تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):قلب‏هاى ما جايگاه خواسته ‏هاى الهى است؛ هرگاه او بخواهد ما نيز مى‏&...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821007428




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درس هایی از آموزگار دهر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درس هایی از آموزگار دهر

تحقق وعده پیامبر(ص)دانش امامدر کودکیمنش امام باقرعلیه السلام با دشمنان پندی از امام علیه السلامامام ابوجعفر، باقرالعلوم، پنجمین پیشواى ما، در اولینجمعه‏ ماه رجب سالپنجاه و هفت هجرى در شهر مدینه چشم به جهان گشود. (1)اورا"محمد"نامیدند و"ابوجعفر"كنیه و"باقرالعلوم‏"یعنى‏"شكافنده‏ دانشها"لقب آنگرامى است.به هنگام تولد هاله ا‏ى از شكوه  و عظمت نوزاد  را فرا گرفته بود، و همچوندیگر امامان، پاك و پاكیزه به دنیا آمد.امام باقر(ع) از دو سو نسبش- پدر و مادر- ‏ به پیامبر و حضرت على و زهرا علیهمالسلام مى‏رسد، زیرا پدر ایشان امام زین العابدین فرزند امام حسین، و مادرش بانوىگرامى‏"ام عبدالله"‏ (2)دختر امام مجتبى علیه السلام است.عظمت امام باقر(ع) زبانزد خاص و عام بود، هر جا سخن‏ از والایى هاشمیان و علویانو فاطمیان به میان مى‏آمد او را یگانه وارث آن همه قداست و شجاعت و بزرگوارىمى‏شناختند و هاشمى و علوى و فاطمیش مى‏خواندند.ایشان را راستگوترین لهجه‏ها و جذاب‏ترین چهره‏ها و بخشنده ‏ترین انسانهادانسته اند. تحقق وعده پیامبر(ص)پیامبر(ص) به یكى از یاران پارساى خود « جابربن عبدالله انصارى‏» فرمود:اىجابر! تو زنده مى‏مانى و فرزندم ‏«محمد بن على بن الحسین بن على بن ابیطالب‏» را كهنامش در تورات ‏«باقر» است در مى‏یابى، در آنهنگام سلام مرا به او برسان.پیامبر رحلت نمود و جابر،عمرى دراز یافت؛و بعدها روزى به خانه‏ امام زین العابدین آمد و امام باقر را كه كودكى خردسال بود دید، به او گفت: پیش بیا... امام باقر(ع) جلو رفت.جابرگفت: برو...امام بازگشت. جابر اندام و راه رفتن او را تماشا كرد و گفت: به خداى كعبه سوگندآیینه‏ى  تمام نماى پیامبر است. آنگاه از امام سجاد پرسید این كودك كیست؟فرمود:امام پس از من، فرزندم ‏« محمد باقر» است.جابر برخاست و بر پاى امام باقر(ع) بوسه زد و گفت: فدایت ‏شوم اى فرزند پیامبر(ص)، سلام و درود پدرت پیامبر خدا(ص) را بپذیر؛ چرا که ایشان به شما سلام رسانده است.دیدگان امام باقر پر از اشگ شد و فرمود: سلام و درود بر پدرم پیامبر خدا باد تابدان هنگام كه آسمانها و زمین پایدارند و بر تو اى جابر كه سلام او را به منرساندى. (3)دانش امامدر کودکیدانش امام باقرعلیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سرچشمه‏  وحى فیض می گرفت؛آنانآموزگارى نداشتند و در مكتب بشرى درس نخوانده بودند، «جابربن عبدالله‏» نزد امامباقر(ع) مى‏آمد و از آن حضرت دانش فرا مى‏گرفت وامام را با این لقب خطاب قرار می داد: اىشكافنده‏ى علوم! گواهى مى‏دهم تودر حالی که كودك هستی از دانشى خداداد برخوردارى.(4)"عبدالله بن عطاء مكى‏"مى‏ گوید:هرگز دانشمندان را نزد كسى چنان حقیر و كوچكنیافتم كه نزد امام باقرعلیه السلام دیدم.«حكم بن عتیبه‏» كه درنزد مردم جایگاه علمىوالایى داشت در پیشگاه امام باقر(ع) چونان كودكى در برابر آموزگار بود.(5)شخصیت آسمانى و شكوه علمى امام باقر(ع) چنان خیره كننده بود كه ‏« جابر بن یزیدجعفى‏» به هنگام روایت از آن گرامى مى‏گفت:"وصى اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بنعلى بن الحسین مرا چنین روایت كرد..." (6)مردى از«عبدالله عمر» مسئله‏ اى پرسید و او در پاسخ درماند، ویامامباقر(ع) را به سئوال كننده نشان داد و گفت از این كودك بپرس و مرا نیز از پاسخآن آگاه ساز. آن مرد ازامام پرسید و پاسخى قانع كننده شنید و براى‏ «عبدالله عمر» بازگو كرد؛عبداللهگفت: اینان خاندانى هستند كه دانششان خداداد است. (7)"ابو بصیر" یکی از اصحابمى‏گوید: با امام باقرعلیه السلام به مسجد مدینه وارد شدیم، مردم دررفت و آمد بودند. امام به من فرمود: از مردم بپرس آیا مرا مى‏بینند؟ از هر كه پرسیدمآیا ابو جعفر را دیده‏اى پاسخ منفى شنیدم، در حالی كه امام در كنار من ایستاده بود. دراین هنگام یكى از دوستان حقیقى آن حضرت ‏«ابوهارون‏» كه نابینا بود به مسجد آمد. امام فرمود: از او نیز بپرس.

از ابوهارون پرسیدم: آیامی دانیابوجعفرکجاست؟فورا پاسخ داد: مگر كنار تو نایستاده است؟گفتم: از كجا دریافتى؟گفت: چگونه ندانم در حالی كه او نوردرخشنده‏ اى است. (8)و نیز«ابو بصیر» مى‏گوید: امام باقر(ع) از یكى از آفریقائیان، حال یكى از شیعیانخود به نام‏« راشد» را جویا شد. پاسخ داد خوب بود و سلام مى‏رساند.امام فرمود خدا رحمتش كند.با تعجب گفت: مگر او مرده است؟فرمود: آرى.گفت: چه وقت درگذشت؟فرمود: دو روز پس از خارج شدن تو.گفت: به خدا سوگند او بیمار نبود...فرمود: مگر هر كس مى‏میرد به جهت ‏بیمارى است؟آنگاه ابوبصیر از امام در مورد آنفرد رحلت نموده سئوال كرد.امام فرمود: او از دوستان و شیعیان ما بود، گمان مى‏كنید كه چشمهاى بینا و گوشهاىشنوایى براى ما همراه شما نیست؟ چه پندار نادرستى است! به خدا سوگند هیچ چیز ازكردارتان بر ما پوشیده نیست پس ما را نزد خودتان حاضر بدانید و خود را به كار نیك عادت دهید و از اهل خیر باشید تا به همین نشانه و علامت ‏شناخته شوید. من فرزندان وشیعیانم را به این برنامه فرمان مى‏دهم (9).یكى از راویان مى‏گوید: در كوفه به زنى قرآن مى‏آموختم، روزى با او شوخى كردم، بعدبه دیدار امام باقر شتافتم، فرمود:آن كه (حتى) در پنهان مرتكب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجهى ندارد، به آن زنچه گفتى؟ از شرمسارى چهره‏ام را پوشاندم و توبه كردم، امام فرمود: تكرار نكن (10).منش امام باقرعلیه السلام با دشمنانمردى از اهل شام در مدینه ساكن بود و به خانه‏ امام بسیار مى‏آمد و به آن گرامىمى‏گفت: «... در روى زمین بغض و كینه‏ كسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ كس بیشاز تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده‏ام آنست كه اطاعت‏ خدا و پیامبر و امیرمؤمناندر دشمنى با توست، اگر مى‏بینى به خانه‏ تو رفت و آمد دارم بدان جهت است كه تو مردىسخنور و ادیب و خوش بیان هستى!» در عین حال امام علیه السلام با او مدارا مى‏فرمود وبه نرمى سخن مى‏گفت. پس از چندی آن مرد بیمار شد و مرگ را رویا روى خویش دید واز زندگى نومید شد، پس وصیت كرد كه چون درگذشت ابوجعفر«امام باقر» بر او نمازگزارد.شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند، بامداد وصى او به مسجد آمد وامام باقرعلیه السلام را دید كه نماز صبح به پایان برده و به تعقیب (11)نشسته است، و آن گرامى همواره چنین بود كه پس از نماز به ذكر و تعقیبمى‏پرداخت.عرض كرد: آن مرد شامى به دیگر سراى شتافته و خود چنین خواسته كه شما بر او نمازگزارید.فرمود: او نمرده است... شتاب مكنید تا من بیایم.پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو ركعت نماز خواند و دستها را به دعابرداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا برآمدن آفتاب، در سجده ماند، آنگاه به خانه‏ فرد شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او رابر جای نشانید و پشتش را به دیوار تكیه داد و شربتى طلبید و به كام او ریخت و به بستگانش فرمودغذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت.دیرىنگذشت كهفردشامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض كرد:"گواهى مى‏دهم كه تو حجت‏ خدا برروی زمین هستی..." (12)

پندی از امام علیه السلام"محمد بن منكدر"- از صوفیان آن روزگار- مى‏گوید:در روز بسیار گرمى از مدینه بیرون رفتم، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین رادیدم- همراه با دو تن از دوستانش- از سركشى به مزرعه‏ خویشباز مى‏گشت. با خود گفتم: مردى از بزرگان قریش در چنین وقتى در پى دنیاست! باید او راپند دهم.نزدیك آمدم و سلام كردم، امام در حالى كه عرق از سر و رویش مى‏ریخت ‏با تندى پاسخمداد. گفتم: خدا ترا به سلامت‏ بدارد آیا شخصیتى چون شما در این هنگام و با این ‏حال درپى دنیا مى‏رود! اگر در این حالت مرگ در رسد چه مى‏كنى؟فرمود: به خدا سوگند اگر مرگم برسد در حال اطاعت‏ خداوند خواهم بود زیرا منبدین وسیله خود را از تو و دیگران بى نیاز مى‏سازم، از مرگ در آن حالت ‏بیمناكم كهسرگرم گناهى باشم.گفتم: رحمت‏ خدا بر تو باد، مى‏پنداشتم كهتو را پند مى‏دهم اما تو مرا پند دادى وآگاه ساختى (13).آنچه آمد تنها گوشه هایی از زندگی امام محمد باقر(ع) است که از کینه دشمنان و تحریف های اسطوره ساز برخی محبان، جان به سلامت برده است. عصر این بزرگوار همزمان با انقراض امویان و درخشیدن ستاره بخت عباسیان است، آنان که با شعار" الرضا من آل محمد" به قدرت دست یافتند ولی در تحریف حقیقت و خصومت نسبت به خاندان حقیقی رسول خدا، گوی سبقت از امویان ربودند. تلاش نگارنده در این مقاله این بود که قطره ای از دریای معرفت امام باقرعلیه السلام و پاره هایی از آیینه یک پارچه وجود این بزرگوار را که در آن می توان بازتاب سیمای حق را به روشنی یافت به خوانندگان و پویندگان ارزانی داشت، باشد تا به گوش جان بنیوشیم و منش آن بزرگوار را پیشه خود سازیم.     پى‏نوشتها:1-مصباح المتهجد، شیخ طوسى، ص 557.2-امام صادق(ع) درباره ‏«ام عبدالله‏» فرمود: از زنهاى با ایمان و پرهیزكار ونیكوكار بود ...، تواریخ النبى والآل، تسترى، ص 47.3-امالى شیخ صدوق، ص 211، چاپ سنگى.4-علل الشرایع، شیخ صدوق، ج 1، ص 222، چاپ قم.5-ارشاد القلوب، شیخ مفید، ص 246، چاپ آخوندى.6- همان.7-مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 329، چاپ نجف.8-بحارالانوار، ج 46، ص 243، به نقل از خرائج راوندى.9-همان.10- همان، ص 247.11-تعقیب: دعاها و ذكرهایى است كه بدون فاصله پس از نماز مى‏خوانند.12-امالى شیخ طوسى، ص 261، چاپ سنگى با اختصار.13-ارشاد مفید، ص 247. 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن