واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: سپهر حيدري: پاداش عشق من به پرسپوليس گل قهرماني بود
سياوش حيدري را خيلي از قديمي ها فوتبال به ياد ميآورند. بازيكن اسبق تيم هاي ذوبآهن و سپاهان كه در مقطعي مدعي حضور در تيم ملي ايران هم بود. او در 29 خرداد سال 59 در اصفهان صاحب دومين فرزند خود شد. پسري كه خيلي زود معلوم شد پا درجاي پاي پدر مي گذارد و حتي از او سبقت مي گيرد. اسم اين فرزند سپهر نهاده شد.
پسري كه البته سخت زير نظر مادر سخت گيرش بود. خانم ناهيد ميرزاده عضو اسبق تيم ملي واليبال ايران كه سرهنگ بازنشسته است و سخت بازي هاي پسر را زيرنظر دارد. حيدري فعلا قصد تشكيل يك زندگي مشترك ندارد و با كار و تحصيل ازدواج كرده است. او ليسانس مهندس مكانيك را با رتبه سوم از دانشگاه نجفآباد دريافت كرد و اكنون دانشجوي ترم سوم فوق ليسانس در رشته تربيت بدني است. وقتي به پرسپوليس ميآمد معدلش 18/15 بود وحالا معدلش 17/5 است. وقتي در جريان مصاحبه با شنيدن معدل امسال به او مي گوييم افت تحصيلي پيدا كرده و معدل سال قبلش را مطرح مي كنيم چهره ا ش بسيار جالب شده است.
حرف هاي او درباره اوضاع و احوال پرسپوليس در ليگ هفتم از جنس ديگري است. «سپهر حيدري» مدافع اصفهاني كه گل تاريخي و پيروزي بخش را به همشهريان تحميل كرد صحبت هايي بر زبان آورد كه شنيدني و خواندني است. با هم نظرات اين بازيكن متعصب و تحصيلكرده را مي خوانيم.
پيش بيني ما در بدو ورودت به پرسپوليس درست بود يا پيش بيني خودت؟ از فشار كار در پرسپوليس غافلگير شدي؟
فصلي كه با پرسپوليس داشتم، سخت ترين فصلي بود كه تاكنون تجربه كرده بودم. چيزهايي را ديدم و لمس كردم كه تا به حال نديده بودم. هيچ گاه تا اين حد فشار حريف را تحمل نكرده بودم. من با ذوبآهن هم در كورس قهرماني بودم ولي در پرسپوليس پنج برابر ذوبآهن به خودم فشار ميآوردم و باز احساس مي كردم كم است. تازه اينجا فهميدم فوتبال يعني چه! ديگران دلشان خوش است كه فشار فوتبال و مسائل اطراف آن را تجربه مي كنند. البته بگويم كه سختي ها در پرسپوليس واقعا لذت بخش بود، به ويژه وقتي قهرمان شديم.
- گفتي از نظر فني چنين فشاري را تجربه نكرده بودي؟ اين به معناي نقد ديگر همبازيانت است؟
منظورم اين نبود. بازي در دفاع تيمي كه بايد كاملا هجومي بازي كند بسيار سخت است. حتي دو مدافع كنار ما هم مرتب در حال حمله بودند و به همين خاطر روي من و نصرتي يا در مواقعي من و باقري ها خيلي فشار ميآمد. از سوي ديگر ما چهار نفر تا قبل از حضور در پرسپوليس حتي از يك متري يك ديگر هم رد نشده بوديم. در حالي كه در كار دفاعي آن هم دفاع چهار نفره هماهنگي حرف اول را مي زند، با اين وجود پرسپوليس 25 هفته درصدر بود. از ما به ناحق شش امتياز كسر شد. حاشيه هاي خرد كننده را به چشم در اطراف تيم ديدم. فكر كنم اگر تجربه و تدبير كادر فني، مديريت باشگاه و بازيكنان نبود نمي توانستيم خودمان را تا چند سال هم جمع كنيم. آنچه در مقاطعي روي داد و بعضا از خارج مجموعه به تيم تحميل شد را اگر بين هفده تيم ديگر ليگ تقسيم مي كردند، تا روز آخر كمر راست نمي كردند.
