واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: سياست - سياست خارجي ايران در گردش به خود
سياست - سياست خارجي ايران در گردش به خود
محسن اكبري: در اصول علم سياست ديپلماسي را به عنوان فن اراده سياست خارجي يا تنظيم روابط بينالملل و همچنين حل و فصل اختلافات بينالمللي از طريق مسالمتآميز تعريف و توصيف كردهاند. ديپلماسي در شكل كلاسيك (سنتي) محدود و مخفي بود ولي به مرور زمان به صورت آشكار و علني جلوه كرد. امروزه نميتوان كشوري را نام برد كه فاقد استراتژي ديپلماسي باشد، اما همواره اين امر مستلزم رعايت تاكتيكها و تكنيكهاي خاص خود است. چند روز پيش كه متوجه خبر وتوي قطعنامه كشورهاي غربي توسط روسيه و چين در مورد زيمبابوه شدم، در تامل اين امر كه بهراستي اصولگرايان و در طيف خاص آن دولت نهم كه سكان سياست خارجي را در دست دارند بعد از سهسال از تشكيل دولت و همراهي دو مجلس اصولگراي هفتم و هشتم، واقعا براي برقراري اتحاد و ائتلاف با كشورهاي گوناگون از چه شيوههاي مرسوم در دنيا بهره ميگيرند. با بررسي پرونده هستهاي و بهطور مشخص، رويكردها، كلامها و سياستورزيها از گذشته تا به امروز ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين عزيزان اقتضائات سياست خارجي را به خوبي درك نكردهاند. به وضوح به ياد داريم كه در دو سال آخر دولت خاتمي پرونده هستهاي وارد مرحله سختي شد. تلاشهاي ديپلماتيك دولت اصلاحات و بالطبع مجلس ششم كه روزهاي آخر قانونگذارياش را سپري ميكرد، همواره بر تنشزدايي استوار بود و خط قرمز آن ورود به شوراي امنيت بود. به تقدير، پرونده هستهاي ايران فضاي جديدي را تجربه ميكرد و جا داشت كه دولت از همه ظرفيتهاي موجود كشور استفاده كند، لذا، با پذيرش، شوراي امنيت ملي و در راس آن شيخحسن روحاني كه خود تحصيلكرده غرب بود، در جهت فيصله يافتن پرونده هستهاي شتافت و ميرفت كه آرامآرام امواج كوچك بحران از دستگاه ديپلماسي و كشور دور شود، اما در همين اثنا، مجلس اصولگراي هفتم شكل گرفت؛ مجلسي كه بارداي تغيير، شكل گرفت. با تشكيل مجلس هفتم سيگنالهاي مخالف با روند فعلي مذاكرات دولت خاتمي و مجلس با شركاي اروپايي شكل جدي به خود گرفت. به عنوان مثال حسين شريعتمداري مرد هميشه منتقد دولت خاتمي و مجلس ششم كه همه از او بهعنوان يكي از تئوريسينپردازهاي منطق اصولگرايي ياد كرده و ميكنند، در تجويزي به همفكران تازهواردش در مجلس هفتم و پرونده هستهاي ابراز داشت: مجلس ششم به عنوان كانون قانونگذاري نوعي گرايش به سمت غرب داشت و علاوه بر اين اگر برخي از آلودگيها را با غفلتها بياميزيم، نتيجه جز اين حاصل نميشود كه كفه ايران در مذاكرات و چالش با آمريكا و متحدانش به نفع حريف سبكتر شود. پاشنه آشيل غرب پروتكل الحاقي است و اين در حالي است كه ما ميتوانستيم در اين پروتكل كه مايل به امضاي آن نبوديم، مانور دهيم، اما مجلس ششم با طرح سه فوريتي كه ارائه داد، دولت را ملزم به پذيرش پروتكل كرد. وي در عين حال طرح مجلس هفتم براي خروج از NPT را مثبت ارزيابي كرد و افزود ما از همان ابتدا هم اعلام كرديم و دلايلي نيز آورديم كه پرونده ايران مختومه نخواهد شد و به همين علت پيشبيني ميكرديم كه راهي جز خروج از NPT نداريم و البته خوشبختانه هرچه از ماجرا ميگذرد، از اين مسئله استقبال ميشود» (روزنامه شرق، يكشنبه پنج مهر 1383) نشانههاي انشقاق و اصطكاك بين دولت اصلاحات و مجلس اصولگرا ابعاد جديدتري مييافت. اين فضاي اختلافات همواره وجود داشت تا اينكه وارد كارزار انتخابات رياست جمهوري شد. در اين رقابت كه با هشت كانديدا برگزار ميشد، در واقع همان رقابت اصولگرايي و اصلاحطلبي با تكثر افراد بود، با اين مشابهت كه كانديداي دو طيف، درون خود شعارهاي يكسان با رويكردهاي متفاوت سرميدادند. اصولگرايان متفقالقول از چرخش به شرق و اقدامات انقلاب در عرصه سياست خارجي و بالاخص انرژي هستهاي سخن ميگفتند و كانديداي اصلاحطلب با بازخواني شعارهاي خاتمي در عرصه سياست خارجي و پرونده هستهاي كه همان مذاكرات و تلاش براي جلوگيري از ورود به شوراي امنيت بود، مطالبي را مطرح ميكردند. اما حاصل اين رقابت، فردي از جلگه اصولگرايي بود كه شعارهايش از باقي دوستان اصولگرايش تيزتر و بارزتر بود. او و حلقه دوستانش در شوراي شهر قبل از ورود به پاستور چشمهاي از خط فكري سياست خارجي را نشان دادند. در آن زمان كه اوج زد و خورد ديپلماتيك ايران و آرژانتين بر سر ديپلمات محكوم شده ايران در آرژانتين و تحويل آن به ايران بود، آنها با اقدامي پيشدستانه سعي در تغيير ميدان آرژانتين به ميدان آيتالله حكيم داشتند كه قضيه با استرداد ديپلماتها به ايران از سوي آرژانتين خاتمه يافت.
بالاخره بعد از سالهاي مديد، آرزوي تصاحب قوه مجريه به دست راستگرايان سنتي سابق و اصولگرايان حاضر اين امر به تحقق رسيد و حاكميت يكدست شدن خود را تجربه كرد. ديگر به اطمينان ميتوان گفت كه اصولگرايي هيچ مانعي را در جهت ديپلماسي تعريف شده خود نداشت و از اين پس قرار شد، ديپلماسي مرعوب شده وازده منفعلي كه سالها تكنوكراتها و اصلاحطلبان بدان متهم شده بودند به ديپلماسي، غيرمنعطف، مقتدر و تسليمناپذير تبديل شود. غنيسازي اورانيوم سرآغاز كنش دولت جديد با اروپاييان و آمريكا بود؛ غنيسازي كه در روزهاي آخر دولت خاتمي به نام او آغاز شد به كام دولت نهم نشست و بهزعم او افتخار بزرگي در عرصه ملي به نام او به ثبت رسيد. درست از همينجا بود كه تغييرات لفظي همپيمانان ايران در پيمان سعدآباد و پاريس آغاز شد و اروپاييها از اين پس همنوا و همصدا با آمريكا از تهديد و ارجاع پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت سخن به ميان آوردند و هرچه ميگذشت لحن آنها هم تندتر ميشد. درست زماني كه پرونده هستهاي تنها نواي مخالف كه دائما بر ساز مخالفت با ايران ميكوبيد از كاخ سفيد بلند ميشد و اروپاييها كه هميشه در پي نقشآفريني و ايفاي نقش مثبت در پرونده بودند، با ضعف دستگاه ديپلماسي، به راحتي به اردوي آمريكا منتقل شدند تا ياران استراتژيك ايران در مسئله هستهاي از دست بروند. اما در ايران بين مجلس اصولگرا و دولت اصولگرا، در ايجاد فضايي خاص، مسابقهاي نامحسوس و نامحدود برگزار شد. مجلس هفتم در مهرماه 84 با طرح 157 نماينده براي تعليق پروتكل الحاقي كه دستاورد و پيروزي دولت خاتمي محسوب ميشد، طرح يك فوريتي به هيات رئيسه مجلس ارائه كردند، از گوشه و كنار مجلس هم خروج ايران از NPT زمزمه ميشد و دولت هم در داخل كشور، اجلاس جهان بدون صهيونيسم تشكيل داد و از حذف اسرائيل و نفي هولوكاست كه در دنيا با حساسيت زياد دنبال ميشد، سخن به ميان آورد. تمامي اين موارد راه را براي گشودن اولين قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران فراهم ساخت و در 9 مرداد 85 با سالگرد تشكيل دولت نهم صادر گشت و تمامي دلهرههايي كه دلسوزان سياست خارجي ايران از ورود به شوراي امنيت داشتند به واقعيتي عيني تبديل شد. همواره ادله اين گروه بر اين واقعيت استوار بود كه خروج پرونده ايران از شوراي حكام و رفتن آن به شوراي امنيت، قدرت مانور و چانهزني ايران را بسيار كاهش ميدهد و تهديدهاي بسياري را عليه ايران گسيل ميدارد. معالوصف، پرونده ايران به شوراي امنيت ميرود و به جاي زدودن شبهات و دفع تهديدها، جايگاه شوراي امنيت توسط قطعنامههاي شوراي امنيت به كاغذ پارههايي تعبير ميشود. نگاه اجمالي به پرونده هستهاي نشان ميدهد كه اصولگراياني كه همواره گفتمانشان بر مسائلي چون خروج از ان.پي.تي، تهديد تعليق پروتكل الحاقي ولي ارزش شمردن جايگاه شوراي امنيت و قطعنامههاي آن شورا استوار بود. همه اينها دال بر اين موضوع داشت كه اين عزيزان تكيه زده بر قدرت يا آشنايي با مسائل بينالمللي و شرايط روز را ندارند يا به عنايت و حمايت غيرمنطقي روسيه و چين دل بستهاند. راه برقراري عزت و سربلندي در منافع ملي و سياست خارجي حكم ميكند كه نخست به ظرفيتهاي واقعي و داخلي خود مثل اجماع ملي كه از طريق حصول دموكراسي بهدست ميآيد، چشم بدوزيم كه اين سرمايه بالاترين اقتدار براي هر كشوري به حساب ميآيد البته بايد به اين مسئله توجه كرد كه دوران اخير، دوران رابطه، برقراري اتحاد و ائتلاف با كشورهاي سياسي گوناگون است كه منافع مشتركي با ما داشته و در عين حال در دنيا تاثيرگذار و داراي وجهه بينالمللي مقبولي باشند. تكيه بر يك كشور يا چند كشور خاص از ميراثهاي نامقبول جنگ سرد است كه با فروپاشي شوروي و پايان يافتن جنگ سرد منافع ملي كشورها به منافع فرامليشان تقدم دارد. همچنين در اين عصر منافع سياسي و اقتصادي تمام كشورها با هم پيوند دارد، اگر بخواهيم ديواركشي سياسي با دنيا داشته باشيم و تنها توسعه سياست خارجي را در حيطه بعضي كشورهاي خاص قرار دهيم، در ائتلافها و در مجموع در ديپلماسي خارجي متضرر ميشويم. رفتار دوگانه روسيه و چين در پرونده هستهاي ايران و مسئله زيمبابوه نشان داد كه با توجه به عدم حمايت در سه قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران توسط كشورهاي روسيه و چين به هيچ عنوان نميتوان آنها را دوستان استراتژيك مناسبي قلمداد كرد. البته جديدا به خودآمدگي دستگاه سياست خارجي و رفتارهاي بعضا مناسبي مثل، علاقهمندي و استقبال از گشايش دفتر حفاظت از منافع آمريكا، يا شكستن تابوهاي مذاكره، در پرونده هستهاي و مسئله عراق با آمريكا و يا آمادگي وسيع براي برقراري رابطه سياسي با مصر را ميتوان از اقدامات مثبت و مناسب در ارتقاي منافع ملي نام برد. شايد دولتمردان سياسي به اين مسئله واقف شدهاند كه سياست خارجي با دنياي ساختگي و خيالي فاصلهاي زياد دارد. ما بايد همواره در سياست، بالاخص سياست خارجي پويايي خود را حفظ كنيم. در مجموع ما نبايد زماني صرفا به فكر گردش به شرق و در زماني مقتضي به چرخش به غرب روي بياوريم. ما احتياج به تعامل با تمام كشورها براساس منافع ملي خود داريم. تعامل دو سويه با تمام كشورهاي دنيا باعث ميشود حركات سياسي ما مستقيم، معلوم و رو به جلو باشد و نتيجه اين خرد سياسي مصون ماندن ديپلماسي خارجي از ورطه گردش به خود است.
شنبه 19 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]