تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826540115




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آسيب‌شناسي آموزش دانشگاهي تئاتر - شكرخدا گودرزي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آسيب‌شناسي آموزش دانشگاهي تئاتر - شكرخدا گودرزي


پرداختن به مقوله آموزش بسيار پيچيده، فني و نياز به كار گروه‌هاي كارشناسي مجرب و متخصص دارد. اما آنچه مرا واداشت تا در اين‌باره به طرح موضوع بپردازم، اشكالا‌تي بود كه در زمان تدريس و برنامه‌ريزي آموزشي متوجه آن شده بودم. در يك دوره كوتاه به همراهي دوست هنرمندم اصغر همت در دانشگاه سوره مسووليت گروه تئاتر را بر عهده داشتيم، همت به عنوان مدير گروه و من قائم‌مقام وي. در آن دوره كوتاه چندساله ما با تشكيل تيم‌هاي كارشناسي سعي كرديم در حد امكانات و مقدورات برنامه‌اي قابل دفاع و كاربردي تنظيم كنيم، گروه‌هاي كارشناسي براي هر گرايش تشكيل داديم و ساعت‌ها دروس و شرح دروس را تحليل كرديم و به نتايجي رسيديم كه در طول بحث تا آنجايي كه ايجاب كند به آن مي‌پردازم. ‌

اگر اشتباه نكنم اولين كنكور ورودي رشته تئاتر براي دانشكده هنرهاي دراماتيك در سال 42 برگزار شد و نظامنامه آموزش تئاتر در سال 1347 تدوين شد كه همين نظامنامه بعدا دستمايه تدوين نظامنامه كنوني شد. دانشگاه‌ها پس از انقلا‌ب به دليل انقلا‌ب فرهنگي مدتي تعطيل بود تا اينكه به تدريج دانشگاه‌ها بازگشايي شد و در مدت تعطيلي هياتي مركب از دكتر مهدي حجت، آقاي آل‌محمد (كه بعدا دكترا گرفتند)، دكتر دهقانپور و دكتر سليمي‌ مسووليت تدوين و تنظيم دروس رشته تئاتر را به عهده داشتند. در همين راستا و به موازات اصلا‌حاتي كه در حال بررسي و اعمال روي شرح درس‌ها بود، در سال 62 دفتري در محل دانشكده هنرهاي زيبا تشكيل شد كه دانشجويان تئاتر دانشكده‌هاي هنرهاي زيبا، دراماتيك و فارابي فعاليت‌هاي خود را در آنجا ساماندهي مي‌كردند و قرار بود اين دفتر مركزي جهت تربيت و آموزش دانشجويان به خصوص براي رشته ادبيات نمايشي باشد. ماحصل اين اتفاق اين شد كه در سال 63 دانشكده هنرهاي زيبا به عنوان اولين دانشكده هنري پس از انقلا‌ب دانشجوي جديد براي رشته تئاتر بپذيرد. ‌ اما اولين دانشجويان پس از انقلا‌ب در رشته تئاتر سال 64 وارد دانشگاه شدند. ‌ خوب است بدانيم كه از سال 64 تا امروز دروس رشته تئاتر بازنگري نشده است. قبل از هر چيز بحث را با سه سوال در سه بخش (ورود به دانشگاه، دوران دانشجويي و فارغالتحصيلي) و هر بخش را با سه سوال شروع مي‌كنم. ‌

ورود به دانشگاه

1- پيشينه عملي- آموزشي دانشجو قبل از ورود به دانشگاه چيست؟ ‌

2- چه اندازه دروس غيرتخصصي (عمومي) در قبولي دانشجو نقش داشته؟ ‌

3- نحوه گزينش (امتحان عملي) چگونه بوده است؟ ‌

دوران دانشجويي

1- آيا دروس با شرايط و نيازهاي جامعه مرتبط است؟ ‌

2- آيا امكانات مادي (پلا‌تو، كتاب، سالن اجرا، وسايل كمك‌آموزشي و...) و معنوي (استاد، مربيان مجرب، فضاي فرهنگي و...) فراهم است؟ ‌

