واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هموطن سلام - سيد ايمان ضيابري-"بنفش، سرور خاكستريه...."، "لولهبازكني ....."، "ظهور عكس در 2 دقيقه"، "آ.ث. ميلان، سرور ايتاليا....." اين روزها، ضمن اينكه ديوار منزل مردم، براي بسياري از افراد و شركتهاي خصوصي و غيرخصوصي، به محلي براي تبليغات و چسباندن پوسترهاي تبليغاتي و تجاري تبديل شده، به فضايي براي فرياد زدن علايق و سلايق شخصي و دروني بدل گشته و هرجاي شهر را كه نگاه كني. ضمن اينكه آثار شعارهاي سياسي چند سال پيش را هم روي ديوار مىبيني، رنگهاي تازه خشكشدهيي را مىيابي كه برتري داشتن يكي از دو قرمز و آبي بر يكديگر را فرياد مى زنند و يا چاپ عكس در كمتر از 10 دقيقه را خبر مى دهند و خلاصه اينكه خيليها در حال فكر كردن به اين هستند كه ديوار خانهي مردم، تابلوي اعلانات اين و آن است يا حريم يك منزل امن!؟ زندگي در فضاي جامعهيي كه به سمت مدني شدن پيش مى رود و اهداف و آرمانهاي خاص خود را نيز دارد، ضمن اينكه در درجهي اول و به عنوان مهمترين ملاك و معيار، رعايت برخي حقوق و درنظر گرفتن برخي حريمها را شامل مى شود، داراي اركان و قواعدي است كه توجه به آنها، ضمن اينكه ما را ياري مى دهند تا تمدن را به عينه تجربه كنيم، باعث مى شود تا مشق دموكراسي و وسعت ديد را نيز تمرين نماييم و به آن دست يابيم. مطمئنا راه گريز ما از دردسرهايي كه امروز به آنها گرفتاريم، نابود كردن واقعيتگريزي عظيمي است كه امروز به آن دچار هستيم . پيشرفت براي ما، آنگونه ايجاد مىشود كه سعي بر آن نداشته باشيم تا نواقص و ايردات را به غير از خود نسبت دهيم و سطحي بالاتر از خود را به عنوان عوامل ايجاد استبداد و ستم معرفي كنيم، در حالي كه مظاهر بسياري از استبدادهاي شخصي در بين ما در جامعه به وجود مىآيند كه نشان مىدهند استبداد نه تنها به يك طيف و گروه خاص محدود نمىشود بلكه نمونهي كاملا سادهيي مثل چسباندن بدون مجوز تبليغات تجاري روي ديوار منازل مردم و شعارنويسيهاي مختلف در هر مكان از سطح شهر كه ميل داشتيم، نمونهي آشكار نقض حقوق سايرين است. سالهاست كه در گوش ما مى خوانند "شهر ما خانهي ماست" و بسياري از ما نيز بدون اينكه به مضمون اين جمله فكر كنيم و به كمي تعمق در مورد آن بپردازيم، اين بحث را در ذهن خود، محدود به عدم پخش زبالههاي خانگي در سطح شهر مىنماييم و به آن مىخنديم و... فارغ از اينكه در جامعهي در حال " مطمئنا در نظر ما، مذموم و گاه خندهآور خواهد بود كه به كودكانمان اجازه بدهيم با ماژيك و خودكار، بر روي ديوارهاي منزل بنويسند و نقاشي كنند يا زبالههاي خود را در سطح منزل پراكنده سازند بدون اينكه به ضوابط مشخص حريم خانه، توجه داشته باشند... " گذار و به رو توسعهي ايران كه كمكم مدنيت را به خوبي تجربه مىكند، هنري خواهد بود اگر ما اين قدرت را داشته باشيم كه بتوانيم شهر خود را همانند خانهي خود بپنداريم و با آن به مانند منزل خود برخورد كنيم. مطمئنا در نظر ما، مذموم و گاه خندهآور خواهد بود كه به كودكانمان اجازه بدهيم با ماژيك و خودكار، بر روي ديوارهاي منزل بنويسند و نقاشي كنند يا زبالههاي خود را در سطح منزل پراكنده سازند بدون اينكه به ضوابط مشخص حريم خانه، توجه داشته باشند. و از همين روست كه اگر ما بتوانيم با شهر خود زندگي كنيم و دردها و رنجهايش را درك نماييم، هيچگاه به خود اجازه نمىدهيم تا ديوارهاي شهر را به تابلوي اعلانات شخصيمان تبديل سازيم درحالي كه براي ما ايرانيان، هيچگاه اينطور نبوده و تمام مشكلات ما در تعامل با اهالي و دستاندركاران ادارهي يك جامعهي مدني، از آنجا سرچشمه مىگيرد كه ما خود را با شهر و ديار و كاشانهمان بيگانه مىپنداريم و با اين تصور كه قدمهاي كوچكمان در راستاي صدمه رساندن به ظاهر شهر و تجاوز به حريم و حقوق ديگران، تفاوتي ندارد و تنها يك قدم كوچك است و به تنهايي هيچ اثري نمىرساند و تازه افرادي هستند كه با وظيفهي آبادسازي خرابكاريهاي ما، بايد شب و روز به دنبالمان راه بيفتند كه ما هر جا و به هر نحوي، به محيط و ظاهر و باطن شهر خود آسيب رسانديم، آن را برطرف و پاكسازي كنند! پيشرفت ما در راستاي زندگي مسالمتآميز اجتماعي در كنار ساير اركان جامعهي مدني، تنها به نوع ديدگاه ما برمىگردد. زماني كه ما بتوانيم نگاههاي يكجانبه و تكبعدي خود را در باب واقعيات روزمره به بررسيهاي دقيق و نگاههاي چندجانبهي فراگير تبديل سازيم و قضايا را از تمام ابعادي كه دارند بنگريم، مىتوانيم به اطمينان برسيم كه در برخورد با سايرين و در مواجهه با قواعد زندگي شهري در يك جامعهي مدني، دست و پاي خود را گم نمىكنيم و واقعگرايانه قضايا را آنطور كه هستند براي خود تجزيه و تحليل مىكنيم و همين ديدگاه نيز باعث مىشود كه در تجلي بخشيدن عملي به جنبههاي مختلف زندگي و در رويارويي با عناصر مختلف يك زندگي آبرومندانهي شهري، دچار تلاطم و سردرگمي نشويم. دورنماي زشت و ناخوشايندي خواهد داشت زماني كه صبح از خواب برخاستهايم و در انتظار يك روز خوب و پرنشاط، در اولين صحنهيي كه در آغاز فعاليت روزانه مىبينيم، شعارهايي كه با خط "خرچنگ و قورباغه" و يا حتي زيبا، در حمايت از فلان تيم ورزشي يا در تبليغ فلان كارخانهي قاليشويي، بر ديوار منزل و يا درب خانهمان نوشته شدهاند و منظري بس زشت و زننده به اين حريم دادهاند. حال بسياري از ما، با وجودي كه اين حركت را بر خود نمىپسنديم و آن را محكوم مىكنيم و در مواجهه با آن، تنها نصيبي از آشفتگي و خشونت مىبريم، بدون تجسم عكسالعملهايي كه ديگران ممكن است در برخورد با اين رفتار ما داشته باشند، صرف داشتن يك عقيده و مسلك و تمايل به نشر آن، اسپري رنگ را برداشته و بر در و ديوار ديگران مىنگاريم. اين حركت در رابطه با ديوارنويسي و چسبانيدن اعلاميههاي تبليغاتي روي ديوار منازل مردم و در مكانهاي عمومي، از دو حيث قابل بررسي است. يكي اينكه نشان مىدهد شعارنويساني كه سعي مىكنند با نشر عقايد خود به صورتي غيرمعقول، در اين سو و آنسوي شهر ، چهرهي زشتي به شهر دهند و دورنماي آن را نازيبا سازند، علاوه بر بعضي كمبودهاي عاطفي و روحي، تمايل دارند تا عقيدهي خود را به عنوان فكر و منطق برتر، معرفي كنند و گسترش دهند، حالي كه در نظر بينندگان رفتار ما كه اقدام بر ديوارنويسي و تبليغات متني مىنماييم، حركت ما، يك حركت ناپسند و محكوم اجتماعي است. حميدرضا ل. كه متصدي بخش بازاريابي يك شركت عرضهي محصولات صوتي و تصويري است و ما او را در " پيشرفت ما در راستاي زندگي مسالمتآميز اجتماعي در كنار ساير اركان جامعهي مدني، تنها به نوع ديدگاه ما برمىگردد... " حال چسبانيدن تبليغات شركتش بر روي ديوار يكي از منازل سطح شهر يافتيم، بعد از كمي پرس و جو، اينطور پاسخ داد: "ببينيد. مسوول شركت ما، حدود 1000 برگ از اين تبليغات را به من سپرده تا در نقاط مختلف سطح شهر توزيع و پخش كنم. چه جايي بهتر از اين ديوارهاست؟ فضاي مناسب و وسيع كه هيچ كسي هم به تو اعتراض نمىكند. اگر بخواهم روي فضاهاي مشخصشده براي تبليغات، اين پوسترها را بچسبانم كه روز بعدش شركت رقيب مىآيد و پاره مىكند يا روي آن، بازهم پوستر مىچسباند. حقوق مردم سر جاي خودش. حقوق ما چه مىشود؟ من كه به عنوان ويزيتور و امور تبليغاتي، بايد شبانهروز كار كنم تا وضعيت شركتم بهبود يابد نيز بايد حقوق خودم را تامين كنم. حالا شما مىگوييد حقوق مردم معنوي است، حقوق ما هم مادي است. اگر من نتوانم روزانه اين 1000 برگ تبليغات را خرج كنم، توبيخ مىشوم. رييس شركتم مرا از كار بيكار مىكند!" بعد از اينكه متصدي تبليغات آن شركت صوتي و تصويري، از محل رفت تا در جاهاي ديگر به امور خود بپردازد، به سراغ صاحب خانهيي رفتيم كه تبليغات بر روي در و ديوارش چسبيده شده بود. صاحب خانه كه از قضا يك كارشناس امور فرهنگي بود و البته كمي هم از ديدن اوضاع آشفته شده بود، بعد از دقايقي اينطور به ما گفت: "اولا از شما تشكر مىكنم كه به اين موضوع توجه كرديد چرا كه خيلي كم پيش ميآيد رسانهها به اين قضيه دقت داشته باشند. من توجه شما را جلب مىكنم به ديوار ساير خانههايي كه چنين وضعيتي دارند. متاسفانه به دلايلي كه بر من هم پوشيده است، رعايت حقوق ديگران، براي خاطياني كه اين رفتارها را دارند، دستاويزي براي خنده شده و وقتي با متصدي امور تبليغاتي اين شركت كه دارد به حريم و حقوق ما تجاوز مىكند، از حقوق مدني صحبت كنيد، بر شما خواهد خنديد. حتي چند شب پيش هم كه خواب بودم، با صداي شكسته شدن چيزي، از خواب برخاستم و به بيرون از خانه رفتم و متوجه شدم كه در ساعت 2 بامداد، چند جوان، اقدام به شكستن لامپهاي تير چراغ برق محلهي ما كردهاند و از اين رفتار، مىخندند و دست مىزنند. اين رفتار، يا شعار نويسي و چسباندن تبليغات روي ديوار، همگي نمونهي آشكار نقض حقوق اجتماعي هستند كه متاسفانه هنوز به خوبي جا نيفتادهاند. ما هنوز ياد نگرفتهايم كه اماكن عمومي، تابلوي اعلانات ما نيستند و تجهيزات عمومي نيز، وسايلي براي فراهم شدن اسباب خندهي ما به شمار نمىآيند." بسيار مشكل خواهد بود اگر ما بتوانيم به عنوان شهروندان يك جامعهي فرهنگي متمدن، آن حقوقي را كه براي خود متصوريم و براي ديگران نيز به صورت آشكارا و بديهي، وجود دارد، تنها رعايت كنيم، چرا كه اكثريت ما، همواره آموختهايم تا شهرمان را خانهي خود بدانيم نه خانهي ما و حريم منزل ديگران را فرصتي براي رفع نيازهاي شخصي خود، محلي براي تابلوي اعلانات شدن! همهي اينها، فرصتهايي هستند كه بخت ما را براي پيشرفت و توسعه، مىآزمايند و ما نيز مختاريم كه به دست خود، در آنها رد شويم. اما اجازه بدهيم حداقل حريم و چارچوبهاي ديگران، حفظ شوند، اگر براي خود، متصورشان نيستيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]