واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: پيامدهاي يك ابراز دوستي نامتعارف
نعمت احمدي
اسفنديار رحيم مشايي را شايد بتوان خبرساز ترين عضو كابينه نهم دانست كه اتفاقاً از حاشيه امني برخوردار است، او عضو ثابت سفرهاي رئيس جمهور در طول سه سال گذشته بوده، هرچند سفرهايي به تنهايي داشته كه باز هم بي حاشيه نبوده است؛ سفر تركيه او و شركت در مجلسي كه ظاهراً خانمي در آن رقصيده از پرحاشيه ترين سفرهاي اوست.از قضا رحيم مشايي به تبع عنوان خود، رياست سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بلكه از باب دعوتي كه از بعضي چهره هاي خبرساز به عمل آورد نيز پرحاشيه بوده است. نخستين سفر هوشنگ اميراحمدي كسي كه ظاهراً بيشترين كوشش را در جهت نزديكي ايران و امريكا انجام مي دهد به دعوت رحيم مشايي بوده است، موضوعي كه اميراحمدي از آن خبر داد و رحيم مشايي هم آن را تكذيب نكرد. وقتي پازل حضور اميراحمدي آ ن هم به دعوت رحيم مشايي به عنوان معاون رئيس جمهور را كنار مسافرت اميراحمدي به اسرائيل و ملاقات با شائول موفاز كنار هم مي گذاريم، ناخودآگاه به سادگي از تولد - ملت- اسرائيل در ذهن معاون رئيس جمهور نمي توان گذشت؛ ملت در ادبيات سياسي تعريف خاصي دارد. ملت تشكيل دهنده دولت است و دولت مشروعيت خود را از ملت مي گيرد. وقتي مقام سياسي يك كشور آن هم در سطح معاون رئيس جمهور از دوستي دولت ايران با - ملت - اسرائيل مي گويد، قسمت دوم اين گزاره يعني پذيرش دولتي كه همين ملت با راي خود تشكيل داده است، ناخودآگاه مورد قبول دولت طرف اول و در نهايت دو ملت خواهد بود. بدواً بايد بگويم بين- امت - حضرت موسي به عنوان يكي از پيامبران اولوالعزم با ملتي كه هم اكنون در اسرائيل بعد از سال 1948 مورد نظر آقاي رحيم مشايي است بايد تفاوت قائل شد. مجموعه مردمي كه امروز در اسرائيل جمع شده اند را بايد - امت مذهبي - يا جامعه يي با اشتراكات مذهبي مشترك دانست كه حداقل نسل اول اين مجموعه حتي از زبان مشترك هم برخوردار نبودند. امروزه مجموعه يي كه در اسرائيل زندگي مي كنند از رنگ و زبان و نژاد متفاوتي برخوردارند و كوشش گردانندگان اسرائيل علاوه بر فراخوان يهوديان از پنج قاره جهان و ايجاد دولت يهودي، بيشتر صرف تشكيل زبان واحدي شده است كه ادبيات عبري يهوديان هر منطقه با هم فرق داشته و كوشش گردانندگان اسرائيلي اين مجموعه حول اين محور بوده است كه زبان واحدي هم به وجود آورد و ظاهراً در نسل دومي ها و بالطبع نسل سومي ها موفق بوده است. از آغاز قرن نوزدهم و خيزش جهاني، ملت هاي زيادي در جغرافيايي معين شكل گرفتند. اگر دقت كنيم كل كشورهايي كه مثلاً در سال 1917 بعد از جنگ جهاني اول شكل گرفتند و عضو جامعه ملل شدند تا كشورهايي كه بعد از جنگ دوم در جغرافيايي محدودتر تشكيل شدند يا رابطه استعماري خود را با كشورهاي مستعمره قطع كردند و عضو سازمان ملل شدند تقريباً هيچ كدام با جابه جايي يا آوارگي يك ملت و اسكان مردم ديگر از پيكره پراكنده جهاني به وجود نيامدند الا اسرائيل. صرف نظر از مسلمان بودن نگارنده و علقه يي كه به اولين قبله مسلمين دارم، از واقعيت تاريخي نمي توان فرار كرد كه با آوارگي يك جمعيت نمي توان جاي به زور خالي شده او را به مردمي فراخوانده از كل جهان داد و كشوري تشكيل داد. حقيقت تلخي كه امروز اسرائيل ناميده مي شود اگر ظلم به قومي كه او را از سرزمين اجدادي اش اخراج مي كنيم در مقابل اسكان او در مكاني ديگر و تشكيل دولتي براي اين ملت آواره همراه بود، مي شد تنها نسبت به تعلقات ديني يا قومي و ملي اين مردم كه از جايگاه اصلي خود رانده شده اند نگاه كرد نه اينكه ملتي را آواره كنيم به اين بهانه كه به مردم ديگري در جايي ديگر ظلم شده و بايد براي اينان دولتي تشكيل داد، اما فكري به حال آوارگاني كه از سرزمين آبا و اجدادي خود رانده شده اند نكرد.من به مباحثي از اين دست در نوشته حاضر كار ندارم، صرفاً يادآوري موضوعي بود كه بقيه نوشته راحت تر و قابل هضم باشد. يهوديان پراكنده در جهان بيشتر به تجارت مشغول شدند و هرجا سود بيشتري بود بدان سو كوچيدند، هر حرفه يي پرسودتر بود بدان حرفه روي آوردند و عده يي از اين راه پولدار شدند و درصدد آن برآمدند كه از مجموعه افرادي كه پول كمتري دارند دولتي بسازند. جداي از وانگري تاريخي اين انگيزه، امروزه اين معادله در سطح جهاني بين قوم يهود برقرار است. افراد كمتر تاثيرگذار از نظر مالي را به اسرائيل فرستادند و هنوز ادامه دارد (چند سال قبل كل قبيله يي از اهالي اتيوپي را كه مردمي فقير بودند و مذهب خاصي از دين يهود داشتند به اسرائيل كوچ دادند تا كارهاي پست جامعه اسرائيل را انجام دهند) اما تقريباً اكثريت مجاري درآمدزا را در ساير كشورها گروهي اندك از قوم يهود در دست گرفتند، از بانكداري و بورس و نفت و ارتباطات و روزنامه و...هر اتفاقي در جهان - حداقل بعد از جنگ دوم - به وقوع مي پيوندد، به نوعي به آن شاخه از افراد يهودي وصل است كه پولدارند و امروزه به - صهيونيست - معروفند. اين همه را گفتم تا برسيم به حركت آقاي اسفنديار رحيم مشايي، كسي كه از دوستي ملت اسرائيل ياد كرد و ابايي ندارد كه هزار بار ديگر آن را تكرار كند، معاون رئيس جمهور با تكيه بر رابطه فاميلي خود با رئيس جمهور و نشست هايي كه بالطبع خارج از هيات دولت دارند، به باور من بدون هماهنگي با رئيس دولت چنين سخناني نگفته است. اگر بدون مشورت باشد صرف نظر از باور شخصي ايشان، بايد گفت به نوعي انتحار سياسي دست زده است، اما اگر با مشورت بوده كه احتمالاً چنين است، اين ادبيات را بايد در ادامه برنامه سه ساله دولت آقاي احمدي نژاد دانست. احمدي نژاد از بدو تكيه زدن بر كرسي رياست جمهوري دست به اقداماتي زد كه اگر ساير روساي جمهور مي زدند، حداقل اتفاقي كه مي افتاد با راي بركناري از طرف مجلس روبه رو مي شدند. حال نمي گويم به كفايتي يا عدم كفايت، بلكه خروج از برنامه كلي نظام. اما احمدي نژاد به بوش نامه نوشت. اين عمل را بگذاريد در كنار منعي كه براي گرفتن عكس توسط آقاي خاتمي در سازمان ملل و كنار روساي كشورها از جمله بيل كلينتون، كه در تمام مدت سخنراني آقاي خاتمي به همراه هيات امريكايي در سالن سخنراني به احترام نشستند و گرفتن عكس يادگاري كه مرسوم هرساله اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل است به تاخير افتاد تا شايد خاتمي كنار كلينتون به فلش دوربين نگاه كند. هنوز مصاحبه آقاي خاتمي با سي ان ان مورد اعتراض است اما احمدي نژاد با اينكه جواب نامه خود را نگرفت همواره از مذاكره مستقيم با مقامات امريكايي خصوصاً رئيس جمهور و نامزدهاي رياست جمهوري ياد مي كند. من باور دارم صحبت هاي مشايي با برنامه ريزي خاصي صورت گرفته و در واقع پيام به يهوديان خارج از اسرائيل است كه وضع موجود را در خصوص رابطه جهان با ايران خواستارند. از تحريم هاي ايران، جامعه سرمايه داري كه در دست يهوديان است سود مي برد. رحيم مشايي با اين اقدام خود پيامي را به يهوديان خارج از اسرائيل فرستاد كه ما - ملت - داخل اسرائيل را دوست ملت ايران مي دانيم و شما دست از لجاجت با ايران برداريد. در واقع نوعي جديد و ادبياتي خاص در دولت نهم براي مذاكره با امريكا وجود دارد، اما اگر لابي صهيونيست ها بخواهد، به يقين پاسخ اين همه درخواست مذاكره بي پاسخ نخواهد ماند. رحيم مشايي به تنهايي اين بار را بر دوش كشيد تا در نگرش دولت نهم استمزاجي از جامعه يهودي خارج از اسرائيل بكند، البته با ادبياتي كه - ملت - اسرائيل مورد قبول است.
پنجشنبه 31 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]