- حال چه شد كه همه تصميم گرفتيد، بچه هاي خوبي باشيد؟
- بعد از بازي با استقلال اهواز حال و هواي خاصي ايجاد شد. خطر را با تمام وجود احساس كرديم. واقعا شرمنده هواداران بوديم. سخت ترين لحظات عمرم به همان زمان برمي گردد. شايد تازه آن روز به خوبي درك كردم كجا هستم البته من كه شخصا هميشه سرم به كار خودم بود و با تمام توان كار مي كردم، اما وقتي در فرودگاه پيرزن 70 ساله اي را ديدم كه داشت گريه مي كرد و از ما مي خواست كاري بكنيم. دنيا روي سرم خراب شد. همان زمان تصميم گرفتم تا روز آخر ليگ مصاحبه اي نكنم و تمام تمركزم را به كار بگيرم، آن اتفاق براي من دردناك بود و خيلي به من برخورد.
از سختي هاي كارتان در دفاع گفتي، ولي به هر حال بايد بپذيريم سيستم دفاعي پرسپوليس گاهي اوقات دچار نقصان جدي مي شد؟
قطعا ما اشتباه داشتيم، منكر آن نيستيم. همه اشتباه ما و دروازه بان را مي بينند ولي چرا اشتباه مي كنيم؟ «كاناوارو» يكي از بدترين فصل هاي خود را پشت سرگذاشت، آيا او را از بيخ و بن زدند. اگر اشتباهات او را بين ما چهار نفر تقسيم مي كردند همه مي گفتند بايد فوتبال را كنار بگذاريم. كار دفاعي در يك تيم هجومي آسيب پذير است. به ويژه اگر هماهنگي نباشد. تازه در اين شرايط هر چند هفته تركيب دفاع عوض مي شد. خود من هر هفته با يك يا چند تغيير در كنار خودم مواجه مي شدم. شيث، بهادر عبدي و زارعي در سمت راستم، نصرتي و باقري ها در سمت چيم واعظي و رودباريان در پشت سرم، الونگ، باقري، آقايي و آشوبي هم در مقابلم مرتب در حال تغيير بودند. شما ببينيد با اين تعداد نفر چند تركيب ساخته شد.
آشكارا به كادر فني خرده مي گيري؟
- نه، آنها هم بسياري اوقات مجبور بوده اند. ولي مي گويم وقتي درباره قابليت هريك از ما صحبت مي شود، اين مسائل را هم در نظر بگيرند. تازه با اين همه تغيير ببينيد ما در قالب سيستم دفاعي در هفت هفته پاياني چه طور با حداقل نقص بازي كرديم.
نصرتي در اين فصل از سوي منتقدانش متهم به كند بودن شده بود، نظر تو كه كنارش بازي مي كردي، چيست؟
- من اين طور فكر نمي كنم. او جدا از اين كه بازيكن باتجربه و خوش تكنيكي است، از نظر اخلاقي هم بدون مشكل است. تيم ملي واقعا حق او بود و به خاطر دعوت شدنش خوشحال هستم.
تماشاگران شما به خودتان انگيزه نمي دادند؟
چرا، انگيزه گل زدن مي دادند. بچه ها مي رفتند و علي مي ماند و حوضش! شما ببيند ما چند گل را اين طور خورديم و چند بار هم به خاطر تغيير تركيب و ناهماهنگي در پوشش يا آفسايدگيري گل خورديم.
كمي از شيريني قهرماني بگو؟
- من براي پرسپوليس شدن و رسيدن به عشق دوران كودكي از لحاظ مالي خيلي ضرر كردم. شايد خدا هم پاداش عشق من و صداقتم را در اين مسير داد. هيچ وقت فكر نمي كردم اين قدر سريع محبوب هواداران بشوم و گل قهرماني بهترين لحظه زندگي من بود. آن را هم پاداش و لطف خدا مي دانم.
