واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نيويورك تايمز: آمريكا به جاي ماشين جنگي، ديپلماسي را بكار اندازد
تهران - نيويورك تايمز نوشت: دولت آمريكا به جاي صرف بودجههاي سرسام آور نظامي ، ميتوانست با حداقل هزينه، از مجراي ديپلماسي مشكلات روز جهان از جمله دو كشور افغانستان و عراق را حل كند.
به گزارش گروه اخبار صوتي و تصويري ايرنا، پايگاه اينترنتي روزنامه نيويورك تايمز روز يكشنبه در تحليلي در خصوص مردود شمردن سياست خارجي مبتني بر سياست ميليتاريستي (نظاميگري ) آمريكا نوشت: اين فرض به ويژه در مورد ايران قابل تامل است.
تا چندي پيش ، مقامات آمريكائي مسئول حل مسئله هستهاي ايران، حتي اجازه صحبت كردن با ايرانيها را هم نداشتند.
نيكلاس برنز معاون وزير امور خارجه آمريكا در امور سياسي ، معتقد است:
ما نياز به آن داريم كه قدرت ديپلماسي آمريكا را باور كنيم و نبايد فكر كنيم برخورد نظامي با ايران اجتناب ناپذير است .
برنز گفت: ما گاهي اوقات در بحثهاي ملي بر عمليات نظامي متمركز مي شويم و كمتر به گزينه ديپلماتيك توجه داريم .
انگيزه نخست ما (در قبال ايران ) بايستي جديت توام با شكيبايي و پيگيري يك ديپلماسي جدي ، صبور و مداوم باشد.
نيويورك تايمز با اشاره به دو جنگ عراق و افغانستان ، اين جنگها را سندي دال بر بيمار بودن سياست خارجي آمريكا معرفي كرد.
اين روزنامه آمريكايي نوشت: آمريكا تا حد افراط در بخش نظامي هزينه ميكند در حاليكه در ديپلماسي بسيار كمتر از نيازها و ضرورتها خرج مي كند.
در نتيجه چنين روندي دولت آمريكا به دليل آنكه اهميت لازم را به سياست خارجي نداده، از حل بسياري از مشكلات نوين و روز جهان عاجز است چرا كه امروز ديگر بسياري از مسائل با توسل به نيروي نظامي قابل حل نيست .
به عنوان نمونه، آيا ميتوان مشكل گرمايش كره زمين را با بمب حل كرد سخنورترين فرد در بدنه سياسي دستگاه حاكم آمريكا كه موازنه خوبي ميان قدرت سخت افزار و قدرت نرم افزار ايجاد كرده رابرت گيتس وزير دفاع است .
گيتس كه توانست ميراث فاجعه باري را كه مقام سلف خود دونالد رامسفلد به جاي گذارده بود به خوبي مرمت كند، خواستار تقويت منابع در وزارت امور خارجه و سازمانهاي امدادي و حاشيهاي آن شد.
گيتس معتقد است، يكي از مهمترين درسهائي كه از جنگهاي عراق و افغانستان ميتوان گرفت اين است كه براي پيروز شدن ، موفقيت نظامي كافي نيست .
وي چندي پيش در انتقاد از نظاميگيري دولت بوش، متذكر شد كه مجموعه بدنه ديپلماتيك آمريكا بالغ بر حدود ۵۶هزار نيروست و اين تعداد كمتر از نيروئي است كه براي توليد يك هواپيماي جنگي و نظامي مورد نياز است .
گيتس نمونه آورد كه براي توليد هواپيماي F-۲۲شركتهاي هواپيماسازي در ۴۴ايالت مشغول به كار ميشوند و اين ايالتها ۸۸سناتور در كنگره دارند كه براي تخصيص بودجه در اين امر مشغول به كار ميشوند.
شمار نظاميان آمريكا به مراتب بيش از ديپلماتها و نيروهاي فعال در امر سياست خارجي اين كشور است .
فقط ظرف سال جاري ميلادي ، ارتش آمريكا حدود ۷هزار سرباز جديد را وارد مجموعه نظاميانش خواهد كرد كه اين رقم بسيار بيش از مجموعه كاركنان فعال در سياست خارجي اين كشور است .
به دليل كمبود نيروي انساني ، بسياري از پستهاي سازماني در وزارت امور خارجه آمريكا خالي است و كنگره هم بودجه كافي براي جذب نيرو در اين وزارتخانه را نميدهد.
براي پر كردن اين پستهاي خالي ، به جذب حدود هزار و ۱۰۰نيروي جديد نياز است كه بودجه آن معادل توليد تنها يك فروند هواپيماي باربري نظامي C-۱۷است .
اين در حالي است كه كنگره هم تمايلي براي اختصاص بودجه به امر تقويت سياست خارجي از خود نشان نميدهد.
يك نمونه اتخاذ سياست ميليتاريستي آمريكا در قبال كشورهاي جهان در برخورد اين كشور با چين است .
نيروي هوائي و دريائي ارتش آمريكا براي قياس خود با خيزش چين در صنايع نظامي ، در صدد جذب بودجه دهها ميليارد دلاري براي توليد پيشرفته ترين نوع جنگنده بمب افكنهاي بسيار مرگبار F-۲۲هستند.
اين در حالي است كه با صرف كمترين هزينه در بخش ديپلماسي ، ميتوان با چينيها به حسن تفاهم رسيد.
آمريكا با بودجهاي كه صرف توليد يك فروند هواپيماي بمب افكن F-۲۲ مي شود، ميتواند دست به كار حضور فرهنگي خود در چين بزند.
با اين بودجه ميتوان به مدت ۲۵سال كتابخانههائي در سراسر چين دائر كرد ، سطح مبادلات تجاري ميان آمريكا و چين را گسترش داد و به استخدام ديپلماتهاي بيشتري كه آشنا به زبان چيني بوده و قادر باشند در تلويزيون اين كشور ظاهر شوند، اقدام كرد.
سياست نظاميگري آمريكا در خاور ميانه هم با همين بن بست روبرو شد.
دنيس راس مذاكرهكننده كهنه كار آمريكا در خاورميانه ،از اينكه دولت اين كشور همه منابع را به طور مستمر به سمت قواي نظامي سرازير ميكند در حالي كه در ديپلماسي همه چيز كهنه و نخ نما شده، بشدت تاسف ميخورد.
راس تصريح ميكند: براي تقويت مباني و زمينههاي ايجاد صلح ميان اسرائيل و فلسطينيان ميتوان فقط با صرف يك ميليارد دلار، در كرانه باختري ايجاد اشتغال كرد و ساير برنامههاي زيربنائي در منطقه را به اجرا گذاشت رويكرد سياست آمريكا در قبال تروريزم و شورشيان، گسترده كردن همه چيز است . در حالي كه يكي از شيوههاي كارآمد در مبارزه با تروريزم در كشورهائي مانند پاكستان و افغانستان ساختن است نه اضافه كردن بر همه چيز.
به عنوان نمونه يكي از اين شيوههاي مفيد، مدرسهسازي و سرمايهگذاري در بخشهاي كوچك است .
مطالعهاي جديد كه توسط شركت رند كورپوريشن انجام شده، نشان ميدهد كه بين سالهاي ۱۹۸۶- ۲۰۰۶تعداد ۶۴۸تشكيلات و گروه تروريستي در سطح جهان از ميان رفته اند. محو اين گروهها و تشكيلات فقط طي فرايند سياسي ميسر شد نه نيروي نظامي .
برخلاف آن ، فقط در ۷درصد موارد، قواي نظامي توانست گروههاي تروريستي را از ميان ببرد.
اين تحقيق نتيجهگيري ميكند: براي از بين بردن تروريزم هيچ ميدان جنگي قابل تصور نيست نيروي نظامي معمولا نتيجهاي عكس به همراه دارد.
نيويورك تايمز در پايان يادآور اين نكته ميشود: رئيس جمهور آينده آمريكا بايد از اين درسها عبرت بگيرد، ديپلماسي را اولويت نخست سياست خارجي خود قرار دهد و نقش ديپلماتهاي خود را به همان اندازه حائز اهميت بداند كه براي مهرههاي نظامي خود قائل است .
يکشنبه 20 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]