واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: اعتراف بزرگ !
« يديعوت آحارنوت » يك روزنامه پرتيراژ اسرائيلي اخيرا در سرمقاله خود با اشاره به شكست هاي مكرر برنامه هاي جرج بوش رئيس جمهوري آمريكا براي انزواي دو كشور ايران و سوريه اعتراف كرد اسرائيل جنگ 33 روزه را با تائيد آمريكا و حمايت كشورهاي عربي باصطلاح ميانه رو عليه لبنان تدارك ديد اما دو سال پس از اين جنگ بر همگان اثبات شد كه ايران سوريه حزب الله و حماس پيروز آن بودند و در مقابل كشورهاي عربي ميانه رو همچون اردن ـ عربستان ـ مصر و ... به همراه آمريكا واسرائيل در صف شكست خوردگان قرار گرفتند.
اين روزنامه در نتيجه گيري خود تاكيد دارد بر باد رفتن افكار و تصورات جرج بوش در خاورميانه به دنبال پيروزيهاي مكرر دو كشور سوريه وايران سبب شده كه اكنون كاخ سفيد با تغيير مواضع خصمانه خود عليه تهران و دمشق راه مذاكره و دوري از خطر را در پيش بگيرد و باايجاد چرخش در ديدگاه هاي غيرمنطقي خود منافع منطقه اي خود را از طريق تعامل با اين دو كشور دنبال نمايد. ترجمه مقاله روزنامه اسرائيلي « يديعوت آحارنوت » در ذيل آمده است :
منطقه خاورميانه از زماني كه « جرج بوش » رئيس جمهور آمريكا طي سخنراني حساس خود بحث « محور شرارت » در اين منطقه را مطرح كرد تغييرات زيادي به خود ديده است و جبهه به اصطلاح « ميانه رو » شامل رژيم صهيونيستي و اتحاد كشورهاي عربي و در راس آنها مصر و عربستان در مقابل جبهه اي كه آمريكا آنرا « تندرو » مي خواند شكست خورده است و در حالي كه انتظار مي رفت جبهه ميانه روي متشكل از ايران سوريه حزب الله و جنبش مقاومت اسلامي « حماس » در مقابل مجازات هاي اقتصادي انزواي سياسي و عمليات هاي نظامي شكست بخورند آنها با سربلندي و پيروزي از اين ميدان خارج شدند و حال جبهه ميانه رو بايد در انديشه تغيير سياست هاي خود براساس واقعيت هاي منطقه باشند.
تلاش آمريكا و رژيم صهيونيستي براي حذف و نابودي جنبش حماس از نوار غزه يا وادار كردن آن به پذيرش شروط كميته چهار جانبه بين المللي نتيجه اي جز ناكامي به همراه نداشت و موافقت رژيم صهيونيستي با توافقنامه آرام سازي كه تا حد زيادي ناشي از ترس اين رژيم از حمله نظامي به نوار غزه بود پيروزي بزرگي را به نام جنبش حماس رقم زد. اين توافقنامه علاوه بر اعطاي مشروعيت سياسي به جنبش حماس و تضعيف موضع جامعه بين المللي در زمينه عدم گفتگو با اين جنبش به اين جنبش امكان داد كه با افزايش قدرت نظامي خود در حال حاضر به تهديدي جدي براي مراكز شهري و پايگاه هاي نظامي اين رژيم تبديل شود.
جنگ رژيم صهيونيستي با حزب الله كه با حمايت همه جانبه آمريكا و جبهه ميانه روي عربي از اين رژيم همراه بود نتوانست نتيجه اي جز شكست براي اين رژيم به دنبال داشته باشد و در مقابل جنبش حزب الله علاوه بر افزايش بي سابقه توان نظامي خود توانسته است موضع سياسي خود را نيز نسبت به زمان قبل از جنگ 33 روزه سال 1385 تقويت كند و در حال حاضر به وزنه اي سنگين و مهم در عرصه داخلي لبنان و حتي در عرصه بين المللي تبديل شود. « سيدحسن نصرالله » دبير كل جنبش حزب الله لبنان با موفقيت در زمينه هاي سياسي مذهبي و ملي در داخل لبنان اكنون به رهبر بلا منازعي در لبنان تبديل شده است كه حتي دولت لبنان نيز وي را قبول دارد و هيچ اعتراض و مخالفتي نسبت به وي ابراز نمي دارد.
از سوي ديگر « بشار اسد » حامي حزب الله در سوريه نيز دوران موفقيت آميزي را سپري مي كند و در حالي كه دولت هاي مصر و عربستان پس از ترور « رفيق حريري » نخست وزير اسبق لبنان منتظر شكست و سقوط وي بودند اما وي توانست با تبرئه خود از دست داشتن در اين مساله و خارج كردن نيروهاي سوري از لبنان به فردي ميانجي تبديل شود كه لبنان بدون موافقت وي نمي تواند دولت يا رئيس جمهور خود را انتخاب كند. دولت اسد از سوي ديگر با واسطه قرار دادن تركيه براي مذاكرات غير مستقيم خود با مقامات صهيونيستي سعي دارد روابط خود با كشورهاي اروپايي را گسترش دهد و اين در حالي است كه اسد خود به خوبي از اين مساله آگاه است كه با توجه به ضعف سياسي « ايهود اولمرت » نخست وزير رژيم صهيونيستي اين مذاكرات غير مستقيم نمي تواند نتيجه چندان مهمي را در پي داشته باشد. دولت آمريكا در راستاي تلاش هاي بي نتيجه خود براي برقراري روابط با كشورهاي خاورميانه اخيرا با ديدار « ديويد وولش » معاون وزير امور خارجه آمريكا در امور خاورميانه و « رياض الداودي » مشاور حقوقي رئيس جمهور سوريه موافقت كرده است . دولت آمريكا بر خلاف موضع اصلي خود مبني بر عدم مذاكره با ايران در صورت عدم توقف غني سازي اورانيوم از سوي تهران « ويليام برنز » معاون وزير امور خارجه خود را براي مشاركت در مذاكرات اتحاديه اروپا با ايران در ژنو اعزام كرد و از طرف ديگر براي اولين بار از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران قصد دارد ضمن تاسيس دفتر حافظ منافع خود در تهران ديپلمات هايي را به اين كشور گسيل كند. اين دو اقدام دولت آمريكا به منزله تغيير اساسي سياست هاي اين كشور در منطقه خاورميانه به شمار مي رود و به نوبه خود از هرگونه اقدام نظامي رژيم صهيونيستي در منطقه جلوگيري مي كند. آمريكا كه در حال حاضر در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شده است نمي خواهد جبهه مخالف ديگري براي خود ايجاد كند.
حال بوش پس از پي بردن به شكست سياست هاي خارجي خود تصميم گرفته است كه ديگر خود را از منافع ارتباط با ايران و سوريه بي نصيب نگذارد. اين دو كشور كليد امنيت و آرامش منطقه خاورميانه هستند و از سوي ديگر نقش و نفوذ غير قابل انكاري در لبنان و فلسطين دارند و مي توانند با تغيير مواضع جنبش هاي حماس و حزب الله به راحتي منطقه خاورميانه را به محيطي ناامن براي آمريكا تبديل كنند. علاوه بر اين برقراري روابط ميان آمريكا و ايران تنها راهي است كه مي تواند به روياي آمريكا در جلوگيري از شكل گيري ايران هسته اي جامه عمل بپوشاند.
واقعيت اين است كه اوضاع كلي منطقه خاورميانه به سوي آرامش سياسي پيش مي رود كه اين مساله باعث بر باد رفتن تصورهاي نادرست بوش مبني بر وجود « محور شرارت » در منطقه خاورميانه است كه به ادعاي وي همواره سعي در مشكل آفريني براي دولت آمريكا در منطقه خاورميانه دارند.
سوريه و ايران نيز به نوبه خود به هيچ وجه خواهان انزواي سياسي در جامعه بين المللي نيستند بلكه سياست هاي اين دو كشور به شكلي است كه امكان بحث درباره اهداف مورد نظر آنها در مذاكرات فيما بين با آمريكا را مي دهد و علي رغم اينكه اين دو كشور مي توانند در صورت نياز منطقه خاورميانه را به سوي ناامني سوق دهند اما به نظر مي رسد كه تمايل بيشتري به فراهم شدن امكان گفتگو با آمريكا را دارند.
منبع : مركز اطلاع رساني فلسطين
سه شنبه 15 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]