ازآن لحظات چه چيزي يادت ميآيد؟
- دو دقيقه قبلش به مسعود زارعي گفتم فقط اگر 30 ثانيه از بازي مانده باشد هم ما گل مي زنيم. واقعا مطمئن بودم او خيلي آشفته بود و مي خواست هر طور شده كاري بكند به خاطر همين جلو رفته بود. حتي باقريها هم كه از او خواسته بودم بماند، بدون آن كه متوجه بشود جلو رفته بود هرچه فرياد زدم، فايده اي نداشت. انگار يك نفر ما را به سمت جلو هل مي داد و اراده ما دست خودمان نبود. خدا در زندگي خيلي به من كمك كرده است. تا دلم قرص نباشد، حرفي نمي زنم. احساس مي كردم اگر خدا نمي خواست در آن لحظات به ما كمك كند، ما را تا آنجا نمي كشيد. اين كه اول 6 امتياز ما گرفته شود بعد 7 امتياز عقب بيفتيم. يك دفعه سپاهان به بدترين نحو در خانه 5 امتياز از دست بدهد. سايپا جلوي ما گل به خودش بزند و سپاهان چند بازيكن را از دست بدهد. يادم هست كه دقيقه 4 بود كه وقتي مي خواستم براي پرتاب اوت بروم، زمزمه هاي يا زهرا (س)، يا حسين (ع) چند هزار تماشاگر پشت سرم را شنيدم تنم لرزيد، خواستم به خدا بگويم آيا مي خواهي اين هواداران را امسال هم غمگين به خانه بفرستي؟ اما رويم نشد حتي سرم را به سمت آسمان بگيرم شرمم آمد با خودم گفتم تا همين جا را هم خدا جور كرده است يك دفعه دلم قرص شد احساس كردم ما ديگر اين بازي را مي بريم تمام اتفاقاتي كه در آن چند هفته روي داده بود جلوي چشمم آمد. ديدم خود خدا ما را به سمت قهرماني هل داده است. اين حرف ها را تا به حال جايي نزده ام. احساس كردم همه چيز يك حكمتي دارد. حتي عدم اعلام آن پنالتي هم خواست خود او است. شايد مي خواهد ما را امتحان كند، شايد يك خواب شيرين تري براي ماديده است. و اين تصورات درست بود. ديگر قهرماني مهيج تر و رويايي تر از قهرماني امسال در پرسپوليس ممكن نبود. در اين افكار بودم كه آن ضربه ايستگاهي به دست آمد. به محسن گفتم حواست باشد توپ به چارچوب مي خورد و برمي گردد به كريم هم گفتم توپ برمي گردد بايد براي ريباند آماده باشيم. يك دفعه ديدم من توپ را با سرزده ام و ديگر نفهميدم چه شد. ناگهان همه جا سرخ شد، ديگر چيزي نمي شنيدم قبل و بعد ازگل يك چيزهايي بين ما و خدا بود كه نمي توانم توصيفش كنم.
مصاحبه را به جاي كشيدي كه دلم نميآيد ادامه بدهم؟
بله، اي كاش دنيا بعد از آن گل براي هميشه متوقف مي شد.
راستي براي شادي گل برنامه نداشتي؟
اتفاقا چرا! از مدت ها قبل به اين فكر بودم كه گلي بزنم، برخلاف همه، اول محمود خوردبين را بغل كنم.
چرا خوردبين؟
او به خاطر عشق به پرسپوليس و به خاطر ما قلبش را آزرده كرد. او اولين پرسپوليسي است و هيچ وقت آن طور كه شايسته اش بود، از او قدرداني نشد. ولي هرچه صبر كردم ديگر گل نزدم. تا آن روز بعد از آن گل هم براي چند لحظه خودم نبودم. همه روي سرم ريختند ولي بعد از چند لحظه جلوي او رسيدم وقتي اشك هايش را ديدم بغلش نكردم، بلكه جلوي او زانو زدم. بايد خيلي بيشتر از اينها به او عزت بگذاريم. وقتي او را در تلويزيون مي ديدم، اصلا فكرش را نمي كردم كه اين قدر مهربان باشد. خيلي ها اورا درست نشناخته اند.
بعد از آن گل حضور در اصفهان چه طور بود؟
عادل فردوسي پور با حرف هايي كه زد و بعد هم جرايد دنبالش را گرفتند كار را خيلي سخت كرد. البته من به خاطر كارهاي دانشگاه يك هفته بعد به اصفهان رفتم و سعي كردم خيلي بين مردم نباشم. از همان فرودگاه فقط احترام ديدم. البته احترام در عين ناراحتي را به ويژه يك پيرمرد و پيرزن سن بالا كه معلوم بود از شكست تيم شهرشان ناراحت هستند.
راستي شما كه آن قدر خوب شروع كرديد، چه شد كه در نيمي از بازي ها آن گونه دچار افت شديد؟
صادقانه بگويم در آن 15 هفته يكدلي در تيم ما كمرنگ شد. مغرور شديم و خيلي چيزها را فراموش كرديم. خدا هم از ما رو برگرداند و بركت خود را از ما دريغ كرد. در قرآن هم آمده كه اگر گروهي با هم متحد نباشند، نعمت از آنها سلب مي شود. ما طمع كرديم و خدا هم حقمان را كف دستمان گذاشت.
ولي بد بازي كردن پرسپوليس چند هفته زودتر از شروع ناكامي ها آغاز شده بود؟
ولي هنوز آن قدر يكدل بوديم كه خدا غضبمان نكند. قبل از بازي با پاس همدان ديگر آن تيم قبلي نبوديم. من هم مصاحبه كردم و گفتم در همدان مشكل پيدا مي كنيم. خيلي ها هم معترض شدند ولي من احساسم را گفتم.
و بعد از بازي با استقلال اهواز تغيير رويه داديد. قطبي، مرزبان و شيث را مشكل تيم مي دانست؟
من فكر مي كنم مشكل حل شد چون ما در پي چند شوك به خودمان آمديم و يكدل شديم. آقاي مرزبان زحمت زيادي براي تيم كشيد، به ويژه در ابتداي فصل كه سرنوشت ساز بود. در مورد شيث هم فقط به عنوان يكي از دوستدارانش افسوس مي خورم. در چند هفته اول كه اصلا هماهنگ نبوديم تا وقتي او روي فرم بود، هيچ مشكلي در آن جناح نداشتيم، حتي در توپ هاي وسط هم كمك مي كرد.
دقيقا نمي دانم براي او چه اتفاقي افتاد. البته شيث بايد شيطنت را كنار بگذارد و قدر خود را بداند. او الان حداقل بايد 40 بازي ملي مي داشت. بازيكني با قابليت او كم است.
حالا براي قهرماني دوباره چه بايد كرد؟
ما در اين فصل 11 بازيكن داشتيم كه هريك در حد كاپيتاني تيم سابق خود بودند. همين تجربه در لحظات سخت به كمك ما آمد. اين تيم باتجربه و كارآزموده است به نظرم بايد 90 درصد آن را حفظ كرد و بايد بيش از 10 درصد باقيمانده به توان و نفرات آن افزود.
بازيكناني مي خواهيم كه شخصيت پرسپوليس را درك كنند و از آن برخوردار باشند، ما حداقل بايد 2 برابر بهتر باشيم تا باز هم شانس قهرماني در ليگ داشته باشيم و براي قهرماني در آسيا بايد چند برابر سال قبل كار كنيم و بازدهي داشته باشيم. پرسپوليس واستقلال با نزديك به 40 ميليون هواداري كه دارند مي توانند جام قهرماني آسيا را تكان بدهند و شايد باور نكنيد ولي به همين خاطر و به خاطر اين كه حالا خوب مي دانم هواداران اين دو تيم چه مي كشند، براي قهرماني استقلال در جام حذفي نذر كرده بودم، بالاخره مرام پرسپوليسي ها اين طور است.
مختصر و مفيد درباره اين اسامي و كلمات، نظرت را بگو؟
سپهر حيدري: صاف وساده
علي دايي: اسطوره
افشين قطبي: دوست داشتني
حميد استيلي: با معرفت
محمد نصرتي: برادر
شيث رضايي: شرور بزرگ
فوتبال: همه عشق من
پرسپوليس: عشق بزرگتر
بهترين مربي: فرگوسن
مربي محبوب: فرگوسن
بهترين تيم: منچستر يونايتد و پرسپوليس
بهترين بازيكن: كريستانو رونالدو، مسي
استقلال: تيم بزرگ
ذوبآهن: احساس دين
سپاهان: افتخار جديد
مربي: پدر دوم
كارت زرد: يك هشدار
كارت قرمز: آخرين هشدار
جام جهاني: آخر فوتبال
هوادار: بازيكن دوازدهم
محبوب ترين تيم: پرسپوليس و بارسلونا
ايده آل تو: جام جهاني
الگو: باقري ونستا
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3303]