تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816466969




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راز بقا!


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: راز بقا!
آقاي چيز دغدغه بنزين هم نداشت; اين رانت رو راوي به او داده بود تا همچون بعضي ها كه سهميه هاي آنچناني مي گيرند، او نيز به سهولت به هرجا كه خواست سركشي كنه; بنابراين يه روز از خواب كه برخاست خودشو آماده كرد و به سبزي، دوست ديرين و طوطي سخنگويش بدرود گفت و ماشين شو روشن و به سمت باغ وحش حركت كرد. حالا چرا سبزي رو با خودش نبرد؟ چون بار پيش كه رفته بودند، هنگام برگشت تا خود خونه طوطي تو لك رفته بود و يه كلمه حرف نزد. يه هفته همين جوري بود و غذا هم كم مي خورد تا كم كم آقاي چيز باهش صحبت كرد و تونست از زبانش بكشد كه چرا ناراحت و ناتوان شده; سبزي آن روز بغضش تركيد و پريد رو شونه آقاي چيز و زير گوشش هقهق كنان و بريده بريده گفت: «شير تو قفس، آهو تو قفس، پرنده تو قفس، همه آزرده و گريون; به من پيغام دادن تا به شما آدماي زبون نفهم بگم كه دست از اين كاراتون بردارين، خدارو خوش نمي ياد، يه گله حيووناي بدبخت رو از جنگل و كاشانه شون برداشتين آوردين اينجا تا نمايش شون بدين، كه چي مثلا؟ خب شما مي يومدين تو جنگل ما رو مي ديدين; نكنين اين كارو!»
آقاي چيز تازه فهميده بود كه سبزي چش شده، به اين خاطر تصميم گرفت از اين پس اين جونور حساس و بي جنبه رو با خودش هرجايي نبره، به خصوص به باغ وحش. بنابراين اين بار تنها رفت به اين هدف كه خودش شكواييه حيووناي باغ وحش رو بشنوه و راحت تر به مساله نگاه كنه!
 دوشنبه 28 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن