساس و دلسوز بودند. اعتقاد داشتند كه هنرجوي رشته آواز ابتدا بايد با شعر آشنايي پيدا كند و بعد آواز، تدريس استاد با تار بود. خيلي هم معلم سختگيري بود. هميشه به من چند نصيحت ميكرد كه: يك خواننده بايد براي خودش سبك داشته باشد و براي آواز شعر مناسب انتخاب كند، تقليد نكند، مردم را خسته نكند،.... من چهارچوب آواز را به شما ياد ميدهم. ديگر سليقه خودتان است كه چگونه آن را تنظيم كنيد و ارائه بدهيد اگر غير از اين باشد، فراموش ميشويد. تحريرهاي بيمورد ندهيد. جيغ نزنيد، بين كلمات تحرير ندهيد و...» محمد صفار منتشري از ديگر شاگردان مطرح مهرتاش كه پيش از اين از او نام برده شد، به غير از اين كه رديفهاي روايت شدة استادش را پاس داشته، سالها به تدريس آنها همت گمارده و درصدد ارائه آن به بازار است. چند آلبوم نيز از ساختههاي مرحوم مهرتاش عرضه داشته است از جمله دو آلبوم «هفتسين به روايت طهران» و «چهارشنبه سوري به روايت طهران». منتشري ميگويد: «شب هفتم استاد مهرتاش بعد از مراسم به همراه چند نفر از دوستان قديمي به منزل ايشان رفتيم. به اتاقش رفتم و به ياد روزهاي خوب گذشته افتادم. سازها، لباسها و كتابهايش در اتاق چيده شده بود. سه دفترچه هم داشت كه ترانههاي مختلف را در آن نوشته بود. آنها را برداشتم كه يادگاري نگه دارم، هنوز هم صحيح و سالم آنها را دارم. متأسفانه تنها چيزهايي كه از او باقي مانده همين سه دفتر است و معلوم نيست چه برسر ساز و ديگر لوازمش آمده است.»
محمدرضا شجريان هنرمند گرانقدر كشورمان نيز سالها از محضر مرحوم مهرتاش بهره برده و در برنامههاي جامعة باربد شركت داشته است. خاطرات استاد از آن دوران كه در كتاب راز مانا نقل شده بسيار خواندني است. عاقبت اسماعيل مهرتاش در سال 1359 پس از يك عمر خدمت در جهت اعتلاي فرهنگ و هنر ايران زمين، دل شكسته و دلآزرده رخت از جهان فاني بربست و به سوي جهان باقي شتافت. ايشان حدود 450 آهنگ مختلف براي پيسها و پيش پردهها، ترانههايي فكاهي مانند زالكِ زال زالكه، كلفتي خانم آورده تو خونه، ماشين مشتي ممدلي .... و ترانههاي فاخري چون خسرو حسن، چه خوش صيد دلم كردي و ... را ساخته وتنظيم نمود.
مراجع و مآخذ:
1) يادنامه استاد اسماعيل مهرتاش
2) مردان موسيقي سنتي و نوين ايران ـ حبيبا... نصيريفر
3) چهرههاي ماندگار ـ فروغ بهمنپور ـ انتشارات بدرقه جاويدان
4) ميراث خبري
پنجشنبه 31 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]
-
گوناگون
پربازدیدترینها