تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833192337
پدرم هرچه داشت از زينب(س) داشت
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: خانواده سبز:«عبدالباسط» نامي است كه براي هر مسلمان در سراسر جهان و بخصوص براي هر ايراني، آشنا و پرآوازه است. نام عبدالباسط چنان با قرآن عجين شده كه هرگاه يادي از او ميشود ناخودآگاه صوت زيبا و ترنم دلنشين آيههاي نور به ذهن تداعي ميكند. صداي عبدالباسط حقيقتا زينت قرآن است كه بر طبق حديث مشهور هر چيزي زينتي دارد و زينت قرآن صداي زيباست. صوت سحرانگيز عبدالباسط موهبتي آسماني بوده كه خداوند به اين بنده صالح خود ارزاني داشته، و همين امر او را از ساير قاريان متمايز كرده است. طراوت، زنده بودن، زيبايي، گرمي و برخورداري از حس و حال معنوي از ويژگيهاي صوت اين استاد بزرگ است. شنيدن نغمه دلاويز و سرمست كننده او چنان ميكرد كه صدها نفر از مسيحيان و پيروان ساير اديان را به اسلام كشاند و خيليها را هم با قرآن آشتي داد. تلاوتهاي ماندگار استاد هر يك چراغ پرفروغي است كه تلألؤ آن دلهاي زنگار گرفته و غفلت زده را طراوتي دوباره ميبخشد و در ميان آنها، تلاوت سوره حشر او الحق كه ميراثي جاودانه گشته است. اگرچه قاريان مشهور ديگر قرآن، كم و بيش از صداي دلنشين و جذابي برخوردارند و محبوبيتي فراوان در ميان مسلمانان به دست آورده اند اما به جرأت و بي هيچ اغراقي ميتوان ادعا كرد كه عبدالباسط سرآمد همه قارياني است كه تاكنون با صداي خوش به تلاوت پرداخته اند. حال با اين عظمت و محبوبيت وقتي بشنوي كه فرزند اين نابغه بي نظير براي اولين بار قدم به خاك ايران گذاشته است طبيعتا اشتياق وصف ناپذيري به انسان دست ميدهد كه او را از نزديك ببيند و درباره پدر از او سؤال كند. همين شور و شوق ما را نيز واداشت كه به ديدار او برويم و طي گفت وگويي مفصل پاسخ خيلي از سؤالات خود را از او بگيريم. براي اين كار لازم بود با دست اندركاران ميزباني ايشان - كه برادران معاونت اجتماعي ناجا بودند- هماهنگي ميكرديم كه از يك هفته قبل، ارتباط و هماهنگي با آنان برقرار شد. اما گويا دوستان ميزبان «ياسر عبدالباسط» چنان مشتاق بودند براي او برنامههاي متعدد تلاوت قرآن در شهرها و حسينيههاي كوچك و بزرگ تدارك ببينند كه از اهميت و ارزش مصاحبه يك روزنامه كثيرالانتشار و معتبر با ايشان غافل شدند. آخر الامر سهمي كه براي مصاحبه با فرزند استاد عبدالباسط به كيهان اختصاص داده شد ساعات پاياني آخرين شب حضور ايشان در ايران بود كه طبعا با خستگي فراوان استاد همراه بود؛ آن هم به مدت نيم ساعت و در سالن عمومي هتل و به هنگام صرف چاي. هر چند اين نوع برخورد موجب ناخرسندي خبرنگار و عكاس روزنامه شد. و امكان طرح بسياري از سؤالات را از ما سلب كرد اما در آن مدت اندك و با وجود خستگي بسيار استاد- كه ناشي از سفرهاي متعدد و انتقال مستمر او از اين محفل به آن محفل بود ـ بحمدالله توانستيم تا حدودي حضور ايشان در ايران را مغتنم شمرده و به برخي از سؤالات خود پاسخهاي تلگرافي از ايشان دريافت كنيم ـ با اين دلخوشي كه در صورت تكرار چنين فرصتي درآينده، بتوانيم با وسعت وقت و فراغت بيشتر از فرزند استاد عبدالباسط بهرههاي بيشتر ببريم. ¤ وقتي در برابر فرزند نابغه تلاوت قرآن يعني استاد عبدالباسط بنشيني نخستين چيزي كه به ذهنت خطور ميكند اين است كه فرزند درباره پدر صحبت كند و پيرامون عوامل موفقيت و راز و رمزماندگاري او داد سخن دهد و روح تشنه ما را سيراب نمايد: مرحوم شيخ عبدالباسط مردي بيتكلف و عادي بود. او قرآن را در ده سالگي در شهر خود ارمنت از توابع استان قنا در جنوب مصر حفظ كرد.استادش محمد سليم حماد نام داشت. او وقتي قرآن را حفظ كرد بسيار مورد تشويق استاد قرار گرفت. ايشان تا سن 20 سالگي در شهرهاي اطراف ارمنت تلاوت قرآن ميكرد. در سن 20 سالگي به همراه پدرش به مرقد حضرت زينب در قاهره ميرود و در آنجا پدر از او ميخواهد تبركاً پنج دقيقه قرآن تلاوت كند، اما پنج دقيقه او چنان با شور و حال و استقبال حاضران مواجه ميشود كه اين مدت، يك ساعت و نيم طول كشيد. پس از آن روز از راديو مصر با او تماس ميگيرند و ميخواهند كه با آنها همكاري كند تا صدايش به گوش جهانيان برسد. شيخ عبدالباسط در ابتدا نسبت به قبول اين پيشنهاد مردد بود و ترجيح ميداد كه در شهر و روستاي خود مشغول زندگي باشد زيرا زندگي در قاهره را بسيار دشوار ميدانست اما آخر الامر به عنوان قاري قرآن در راديو مصر مشغول به كار شد و از آن زمان به بعد شهرت عبدالباسط تمام آفاق جهان را دربرگرفت. ¤ چرا تلاوتهاي استاد عبدالباسط اينقدر دلنشين و لذت بخش است؟ او قرآن را از جان و دل تلاوت ميكرد و تلاوت او، خالص براي خدا بود. او در زمينه قرآن تقواي خدا را مراعات ميكرد يعني قرآن را براي قرآن ميخواند و مسلم است كه اگر سخني از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند و در يك كلام او در تلاوتهايش خالص براي خدا قرائت ميكرد. او در تلاوتها به دنبال كسب رضايت شنونده نبود بلكه فقط رضاي خدا را جستجو ميكرد و تلاوت او بااخلاص عجين بود. علت ديگر اين گيرايي و دلنشيني، موهبت خاصي است كه خداوند به ايشان عطاكرده بود و آن صداي زيباست كه منحصر در ايشان بود. آن مرحوم سعي داشت در تلاوتها صدايش به حد اعلا كه در اصوات موسيقي به آن «سوپرانو» گفته ميشود برسد. ¤ تعامل و رفتار ايشان در خانه و با خانواده، بخصوص در رابطه با قرآن و حفظ و تلاوت آن چگونه بود؟ هرچند ايشان مشغوليت فراوان داشت و به سفرهاي متعدد براي تلاوت ميرفت اما به اعضاي خانواده اهتمام زياد نشان ميداد. او دوست داشت ما اهل قرآن و قرآني باشيم ولي هيچگاه به اين كار مجبورمان نمي كرد، او ما را آزاد گذاشته بود كه اگرخواستيم قرآن را حفظ كنيم و اگر نمي خواستيم كاري به كارمان نداشت و فقط برروي آموزش قرآن تاكيد داشت و نه حفظ آن. او از معلمي بنام عبدالعزيز بكري(ره) دعوت كرده بود به خانه مان بيايد و به ما قرآن بياموزد. بكري وقتي به خانه ميآمد همه خواهران و برادران ما را جمع ميكرد و از بزرگ تا كوچك به ترتيب قرآن ميآموخت. مرحوم پدر با وجود اشتغالات فراوان ميدانست كه در خانه، چه كسي قرآن ميخواند و چه كسي نمي خواند و چه كسي مشغول حفظ قرآن است. آن مرحوم شخصي صاف و ساده دل بود و دائم تبسم بر لب داشت و آن را دوست ميداشت. ويژگي او اين بود كه مردي آرام و ساكت و باطمأنينه بود. اكثراً سكوت ميكرد. توكل بالا داشت. وقتي قرآن ميخواند دنيا را فراموش ميكرد. ¤ ايشان ناراحت و عصباني هم ميشدند؟ برخي اوقات، اگر كاري و يا مسئله اي كه خارج از چارچوب عقل و منطق بود ميديد ناراحت ميشدند، اما اغلب متبسم بودند، در حق ما دعا ميكردند و ما را به خود نزديك ميساختند. ¤ شنيدن خاطرات از زبان فرزند استاد عبدالباسط درباره پدر بسيار شنيدني خواهد بود. به برخي از اين خاطرات اشاره كنيد. روزهاي شنبه هر هفته ساعت هشت تلاوت پدر از راديو مصر پخش ميشد. در اين ساعت همه اعضاي خانواده بر سر سفره و كنار هم نزد پدر مينشستيم و به تلاوت ايشان گوش فرا ميداديم. همگي ما به مدت نيم ساعت سراپا گوش ميشديم، هيچكس تكان نمي خورد و حتي صندلي را هم تكان نمي داد و مرحوم پدر در اثناي پخش تلاوت، سر خود را روي آستينش ميگذاشت و به فكر فرو ميرفت. ايشان در منزل با صوت تلاوت قرآن نمي كرد، مگر زماني كه عده اي از خبرنگاران يا مجريان راديو يا عكاسان در منزل حضور مييافتند. اما عادت هميشگي ايشان اين بود كه هر روز پس از نماز صبح در اتاق خود قرآن ميخواند. من وقتي شش ساله بودم با ايشان به مسجد امام شافعي ميرفتم و به تلاوتهاي ايشان گوش ميدادم. در برخي مراسم و محافل قرآني و جشنها كه ايشان به تلاوت ميپرداختند مردم حاضر از ايشان ميخواستند تلاوتش را تكرار كند. من دوست داشتم كه در برنامههاي تلاوت ايشان همراه پدر باشم، او همواره مرا به تلاوت قرآن تشويق ميكرد. به ياد دارم هر وقت در اتاق، قرآن ميخواندم و او در اتاق ديگري بود و از حضور ايشان بي خبر بودم، او صبر ميكرد تا من به آخر آيه برسم آنگاه وارد اتاق ميشد. اگر در اثناي تلاوت وارد ميشد من تلاوت را قطع ميكردم و او براي اينكه من كارم را كامل تمام كنم پس ازتمام كردن آيه به نزدم ميآمد، و اين خاطره زيبايي براي من است. در بيشتر اوقات كه برنامه تلاوت ايشان به پايان ميرسيد به هنگام خروج از مسجد يا محفل به خاطر كثرت مردمي كه دور و بر ايشان را ميگرفتند بسختي ميتوانست آن محل را ترك كند. زماني كه اسرائيل هنوز فلسطين را اشغال نكرده بود ايشان به دعوت مسلمانان آن ديار به فلسطين مسافرت كرد و در محل مسجدالاقصي سوره اسرا راتلاوت نمود. وقتي فلسطين اشغال شد، ايشان دائماً از اين موضوع اظهار ناراحتي و تألم ميكرد و نسبت به ظلم رفته بر فلسطين ابراز انزجار و بيزاري مينمود و آرزو داشت كه بار ديگر بتواند به مسجدالاقصي برود و خاطرات گذشته را تجديد كند و اگر هم خود نتوانست، فرزندانش پا به فلسطين گذاشته و در مسجدالاقصي به تلاوت قرآن بپردازند. ¤ ويژگيهاي سبك استاد عبدالباسط چيست؟ ايشان در شيوه قرائت قرآن مبتكر بود يعني هيچگاه از كسي تقليد نكرد، و با موسيقي دروني خود تلاوت ميكرد. او سبكي را ابتكار كرد كه پيش از او سابقه نداشت. از ويژگي سبك تلاوت ايشان اينكه در اثناي تلاوت، از قواعد موسيقي پيروي نمي كرد كه از مقامي به مقام ديگر منتقل شود. زيرا او به عقيده من موسيقي تلاوت را بر طبق قرآن تنظيم ميكرد نه قرآن را براساس موسيقي، به عبارت ديگر هيچ نغمه معيني وجود ندارد كه قرآن بر آن تطبيق داده شود بلكه اين قرآن است كه موسيقي قرائت براساس آن تعيين و تنظيم ميشود و شكل ميگيرد. ¤ نقش قرآن در زندگي شما چگونه بود؟ من از كودكي و سن شش سالگي قرآن ميخوانم. از زماني كه در دوره ابتدايي درس ميخواندم تا پايان تحصيلات دبيرستاني، خواندن قرآن در سر صف دانش آموزان به عهده من بود تا اينكه در سال 2001 (1380) به سفر عمره مشرف شدم و پس از بازگشت، شروع به حفظ قرآن كردم و اين كار را با جديت و پشتكار دنبال نمودم تا آنكه در سال 2003 (1382) موفق به حفظ كل قرآن به صورت حرفه اي شدم. پس از بازگشت از سفر فرانسه درخواست خود را به وزارت اوقاف مصر دادم و از سوي وزارت به عنوان قاري رسمي مسجد سيدي حسن انور انتخاب شدم. ¤ آيا تاكنون به كشورهاي خارجي براي تلاوت سفر كرده ايد؟ وقتي شروع به كار تلاوت كردم اولين سفرم به كشور فرانسه بود كه به دعوت مسلمانان آنجا در هفت استان اين كشور به تلاوت قرآن پرداختم. پس از تعيين شدنم به عنوان قاري رسمي مسجد سيدي حسن به تركيه و چند كشور ديگر كه مسلمانان در آنها حضور دارند سفر كردم. ¤چطور شد كه تصميم گرفتيد براي اولين بار به ايران سفر كنيد؟ من دعوت نامه اي از طريق سفارت ايران در قاهره دريافت كردم. در ابتداي امر در مورد سفر به ايران مردد بودم چون تاكنون به اين كشور سفر نكرده بودم اما بحمدالله خداوند توفيق داد كه به جمهوري اسلامي ايران بيايم و به اعتقاد من اين يك فرصت بزرگي برايم است كه با برادران مسلمان خود در ايران ديدار كنم. من با اقبال زيادي از سوي جوانان براي شنيدن قرآن مواجه شدم و حافظان و قاريان مجد و كوشايي را ديدم. ¤ قبل از سفر به ايران چه ذهنيتي از ايران داشتيد و چرا براي آمدن مردد بوديد؟ من شناخت عيني دقيقي از ايران نداشتم اما پس از آمدن ديدم قرآن در اين كشور مورد تكريم و احترام است و ماشاءالله تعداد زياد و قابل توجهي از قاريان و حافظان و نمازگزاران در اين كشور وجود دارند و اين مسأله اي افتخارآميز است و من هرگز چنين چيزي را پيش بيني نمي كردم. ¤ ارزيابي شما از قاريان ايراني از لحاظ فن قرائت و صوت و لحن چگونه است؟ من ديدم اكثر قاريان ايراني از قراء مصري تقليد ميكنند. اين مسأله اشكالي ندارد اما بايد تلاش كنند در آينده خودشان داراي سبك و روش خاصي شوند؛ ولي تلفظ حروف آنان بسيار خوب بود. ¤ اصولا نظر شما در مورد تقليد در تلاوت قرآن چيست؟ يك قاري در ابتداي شروع به كار با قرآن بايستي قرآن را دوست داشته باشد. پس از آن بايد به تلاوت قرآن گوش دهد و مطمئناً در اين راه تلاوت قارياني چند براي او دلنشين خواهد بود و او سعي خواهد كرد از آنها تقليد كند. عده اي هستند كه ميتوانند بخوبي از قاري الگوي خود تقليد كنند و برخي نمي توانند چون صدايشان با صداي او همخواني ندارد. اما همه اينها در آغاز راه است و چند سال هم ميتواند ادامه يابد و اشكال ندارد ولي رفته رفته بايد راه خود را از او جدا كند و براي خويشتن روش تلاوت خاصي انتخاب كند. ¤ شرايط موفقيت يك قاري قرآن را در چه ميبينيد؟ بايد گفت هيچ قاري نمي تواند مانند ديگري شود و هر يك روش و بهره خاص خود را دارد اما به نظر من يك قاري در ابتداي امر بايد يك حافظ كل قرآن باشد و هر روز صفحاتي چند از آن را مطالعه و مراجعه كند و شرط اساسي ديگر اين است كه در تلاوتهايش براي خدا اخلاص داشته باشد، رضاي خدا را مدنظر قرار دهد و كسب رضاي خلق براي او اهميت نداشته باشد. ¤ آيا فرزندان قاريان مشهور مصري توانسته اند راه پدران خود را ادامه دهند؟ اين مسأله يك مسأله ژنتيكي است، اما لازمه اين كار اين است كه اولا فرزند يك قاري به قرآن و تلاوت آن عشق بورزد و علاقمند باشد و هرگاه حب قرآن و حب تلاوت با هم جمع شد و از موهبت الهي صوت و لحن زيبا هم برخوردار گرديد، در آن صورت است كه ميتواند جا پاي پدر گذاشته و از او اين روش را به ارث ببرد. ¤از ميان فرزندان استاد عبدالباسط چرا ياسر بطور رسمي وارد سلك تلاوت و قرائت قرآن در محافل رسمي شده و به عنوان قاري رسمي يكي از مساجد مهم مصر تعيين شده است؟ من پيش از اين، در كار تجارت پوست فعاليت ميكردم. شبي مرحوم پدر را در خواب ديدم كه در ميان جمعي نشسته و قرآن را با يك نفس تلاوت ميكند. او در همان خواب روبه من كرد و گفت: بايد قرآن را با يك نفس تلاوت كني (شايد منظورش اين بوده كه بايد مداوم قرآن را بخوانم). پس از آن خواب بود كه را و رسم من عوض شد و با خود تعهد كردم كه وارد عرصه حفظ و تلاوت قرآن شوم و اكنون جز تلاوت قرآن به كار ديگري نمي پردازم. ¤ پس ميتوان نتيجه گرفت كه ياسر توانسته است پا جاي پـاي پدرش عبدالباسط بگذارد و از او دنباله روي كند؟ بله، خداوند اين توفيق را داده است كه عملا دنباله رو ايشان باشم و اين از بركت قرآن عظيم است و به نظر ميرسد مرحوم پدرم براي ما زياد دعا كرده كه اين توفيق شامل حالمان شده است. ¤چند سال داريد و چند فرزند؟ من 37 سال دارم و دو فرزند يك پسر و يك دختر، به نامهاي يوسف و يمني ¤شنيده ام كه مصريها به اهل بيت پيامبر(ص) ارادت قلبي زيادي دارند و آنان را بسيار دوست ميدارند. ما همگي مزار اولياي صالح را زيارت ميكنيم، از مزار رأس الحسين(ع) تا ديگر اولياي الهي و حتي اولياء بزرگان غير منسوب به اهل بيت. ما ايام ولادت حضرت حسين و حضرت زينب و حضرت نفيسه و رقيه و حسن انور را جشن ميگيريم و بسياري از قاريان مصري علاقمند هستند كه در اين مناسبتهابه تلاوت قرآن بپردازند. شايد تعجب كنيد كه مرحوم پدر يكي از علاقمندان و عاشقان اهل بيت(ع) بود و چنانكه ابتدا گفتم مرحوم پدر زماني كه 20 ساله بود باتفاق پدرش عازم حرم حضرت زينب در قاهره ميشود، در آنجا از او ميخواهند كه به تبرك اين مكان شريف ايشان نيز ده دقيقه قرآن تلاوت كند اما تلاوت استاد عبدالباسط چنان جمعيت را منقلب ميكند و شور و ولوله در آنها ايجاد مينمايد كه تا يك ساعت و نيم به طول ميكشد. از آن پس بود كه راديو و مطبوعات به سراغ او آمدند و ايشان داراي آوازه جهاني شد. مرحوم پدر دائماً به فرزندانش ميگفت او هرچه دارد از حضرت زينب است و رمز موفقيت و شكوفايي هنر قرائت او بخاطر حب حضرت زينب و اهل بيت بوده است. (در اينجا به ياد سخن يكي از همراهان ياسر عبدالباسط ميافتم كه ميگفت در جريان سفر به ايران گرايشات اهل بيتي ايشان كاملا مشهود بود، به طوري كه وقتي او را به مشهد برديم تا در محفل انس با قرآن كه در مهديه مشهد برقرار بود به تلاوت بپردازد، او پيش از آنكه وارد مهديه شود رو به بارگاه امام رضا(ع) كرد و نسبت به آن حضرت اداي ادب و تحيت و احترام كرد و پس از مراسم نيز راهي زيارت امام رضا شد و در حرم مطهر دوبار نماز خواند و براي پدرش دعا كرد. او نسبت به اين همه عظمت و احترام و تكريم نسبت به امام معصوم از سوي زائران حاضر در حرم ابراز شگفتي ميكرد. او همچنين سؤالاتي در مورد امام علي و حضرت زهرا و ساير ائمه معصومين عليهم السلام مطرح ميكرد كه پاسخهاي لازم به او داده ميشد.) ¤ هرچند ما سؤالات متعدد ديگري نيز داشتيم كه ميخواستيم از او بپرسيم اما فشار اطرافيان و ميزبانان استاد و اظهار خستگي ايشان ما را از ادامه اين گفت وگو ناكام گذاشت اما ايشان به ما وعده داد كه در سفر بعدي با زمان بيشتر به گفت وگو بپردازد و من او را تا اتاق محل استراحتش در طبقه دهم هتل لاله تهران بدرقه ميكنم در حالي كه ساعت 30/1 بامداد را نشان ميداد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]
صفحات پیشنهادی
امروز، سالروز ولادت حضرت زینب(س)
امروز، سالروز ولادت حضرت زینب(س) ... هنگام کودکى، اداره خانه پدر را به عهده داشت و از برادران ارجمندش پرستارى و بار فراق مادر را بردوش آنها سبک مى کرده است. ... هنگامى که به عرصه نبرد وارد شد، زینب هر چه در قدرت داشت، براى حفظ جان برادر نثار کرد. ...
امروز، سالروز ولادت حضرت زینب(س) ... هنگام کودکى، اداره خانه پدر را به عهده داشت و از برادران ارجمندش پرستارى و بار فراق مادر را بردوش آنها سبک مى کرده است. ... هنگامى که به عرصه نبرد وارد شد، زینب هر چه در قدرت داشت، براى حفظ جان برادر نثار کرد. ...
کربلا 62 خيمه داشت
کربلا 62 خيمه داشت. ... فرمايد: «36 سال پس از حادثه کربلا، وقتي پدرم را غسل مي دادم (امام سجاد)، هنوز جاي تازيانه ... بعد از اين که خيمه ها را هم به آتش کشيدند، هر چه توانستند غارت کردند و بردند. ... هفت قلعه داشت که يکي «باب الصغير» و يکي نيز باب الساعات است. ... فاصله خيمه حضرت زينب (س) با خيمه اباعبدالله (ع)، بسيار اندک بود. ...
کربلا 62 خيمه داشت. ... فرمايد: «36 سال پس از حادثه کربلا، وقتي پدرم را غسل مي دادم (امام سجاد)، هنوز جاي تازيانه ... بعد از اين که خيمه ها را هم به آتش کشيدند، هر چه توانستند غارت کردند و بردند. ... هفت قلعه داشت که يکي «باب الصغير» و يکي نيز باب الساعات است. ... فاصله خيمه حضرت زينب (س) با خيمه اباعبدالله (ع)، بسيار اندک بود. ...
زينب كبرى (س) اسوه فضائل (4)
زينب كبرى (س) اسوه فضائل (4) ... عمروبن حرث به شفاعت برخاسته ، اظهار داشت : اى پسر زياد، گوينده اين سخنان زن است و زن را نمى توان در برابر گفته هايش مؤ اخذه كرد ...
زينب كبرى (س) اسوه فضائل (4) ... عمروبن حرث به شفاعت برخاسته ، اظهار داشت : اى پسر زياد، گوينده اين سخنان زن است و زن را نمى توان در برابر گفته هايش مؤ اخذه كرد ...
زينب (س) ؛ عهدهدار اموري از امامت
زينب (س) ؛ عهدهدار اموري از امامت. ... حضرت زينب در اين واقعه 54 سال داشت به طوري كه زنان 50 ساله در اين زمان نياز به رسيدگي دارند، اما ايشان به عنوان عقيله بني هاشم ...
زينب (س) ؛ عهدهدار اموري از امامت. ... حضرت زينب در اين واقعه 54 سال داشت به طوري كه زنان 50 ساله در اين زمان نياز به رسيدگي دارند، اما ايشان به عنوان عقيله بني هاشم ...
زينب كبرى (س) اسوه فضائل (2)
(5) سؤ ال زينب از پدر در لحظه آخر حضرت زينب (سلام الله علیها) مى گويد: هنگامى كه ..... هر چه هست ، به دست اوست . ... زينب (سلام الله علیها) نيز در اين كاروان حضور داشت . ...
(5) سؤ ال زينب از پدر در لحظه آخر حضرت زينب (سلام الله علیها) مى گويد: هنگامى كه ..... هر چه هست ، به دست اوست . ... زينب (سلام الله علیها) نيز در اين كاروان حضور داشت . ...
زينب(س) ؛ نماد شهامت و شكيبايي
زينب(س) در زماني كه نياز به محبت مادر و پدر داشت، از اين موهبت الهي محروم گشت؛ لكن .... شيوه هر چه زيورآلات و لباس و وسايل داشتند غارت نمود، حضرت زينب(س) با مشورت ...
