واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بحران در كاروان ايران، پكن 2008؛كاش دري به تخته بخورد و... ! - مزدك علينظري
شايد بايد به صداوسيما حق داد كه سعي ميكند در پخش تصاوير و اخبار بازيهاي المپيك، صرفهجويي كند. بزرگترين رويداد ورزشي جهان - كه در هر دهه نهايتا 2 بار اتفاق ميافتد- در جريان است و سهم ما تا اينجاي مسابقات، يك هيچ بزرگ بوده است. اين موضوع، پيش و بيش از اينكه از ناچيز بودن توان ورزشكاران كاروان ايران خبر بدهد، نشان از ضعف مديران در عرصه ورزش و سردرگمي ايشان در تدارك براي شركت در المپيك دارد؛ جايي كه ناكاميهاي پي در پي قهرمانان ايراني و عدم كسب حتي يك مدال كمرنگ، آشكارا در روحيه ساير اعضاي كاروان تاثير داشته و وضعيتي بحراني براي آنها رقم زده است.
در حالي كه تا روز نهم بازيها 64 كشور (از جمله توگو، ويتنام، اتيوپي، زيمبابوه و...) موفق به گرفتن مدال و بالا بردن پرچم كشورهايشان شدهاند؛ و قهرماني مثل آمريكايي با گرفتن هشتمين طلاي خود، از ميدان پكن مجالي ميسازد تا به جمع اسطورههاي كمشمار سرزمين بيتاريخ خود بپيوندد؛ برخي از مسوولان پرادعاي ما همچنان فقط نگاه ميكنند و كاري از دستشان برنميآيد.
خبرهاي رسيده از پكن، حاكي از وعدههاي روز افزون مديران و جلسههاي متعددشان با ورزشكاران و دستاندركاران تيمها است، ولي گويا آنها نميدانند كه براي درخشش در عظيمترين عرصه ورزشي- سياسي جهان، توان و تداركي لازم است كه به فرصتي بيشتر از يك شب و چيزي بيش از جنباندن غيرت و تحريك احساسات ورزشكاران نياز دارد!
مديراني كه مدتها پيش از شروع بازيها، هنگام چرت زدن پشت ميز دفترشان، مدالهاي طلا را ميشمردند و از همين رويا در كنفرانسهاي مطبوعاتي يا مصاحبه با رسانهها ميگفتند؛ حالا در دهكده المپيك با واقعيتي مواجه شدهاند كه تا همين چند روز پيش باورش نداشتند و خيال ميكردند منتقدان براي حمله و خالي كردن تهدلشان از آن حرف ميزنند. آنها تازه با واقعيت روبهرو شدهاند و بزرگي اين ميدان - و شايد كوچكي اين مديران- به حدي است كه قدرت هرگونه چارهانديشي و مقابله با بحران، از آنها سلب شده است.
روزها يكي پس از ديگري ميگذرند، مسابقات برگزار و مدالها بين ورزشكاران كشورهاي مختلف تقسيم ميشوند؛ در حالي كه آنها در حسرت يك مدال برنز - كه تا همين يك هفته پيش حتي صحبت كردن درباره آن، كسر شأن آقايان بود- ميسوزند. آنها تا به حال المپيك نديده بودند. ذهنيتشان چيز ديگري بود و شايد به قول يكي از منتقدان: اين بازيها را با خودشان اشتباه گرفته بودند!
البته بروز چنين اتفاقي، مثل تيغي دو لبه است؛ گرچه بختهاي اصلي كاروان ايران از دست رفتهاند (در راسشان كه قرار بود جاي خالي را پر كند)، ولي از طرف ديگر ميتواند عامل انگيزه ساير ورزشكاران باشد تا شايد با كسب مدال، منجي كاروان ايران لقب بگيرند. اما آيا محرك لازم براي ايجاد اين انگيزه، موجود است؟ چه كساني مديريت كاروان را بر عهده دارند و بچههاي ايران به پشتوانه كدام مردان به نبرد رقباي سراپا مسلحشان رفتهاند؟ با جمعبندي اخبار رسيده و شرايط موجود، هر ناظري دلش به رحم ميآيد و اصلا آرزو ميكند كاش اين روزها كسي كنار مديران مسوول ما باشد تا در اين اوضاع بحراني لااقل دلداريشان بدهد! هرچند كه از حالا همه ميدانيم فرياد منتقدان به جايي نميرسد و بعيد است كسي شرم عذرخواهي يا زحمت پاسخگويي را به خود هموار كند.
گذشته از داخل ميدان، بيرون از گود هم شرايط اصلا به نفع ما نيست. چيزي كه به تاييد تمام كارشناسان، تاثير مستقيمي در نتيجه مسابقات دارد. يكي از گزارشگران تلويزيون هنگام گزارش مسابقهاي به طعنه گفت: !
اشاره او به محدود بودن تعداد هواداران ايراني حاضر در المپيك و عدم هيچگونه سازماندهي براي تشويق ورزشكاران بود. گويا مسوولان از تجربه جام جهاني فوتبال درس نگرفته بودند؛ آن هرج و مرج و بيبرنامگي، رها شدن تماشاگران به امان خدا و سپردن وسايل تشويق (لباس، پرچم و...) به افراد سودجو، همه و همه در سرخوردگي باختهاي پياپي تيم ملي گم شد تا اين بار در المپيك شاهد اتفاقي بدتر باشيم.
در پكن هيچ برنامهاي براي تشويق و تحريك ورزشكارانمان نداريم. شايد بديهيترين اصل ورزش ما اين باشد كه بچههاي ايراني به شدت احساساتي و وابسته به روحيهاي هستند كه حضور و هيجان هواداران به آنها ميدهد. ورزشكاران ما اصلا به سكوت عادت ندارند. اما گزارشهاي رسيده از محل مسابقات، خبر از غريبگي شديد ايرانيها ميدهد. در حالي كه اغلب كشورها با رعايت سادهترين اصول مديريت، اقدام به هدايت تماشاگران خود كرده و البته نتيجهاش را هم ديدهاند؛ تعدادي از بليتهاي سهميه ايران از بازار سياه سر در آورده و معدود مشوقان هموطن، پشت درهاي استاديومها ماندهاند...
در عوض، اين دوره از بازيهاي المپيك جولانگاه هواداران كشور آذربايجان است. حضور و غوغاي تماشاگران آذربايجان (كشور كوچك همسايه) براي ناظران ايراني بيشتر از هر چيز دردناك به نظر ميرسد. حتي رئيسجمهور اين كشور از سرپا ايستادن و به دست گرفتن پرچم كشورش ابايي ندارد. چيزي كه انگار در سطح بسيار پايينتر آن هم براي برخي از ما تابو است و دريغ از حضور دلگرمكننده يكي از آقايان مديران بر سكوهاي المپيك پكن!
به جدول بازيهاي المپيك نگاه كنيد؛ آذربايجان مزد تدارك خوب مردان پشت پرده خود را با درخشش ورزشكاران خود گرفت و ميگويند در روزهاي گذشته مردم اين كشور جشني تاريخي برپا كردهاند. نيازي به مقايسه نيست؛ همين كه در جدول پر تعداد كشورهاي صاحب مدال المپيك نشاني از نام ايران ديده نميشود، براي افسوس خوردن و ملامت كردن مسببان اين شكست بزرگ كافي است. حالا بايد با اضطراب منتظر ماند و در حالي كه شمارش معكوس براي پايان مسابقات المپيك آغاز شده، اميدوار باشيم دري به تخته بخورد و بچههاي ما مدالي دشت كنند!
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]