واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: موضوعي كه بيشترين توجه و بحث را برانگيخته است اثر بالقوه تماس زياد با سرب بر سيستم عصبي كودكان است . اين تحقيقات تماس زياد با سرب را باعث كاهش ضريب هوشي(IQ ) ...http://sobhbekheyriran.com/img/upload/magazine_health/21000004.jpgحافظه كوتاه مدت ، ناتواني در خواندن ، و نقايصي در گفتار ، مهارت هاي حركتي ظريف ، زمان واكنش و هماهنگي دست با چشم مي دانند. همچنين ، تحقيقات اپيدميولوژيكي نيز در مورد رابطه BLL ( سطح سرب خون ) در زمان تولد، نوزادي و خردسالي با ارزيابي هاي انجام شده بر رفتار ، تشخيص و سايكوموتور انجام شده است . گزارشي در سال 1994 در BMJ چاپ شد كه ارتباط سرب موجود در محيط با ضريب هوشي كودكان را بررسي كرده است . محققين سعي كردند ارتباط بين درجه بندي کاملIQ در كودكان 5 سال و بزرگتر و ميزان سرب بدنشان را بررسي كنند. براي بررسي اين رابطه ، 26 تحقيق اپيدميولوژيك از سال 1979 مورد بازبيني قرار گرفت.
محققين به اين نتيجه رسيدند با اينكه تماس با سرب به ميزان اندك ممكن است نقصان اندكي درضرِِيب هوشي(IQ )ايجاد كند چند عامل تسهيل كننده ديگر نيز بايد مد نظر باشند :
<LI dir=rtl> آيا مطالعات منتشر شده مشخص كننده هستند ؟
<LI dir=rtl> آيا كنترل كافي روي عوامل گمراه كننده صورت گرفته است ؟
<LI dir=rtl> آيا منحني هاي انتخابي بكار گرفته شده و پيگيري شده اند؟
آيا كودكان با IQ پائين رفتاري را پذيرفته اند كه آنها را بيشتر در معرض تماس و جذب سرب قرار دهد. (رابطه معلولي و معكوس)؟
به دليل اين شبهات ، متخصصين بر اين عقيده اند كه اولويت هاي بهداشتي عمومي تدوين شود تا افزايش متوسط BLL كودكان كاسته شده و ساير مواد زيان بار اجتماعي و زيستي كه هوش و رفتار كودك را تحت تأثير قرار مي دهد بازبيني گردد.
ساير ملاحظات در مورد سرب و IQ
ارتباط بين سرب خون و اثرات آن روي IQ در سطوح متوسط تا زياد BLL ، عموماً بالاي mg/dl 40 ـ 30 گزارش شده است . اگرچه ارتباط دادن آن سطح پائين سرب خون با اثرات زيان بار بروي نمو هوشي و عصبي ـ رفتاري مشكل تر است .
با توجه به ماهيّت پيچيده هوش ، مهم است كه عوامل شناخته شده اي كه باعث اثر گذاري روي IQ مي شوند قبل از اثبات قانون اثرگذاري سرب در كاهش IQ مدنظر قرار گرفته و ارزيابي شوند.
رابطه معلولي معكوس : تماس با سرب در كودكان منجر به كاهش IQ ، ايجاد اختلال فعاليت زياد بدون توجه و ساير رفتارهاي منفي مثل ، تحريك پذيري ، فعاليت شديد ، و كاهش توجه مي گردد. اگرچه ، قابل توجه است كه IQ پائين يا اختلالات رفتاري با BLL بالا مربوط باشند. كودكاني كه فعاليت شديد، تحريك پذيري ، و رفتارغير مؤدبانه دارند بيشتر هشدارهاي پرهيز از خوراكي هاي بي ارزش آلوده به سرب يا چيپس هاي رنگي را فراموش مي كنند.
در تأييد اين فرضيه ، دو محقق اخيراً گزارش كرده اند كه كودكاني كه اختلالات منتشر رشد و نموي دارند (PDD) تمايل به نشان دادن رفتار خاك خوري (اشتهاي به غذاهاي نامناسب يا مواد غير خوراكي) دارند كه آنها را در معرض خطر تماس بيشتري با سرب نسبت به كودكان سالم قرار مي دهد.
از آنجاييكه فرضيه معلوليت معكوس را نمي توان به صورت آينده نگر بررسي كرد بيشتر تحقيقات راجع به ارتباطBLL و IQ از روش هاي آماري استفاده مي كنند كه نمي توانند نتايج قطعي راجع به رابطه علت و معلولي مذكور بدست بياورند.
ملاحظات موارد گمراه كننده : عليرغم توجه محققين براي كنترل متغيرهاي گمراه كننده در طي مطالعه ، متغيرهاي زيادي وجود دارند كه ميتوان از وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي ، بيماري دوران كودكي ، مهارت هاي والدين ، روش هاي تربيت كودك ، زماني كه والدين با كودك خود مي گذرانند و مهارت ها و روش هاي مراقبين كودك سواي از والدين نامبرده كه در بيشتر تحقيقات راجع به ارتباط سرب و IQ كنترل نشده باقي ماندند. مثلاً اتيت مديا (عفونت هاي گوش مياني) در كودكان كم سن و سال متغيري است كه معمولاً مورد توجه قرار نمي گيرد. نوزادان و كودكان نوپايي كه مستعد به عفونت هاي مكرر گوش هستند هوش كلامي آنها زماني كه به مدرسه مي روند كاهش پيدا كرده است . اگرچه مطالعات اندكي براي اين متغير، كنترل شده عمل كرده اند. ضمن اينكه نظر به ارتباط سوء مصرف مواد يا تغذيه ناكافي هاي حاملگي با توانايي تشخيصي و رفتار كودك ، تحقيقات اندكي در مورد سرب و IQ به اين عوامل توجه داشته اند.
IQ والدين ، كه صفتي توارثي است نقش مهمي در رشد و نمو كودك دارد ولي در تحقيقات راجع به ارتباط IQ و BLL چندان مورد توجه قرار نگرفته است . عدم كنترل متغيرهاي گمراه كننده مثل IQ والدين ، تاريخچه پزشكي كودك ، يا كيفيت مراقبت والدين چالشي را در مقابل تحقيقات در مورد سرب و IQ قرار داده است . صحيح تر اين است كه نتيجه بگيريم هر اثري روي IQ كه در تحقيقات IQ و سرب مشاهده شده بايد مربوط به سرب و ساير عوامل بالقوه گمراه كننده ، شناخته يا ناشناخته ، كه كشف نشده اند يا تحت كنترل براي مطالعه قرار نگرفته اند باشد.
تغذيه در رشد و نمو عصبي رفتاري بسيار مهم است و متغير گمراه كننده ديگري است كه بايد در مطالعات سرب و IQ مدنظر قرار بگيرد. در سال 1955 اولين گزارش در مورد اينكه زنان شهري كه در وضعيت هاي اقتصادي اجتماعي پائين تري بودند و ويتامين و مواد معدني در طول حاملگي مي گرفتندارائه شد که كودكاني بدنيا آورده اند كه در آزمونهاي IQ از همتايانشان بهتر پاسخ دادند.
اخيراً تحقيقي انجام شده كه نشان مي دهد تغذيه ناكافي ممكن است اثر نامطلوبي روي رفتار و هوش كودك بجا بگذارد. 2 گروه تحقيقاتي مجزّا، اهميت اختصاصي آهن در تسهيل نمو تشخيصي را نشان داده اند . يكي از گروهها اعلام داشت " مهمترين اختلال سيستميك كه بوسيله فقر آهن در نوزادان ايجاد مي شود تغيير در قدرت تشخيص است " . اين علايم مشابه در تغيير قدرت تشخيص كودكان تحت تأثير سرب ديده مي شود كه ممكن است دچار فقر آهن نيز باشند. گروه تحقيقاتي ديگر، كودكاني را مورد بررسي قرار داده اند كه در نوزادي كم خوني فقر آهن در حد متوسط تا شديد داشتند. محققين گزارش كردند عملكرد مغزي و حركتي كودكاني كه تحت تأثير قرار گرفتند پائين تر از كودكاني كه فقر آهن نداشتند بوده است.
اگرچه برخوردهاي اجتماعي و تحصيلات باعث افزايش IQ مي شوند ولي تغذيه كه عامل اساسي در افزيش قدرت تشخيص است به ندرت به عنوان متغير مهمي در نظر گرفته شده است . نتايج اين تحقيقات مطلب را بيشتر پيچيده مي كند چون كمبودهاي تغذيه اي گمان مي رود روي رشد تفكر اثر دارند كه خود روي مكانيسم جذب سرب تأثير دارد و افزايش تأثير جذب سرب از دستگاه گوارش را موجب مي شود. بنابراين ، اثر منفي غذاي نامناسب روي IQ ممكن است مربوط به افزايش سرب خون باشد و منجر به ارتباط آماري گردد كه اثر منفي روي IQ احتمالاً اشتباهاً به سرب نسبت داده مي شود. اين ميتواند تحقيق بسيار مهمي باشد كه در آينده صورت گيرد، مطالعه در اين زمينه ممكن است به ما كمك كند برخي ناسازگاريها و ناهنجاريهاي تحقيق اپيدميولوژيك فعلي در مورد سرب را دريابيم . سؤالات متعدد آماري ، مسموميت شناختي و متدولوژيك وجود دارند كه بايد قبل از مشخص شدن بهتر ارتباط بين BLL و IQ كودكان، پاسخ داده شوند. هوش يك برداشت و مفهوم پيچيده است كه با متغيرهاي فراواني ارتباط دارد و در حال حاضر مشكل است بتوان مشخص نمود كه اثر تماس اندك با سرب روي هوش انسان چه ميزان مي باشد. مطالعات بيشتري روي حيوانات و همچنين بهبود روش هاي حسّاس و اختصاصي كه وجوه مختلف را در بر بگيرند (مثل وجوه عصبي حركتي، تشخيصي ، الكتروفيزيولوژيك مغز) مورد نياز است تا آستانه اثرات سرب مشخص گردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]