زينب(س) در زماني كه نياز به محبت مادر و پدر داشت، از اين موهبت الهي محروم گشت؛ لكن .... شيوه هر چه زيورآلات و لباس و وسايل داشتند غارت نمود، حضرت زينب(س) با مشورت ...
سفرهای هشتگانه زینب کبری علیهاالسلام
اما هر چه بود، در طی این سفر هم، حضرت زینب علیهاالسلام در کجاوه آبرومندانهای قرار ... و رجال معروف کوفه بود، چنان که گاهی حضرت علی علیه السلام پدر زینب نیز در همان خانه به ... فراوانی داشت اقامت گزیند(8) یا همانطور که دیگران نوشتهاند: وقتی ماندن زینب در ... منبع:کتاب زینب(س) قهرمان، دختر علی(ع)، احمد صادقی اردستانی، با دخل و تصرف ...
اما هر چه بود، در طی این سفر هم، حضرت زینب علیهاالسلام در کجاوه آبرومندانهای قرار ... و رجال معروف کوفه بود، چنان که گاهی حضرت علی علیه السلام پدر زینب نیز در همان خانه به ... فراوانی داشت اقامت گزیند(8) یا همانطور که دیگران نوشتهاند: وقتی ماندن زینب در ... منبع:کتاب زینب(س) قهرمان، دختر علی(ع)، احمد صادقی اردستانی، با دخل و تصرف ...
- سفارشهای سیدالشهدا به حضرت زینب(س)/ اتمام حجت امام حسین ...
امروز گویا مادرم فاطمه زهرا(س)، پدرم حضرت علی(ع) و برادرم حسن مجتبی(ع) از دنیا رفته اند. ... بدان که اهل زمین می میرند و آسمانی ها باقی نمی مانند و غیر خدا هر چه هست، از بین می ... تنظیم امور خیمه گاه امام حسین(ع) که تجربیات ارزنده ای از نبرد با دشمنان داشت، ...
امروز گویا مادرم فاطمه زهرا(س)، پدرم حضرت علی(ع) و برادرم حسن مجتبی(ع) از دنیا رفته اند. ... بدان که اهل زمین می میرند و آسمانی ها باقی نمی مانند و غیر خدا هر چه هست، از بین می ... تنظیم امور خیمه گاه امام حسین(ع) که تجربیات ارزنده ای از نبرد با دشمنان داشت، ...
حضرت زينب(س)پاسدار بزرگ ارزشها
او «مفسر قرآن» بوده است و در ايامى كه على(ع) در كوفه حضور داشت اين بانوى .... ديگر اين كه انسان هر چه مقامات معنوى بالايى داشته باشد اما چون داراى جسم و جان انسانى است. ... امام سجاد فرمود: «من در آن شبى كه پدرم فرداى آن كشته شد نشسته بودم و عمهام زينب ...
او «مفسر قرآن» بوده است و در ايامى كه على(ع) در كوفه حضور داشت اين بانوى .... ديگر اين كه انسان هر چه مقامات معنوى بالايى داشته باشد اما چون داراى جسم و جان انسانى است. ... امام سجاد فرمود: «من در آن شبى كه پدرم فرداى آن كشته شد نشسته بودم و عمهام زينب ...
نگاهی به آموزههای سياسی اجتماعی حضرت زينب(س)
نگاهی به آموزههای سياسی اجتماعی حضرت زينب(س) ... از آن پس 25 سال با برادران و خواهرانش در مکتب پدر، آن بزرگمرد راستين اسلام، ادب و دانش اندوخت. ... اين چنين زندگی زينب کبرا(ص) در کوفه ادامه داشت تا آنکه شمشير زهرآلود ابنملجم فرق ..... هر چه هست زبونی سلطنت و ريشخند کردن شکوه ظاهری آن و يادآوری عظمت خدای بلندمرتبه است و ...
نگاهی به آموزههای سياسی اجتماعی حضرت زينب(س) ... از آن پس 25 سال با برادران و خواهرانش در مکتب پدر، آن بزرگمرد راستين اسلام، ادب و دانش اندوخت. ... اين چنين زندگی زينب کبرا(ص) در کوفه ادامه داشت تا آنکه شمشير زهرآلود ابنملجم فرق ..... هر چه هست زبونی سلطنت و ريشخند کردن شکوه ظاهری آن و يادآوری عظمت خدای بلندمرتبه است و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها