واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عروة الوثقی
ساقی بده آن ساغر یاقوت روان را یاقوت روانم بده و قوت روان رایاقوت روان ، قوت روان ، قوّت جان رازان قوّت جان تازه کنم طبع روان رابا حُسن بیان نادره نظمی کنم انشامن مادح اولاد علی هستم و بودمجز مدحتشان لب به ثنایی نگشودمزین دوده نسب داده خداوند وَدودم1زانسیّه ی حوراء بود اصل وجودمیعنی که بود جدّه من حضرت زهراآن اختر تابنده افلاک محدّد2درج گهر یازده لؤلؤی ممجّد3دردانه فرزانه گنجینه احمدمحبوبه حق جفت علی دخت محمدمرآت خداوند تبارک و تعالیای روی تو سرسبزی گلزار امامتگلدسته ی عصمت ، شجر باغ کرامتمرضیه لقب ، شافعه روز قیامتدارند محبّان تو در حشر علامتحبّ تو مرآنان را نقشی است به سیماوصف تو به قرآن همه جا ذات خدا گفتاوصاف ترا ختم رسولان به ملا گفتپیوسته به پیش همه کس در همه جا گفتاز" فاطمةُ بضعةُ مِنّی" به ثنا گفتوز راتبه " فاطمة ام ابیها"از ذات خدا را به وجود تو مباهاتدر ذات تو جز ذات الهی همگی ماتحبّ تو به درگاه خدا اعظم طاعاتای واسطه قرب مطیعین و مطیعاتمصداق" قد استمسک بالعروة الوثقی"4ای نجم فروزنده افلاک جلالتوی گوهر رخشنده افلاک نبالت5ای گلبن پربرگ و برباغ رسالتدُرّ صدف عزّ و مه برج اصالتتعبیر به کوثر زتو کرد ایزد یکتاای سیده ی هر دو جهان دخت پیمبرای از همه ی عالمیان برتر و بهتربا حیدر کرّار بهر معنی همسرهستیّ تو با عالم ایجاد برابربل ذات تو شد باعث پیدایش اشیاای آنکه حقت داده مقامات و کراماتذات تو غرض باشد از ایجاد سماواتدارم به تو ای کعبه حاجات مناجاتدست من و دامان تو یا جده ساداتاز لطف، نگاهی به من غمزده بنما دائم به ولای تو دلی یکدله دارمدر کعبه کویت به صفا هروله 6دارمبر مدح سراییت کنون مشغله دارمامید پذیرفتن و چشم صله دارمنومید شدن از در احسان تو حاشایا فاطمة الزهرا ، پژمان شدم الغوث7در نائره عشق، فروزان شدم الغوثسرتابه قدم آتش سوزان شدم الغوثدر چاره دل مضطر و حیران شدم الغوثدارم دل پردرد و تقاضای مداوا یا فاطمة الزهرا(ع) رو سوی تو دارممرآت حق از آینه روی تو دارمنبود عجب ار رنگ و یا بوی تو دارمزان گلشنم و این همه از خوی تو دارماین فخر مرا بس که ترا هستم از ابنا8یا فاطمة الزهرا حاجت به تو دارمحاجت به صد الحاح و سماجت به تو دارمدرمانده ام امید عنایت به تو دارمدر هر دو جهان چشم شفاعت به تو دارمای شافعه محشر، صدیقه کبرییا فاطمة الزهرا اِنّی بِکِ اَرجُوا9محروم نشد از در احسان تو هندوگیرم که زهندو بترم، آمدم این سوای شافعه محشر ای بانوی مینوجز درگه تو نیست امیدم به دگرجایا فاطمة الزهرا هر چند اَثیمم10دل راهنما گشته به درگاه کریممگرناخلف و عاق و تبه کار و لئیممانگار که من هم سگ اصحاب رقیمم11بر دامن پاکان زده ام دست تولا12در بادیه محنت و غم راه نوردمبر گرد خود از فرط وله13 دائره گردمدست از همه جا کوته ، رو سوی تو کردمیا مرگ مرا خواه و یا چاره دردماز درگه یزدان که توئی واسطه ماعارف بجنوردیپی نوشت ها:1. ودود: دوست، از اسماء خداوند متعال.2. محدد: تحدید کرده شده، محدود شده.3. ممجد: به بزرگی نسبت داده شده و ستوده شده(نفیسی).4. اشاره دارد به آیه شریف:" لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لا انفصام لها و الله سمیع علیم." کار دین به اجبار نیست، راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردید. برهر که از راه کفر و سرکشی برگردد و به راه ایمان و پرستش خدا گراید به رشته استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست و خداوند به هر چه خلق گویند و کنند شنوا و داناست.( سوره بقره، آیه 256).5.نبالت : صاحب نجابت بودن ، نیک و نجیب بودن ، ذکاوت6. هروله: نوعی از رفتار که آن را پویه نیز گویند(غیاث) دو کلمه"صفا" و "هروله" اشاره است به هروله کردن حجاج بین کوه صفا و مروه در مکه معظمه که از آن تعبیر به(سعی صفا و مروه) می شود و از مناسک حج است.7. الغوث:فریادرسی، معادل است با" الغیاث" که در مقام دادخواهی و فریادرسی گفته می شود.8. ابناء(= ابنا):( جمع ابن) فرزندان . شاعر از فرزندان فاطمه زهرا(س) است.9. ای فاطمه زهرا به (لطف تو) امیدوارم.10. اثیم: گناهکار(مشتق از اِثم به معنی گناه).11.اصحاب رقیم ـــ: اصحاب کهف: این هر دو نام در قرآن مجید آمده است. آنان هفت تن بودند حق طلب ، که از ترس دقیانوس به غاری پناه بردند و سگی نیز به نام " قطمیر" همراهشان بود.12.تولا: دوستی و محبت.13.وَلَه: سرگشتگی و عشق.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 614]