واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: انديشه - از فرديد نميتوان خشونت استخراج كرد
انديشه - از فرديد نميتوان خشونت استخراج كرد
بزرگداشت چهاردهمين سالگرد درگذشت احمد فرديد با عنوان «در مسير مصير ظهور» چهارشنبه هفته گذشته در محل بنياد فرديد و خانه فلسفه تهران برگزار شد. در اين مراسم كه با حضور محققاني همچون رضا داوري، غلامرضا اعواني، غلامحسين ابراهيمي ديناني و محمد رجبي همراه بود، ابتدا رضا داوري گفت: من و جمع ديگري از دانشجويان فلسفه در محضر استاد فرديد فلسفه آموختيم. فلسفه و سياست با هم نسبت دارند اما فلسفه مستقيما به سياست ناشي نميشود و هر فيلسوفي ميتواند فلسفه خاص خود را داشته باشد و نبايد فلسفه او را با سياستاش اشتباه كرد. داوري گفت: مسائل فلسفه معقولات ثانويه است و مسائل علم معقولات اوليه و نبايد فلسفه و علم را با هم خلط كرد. اگرچه مسائلي وجود دارند كه با وجود اينكه به عنوان معقول ثانويه مطرح ميشوند اما مستمع آنها را به عنوان معقول اول استنباط ميكند و اين مسئله منجر به سوءبرداشت ميشود. وي افزود: وقتي فيلسوفي از غربزدگي سخن ميگويد اگر به معقول ثاني نظر نداشته باشد حرفش فلسفي نيست. وقتي از غربزدگي حرف زده ميشود، طبيعي است استنباط شود كه منظور تقليد از آداب موجود در غرب است، آيا غرب كاملاً عين اين موجود است؟ هم عين آن هست و هم نيست. در اينجا اشتباه رخ ميدهد، وقتي از غربزدگي سخن گفته ميشود، تفسير سياسي از آن ميشود به خصوص اگر لحن گوينده ايدئولوژيك باشد و او از وضع موجود غرب ناراضي باشد. با اين ذهنيت است كه گفته ميشود فرديد غربستيز بود اگرچه شايد بعضي از شاگردان او اين امر را تصديق كنند. استاد فلسفه دانشگاه تهران يادآور شد: ستيزه در همه جا وجود دارد به جز معقول ثاني و ستيزهاي كه همگان ميفهمند مربوط به عالم سياست است. آنچه در فلسفه وجود دارد، جدال است و به قول ياسپرس جدال و نزاع عاشقانه است، اما ستيزه به معناي دشمني و از ميانبرداشتن است و وجود چنين چيزي در فلسفه محل بحث است. تا جايي كه من به ياد دارم فرديد همواره پرسش از غرب را مطرح ميكرد و جوابي كه به اين پرسش داد غيرسياسي است كما اينكه خود پرسش نيز غيرسياسي بود و مادامي كه كسي در مقام فلسفه به اين پرسش بينديشد، اهل ستيزه نيست. وي افزود: در مقالهاي كه فرديد در مورد غرب نوشته، غرب را حجاب شرق خوانده است. به نظر وي، شرق در حجاب يونان، قرون وسطي و مدرنيته و به طور كلي در حجاب تاريخ غربي پوشيده شده است. فرديد غربنواز نبوده است، از هيچ صورتي از غربزدگي هم استقبال نكرده اما اين معنياش اين نيست كه او را به قشريت منتسب كنيم. كسي كه تا توان داشت كتاب فلاسفه غربي را ميخواند، نميتواند غربستيز باشد چون وجودش متناقض ميشود. اين پژوهشگر فلسفه گفت: ما به معقول اول نياز داريم و زندگي بدون آن ممكن نيست اما به ساحت ديگري هم نياز داريم. انسان موجودي نيست كه فقط عقل معاش (معقول اول) را درك كند. تمام علم جديد ريشه در فلسفه دارد. اين دو عقل از هم جدا نيستند. انسان واجد سه عقل است. مولانا از عقل، عقلِ عقل و عقلِ عقلِ عقل سخن ميگويد. به نظر من يكي از مشكلات زمانه ما اين است كه فلسفه به صورت تكنولوژي، سياست، علم و معاملات متحقق شده است و بسيار سخت است كه آن را از اين وضعيت رها كنيم. داوري اظهار داشت: غرب در نظر فرديد يك حادثه است و حتي يك فرهنگ هم نيست. وقتي غرب يك حادثه است يعني يك تاريخ است و آنگاه ميان معقول اول و ثاني اشتباه ميشود، چون تاريخ در اينجا بيان حوادث نيست. فرديد با سياستهايي موافق و با سياستهايي مخالف بود و اين مسئله انكاركردني نيست اما حوزهاي كه او اثر ميگذاشت اين حوزه نبود چون او يك مرجع سياسي نبود، فرديد يك فيلسوف بود و از فلسفه او نيز نميتوان خشونت استخراج كرد و ستيزه به آن معنا كه گفته شد از آن در نميآيد. وي در ادامه تأكيد كرد: اينكه حرف فلسفي، حرف سياسي تلقي شود، نفي تام و تمام فلسفه است. توهين كردن و تهمتهاي ناروا دادن به كسي كه تمام عمرش را وقف فلسفه كرده با آزادي و آزادگي همخواني ندارد. فرديد، فيلسوف بود و اگر هم به سياست پرداخت اين كار او فرعي بود. من از وي چيزهاي زيادي ياد گرفتم. فرديد حرفهاي بديعي داشت و من مسئله غربزدگي را يكي از مهمترين مسائلي ميدانم كه ما بايد دربارهاش بينديشم تا موضع خود را در جهان امروز بهتر بفهميم. سفارش فيلسوف، درك مقام و موقع و امكانات و تواناييهاست.
سه شنبه 29 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]