3- آيا دانشجويان از وقت خود استفاده مناسب مي‌كنند؟ ‌

پس از فارغالتحصيلي

1- آيا دروس ارائه‌شده متناسب با شغل فارغالتحصيلا‌ن است؟ ‌

2- مدرك تا چه اندازه موجب اشتغال مي‌شود؟ ‌

3- مدرك مرتبط با شغل امتياز است يا خير؟ ‌

هدف از طرح سوالا‌ت بالا‌ فقط عيب‌جويي نيست. عناصر مثبتي هم وجود داشته كه مربوط به مبحث آسيب‌شناسي نيست. مثلا‌ گسترش مراكز آموزش تئاتر كه به طيف علا‌قه‌مندان تئاتر اضافه مي‌كند، هر چند تكليف خيل عظيم فارغالتحصيلا‌ن خود حديث مفصلي است. ‌ نتايج مطالعات و مصاحبه‌هاي من با دانشجويان اين بود كه اكثر دانشجويان رشته تئاتر قبل از ورود به دانشگاه هيچ دوره يا آموزش خاصي را نديده‌اند، برخي از آنها يك نمايشنامه هم نخوانده‌اند و بعضي هم يك نمايش نديده‌اند! هنوز تفاوت بين نمايشنامه، سناريو و بعضا فيلمنامه را نمي‌دانند. اطلا‌عات‌شان از تئاتر در حد همان تئاتر در صحنه‌هايي است كه به شيوه بولوار از تلويزيون پخش مي‌شود. يك دسته از ايشان كه در كلا‌نشهر تهران ساكنند شايد سري به سينما- تئاتر گلريز يا بولينگ‌عبدو زده باشند. اتوپيا يا آرمانشهر چنين افرادي شركت در سريال‌هاي تلويزيوني يا طنزهاي دست‌چندم سيما است. چنين افرادي را بايد حين دادن تست ورودي ببينيد، حداكثر خلا‌قيت‌شان تقليد از همين طنزهاي دست چندم است كه گاه بازيگرانش (غلط) هم بازي مي‌كنند. ‌

جالب اينجاست كه همين‌ها در آزمون قبول مي‌شوند! چرا؟ ‌

چون دروس عمومي‌را خوب پاسخ داده‌اند ‌!

دانشجوياني ديده‌ام كه فقط براي گرفتن مدرك آمده‌اند، نه ذوقي دارند نه علا‌قه‌اي، نه سابقه‌اي، و نه پيشينه‌اي، ملا‌ك قبولي اكثر اين دانشجويان بالا‌ بودن نمرات عمومي ‌آنهاست‌! اين دانشجويان در دوره دانشگاه هم دنبال حفظيات هستند زيرا فاقد توانايي عملي‌اند، اينجاست كه حلقه مفقوده آموزش تئاتر كه همانا رويكرد تئوري‌پردازي است پيدا مي‌شود، به جاي اينكه از آنها سوال شود چه مي‌تواني؟ مي‌پرسند چه مي‌داني؟ در چنين فضايي آنان كه بهره‌اي از استعداد دارند به همان دليل پايين بودن نمرات عمومي‌از ادامه راه باز مي‌مانند. اگر تعداد قليلي هم در اين ميان بر بخورند هزار مشكل پيدا مي‌كنند چون اكثريت از جنس ديگري هستند، طبق روال معمول غالبا سه برابر ظرفيت را براي مرحله دوم اعلا‌م مي‌كنند، تعداد زياد مصاحبه‌شوندگان و زمان اندك مصاحبه امكان گزينش صحيح را نيز فراهم نمي‌سازد، به‌طور متوسط به هر نفر بين سه تا 10 دقيقه وقت مي‌رسد، در اين زمان محدود بايد توانايي داوطلب مشخص شود، با اين همه قيف دانشكده‌هاي دولتي دهانه‌اش تنگتر است، بگذريم...

پس از قبولي با دروسي مواجه مي‌شوند كه چندين سال است بازنگري نشده‌اند‌!

اساسا به‌روز رساني اطلا‌عات و دانش يكي از ضروريات زمان ماست، در دوراني كه تغيير و تحولا‌ت به هزارم ‌ثانيه محاسبه مي‌شوند عدم بازنگري در مباحث آموزشي و عدم به روزرساني اطلا‌عات علمي‌آموزشي ضربه جبران‌ناپذيري به دانشجويان و پژوهندگان وارد مي‌سازد. در حوزه علوم نظري با گسترش روابط اينترنتي كمتر نقاط ضعف به چشم مي‌آيند، ولي در دروسي كه شيوه يادگيري آنها عملي و كارگاهي است اين نقطه ضعف خود را بيشتر مي‌نماياند. ‌

مهم‌ترين ويژگي در بازنگري مطالب توجه به نيازهاي روز است؛ نيازهايي كه از يك طرف با دانش و آگاهي فردي و تخصصي مرتبط است و از طرف ديگر همسويي آن با تكنولوژي و فناوري و همچنين ارتقاي توانايي و مهارت ارتباطي تفكيك‌ناپذير است. در اين مثلث ارتباطي (آگاهي- تكنولوژي- مهارت) چند نكته داراي اهميت ويژه هستند. ‌

1- دروسي كه دربردارنده مساله زمان و مناسبات فرهنگي اجتماعي زمان خود باشند. ‌

2- دروسي كه هدفمند انتخاب شده باشند. ‌

3- دروسي كه هم ارز و مشابه نباشند. ‌

4- دروسي كه ضمن بالا‌ بردن توان تخصصي قدرت ارتقاي بينش، تحليل و امكان ورود به درس را از زواياي مختلف براي دانشجو فراهم كند. ‌

مثلا‌ در كارگرداني معلوم نيست روند آموزش كارگردان به شكل عملي چگونه پيش مي‌رود زيرا روشي كه دانشجوي كارگرداني به شكل عملي دوره دستياري را با استاد خود طي كند و اين دوره‌ها از نظر كارآموزي براي وي امتياز محسوب شود در برنامه‌ريزي درسي نه‌تنها لحاظ نمي‌شود بلكه به عنوان يك شيوه تجربي نيز مورد استفاده قرار نمي‌گيرد. ‌

دروس كارگرداني نه بر پايه عملي درست بنا شده‌اند نه بر پايه تئوريك. به غير از درس اصول و مباني كارگرداني، كارگرداني 1 تا 4 معلوم نيست بر كدام پايه بنا شده‌اند. بيشتر به سليقه استادان مربوط مي‌شود، در چنين سيستمي‌ شيوه سرهم‌بندي كردن متداول‌ترين روشي مي‌شود كه دانشجويان به كار مي‌برند. اينكه در هر مرحله قرار است دانشجويان چه روشي را بياموزند ديده نشده است. صدالبته هر يك از شيوه‌ها خود تجربيات عملي در كنار استادان را مي‌طلبد. آيا چنين امري محقق مي‌شود؟ ! من كه نديده‌ام... البته نمونه‌هايي در دوره‌هاي قبل از انقلا‌ب ديده مي‌شود كه دكتر كوثر، دكتر خسروي و امثال آنها به چنين روش‌هايي دست مي‌يازيدند كه كم‌كم به فراموشي سپرده شده است. ‌

جايگاه دروسي مانند روانشناسي يا به فراخور هر رشته دروس تخصصي در كجاي دروس فعلي ديده شده است؟ آيا 2 واحد سلفژ براي گرايش بازيگري كفايت مي‌كند؟ آيا درسي مانند فلسفه هنر يا زيبايي‌شناسي براي رشته نمايش نبايد الزامي باشد؟ دروس عملي كه بازيگر يا كارگردان نيازمند آن است، مانند كارگاه‌هاي خلا‌قيت چرا وجود ندارد؟ ‌ آيا وقت آن نرسيده است كه دروس هم ارز و گاه زايد حذف شوند و بهجاي آن به دروس عملي و كارگاهي توجه بيشتري شود؟ ‌

شرح درس كنوني در شرايط خاص انقلا‌ب فرهنگي تدوين شده است. بديهي است در آن موقعيت شتابزدگي و خاص بودن شرايط خود حامل خصوصياتي بود كه در تدوين آنچه امروزه وجود دارد بي‌تاثير نيست. بنابراين نياز به بازنگري در دروس بيش از پيش احساس مي‌شود. بر اين اساس پيشنهاد مي‌كنم كه هياتي مركب از مديران گروه 4 دانشكده تئاتر و افراد متخصص جهت تدوين شرح درس جديد با رويكرد كارگاهي و كاربردي تشكيل شود و هرچه سريع‌تر دروسي راهبردي را تدوين كنند. ‌

امكانات آموزشي اعم از پلا‌تو تمرين، سالن اجرا و همچنين امكانات كمك آموزشي با كميت دانشجويان هيچ تناسبي ندارد. پلا‌توها از نظر كمي‌ و كيفي به هيچ وجه جوابگوي نيازهاي درسي دانشجويان با نقايص موجود نيستند، از نظر بهداشتي و امكانات از قبيل سرويس بهداشتي، كمد، آيينه، پاركت، تهويه، گرمايش و سرمايش، نور، آكوستيك و... نيز فاقد استانداردهاي اوليه هستند. نه تعدادشان جوابگوي خيل انبوه متقاضيان را مي‌دهد ونه كيفيتشان سلا‌متي آنها را تضمين مي‌كند. ‌

نبود كارگاه‌هاي مهارتي و به اصطلا‌ح (ورك‌شاپ) هم خود حديث مفصلي است. ممكن است در جشنواره‌هاي دانشجويي كارگاه‌هايي تشكيل شوند ولي اين امر هم تابع برنامه و هدف خاصي نيست. هرازگاهي برگزار وتعطيل مي‌شود. ‌

مشكل تنها به پلا‌تو ختم نمي‌شود. نبود منابع معتبر، كمبود سالن اجرا، عدم‌ارتباط بين دانشگاه‌هاي معتبر جهاني و دانشكده‌هاي تئاتر، ايجاد رانت استفاده از استاد و در پيش گرفتن رويه‌اي كه مانع همكاري برخي از استادان تراز اول مي‌شود، عدم‌هماهنگي و جلسات منظم برنامه‌ريزي بين 4 دانشكده فعلي تئاتر، نبود برنامه مشخص به منظور برگزاري كارگاه‌هاي تخصصي (ورك‌شاپ) و... ‌

آنچه در حال حاضر در دانشكده‌هاي تئاتر در بهترين حالت اتفاق مي‌افتد استفاده از توانايي عمومي‌استاد است. توانايي عمومي‌با تخصص كاملا‌ فرق دارد. در بسياري از موارد ديده مي‌شود استادي بالغ بر 18 واحد درسي را درس مي‌دهد كه در بهترين شكل، توانايي تدريس تخصصي 4 يا 6 واحد را دارا است و بقيه واحد‌ها، تخصص وي نيست.

بي‌اعتنايي به دو اصل تخصص و توانايي عملي نه‌تنها شيوه دانشكده‌هاي تئاتر بلكه هدف آموزشكده‌هاي خصوصي يا اصطلا‌حا آموزش غيررسمي‌ نيز است. بديهي است با توجه به اصل درآمدزايي چنين روشي از آموزشكده‌هاي خصوصي دور از انتظار نيست ولي تن دادن به چنين اموري از دانشكده‌هاي تئاتر كه متولي اصلي آموزش هستند، پذيرفتني نيست. ‌

وقتي در چرخه مناسب آموزش اجزا به درستي كنار هم قرار نگيرند، آنچه تلف مي‌شود وقت است. شما فرض كنيد در 4 واحد دانشگاهي در طول 2 ترم يعني يك سال تحصيلي هر هفته 2 ساعت، يادگيري تخصصي‌ترين مباحث آموزشي هر گرايش تئاتر اعم از بازيگري، كارگرداني، نمايشنامه‌نويسي و... انجام مي‌گيرد؟ ‌

بديهي است كه اين سيستم و روش، نمايشنامه‌نويس يا بازيگر يا كارگردان تربيت نمي‌كند و تنها وقت هدر مي‌دهد. ‌

پس هنر در دانشگاه متولد نمي‌شود، اين اساسي‌ترين اصلي است كه بايد به آن توجه كرد. اگر اين اصل را بپذيريم از باي بسم‌الله تا تاي تمت را درست برنامه‌ريزي مي‌كنيم. ورودي و خروجي‌مان را درست مي‌بينيم و هدايت مي‌كنيم. ‌

بنابراين مدرك شأن و منزلتي مي‌يابد و هر كس كه آموزش ديده تئاتر است از جايگاه واقعي و حرفه‌اي خود برخوردار مي‌شود و از اين آشفته بازار بي‌دروپيكر و غيرحرفه‌اي نجات مي‌يابيم. ‌

در اين شرايط مدرك تحصيلي سندي معتبر بود كه در پيدا كردن شغل و ورود به دنياي حرفه‌اي امتياز بي‌همتا به حساب مي‌آمد. ‌ به‌راستي چرا آنچه مدرك مي‌ناميمش با توانايي انجام كار، غريبه و گاه متنافر است؟ آنچه در تئوري گفته‌اند يك چيز است و آنچه در عمل اتفاق مي‌افتد چيزي ديگر! در ذهن و روي كاغذ مي‌تواني هرجور و هر شكل كه مي‌خواهي فكر كني ولي در عمل بحث كاملا‌ متفاوت است. به همين دليل است كه گاه مي‌شنويم استادكاران خبره مي‌گويند: طرف تازه از پشت ميزمدرسه (منظور دانشگاه است) بلند شده‌!

شايد به همين دليل ساده دوره كارآموزي براي دانشجويان در آستانه فارغالتحصيلي نه‌تنها لا‌زم بلكه واجب است. بايد با توجه به گرايش‌شان از آنها خواست دوره كارآموزي را نزد يكي از استادان معتبر سپري كنند و تا استاد توانايي انجام كار عملي وي را تاييد نكند مدرك به دانشجو داده نشود. در اين سيستم است كه كار عملي ارج و قرب پيدا مي‌كند. ممكن است بگويند سيستم كنوني دانشكده‌هاي تئاتر بر اساس روش آموزش آمريكايي بنا شده است، عرض مي‌كنم، اگر سيستم آموزش آمريكايي هم درست به كار گرفته مي‌شد نتايج بهتري در برداشت، اما آنچه بر فرهنگ و آموزش سنتي ما مبتني است و هنوز هم كاربرد دارد روش كارگاهي اوستا- شاگردي است كه تا حدودي به روش كارگاهي فرانسوي‌ها نزديك‌تر است. ‌

در پايان اضافه كنم برخي از اعضاي هيات محترم علمي‌دانشگاه‌ها، توانمندي و علا‌قه‌شان از استادان مدعو كمتر است، زيرا استادان مدعو به دليل اينكه مي‌خواهند ترم بعد از آنها دعوت به عمل آيد توانايي علمي‌خود را بالا‌ برده و درصدد رضايت دانشجو نيز هستند، بنابراين ترجيح مي‌دهند به‌روز باشند. ‌

اميد است با ايجاد زمينه‌هاي لا‌زم اعم از فرصت‌هاي مطالعاتي، سفرهاي آموزشي و پژوهشي و همچنين امكان حضور در فستيوال‌ها و سمينارهاي بين‌المللي و دانشگاهي انگيزه‌هاي لا‌زم توسط مسوولا‌ن ذيربط براي استادان تمام وقت فراهم شود. ‌

‌ * كارگردان، بازيگر و مدرس تئاتر

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 دوشنبه 28 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن