محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1841879715
به مناسبت ميلاد منجي موعودظهور؛ پايان خوش خدا براي مومنان/ 1
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: به مناسبت ميلاد منجي موعودظهور؛ پايان خوش خدا براي مومنان/ 1
گروه گزارش: شايد بتوان قدمت واژههاي «انتظار و ظهور» را برابر با عمر بشر و حتي تاريخ دانست اما بشر امروز بيش از هر روز ديگر به آن ميانديشد، از آن سخن ميراند و به آن دل بسته است، دل بسته تا رهايي يابد چرا كه آدميان از روي فطرت الهي خويش در انتظار موعودي نجاتبخشاند.
انتظار در جغرافياي جهاني فارغ از رنگ و نژاد و مذهب در جريان است؛ يهودي مسلكان در انتظار قيام ماشيح، مسيحي مذهبان منتظر تجلي دوباره مسيح(ع)، زردشتيان در انتظار غلبه اهورامزدا بر اهريمن و آمدن «سوشيانت» و مسلمانان نيز منتظر ظهور منجي موعود در آخر الزمان تاريخاند.
هر فردي بنا بر اعتقاداتش از زاويه نگاه دين و آئين و انديشهاش به منجي مصلح و موعود آخرالزمان مينگرد، مسلمانان بنابر سنت و نص متون اسلامي معتقدند آينده جهان از آن حقطلبان و خداگرايان است؛ «ان الارض يرثها عبادي الصالحون».(1)
در مكتب تشيع و تفكر شيعي مصلح كل با نشانههاي و امارات، نامي معين و غايتي مشخص از سوي آخرين پيامبر خدا(ص) وعده و بشارت داده شده است و از سوي قرآن، امامان معصوم(ع) و حتي خود امام غايب(عج)، مصلح كل و بقيتالله پاداشي براي نيكوكاران و مومنان واقعي در نظر گرفته شده است كساني كه در كشاكش سختيهاي روزگار و اوج گرفتن ايسمها از مهدويسم دست بر نميدارند و حق را به پاي خرافات و موهومات ذبح نميكنند همانگونه كه حق تعالي فرموده است: «بقيت الله خير لكم ان كنتم تعلمون».(2)
منجي موعود در اديان مختلف
همانگونه كه گفته شد، اعتقاد به مصلح جهان در آخرالزمان در همه اديان حتي در ميان هندوها و پيروان بودا هم وجود دارد و هر كدام از منظر خويش به آن نگاه ميكنند و نامي بر وي نهادهاند. موعود آئين يهود، ماشيح، مصلح بودائيان، ميتريه(مهربان) موعود مسيحيان، مسيح و نجاتدهنده زردشتيان، سوشيانت و ...
مصلح موعود در آئين يهود و تورات
پيامبر دين يهود يا بني اسرائيل حضرت موسي (ع) است. يهود يكي از سه دين بزرگ توحيدي جهان است. كتاب مقدس يهوديان تورات و هر بخش آن به نام«سفر» و هر سفر به چند باب و آياتي چند تقسيم شده است و تفسيري كه علماي يهود بر آن نوشتهاند «تلمود» نام دارد. حضرت موسي (ع)در1200 سال پيش از ميلاد قيام كرد.(مبعوث شد) اسم خاص خداوند در اين دين «يهوه» است. حضرت موسي(ع) در قرآن چهره بسيار روشني دارد و چندين بار داستان او (تولد، كودكي، پرورش نزد فرعون، قيام و رهبري و مشكلات) يادآوري شده است. نام آن حضرت در قرآن 136 بار آمده است؛ در قرآن كريم سورهاي به نام بنياسرائيل آمده و در آن از فراز و نشيبها و از فسادها و گرفتاريهاي بنياسرائيل و سركوبي آنان به وسيله ابرقدرتها به طور كلي ياد شده است. به هر حال اين آيات نشاندهنده اين است كه اين قوم بارها با لطف خداوند ياري شدند اما سركشي كرده و دچار ذلت شدهاند.
در آثار ديني يهود و اسفار تورات و ديگر كتابهاي انبياي آنان همواره به موعود اشاره شده است اگر به مطالب كتاب «وحي كودكي» استناد كنيم به مطالب بسياري درباره ظهور پيامبر اكرم(ص) و به قسمتهايي از تاريخ و احوال پيامبر و حوادث مربوط به بعثت و پارهاي از علائم آخرالزمان و رجعت و اشاراتي به شخصيت حضرت مهدي(عج) و حتي اشاراتي درباره واقعه عاشورا دست خواهيم يافت.
سه موعود در آئين يهود
در آئين يهود در مجموع سه موعود ترسيم ميشود؛ حضرت مسيح، حضرت محمد و حضرت مهدي. در روايات آمده است كه جماعتي از يهوديان «دجال» را ميگيرند و با ظهور مهدي و فرود آمدن عيسي و كشتهشدن دجال، آنان نيز قتل عام ميشوند و دامن تاريخ و دامن بشريت از وجود آن جماعت پاك ميشود.
در كتاب «دانيالنبي» ميخوانيم كه خداوند خطاب به حضرت دانيال ميفرمايد: «و در زمان ميكائيل، امير عظيمي كه براي پسران قوم تو «ايستاده» (قائم)است، خواهد برخاست و چنان زمان ننگي خواهد شد كه از هنگامي كه امتي به وجود آمده است تا امروز نبوده و در آن زمان هريك از قوم تو كه در دفتر مكتوب يافت شود رستگار خواهد شد و بسياري از آنان كه در خاك زمين خوابيدهاند بيدار خواهند شد. آنانكه بسياري را به راه عدالت رهبري ميكنند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد ...خوشا به حال آنانكه انتظار كشند.»
از كتاب «اشعياينبي» باب دوم بندهاي 2-4 نيز نقل شده است: «و در ايام آخر واقع خواهد شد...داوري ميان امتها به سوي آن روان خواهند شد. او امتها را داوري خواهد كرد. قومهاي بسياري را تنبيه خواهد كرد. امتي بر امتي شمشير نخواهد كشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت.»
و در كتاب «حيقوقنبي» آمده است كه: «اگر چه تأخير نمايد برايش منتظر باش زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود، بلكه امتها را نزد خود جمع ميكند و تمامي قومها را براي خويش فراهم ميآورد.» همچنين در كتاب «زكرياينبي» نقل شده است: «اينك روز خداوند ميآيد و غنيمت تو در ميانت تقسيم خواهد شد و جميع امتها را به ضدّ اورشليم براي جنگ جمع خواهم كرد و شهر را خواهند گرفت و خانهها را تاراج خواهند كرد و آن يك روز معروف خداوند خواهد بود. «يَهوَه» بر تمامي زمين پادشاه خواهد بود.
يهوديان، از مصلح موعود خود با عنوان «ماشيح» (كه مسيح در زبان عبري است) نام ميبرند هر چند در خود تورات كلمه ماشيح ذكر نشده ولي به استناد آيات اوليه تورات، در هفت روز آفرينش جهان، در يكي از اين روزها و مراحل آفرينش گفته شده است كه روح خداوند بر سطح آبها پرواز ميكرد و اين روح خداوند را اولين اشاره دانستهاند بر روح ماشيح و منجي كه از ابتدا قرار بوده است بيايد.
ديدگاه حضرت يعقوب درباره منجي
حضرت يعقوب در هنگام فوت، فرزندان را جمع ميكند و ميگويد تركه تاديب از يهودا (يعني نسل يهودا يا همان يهوديان) دور نخواهد شد تا اينكه منجي از او ظهور كند و ملتها از او اطاعت كنند يعني حضرت يعقوب در شرايطي كه هنوز توراتي نيامده است و بدان صورت قوم يهودي تشكيل نشده پيشبيني ميكند كه كسي ميآيد كه همه از او اطاعت ميكنند. ميبينيم كه ريشهها را ميشود در اينجا پيدا كرد. حضرت يوسف هميشه بشارت ميداده است و ميگفته كسي خواهد آمد كه نشان ميدهد خداوند شما را مورد تفقد قرار ميدهد، هميشه به دنبال اين بودهاند كه بگويند رنج با ظهور منجي پايان مييابد و تمام ميشود.
اما به طور صريحتر كلمه مسيح يا ماشيح (لفظ مسيح، همان معرب لفظ ماشيح عبري است) را در كتب انبياي يهود اشعيا، ارميا، ميخا و زكريا ميبينيم كه در آنجا اشاره به موعود كردهاند كه ميآيد و صلح را برقرار ميكند. اين آيات معروف است كه گرگ با بره خواهد خوابيد و نيزهها و شمشيرها به قيچي باغباني و گاو آهن تبديل ميشوند و اينها به صراحت در كتاب مقدس يعني كتب انبياي يهود و بعد از تورات آمده است.
در برخي از قسمتهاي اين كتابها هم نسبت فردي به او دادهاند و مثلا كوروش را در كتاب اشعياي نبي، مسيح خداوند ذكر ميشود چون كوروش كسي بود كه اولين تبعيد بنياسراييل را پايان داد و بعد از اينكه آنها به ايران باستان پناهنده شدند، كوروش، آشوريها را شكست داده و سرزمين اسرائيل را تسخير كرده و به يهوديها اجازه ميدهد برگردند و براي دومين بار معبد بيتالمقدس را بنا كنند و همين كار او باعث شده كه او در يهود يك نجاتدهنده تلقي شود و به او لقب مسيح يا ماشيح داده شده است.
وضعيت فعلي اعتقاد يهوديان به موعود
وضعيت فعلي اعتقاد يهوديان به موعود را بايد بر حسب ميزان پايبندي گروههاي يهودي به باورهاي يهودي دستهبندي كرد. در جوامع سنتي مثل جامعه ايراني همه خودشان را از نظر گروهبندي يكي ميدانند اما در جوامع غربي كه گرايش خاصي به دستهبندي و قراردادن هر چيزي در جاي خود هست، همين يهوديها وارد طبقهبندي ميشوند. از يهوديان ارتودكس و بسيار پايبند به احكام و قوانين ديني گرفته تا يهوديان ميانهروتر و محافظهكار تا گروههاي نوگراي امروزي يعني يهوديان رفرميست (يهودياني كه حتي حاضر شدند ساختارهاي كهنه عقايد يهود را بشكنند و چيز جديدي از آن در آورند). به همين نسبت نگاهشان به ماشيح و موعود در يهود تفاوت دارد. سنتيترين و معموليترين اعتقاد همين است كه موعود به صورتي معجزهوار ظهور خواهد كرد و يك دنياي كاملا تخيلي و يك اتوپيا را به بار خواهد آورد و مشخصا هدف اصلي او يهوديان خواهد بود كه از اين اسارت و پراكندگي جهاني به زعم خود رها ميشوند و به بيتالمقدس بر خواهند گشت و در آنجا حكومتي تشكيل خواهند داد و آداب و رسوم اوليه عبادت كه در تلمود ذكر شده دوباره احياء خواهد شد. در مرحله بعد و در درجه دوم تمام جهانيان خداوند را خواهند شناخت و اختلاف عقيده در مورد خدا در ميان آنها از بين ميرود.
اكثر عقايد سنتي بر اين است كه وقتي ماشيح بيايد ما دنياي بهشتي خواهيم داشت، تابلويي تخيلي و بسيار زيبا و در افراطيترين نگاه. در آن زمان توبه هم معنايي نخواهد داشت چون گناهي نيست كه توبهاي باشد و حتي مردم نيازي به كار هم نخواهند داشت چون كار مجازاتي است كه خدا براي آدم اول قرار داده و با آمدن ماشيح انسان به همان باغ عدن اوليه بر ميگردد. اين سنتيترين اعتقاد است به طوري كه در نمازهاي سه گانه يهود هم بندي به طور مشخص به دعا براي ظهور ماشيح اختصاص پيدا كرده است.
در ساير گروههاي يهودي شاهديم كه هر قدر گروههاي يهودي از اين سنتهاي تلمودي دور شدهاند و به عقلگرايي روي آوردهاند، اين اعتقادات نيز تغيير كرده است. مثلا «هارمبام» يا «موسي بن ميمون» كه از فلاسفه بزرگ يهودي است و فردي عقلگرا بوده است و اتفاقا همين فرد بوده است كه اعتقاد به ماشيح را وارد سيزده اصل ايمان يهود كرده است(اصل دوازدهم از اصول سيزدهگانه يهود اعتقاد به ظهور ماشيح است) او اعتقاد دارد وقتي ماشيح بيايد دنيا روال عادي خود را دارد و از يك نگاه معجزهوار به يك باور روزمره ميرسد. ماشيح فردي است كاملا عادي از نظر جسماني و شخصيتي( نه از لحاظ علمي و معنوي كه او را بسيار والا ميدانند) او ظهور خواهد كرد و مصلح دنيا خواهد بود و جهان به آرمانهايش نزديكتر ميشود و اين فرد مثل تمام انسانهاي ديگر ميميرد و فرزندان او جانشينش ميشوند و هيچ اتفاق معجزهواري نميافتد.
يهوديت مدرن و انتظار
اعتقاد كلي يهود بر اين است كه ماشيح فردي است كه در هر دورهاي وجود دارد و قابليت مسيح شدن را دارد و اگر شرايط كه عموما از آن به توبه جامعه يهودي تعبير ميشود، محقق شود او اعلام موجوديت ميكند و خداوند ماشيح بودن را به او اعلام ميكند و اگر شرايط آماده نباشد كس ديگري كه او هم در زمان خود لايقترين فرد است مستعد اين مساله است و بالطبع نظرها بيشتر به سوي مراجع مذهبي يا عالمترين فرد است. برخي ديگر نيز مثل يهوديت مدرن و رفرمها و برخي از صهيونيستها، ساختار را شكسته و اصلا عقيده شخص ماشيح را كنار گذاشتند و بر اين باورند كه نيازي به انتظار او نيست. جايگزين اين باور در اعتقاد آنها دوران مسيحايي است يعني ما به جاي منتظر بودن شخص مسيح منتظر دوران هستيم و اين دوران هم از طريق اعمال خودمان به دست ميآيد يعني وقتي گروهي تلاش كنند و فضاي بهتري را درست كنند ما به آن هدف كه دوران مسيحايي است نه شخص مسيح نزديك ميشويم. حتي يهوديت سكولار يعني يهوديت كاملا غير مذهبي هم مثل كارل ماركس كه اصلا كمونيست شدند و احكام و شرايع يهود را به طور كامل كنار گذاشتند، اينها هم حتي معتقد بودند كه ميشود رسوم و سنتهاي ديني را به طور كامل از يهود گرفت اما اعتقاد و اميد به مسيح و ماشيح و منجي هم چنان در يهود باقي خواهد ماند. يعني حتي آنها هم به مسيح اعتقاد داشتند.
به هر روي طبق آنچه در متون مذهبي يهود آمده است، موضوع ماشيح و گئولا (نجاتنهايي) از جمله اهداف اوليه آفرينش جهان است كه اشارهاي به موضوع ماشيح و روح اوست اما از نظر فيزيكي و جسماني، «ماشيح، انساني است خاكي از اولاد بشر كه به گونه عادي متولد شده است». اصل و نسب او به حضرات داوود و سليمان ميرسد. از ديگر نشانههاي وي اين است كه صداقت و پارسايي او از آغاز تولد به بعد، مدام در حال افزايش بوده و به سبب فضيلت و اعمال شايسته خود، به عاليترين و والاترين درجات تكامل روحاني دست خواهد يافت.
به اعتقاد همه يهوديان، نجاتدهنده (مسيح) انساني است همانند ديگران، اما برخوردار از جلوه و جبروت خدايي. او جهان را با نور خويش كه جلوهاي از نور خداست، روشن خواهد كرد. برخي ماشيح را همان داوود ميدانند (هوشع 5:3) برخي ديگر، او را از خانواده داوود ميشمارند. (مزامير 49:18-50) گروهي نيز ميگويند خداوند در پايان جهان، داوود ديگري را براي نجات مردم ميفرستد. (ارمياه، 9:30)
موعود آخرالزمان مورد توافق تمامي اديان ابراهيمي
بنابراين با توجه به آيات بي شماري كه در عهد عتيق (تورات) و كتابهاي معتبر يهوديان همچون تلمود آمده، استنباط ميشود كه يهوديان همانند پيروان ديگر اديان آسماني در انتظار مصلح جهاني هستند و آمدن او را مساوي با عدالت و صلح تلقّي ميكنند و هر چند كه آمدن ماشيح را بيشتر در جهت تشكيل حكومت يهوديان و ارض موعود تفسير ميكنند كه با آمدنش پادشاهي قوم يهود بازگردانده ميشود، ليكن آنچه مورد توجه است اين است كه اصل اعتقاد به مصلح آخرالزمان كه مورد توافق تمامي اديان ابراهيمي است در ميان يهوديان نيز وجود دارد.
صهيونيست و موعود
يكي از دلايل نامگذاري مكتب سياسي يهود بر منباي نام تپه صهيون اعتقاد به ظهور منجي آخرالزمان بر بلنداي كوه صهيون و تشكيل حكومت جهاني توسط اوست. گروهي از يهوديان با سوء استفاده از اين سمبل تلاش ميكنند به نظام خويش مشروعيت بخشند.
كوه صهيون زادگاه و آرامگاه داود پيامبر(ع) و جايگاه سليمان (ع) بود. گاه اين واژه نزد يهوديان بهمعناي شهر قدس، شهر برگزيده و شهر مقدس آسماني بهكار ميرود؛ ولي در متون ديني يهود، صهيون به آرمان و آرزوي ملت يهود براي بازگشت به سرزمين داود(ع) و سليمان(ع) و تجديد دولت يهود اشاره دارد؛ بهعبارت ديگر صهيون براي يهود، سمبل رهايي از ظلم، تشكيل حكومت مستقل و فرمانروايي بر جهان است؛ از اينرو (اين گروه از) يهوديان خود را فرزندان صهيون ميدانند.
مسيحيان صهيونيست و ظهور
اوانجليستها (مسيحيان صهيونيست ) براين باورند كه مسيح (ع) دوباره ظهور ميكند و در آخرالزمان جنگ و ويراني بزرگي (آرماگدون) اتفاق خواهد افتاد و بعد از اين ويراني حكومت آنان تا هزار سال يعني تا قيامت بر قرار خواهد شد. طبق نظر مفسرين اين گروه، اين جنگ بايستي بين سال 2000 تا 2007 روي ميداده است!! شايد از همين رو بود كه ساخت فيلمهاي مبلغ اين نوع طرز تفكر در سال 2007 به اوج خود رسيد و اكران سينماهاي آمريكا و غرب در اين سال مشحون از اين دسته آثار سينمايي بود.
ادامه دارد...
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
منابع:
(1) آيه 105 سوره 21(انبياء)
(2) آيه 86 سوره مباركه هود(ع)
سايت گروه مطالعات امريكا
جامعه مجازي ايرانيان
پايگاه اينترنتي بوانات مهدويت
پايگاه حوزه
خبرگزاري آينده روشن و پايگاه تنها منجي
سايت اينترنتي موعود
جمعه 25 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 389]
-
گوناگون
پربازدیدترینها