واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مدتی است كه شبكه تهران با ساخت سریال «دانی و من» كه سالها پیش قسمت اول آن پخش شد، بار دیگر و با واسطه عروسك عظیمالجثه دانی سعی كرده است... جای همه عروسكها خالی استبیشتر آدمها از دوران كودكیشان به نیكی یاد میكنند، زیرا در آن دوران شیرینترین خاطرات را ثبت كردهاند. بازیها، دوستیهای كودكانه و قصههای شیرین مادربزرگ هر كدام به نوعی سهمی در پرورش خاطرات آن دوران دارند. برای همین آدمها خیلی سخت میتوانند از خاطرات كودكیشان بگذرند و معمولا این آرزو برای اكثر آنها وجود دارد كه بتوانند یك بار دیگر در آن زمان زندگی كنند. از این نظر بیشتر ما خیلی چیزها را جا گذاشتهایم كه دوست داریم به عقب برگردیم و آن موارد باارزش را با خود بیاوریم.در این میان عرصه هنر و نمایش سهم بسزایی در رشد و پرورش كودكان و نوجوانان دارد و این هنر نامتناهی، دوران كودكیمان را پر از شادی و شعر كرده است. به كودك و نوجوان دیروز بهای بیشتری داده میشد تا جایی كه بچههای امروز هم در خاطرات آنها سهیم شدهاند و بیشتر از برنامههای آنزمان استقبال میكنند. برنامههایی مانند بازم مدرسم دیر شد، كلاهقرمزی و پسرخاله، اتل متل توتوله، مدرسه موشها و... . این مساله نمایانگر این است كه بچهها برخلاف دنیای پر از فناوری امروز هنوز هم همان سادگی و صداقت را میپسندند و با این دنیای بیآلایش براحتی ارتباط برقرار میكنند. یكی از ابزارهای لازم برای برنامههای كودك و نوجوان عروسك است، عروسكهایی كه هر كدام با شیوه و حركات خاص خودشان همه ما را با دنیای آرزو و رویاهایشان پیوند میدهد. گاهی بعضی از این عروسكها ماندگار میشوند مانند كپل درمدرسه موشها یا كلاهقرمزی و پسرخاله.در این چند ساله اخیر برنامههای زیادی برای كودكان ساخته شده است كه در آنها تلاش شده فاكتورهای اصلی برای جذب مخاطب كودك و نوجوان وجود داشته باشد. عروسكهایی مثل پنگول در برنامه «رنگین كمان». اما كمتر عروسكی در این زمان، ماندگاری عروسكهای سابق را دارد و در شخصیت آنها به نوعی شتابزدگی موج میزند. انگار عروسكها هم دچار روزمرگی شدهاند و آنها هم ناگزیرند كه تمام حرفهایشان را سریع و دور از آرامش بزنند. از طرفی اغلب افرادی كه روزی تنها برای این قشر فعالیت میكردند حالا یا مشغول كار دیگری هستند یا خانهنشین شدهاند، هرچند شاید هنوز دغدغه ورود به دنیای كودكان را با خود داشته باشند اما بیشتر آنها از شرایط امروز و سینمای ضعیف كودك و نوجوان گلایهمندند. در صورتی كه كودكان و نوجوانان در همه دورانها و نسلها تشنه آموزش و شادی هستند.مدتی است كه شبكه تهران با ساخت سریال «دانی و من» كه سالها پیش قسمت اول آن پخش شد، بار دیگر و با واسطه عروسك عظیمالجثه دانی سعی كرده است به دنیای رنگارنگ كودكان گام بگذارد. آن هم با شكلی تازه و قصههای متفاوت كه البته تا حد زیادی هم موفق بوده است. ارژنگ امیرفضلی به عنوان كارگردان دنیای عروسكها پیش از این با ساخت مجموعه قصههای «من، بابام، باباش» این مساله را ثابت كرده است كه دنیای بچهها را خیلی خوب میشناسد. شاید بتوان گفت مجموعه دانی و من تا حد زیادی به دنیای فانتزی وارد شده است؛ دنیایی كه كودكان براحتی میتوانند به تخیلاتشان نزدیك شوند.یكی از مسائل دیگری كه كودكان بشدت شیفته آن هستند، قصهگویی است. بچهها قصه شنیدن را بسیار دوست دارند و بخوبی از آن استقبال میكنند، اما در برنامههای كودك امروز كمتر بحث قصه و قصهگویی وجود دارد و بیشتر به مسائل جانبی پرداخته میشود. این مساله حتی در شبكه 2 كه به شبكه كودك و نوجوان هم تغییرنام داده است كمتر دیده میشود و اگر هم هست تنها یك خط داستان وجود دارد كه تا انتها هم در مورد آن صحبت میشود و در پایان هم نمیتوان نتیجه درستی از آن گرفت. البته ناگفته نماند كه در برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» به قصه و داستان نگاه ویژهای شده است و در آیتمهای مختلف این برنامه نمایشهای طنزی را میبینیم كه خط داستان واقعی در آن وجود دارد، اما این مساله نمیتواند به تنهایی كافی باشد. چراكه بچهها در همه دوران به قصه و شخصیتهای متفاوت آن نیازمند هستند. به عنوان مثال، پخش مجدد سریال «خونه مادربزرگه» اثر مرضیه برومند، با استقبال خوبی مواجه شده است. چراكه تمام المانهای مثبت و قابل توجه برای كودكان در این سریال وجود دارد؛ شخصیت مادربزرگ به عنوان كسی كه بزرگ خانه است و مهربانانه با سایر اعضای خانه برخورد میكند، «مخمل» به عنوان گربهای كه شیطان اما دوستداشتنی است و نوكسیاه و نوكطلا به عنوان جوجههایی كه سعی میكنند بچههای خوبی برای پدر و مادر و همینطور مادربزرگ باشند. استقبال از این مجموعه بار دیگر نشان داد كه بچههای امروز برخلاف این كه اسیر فناوری و شتاب زمان شدهاند، اما قصه و عروسك را باهم بسیار دوست دارند و راحت به دنیای خیالشان سفر میكنند.شاید گاهی این عروسكها براحتی بتوانند تمام حرفهایی را كه پدر و مادرها بارها به بچههایشان گوشزد كردهاند ولی نتیجهای نگرفتهاند، بزنند. برای مثال مرضیه برومند در جایی وقتی از او سوال شد كه چرا قهرمان فیلم «شهر موشها» ژاپنی بود، گفت: برای این كه هم طنزش بیشتر است و هم بچههای ما موشیرو میشونه را بیشتر میشناسند تا یك پهلوان ایرانی را ... .بنابراین از زبان عروسكها خیلی چیزها را میتوان به كودكان آموخت. فقط كافی است خودمان هم تلاش كنیم تا بچهها بار دیگر با دنیای ساده و صادقانه خودشان آشتی كنند و كمتر پشت این رایانههای خستهكننده و خالی از شادیهای كودكانه وقتشان را بگذرانند. ای كاش بار دیگر بزرگان سینمای كودك و نوجوان برای پاسخ به دغدغههای كودكان امروز تلاش كنند، زیرا همه ما موظفیم بهترین دوران را برای بچهها بسازیم تا آنها هم بتوانند در آینده دنیای بهتری را برای دیگران بسازند.ای كاش دوباره عروسكهای نیمهجان گذشته، جانی دوباره بگیرند و به پرواز دربیایند. جای همهشان خالی است. از كلاه قرمزی گرفته تا كپل، نارنجی، ژولی پولی، درون و برون، هادی و هدی، ریسمون و آسمون و... .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 717]