واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: /گزارش-نيويورك تايمز/ گرجستان كبريتي در انبار باروت روسيه
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: بينالملل - گزارش و تحليل
"درحالي كه يك جنگ نظامي خونبار نامتناسب ميان روسيه و گرجستان درگرفته است، حتي بازيگران اصلي اين جنگ نيز از اين كه چگونه كشمكشهاي كوچك مرزي ناگهان چنين سريع به يك درگيري تمام عيار تبديل شد كه دولت و حتي خود كشور گرجستان را تهديد ميكند، شگفت زده شدهاند."
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) روزنامهي نيويورك تايمز در بحبوحهي درگيري شش روزه ميان روسيه و گرجستان كه در آغاز تنها درگيري ميان اوستياي جنوبي و گرجستان بر سر كسب استقلال بود، در گزارشي تحليلي به بررسي شرايط جنگ از روز نخست تا كنون و حتي بعضي از سوابق تاريخي آن و در نهايت عواقب اين رويارويي پرداخته است.
در اين گزارش ميخوانيم: "چندين مقام آمريكايي و گرجي عنوان ميكنند كه برخلاف حملهي روسيه به افغانستان در سال 1979، اقدامي كه در آن نيروهاي شوروي پيش از حمله متمركز شدند، به نظر نميرسيد كه روسيه آمادهي يك حمله بوده باشد. آنها اعلام ميكنند ديپلماتهاي روسي حتي تا روز پنجشنبه (آغاز درگيري) نخست در تلاش بودند مذاكرات ميان گرجستان و اوستياي جنوبي آغاز شود. اوستياي جنوبي، منطقهي جداييخواه گرجستان است كه پس از فروپاشي شوروي در سال 1990، جنگي را با گرجستان، جمهوري پيشين اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي آغاز كرد تا بتواند براي خود كشوري مستقل شود. اگرچه هيچ كشوري در جهان اين جمهوري را به رسميت نشناخته است، اما اين منطقه به همراه آبخازيا عملا به طور مستقل امور خود را اداره ميكنند. اگرچه در نتيجهي آن جنگ تفليس پذيرفت مقداري خودمختاري به اين دو منطقه كه گرجستان آنها را شورشي مينامد، بدهد، اما اين دو جمهوري در دفاع از هدف نخستين خود كه همانا كسب استقلال بود، از پاي ننشستند و تا كنون به جنگ خود با نيروهاي گرجي ادامه دادهاند.
يك مقام ارشد آمريكايي ميگويد به نظر نميرسد كه پيش از آغاز يك جنگ تمام عيار، دو طرف در مورد آن انديشيده باشند و چنين گسترده تجهيزات خود را به كار گيرند. تا شب آغاز درگيري به نظر ميرسيد روسيه يك نقش سازنده خواهد داشت.
اما اگرچه دلايل و تشديد حملهي روسيه سياست خارجي گرجستان وغرب را بهت زده كرده است، نشانههاي آشكاري وجود دارد مبني بر اين كه گرجستان و روسيه از لحاظ تئوري و اگر چه آرام خود را آمادهي اين درگيري ميكردهاند.
چندين عامل ديگر نيز به امكان اين جنگ كمك كردهاند. اين عوامل شامل توفيقات نظامي روسيه در چچن و حمايت فراوان آمريكا از ميخاييل ساكاشويلي، رييسجمهور گرجستان است."
اين گزارش ميافزايد: "پيروزهايي كه روسيه در جنگ با جمهوري خودمختار چچن، به دست آورد باعث امنيت داخلي فدراسيون روسيه شد و توانست نيروهاي خود را به فرامرزهاي خود بفرستد. از سوي ديگر ساكاشويلي شخصيتي است كه كرملين هم از لحاظ شخصي و هم از لحاظ سياسي از او نفرت دارد.
افزون بر اين، آمريكا با آماده كردن سربازان گرجي براي حضور در عراق، به نظر رسيد كه به جرات دادن گرجستان براي ورود به جنگي كه نميتوانست پيروز آن باشد كمك كرده باشد.
مقامات آمريكايي و يك افسر نظامي كه با گرجستان كار كردهاند، اعلام ميكنند كه نتيجهي اين جنگ ميتواند فاجعهاي براي سياست خارجي آمريكا شود كه تصوير صلاحيتش در منطقه پس از آن كه ثابت كرد نميتواند به گرجستان كمك كند و يا كرملين را تحت فشار قرار دهد، به زير سوال ميرود. اين در حالي است كه ارتش روسيه حملات خود را بيشتر ميكند.
روسيه در دوران رياست جمهوري ولاديمير ولاديميرويچ پوتين، اعطاي شهروندي و توزيع پاسپورتهاي روسي را به تقريبا تمام ساكنان بزرگسال اوستياي جنوبي و آبخازيا آغاز كرده بود. آبخازيا يك منطقهي بزرگتر جداييخواه گرجستان است كه روسيه نيروهايش را طي هفتهي گذشته در آنجا متمركز كرده است. غرب نيز نسبت به اعتبار دادن هزاران پاسپورت به شهروندان يك كشور ديگر مشكوك بوده است.
يك ديپلمات آمريكايي در سال 2004، هنگامي كه روسيه اين برنامه را گسترش داده بود، گفته بود: در دست داشتن سندي در دست، يك فرد را شهروند روسيه نميكند اما كرملين بدون توجه به امتيازهاي قانوني، شالودهي يكي از دعواهاي خود را براي حمله بنا نهاد و آن اين كه ارتش و شهروندان روسي در معرض حملهي خارجي قرار گرفتهاند."
نيويورك تايمز مينويسد: "ساكاشويلي در سالهاي پس از اين اقدام حتي با وجود هشدارهاي روسيه، جرات بيشتري پيدا كرد. هنگامي كه در سال 2004 به قدرت رسيد، چهار منطقه تحت كنترل گرجستان نبودند اما وي دو منطقهي كوچكتر را به نامهاي آجاريا در سال 2004 و تنگه "كودري" در سال 2006 با تعداد بسيار اندكي كشته به منطقهي حاكميت تفليس بازگرداند.
اين پيروزيها به وي جرات داد بنابراين اتحاد ملي را محور مركزي برنامهي خود قرار داد.
روسيه اما انتقامجويي را عليه گرجستان در بسياري جهات آغاز كرد. نخست خدمات هوايي و پستي را ميان دو كشور قطع كرد، مرز را بست و صادرات گرجستان را رد كرد. روسيه همچنين پيش از آن كه تنگه كودري به زير كنترل گرجستان بازگردد، كنترل خود را بر چچن تقويت كرده بود.
هم اكنون رمضان قديرف، يك رهبر محلي چچن مديريت بيشتر اين جمهوري هميشه ناآرام را به همراه نيروهاي چچني برخوردار از حمايت كرملين بر عهده دارد."
اين روزنامهي آمريكايي در ادامه نوشته است: "چچن سالها ذهن نيروهاي زميني روسيه را به خود مشغول كرده بود. اما توانايي و قدرت قديرف روسيه را توانا ساخت تا بسياري از نيروهايش را در آنجا مستقر كرده و توجه خود را به جاي ديگري معطوف كند.
به طور همزمان، همانطور كه رقابت اراده و توانايي ميان گرجستان و روسيه شدت پيدا كرد، حمايت آمريكا از ساكاشويلي در داخل سياست خارجي واشنگتن تنشزا شد و نظرات مخالف را ايجاد كرد.
بدين گونه كه بعضي از ديپلماتها ساكاشويلي را سياستمداري غير عادي محسوب كردهاند، كسي كه ميتواند گرجستان را در امتداد خطوط يك دموكراسي غربي بار ديگر سر و سامان دهد و سمبل تغيير در كشورهاي پس از دوران شوروي شود كه از لحاظ سياسي در شرف نابودي هستند.
ساكاشويلي با نشان دادن خود به عنوان يك آدم ژرفانديش كه رهبري ستوني از جنبشهاي دموكراسي خواهانه را در منطقه بر عهده دارد، اين ديدگاه را تقويت كرد.
در مقابل ديگر ديپلماتها نگرانند از اين كه هم پرسوناي (وجهه) ساكاشويلي و هم برنامههايش چالشي غير آشكار براي كرملين باشد و اين كه ساكاشويلي خودش را به سمبل چيز ديگري تبديل كند: شك و ترديد روسيه در مورد نيات آمريكا در امپراتوري كهن كرملين.
آنها از اين نگرانند كه وي روسيه و آمريكا را به دعواهايي بكشاند كه آمريكا خواهان آن نيست.
اين حس به ويژه در ميان متخصصان روسي صادق است كه ميگويند بدون توجه به امتيازات ساكاشويلي، نسنجيدگي و ناسيوناليسمش بعضي وقتها از خود وي نيز بيشتر ميشود!
افزون بر اين، عدم حمايت محض آمريكا از دموكراسي جوان گرجستان و تنها كمك به مسلح شدن اين كشور ضعيف به اين خطرات دامن زده است.
ساكاشويلي به هنگام رسيدن به قدرت و ترغيب واشنگتن، قاطعانه از ماموريتهاي آمريكا در افغانستان و عراق استقبال كرد. در حالي كه او در آغاز عملا چيز براي پيشنهاد نداشت زيرا ارتش گرجستان كوچك، با رهبري ضعيف، با تجهيزات بد و ضعيف بود.
اما خيزش ساكاشويلي خيلي خوب با نياز فوري آمريكا به حمايت سياسي و سربازان خارجي درعراق همزمان شد. پيشنهاد او براي فرستادن سربازان گرجي به عراق با تلاش پنتاگون براي بازسازي از سر تا پاي نيروهاي گرجستان تناسب داشت.
آمريكا در سطوح بالاتر، به بازنويسي دكترين نظامي گرجستان و آموزش فرماندهان و افسران ارتش آن كمك كرد. در سطح جوخهها، تفنگداران و سربازان آمريكايي آموزشهاي اساسي درگيري را به سربازان گرجي آموزش دادند.
در عين حال، گرجستان باز تجهيز نيروهاي خود را با تسليحات، هواپيماهاي بدون سرنشين تجسسي، تجهيزات مديريت ميدان جنگ و ارتباطاتي، خودروهاي زرهي و ذخاير مهمات اسراييلي و آمريكايي آغاز كرد.
هدف آشكار از اين اقدامات اما هل دادن گرجستان به سمت استانداردهاي نظامي ناتو بود. مقامات گرجي به طور خصوصي از ترتيب و تجهيزات نظامي استقبال كردند و آشكارا اعلام كردند كه شركت نيروهاي ارتش گرجستان در عراق راهي است مطمئن براي اين كه ارتش گرجي آمادهي "اتحاد دوبارهي ملي" شود.
اصطلاح "اتحاد دوبارهي ملي" حسن تعبيري است از گزينهي پيش رو براي بازگرداندن آبخازيا و اوستياي جنوبي به زير كنترل گرجستان كه مقامات تفليس از آن استفاده ميكنند و بالاخره تمام اين سياستها هفتهي گذشته با يكديگر برخورد كردند."
در انتهاي اين گزارش آمده است: "يك مقام آمريكايي كارشناس امور گرجستان در حالي كه آمريكا پاسخ بعدي علني خود را برنامهريزي ميكند، خواست نامش فاش نشود از با مشكل مواجه شدن تمام كارها خبر داد.
او ميگويد: ساكاشويلي نسنجيده عمل كرده است و به روسيه دليل حمله داده است.
وي عنوان ميدارد كه اين حمله ترسآور، نامتناسب و ... است و زمينههاي يك محكوميت قوي را ايجاد كرده است. اما پرسشي كه سريعا به ذهن متبادر ميشود اين است كه روسيه براي نشاندن گرجستان بر سر جايش، چقدر تلاش خواهد كرد؟ تا كنون هيچ نشانهي آشكاري از تمايل كرملين براي مذاكره با طرف گرجي ديده نميشود. يك تحقير ملي در حال رخ داده است.
اين مقام ميگويد گرجيها تقريبا همه چيز را از دست دادهاند. ما هميشه به آنها ميگفتيم كه اين كار را نكنيد زيرا اهداف روسها محدود نيست."
انتهاي پيام
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]