محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846673231
تأملي بر بازتاب جنگها در انواع آفرينشهاي ادبي جنگها و فرهنگها
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تأملي بر بازتاب جنگها در انواع آفرينشهاي ادبي جنگها و فرهنگها
خبرگزاري فارس: اكنون كه خاطره شفاهي وجه غالب توليدات ادبي و تاريخي دفاع مقدس را شامل شده است، روشمند ساختن و آسيبشناسي اين حوزه نيز ضرورتي كاملاً واضح و آشكار خواهد بود. در مقاله زير، انواع جنگ و انواع تأثيرات آن بر حوزه تاريخ و ادبيات جنگ بررسي شده است.
هنوز اندكي از جنگ نگذشته بود كه غم غربت آن در دلها جوانه زد و بهويژه كساني كه جنگ را ديده يا احساس كرده بودند دچار حس نوستالژيك عجيبي نسبت به جبهه و جنگ شدند، همين سبب شد كه خيلي زود به خاطرهنگاشتههاي زمان جنگ توجه شود انتشار آنها مدنظر قرار گيرد و بهتدريج "تاريخ دفاع مقدس" در ابعاد گوناگونش ظهور پيدا كند.
هرچند كه نگاشتههاي تحقيقي، اسنادي، و داستاني هركدام جايگاه مهمي را در ادبيات دفاع مقدس داشتند، "خاطره شفاهي" جايگاهي به مراتب گستردهتر و عميقتر بهدست آورد كه در عين شايستگي، بايستگيهايي را هم به دنبال خواهد داشت.
بنابراين، اكنون كه خاطره شفاهي وجه غالب توليدات ادبي و تاريخي دفاع مقدس را شامل شده است، روشمند ساختن و آسيبشناسي اين حوزه نيز ضرورتي كاملاً واضح و آشكار خواهد بود. در مقاله زير، انواع جنگ و انواع تأثيرات آن بر حوزه تاريخ و ادبيات جنگ بررسي شده است.
تنازع بشر و موجودات زنده براي دستيابي به مواهب طبيعي، قدرت و سيطره بر يكديگر، نوعي امر غريزي يا حداقل بخشي از احساس آنها در بين موجودات است. همچنانكه در بين آحاد انساني در گذشته منازعه بر سر دست يافتن به چراگاهها و مراتع سبب ميشد نزاعهاي خونيني بين آنها درگيرد، كشمكشهاي خونيني نيز براي تسلط بر يك شهر يا كشور اتفاق ميافتاد، ضمن آنكه جنگهاي عقيدتي بر مبناي باورهاي ديني نيز در طي تاريخ به وقوع پيوسته است.در تاريخ بشري، نبردهاي خونين بسياري براي به دست آوردن قدرت روي داده كه معمولاً جز ارضاي حس برتريطلبي و كسب غنايم براي اشخاصي محدود و قدرتمندان حاكم، نفع ديگري براي دو طرف درگير در آن نداشته است. اما اين نبردهاي برتريجويانه، سبب ظهور تخاصمات، تعارضات و كنشهاي جديدي در اجتماع ميشدند. مقابله و مدافعه نيروهاي اجتماعي و مردمي كه به آنها تجاوز ميشد، از انواع كنشهاي اجتماعي بود كه به فراخور جوامع، نوع و ميزان حساسيتهاي مردمي، و نيز ميزان و زمان مقابله و مقاومت در برابر تجاوز، متفاوت بوده و هست. اين ويژگي، الگوهاي متفاوت و خاص هر اجتماع را به همراه دارد.بنابراين از يك نگاه كلي، جنگها به لحاظ نوع رفتار انسانها تقريباً با همان انگيزههاي گذشته اتفاق ميافتند و كشفيات و اختراعات جديد چون بمب هستهاي، تغييري در ماهيت واقعي نبردها ايجاد نكرده است.
پروفسور ويليام آركينز، عضو انستيتوي پژوهش سياست خارجي امريكا، در اينباره گفته است: "حقيقت ندارد كه ظهور سلاحهاي هستهاي به تاريخ پنجهزارساله جنگها خاتمه داده و مبدأ تاريخي جديدي را گشوده است. مبارزه براي كسب قدرت به مرحله ديگري رسيده، اما هنوز از همان ماهيت قبلي برخوردار است... . اين حقيقت مسلم است كه بزرگتر شدن خطرها به آنان كه راه مبارزه با ادراك طرف مقابل و چگونگي استفاده از اينگونه مخاطرات را ميدانند و با آن ماهرانه برخورد ميكنند، برتري استراتژيكي اعطا كرده است و آنچه را كه جمود هستهاي (امتناع ناشي از بازدارندگي) مينامند نه استفاده از قدرت را ممنوع ساخته و نه اندرزهاي استراتژي كلاسيك را بياعتبار كرده است، بر عكس افزايش خردمندانه قدرت براي دستيابي به مقاصد سياسي، اينك به ايفاي همان نقشي كه همواره به عهده داشته است ادامه ميدهد."
حقيقت آن است كه تحولات و پيشرفت صنعت بشري در گستره آسيبهاي ناشي از نبردها بسيار مؤثر بوده است. چنانچه در جنگهاي ادوار گذشته، تعداد تلفات نبردها "يك تا ده در هزار نفر بوده است. اين نسبت در طي قرون به زيان كشتهشدگان جنگ افزايش يافت و در جنگ جهاني دوم از هر دو سرباز شركتكننده در جنگ، يك نفر كشته شد، ضمن آنكه دامنه جنگ به شهرها و مناطق مسكوني كشيد و بسياري از غيرنظاميان را به ورطه مرگ و نيستي انداخت. اگر در تاريخهاي گذشته بشري، دو قدرت عمده امپراتوري روم و شاهنشاهي ايران با رودررو قرار دادن لشكرهايشان پيروز يا مغلوب جنگ را تعيين ميكردند يا به واسطه نبرد يا وجود چند هماورد ويژه در ميدان نبرد، فصل مخاصمات براي مدتي بسته ميشد يا در دورههاي تاريخي ايران پس از ورود اسلام، بعد از دهها جنگ با ابعاد گسترده جغرافيايي، عده كشتگان دو طرف كمتر از دو هزار نفر بود، اين واقعيت در دنياي جديد به طرز وحشتناكي تغيير يافته است.
به همين علت، آخرين جنگهاي قرون معاصر به نمايشي از كشتارهاي دستهجمعي بدل شدند كه با نبردهاي گذشته و متعارف در عالم بشري بسيار متفاوت است. در نظريات جديد، جنگ را مبارزهاي مسلحانه بين كشورها ميدانند كه به قصد قبولاندن نظري سياسي يا به منظور اعمال هدفهاي مشخص و با به كار بردن امكاناتي كه در اختيار دارند، انجام ميشود.
با افزايش قدرت و گستره ابزار جنگي، ميزان آسيبهاي بشري نيز بيشتر شد. كوئينسي وايت در كتاب "علل جنگ و شرايط صلح" آورده است: "از آغاز قرن هفدهم، كشورهاي اروپايي در آتش 2300 جنگ سوختند. براي نمونه، جنگ اول جهاني كه 1565 روز طول كشيد، چهارصد ميليارد دلارِ آن زمان خسارت و نه ميليون كشته و 33 ميليون معلول و پنج ميليون مفقود به جا گذاشت و معلوم نيست اين خسارات مادي، صرفنظر از خسارت معنوي، چه نتيجهاي براي بشريت داشته است."
در آن زمان، كوئينسي وايت نميدانست كه انسان معاصر، اسير جنگ بزرگ ديگري ميشود كه بيش از چهل ميليون كشته و چندين ميليون آواره، معلول، پناهنده و بيمار روحي بر جاي خواهد گذاشت و بر اثر اين جنگ، جامعه بشري تمدن اضطراب و دوره وحشت را شاهد ميگردد.
جنگها، بر حسب نوع و چگونگي آغاز و حوزه جغرافيايي، به دو نوع عمده تقسيم ميشوند كه عبارتاند از جنگهاي خارجي و داخلي.
الف) جنگهاي خارجي
جنگهاي خارجي به جنگي گفته ميشود كه بين دو يا چند كشور يا دو يا چند قوم، كه سابقه وحدت سياسي و جغرافيايي ميان آنان وجود ندارد، درميگيرد. اين جنگها نيز به دو گروه عمده جنگهاي تهاجمي و جنگهاي تدافعي تقسيم ميشوند.
از بازخوردهاي مهم جنگ تهاجميِ منتهي به شكست، شكلگيري انقلابهاي سياسي در داخل كشور است. نظريههاي مختلفي درباره وقوع انقلاب بعد از شكستِ دولت در نبرد خارجي مطرح شده كه اغلب آنان بر تكرّر و تواتر حوادث مشابه در جوامع تأكيد كرده است. بر اساس نظريه چارلز تيلي2 و دانشمنداني چون چالمرز جانسون، گور، اسكاچ پل و... يكي از عوامل مؤثر در سقوط يك نظام، شكست ارتش و نيروي نظامي آن در جنگ است؛ همچنانكه در پي شكست ارتش روسيه از ژاپن، رژيم تزار در معرض انقلاب قرار گرفت و در نهايت، سرنگون شد، و امپراتوري عثماني در پي حضور و شركت در جنگ جهاني اول و هزيمت در اين جنگ از هم پاشيد و بلوكهاي مختلف آن هر يك استقلال پيدا كردند. همچنين به دنبال فروپاشي حكومت سلطنتي چين در پي شكست از ژاپن، نيروهاي پيروز در جنگ، دولتهاي جديد "چيان كاي چك" را در تايوان، و مائو را در چين تشكيل دادند.
جنگهاي تهاجمي باعث شكلگيري ادبيات و هنر ضدجنگ نيز ميگردد. همانطوركه ذكر گرديد، از نتايج جنگهاي تهاجمي، شكلگيري مخالفتهاي داخلي است؛ زيرا آناني كه در معرض جنگ و مخاطرات آن قرار ميگيرند معمولاً نه ارادهكنندگانِ جنگ، بلكه مردم عادياند كه به اجبار به مسلخ اراده سياستمداران و نظاميان برده ميشوند. آنان بايد كساني را بكشند و غارت كنند كه هيچ شناخت يا خصومتي از آنان در دل ندارند؛ جنايتي كه براي تصاحب سرزمينهاي ديگر، فضاي باز بيشتر براي تنفس (همانند آلمانها)، اثبات برتري عزم و اراده سياسي سياستمداران، كسب غنائم و به دست آوردن فرصتهاي بهتر براي حيات هموطنان، البته به قيمت نيستي مردمي كه به آنان هجوم ميبرند، انجام ميشود. طبيعي است در ميان ادبيات و هنر برتريجويانه و حماسهورزانه معطوف به نگاه قدرتمندان حاكم، جمع بسياري از وجدانهاي بيدار و منزجر از تهاجم و جنايت از چنين نيروهايي با تلخكامي ياد ميكنند.
ادبيات و هنر ضدجنگ در جوامع مهاجم سبب ميشود كه فرماندهان جنگ به اسطورههاي مردمي تبديل نشوند. ادبيات ضدجنگ در آلمان و اروپا از هيتلر چهرهاي افتخارآميز نساخت. در فرانسه و به طور كلي اروپا، اگرچه عدهاي ناپلئون را به خاطر نبوغ و استعداد نظامياش ميستايند، بسياري نيز به علت جنگهاي تهاجمي و تجاوزكارانه، وي را محكوم ميكنند، همچنانكه در ايران، بسياري نادرشاه را به خاطر حمله به هندوستان مستحق نكوهش ميدانند.
اين در حالي است كه جنگهاي دفاعي در تمام مكاتب الهي و مادي و فرهنگهاي بشري تقديس شده است و شخصيتهاي مدافع و فداكار در آثار تاريخي، فرهنگي و هنري كشورها، جايگاه والايي داشتهاند و آنقدر كه آنها در شكلگيري حماسههاي ماندگار و شخصيتهاي اسطورهاي مؤثر بودهاند هيچكس ديگري اثرگذار نبوده است. رستم دستان، آرش كمانگير، آريو برزن، جلالالدين خوارزمشاه، شيخ حسن جوري، امامقلي خان، عباسميرزا، رئيسعلي دلواري، مصطفي چمران، علي اكبر شيرودي، صياد شيرازي، حسين فهميده و... گزيدهاي از چهرههاي مدافع و فداكار در تاريخ ملّت ايران هستند كه در كنار بسياري از ديگر اسطورههاي شهادت و فداكاري، ماندگار شدهاند.
نبردهاي تدافعي از حيث تأثيرگذاري به دو دسته عمده پيروز و شكست خورده تقسيم ميشوند.
وقوع نبردهاي تدافعي هم زمينهاي ميشود براي تجلي فرهنگ مقاومت و نبرد آزاديخواهانه. اگر تاريخ فرهنگي مقاومت دفاعي كشورها مرور شود اشتراكاتي جدي در آنها مشاهده خواهد شد كه عبارتاند از: توضيح و تبيين فرهنگ، استراتژي، تاكتيك مقاومت و دفاع، و ترجمه و انتقال اين فرهنگ و استراتژي به كشورهاي داراي وضعيت مشابه. مثلاً الگوي نبرد و مبارزه روسها در استالينگراد را ويتناميها در جنگ با فرانسويان به كار گرفتند كه در آثار هنري و مكتوب نيز منعكس شد. الجزاير هم از اصول و شيوههاي مبارزه ويتناميها در نبرد با فرانسويها استفاده كرد. همين اصول در ايران نيز پس از مداخله و نفوذ امريكا در كشور به كار گرفته شد. ترجمه و استفاده از آثار ژنرال جياپ، فرمانده ارشد ويتكونگها، و دستورالعمل و آثار هوشي مينه، رئيسجمهور ويتنام، در ايران در ميان گروههاي چپگرا و اسلامگرا در قبل و بعد از پيروزي انقلاب شايان توجه است. شايد جالبترين نمونه اين موارد، ترجمه دستورالعملهاي هوشي مينه درباره اصول جنگ چريكي در مجله پيام انقلاب سپاه پاسداران در سالهاي دفاع مقدس باشد. همچنين از آثار فرانتس فانون، انقلابي سياهپوست فرانسوي كه در خدمت گروههاي مبارز الجزايري بوده است، نيز در ايران استفاده كردند. در كنار اين موارد، از آثار هنري همچون نقاشي و مجسمهسازي براي انعكاس جانبازيهاي فردي در روسيه، كره و ديگر كشورهايي كه در مقابل تجاوز مقاومت كردهاند استفاده شده است. مقاومتهاي پيروز، هميشه الهامبخش مقاومتهاي در حال جريان بودهاند؛ همچنانكه مقاومت ويتناميها در برابر امريكا براي مردم بسياري از كشورها از جمله ايران الهامبخش بود. مقاومت لبنان، هم اينك الهامبخش و فرهنگساز نبرد تدافعي با اشغالگران است. از پيامدهاي مهم نبردهاي تدافعي پيروز، افزايش توان بازدارندگي در عرصه منازعات خارجي و ايجاد قدرت اجتماعي به علت هماهنگي اجتماعي است. كشورهايي كه در نبرد تدافعي به پيروزي دست يافتهاند بسيار ديرتر از دورههايي كه شكست ميخوردند مورد تجاوزِ مجدد همان دشمن خارجي قرار ميگيرند؛ چنانكه پيروزي شاه عباس اول در نبرد با پرتغاليان، آنان را براي هميشه از منطقه خليجفارس راند و پيروزي در نبرد عليه عثمانيها و ازبكها، ساليان طولاني سرحدات غربي و شرقي كشور ايران را امنيت بخشيد. همچنين پيروزي نادرقليميرزا در نبرد عليه متجاوزان خارجي از جمله دولت نيرومند عثماني سبب شد روسها كه به مناطقي از ايران تهاجم كرده بودند، عقبنشيني و از عملكرد خود عذرخواهي كنند. پيروزي در نبردهاي دفاعي باعث شكلگيري ساختارهاي سازماني مقاومت در كشور ميشود. مادام كه اين ساختار وجود داشته باشد، دوره بازدارندگي استمرار خواهد يافت؛ چنانكه سازمان مردمي نيروهاي حاميان فداكار انقلاب در دفاع مقدس با فرهنگ ايثارگري و شهادت شكل گرفت و تغييري عمده در الگو و استراتژي نبرد و مقاومت مردمي ايجاد كرد.
از جمله تأثيرات نبردهاي تدافعي پيروز، زمينهسازي براي خلق آثار هنري بسيار در اين زمينه است. هيجانِ بهوجودآمده از پيروزيها در نبرد و مقاومت نيروهاي مدافع، احساس بسياري از مردم را برميانگيزد كه به نوعي مقاومت و پيروزي را ستايش كنند و ياد آنها را محفوظ بدارند. بسياري از اين آثار بر اثر شور و حماسه خلق و در مواردي نيز با حمايت دولتها و شخصيتها، هدايت ميشود.
البته ممكن است مقاومت يك ملّت يا مدافعان به علت اندك بودن مبارزان و تجهيزات به شكست منتهي شود و مدافعان، بهرغم مقاومت جدي در برابر تهاجم، كشته شوند. چنين نبردهايي در عين پذيرش شكست زمينه حماسهسازي در جامعه را فراهم ميآورد كه اتفاقاً زاينده روحيه دفاع و مقاومت است. شكست ايرانيان عصر شاه اسماعيل صفوي در نبرد چالدران در برابر عثمانيهاي مهاجم، مقاومت لطفعليخان زند، مقاومت تنگستانيها و رئيسعلي دلواري در نبرد با انگليسيها، شكست ميرزا كوچك خان جنگلي در برابر انگليسيها و قزاقها، و مقاومت مردم، پاسداران و بسيجيان در خرمشهر و شهادت سيد حسين علمالهدي و يارانش در هويزه در جنگ عراق عليه ايران از آن جملهاند.
اين دسته از مقاومتهاي شكستخورده، نوعي حماسهاند. عاليترين نمونه مقاومتِ درهمشكستهشده كه سبب مقاومتهاي بسيار و ايجاد فرهنگي خاص شد، حماسه عاشوراست كه حضرت سيدالشهدا(ع)، بهرغم شكست در نبرد نظامي و شهادت، سير حركت تاريخ را تغيير داد.
گاهي شكست در دفاع، به علت تعلل، كوتاهي در اداي وظيفه و فداكاري، نافرماني از فرمانده و مهمتر از همه ترس روي ميدهد. اين نوع شكست تأثيرات منفي و تلخي را بر يك كشور يا قوم ميگذارد. بر اثر شكست مقهورانه در برابر تهاجم، روحيه عمومي يك قوم يا كشور در هم ميريزد و آشفتگي و نابساماني در آن كشور پديدار ميشود كه ممكن است به پيدايي نوعي ركود ادبي و هنري ناشي از سرخوردگي، يا پيدايش ادبيات سياه منجر شود. بيسبب نيست كه حضرت اميرالمومنين(ع) در مراحل آغازين جنگ صفين (بعد از اينكه سپاه معاويه فرات را تصرف كرد) فرمود: "شمشيرهايتان را از خون دشمن سيراب كنيد تا خود سيراب شويد. مرگ در زندگي شكستخوردگان و ترسندگان است و زندگي در مرگ پيروزمندان و ترسانندگان." مهمتر اينكه بر اثر شكست در نبرد، تلاش براي از بين بردن آثار شكست به طور جدي آغاز، و خود به بحرانها، تنشها و بعضاً شورشها و جنگهاي داخلي خونين ديگر منتهي ميشود، ضمن آنكه روحيه نبرد و مقاومت در يك كشور از بين ميرود و زمينه براي تهاجم جديد فراهم ميآيد.
ناكامي سپاهيان حضرت علي(ع) در نبرد صفين كه به خاطر نافرماني از دستورات امام علي(ع) به وقوع پيوست، بحران در سپاه امام و ظهور خوارج با فرهنگ، آداب و ستيزهجوييهاي خاص را در پي داشت كه در نهايت، به آشوب در خلافت اسلامي و وقوع جنگ نهروان منتهي گرديد. درپي آن جنگ نيز نه تنها ستيزهجوييها خاتمه نيافت، بلكه به ترور و شهادت امام(ع) انجاميد و مشكلات فراواني براي خلافت اسلامي به وجود آمد. نافرماني و نبود حس فداكاري در سربازان امام حسن مجتبي(ع) در نبرد با معاويه و استحاله خلافت اسلامي، حاكم شدن روحيه ضعف، سستي، فتور و ذلت بر مسلمانان نيز پيامد همين شكست بود. همچنين زمينه گسترش تجاوز امويان به صورت بسيار گستردهتر فراهم شد، ادبيات ديني حاكم فروريخت و ادبيات ضد اسلامي اموي حاكم شد، و امام حسن(ع) را ترور كردند. وضع به گونهاي بود كه براي تغيير وضعيت آشفته سرزمين اسلامي، راهي جز قيام و مقاومت سرسختانه عاشورايي باقي نمانده بود. اولين شكست ايران از روسيه تزاري نيز بر نوع كنش فرهنگي و ادبيات ملّي تأثير گذاشت و نوعي سرخوردگي ملّي را در همه زمينهها رقم زد؛ چنانكه ملا احمد نراقي، نوميدانه از ميدان نبرد به كاشان رفت و در آنجا كتاب "عوايدالايام" را نوشت كه هدف از آن نجات كشور از شرايط موجود و تغيير حاكميت پادشاهان جاهل و بيسواد و بدون تعهد بود. او در اين كتاب با استناد به منابع ديني، نظريه ولايت فقيه را مطرح كرد. شكستهاي پياپي ايرانيان، متفكران ايراني را به فكر خروج از شرايط پيچيده اجتماعي انداخت. افرادي چون سيد جمالالدين اسدآبادي و مراجعي مانند ميرزاي شيرازي نيز براي اصلاح امور، راه بازگشت به اسلام و وحدت مسلمانان را پي گرفتند.
در طول دورههاي افول ايران در صحنه جهاني و هجمههاي همهجانبه استعمارگران به ايران، ميبينيم كه در ميان نظاميان، علما، روشنفكران و عشاير، رگه سازمانيافته مقاومت وجود نداشت و در اين دوره هيچ فرهنگ مقاومتي شكل نگرفت. جمعي از ايرانيان براي اثبات خود به گذشتههاي دور و باستاني پناه بردند يا اينكه در حسرت وجود يك رستم و در غم سهراب گريستند و فقط شاهد قطعهقطعه شدن ايران بودند.
ب) جنگهاي داخلي
جنگهاي داخلي به نبردهايي گفته ميشود كه بين مردم يك حوزه جغرافيايي واحد به وقوع ميپيوندد و البته ممكن است كه اين مردم با همديگر وحدت عقيدتي مشترك داشته يا به لحاظ عقيدتي دچار تعارض باشند. در صورت وحدت عقيدتي مشترك، نبرد بر سر منافع و مطامع و نوع تقسيم مواهب خواهد بود؛ نظير جنگ جمل كه ميان اصحاب اميرالمومنين(ع) و ياران گذشتهاش اتفاق افتاد. گاهي هم برداشتهاي مختلف از يك واقعه و عقيده به نبرد منجر ميشود؛ نظير جنگ با خوارج.
شكل و سبك جنگهاي داخلي به نوع و ميزان نيروهاي درگير در نبرد وابسته است. چنانچه نيروهاي مخالف با حاكميت مركزي به شورش دست بزنند، نوعي جنگ داخلي ميان حكومت و بخشهايي از مردم بهوجود ميآيد كه به قصد شورش يا اصلاح به راه افتاده است.
جنگهاي داخلي ايرانيان با مغولان، قيام ميرزا كوچكخان جنگلي عليه قرارداد 1919، جنگ داخلي كوبا به رهبري فيدل كاسترو ضد ژنرال باتيستا، و نبرد چريكهاي السالوادور عليه حاكميت مركزي نمونههايي از اين دست ميباشند. گاهي جنگهاي داخلي با هدف تجزيه از دولت مركزي انجام ميشود كه با نوعي ادبيات و تمايلات جداييطلبانه همراه است. البته اين تجزيهخواهي دو شكل متفاوت دارد: نخست آنكه سرزميني به اشغال دولت اشغالگري درآيد و جزء قلمرو آن شود. اين نوع نبردها، عموماً به شكل شورش هستند. نبرد چريكهاي الجزاير با دولت فرانسه، مبارزه هنديها با دولت انگلستان و ارتش جمهوريخواه ايرلند با دولت انگليس، جنگ داخلي در انقلاب اول كوبا عليه اسپانيا و نبردهاي چريكهاي سوآپو و كنگره ملّي خلق افريقاي جنوبي با دولت افريقاي جنوبي و نبردهاي مردم جنوب لبنان، و فلسطينيان با اشغالگران اسرائيلي از اين نوع ميباشند. اين دسته از نبردهاي داخلي عموماً مقاومت ناميده ميشود كه سازنده و خالق آرزوها و آمال ملّتهاست. اما گاهي نبردها به قصد سركوب كردن گروههاي رقيب براي تصاحب سهم بيشتر از قدرت روي ميدهد. برخلاف نبردهاي مقاومت، كه بسيار مقدس جلوه ميكنند، اين نبردها بسيار تلخ و تبعات سوء اجتماعي دارند.
البته گاهي اين نبردها، نبردهاي وحدتبخش است؛ جنگهايي كه به قصد گردآوردن كانونهاي مختلفِ گريز از مركز تحت حاكميت دولت مركزي انجام ميشود. اين نبردها، صرفنظر از شكل، وحدتبخشي جغرافيايي را حفظ ميكنند و تشكيل دولت مركزي و هويت ملّي را فراهم ميسازند. در تاريخ ايران، يكي از اين نبردهاي مشهور كه مورد بيمهري عموم ايرانيان قرار گرفته است، نبردهاي شاه اسماعيل صفوي براي ايجاد وحدت ملّي در كشور و تبديل آن از ملوكالطوايفي به وضعيت ملّت ــ كشور و حاكميت واحد است و اين تا حدود زيادي همزمان با وحدتيابي واحدهاي كوچك سياسي در اروپا و همچنين شكلگيري امپراتوري عثماني است.
جنگهاي داخلي امريكا ميان شمال و جنوب، از ديگر جنگهاي وحدتبخشي بود كه توانست يك دولت يكپارچه مركزي را سامان دهد. از يك ديدگاه، جنگ ويتنام نيز تلاش براي بازگشت وحدت ملّي به كشور بود؛ زيرا با پيروزي چريكهاي ويتكونگ و دولت ويتنام شمالي، ويتنام جنوبي دوباره به خاك اصلي بازگشت. اين اتفاق در جنگ دو كره نتوانست به وحدت آنها بينجامد.
خلاصه اينكه هر شكل از نبردهاي داخلي ممكن است در نزد پارهاي از ملّتها مقدس و مورد احترام باشد و در نزد عدهاي ديگر مورد تنفر و بغض. نبرد ايران در جنگ چالدران و تلاش فداكارانه شاه اسماعيل براي بازگشت قطعهاي از كشور با شكست همراه شد، اما هيچكس در تاريخ ايران، شاه اسماعيل را به خاطر شكست سرزنش نكرد، هرچند كه نبرد در سمت اردوي مقابل به عنوان پيروزي بزرگ براي آنان مورد افتخار و ستايش قرار گرفت.
بايد توجه كرد كه وجدان عمومي ملّتها و تاريخ معمولاً در تمييز دادن قدرتخواهان، تجزيهجويان و استيلاطلبان از علاقهمندان به مردم ميهن و آيين، كمتر دچار اشتباه ميشود و هيچگاه ادبيات ستايش از قهرمانان نبردهاي تجاوزكارانه، جز در ميان طرفداران ويژه آنها، در ميان ساير ملّتها شكل و صورت واقعي نخواهد يافت.
تأثير دفاع مقدس بر ادبيات تاريخي ايران
ترديدي وجود ندارد كه دو پديده تقريباً همزمان انقلاب اسلامي و دفاع طولانيمدت مردم ايران در دو جنگ داخلي و خارجي زمينه را براي ظهور ادبيات نويني در تاريخ ايران فراهم آورد.
يكي از موضوعات مشكلي كه در بحث تاريخنگاري ايران معاصر بعد از انقلاب اسلامي وجود دارد اين واقعيت است كه مرز تمييز بين تاريخ انقلاب و جنگ چندان از يكديگر تفكيكپذير نيست، با وجود اين مقوله دفاع مقدس رويدادي متفاوت در تاريخ ايران بوده است و اين واقعه گرانقدر تاريخي در قالب يك "نبرد دفاعي پيروز" تجلي كرده است و همانطوركه آوردهايم، نبرد دفاعي پيروز سبب ايجاد ادبيات حماسهاي و گسترش ادبيات مقاومت ميشود؛ همچنانكه پيروزي انقلاب اسلامي نيز در ايجاد اينگونه از ادبيات مؤثر بوده است. به همين خاطر در اكثر مراكز تاريخنگاري معاصر و نيز بسياري از محققان و نويسندگان معاصر نيز در ميانه دو تاريخ انقلاب اسلامي و دفاع مقدس در حال دوران هستند و علت را آن ميدانند كه بين انقلاب و دفاع مقدس چندان مرز تفكيكپذيري قايل نيستند و در اكثر مراكز تاريخنگاري نيز هميشه در كنار ادبيات دفاع مقدس، ادبيات انقلاب مطرح بوده است. دفتر ادبيات انقلاب اسلامي و هنر مقاومت حوزه هنري، مركز اسناد انقلاب اسلامي، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران و بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس با دو رويكرد انقلاب و دفاع مقدس، مراكز جدي مورد توجه در تقريب بين ادبيات دفاع مقدس و انقلاب اسلامي هستند و از اين مهمتر نويسندگان گوناگون و فراواني هستند كه هنوز نتوانستهاند خود را در يكسوسازي جهت تحقيقي خويش قانع سازند؛ چراكه قانع ساختن خود به تفكيك اين دو حوزه بسيار مهم و باوجود پيوستگيهاي بسيار، صعب و تقريباً بعيد است؛ زيرا بستري كه بر آن ادبيات انقلاب رشد كرد عيناً همان بستر نظري و اجتماعي است كه در آن ادبيات دفاع مقدس روييده است.
بااينحال پارهاي فاصلههاي جدي ميان ادبيات انقلاب و ادبيات دفاع مقدس وجود دارد كه ميتواند هر كدام از اين ادبيات را از يكديگر جدا سازد، اما حد وسط در حداكثر پيوستگي و همبستگي ذهني نظري، پژوهشي و نگارشي است.
ترديدي نيست كه دفاع مقدس مردم مسلمان ايران توانست يكي از پديدههاي شگرف عصر حاضر را رقم زند و همين امر با توجه به ماهيت "جنگ دفاعي پيروز" بودن آن بر فرايند ادبيات تاريخي تأثير عميقي گذاشته است.
ادبيات تاريخي شكل گرفته در بعد از دفاع مقدس شامل اشكال ذيل است: 1ــ ادبيات تاريخي پژوهشي و تحليلي؛ 2ــ ادبيات تاريخي اسنادي؛ 3ــ ادبيات تاريخي داستاني؛ 4ــ ادبيات تاريخي نقلي.
ادبيات تاريخي پژوهشي و تحليلي:
ادبيات پژوهشي و تحليلي به ادبياتي گفته ميشود كه به دنبال پاسخگويي به چرايي و چگونگي وقايع حادثشده در دفاع مقدس است و تجزيه و تحليل علّي و معلولي حوادث را مدنظر دارد و در ساختار مباحث خويش، علل شكلگيري حوادث را بيان ميكند. اساس اين ادبيات، كه در مراكز دانشگاهي به عنوان آثار علمي شناخته ميشود، ارائه فرضيه و اثبات آن براساس دادههاي نظري و عيني موجود است.
در ادبيات پژوهشي، نمونههاي بسياري به منصه پژوهش درآمد كه مركز تحقيقات جنگ گستردهترين شكل آن را سامان داد. در اين حوزه، آثار پژوهشي متعددي به انتشار درآمد كه از آن ميان ميتوان به كتاب "از خونينشهر تا خرمشهر"[1] اشاره كرد. بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس نيز در اين حوزه فعاليتهاي بسياري انجام داده است. ديگر مؤسسات پژوهشي و اشخاص حقيقي نيز در حوزه يادشده فعال بودهاند. "جغرافياي دفاع مقدس"،[2] "ريشههاي تاريخي اختلافات ايران و عراق"،[3] "تحليلي بر جنگ تحميلي عراق عليه ايران"،[4] "تاريخ سياسي جنگ تحميلي"،[5] و "تجاوز عراق به ايران و موضعگيريهاي سازمان ملل"[6] از جمله اين آثار است. همچنين آثار دايرهالمعارفي پژوهشي نيز توسط بنياد حفظ آثار تهيه و چاپ شده است دايرهالمعارف جغرافيا،[7] دايرهالمعارف حقوقي (در حال چاپ)، و دايرهالمعارف شهدا از اين دسته هستند.
ادبيات تاريخي اسنادي:
در كنار ادبيات پژوهشي، ادبيات تاريخي اسنادي ادبيات بسيار در خور توجهي ميباشند. ادبيات تاريخي اسنادي به ادبياتي گفته ميشود كه در آن عمده مباحث براساس اسناد سامان مييابد و سند در آن حرف اول را ميزند. بنابراين نويسنده در اين حوزه چندان در قيد فرضيه و نظريه نيست، بلكه درصدد است با ارائه سند، مسأله جديدي را روشنتر نمايد، يا ذهنيتي را كه از گذشته وجود داشت تصحيح نمايد، تغيير دهد، يا بر آن تأكيد نمايد. با اينكه در اين دسته از ادبيات هنوز در آغاز راه هستيم، جريان انتشار اسناد درخصوص دفاع مقدس در حال شكلگيري است.
كتاب "خرمشهر در اسارت"،[8] از جمله آثاري است كه از اسناد برجايمانده در خرمشهر نوشته شده است. "اسناد افتخار" مجموعه نامههاي مبادلهشده فيمابين رئيسجمهور وقت ايران، حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني، و صدام حسين، رئيسجمهور متجاوز عراق، درخصوص مذاكرات صلح ميباشد.
در حال حاضر هنوز سازمانها و مؤسسات در اين خصوص ترديدهاي اساسي دارند و زمان را براي انتشار اسناد مناسب نميبينند، و چنانچه كتابهاي اسنادي در پارهاي از مؤسسات منتشر ميشود، با نهايت احتياط تاريخي و نظامي همراه ميباشد.
ادبيات تاريخي داستاني:
يكي ديگر از وجوه ادبيات تاريخي معاصر، ادبيات داستاني آن ميباشد. اين ادبيات، كه از پيشگامي جديتري برخوردار است، در اشكال مختلف در حوزههاي دفاع مقدس و شهادت نگارش يافته و مجموعهاي گسترده از ذهنيت تاريخي معاصر ايران درخصوص تاريخ دفاع مقدس را ادبيات شكل داده است.
ادبيات تاريخي داستاني به ادبياتي گفته ميشود كه ذهنيت تاريخي براساس فرآيند داستاني شكل ميگيرد و در اين ادبيات، نويسنده فارغ از چارچوبها و مضيقههاي ادبيات تاريخي درخصوص استناد، منابع، فرضيه و نظريه، چه در سطح تحليل و چه در سطح نقل، با استفاده از فرايند داستاننويسي، ديدگاه و منظر تاريخي را پردازش ميكند. در چنين فرآيندي، آزادي عمل نويسنده در پردازش داستان و بهرهگيري از واژهها، به انتقال سريعتر مفاهيم منتهي ميشود.
با وجود تأثيرگذاري بسيار زياد ادبيات داستاني، به دليل فرآيند داستاننويسي و فقدان ضرورت استناد و واقعي بودن حوادث، قضايا و شخصيتها، نميتوان به آن استناد تاريخي نمود، اما براي انتقال احساس همبستگي و هويت ملّي و فداكاري در عرصه دفاع مقدس بسيار در خور ارزش و اعتبار است.
ادبيات تاريخي نقلي:
در ادبيات تاريخي نقلي در ايران معاصر پيوستگي شديدي ميان انقلاب اسلامي و دفاع مقدس وجود دارد. در اين ميان چندين شكل اساسي از تاريخ نقلي در ايران شكل گرفته است. بازشناسي تاريخ نقلي در ويژگي و ساختار آن است. تاريخ نقلي يكي از شيوههاي معمول و پذيرفته نقل و انتقال مفاهيم مربوط به حوادث و وقايع است و در چند شكل عمومي متصور است كه از آن ميتوان به چهار مورد ذيل اشاره كرد: 1ــ تاريخ نقلي گزارشنويسي؛ 2ــ تاريخ نقلي روزشمار؛ 3ــ تاريخ نقلي شخصيتشناسي؛ 4ــ ادبيات خاطرهاي.
1ــ تاريخ نقلي گزارشنويسي: در ميان منابع و آثار منتشرشده، تعداد بسياري از آنها به شكل گزارشنويسي وقايع تحرير يافته است. در آثار و منابع قدما ميتوان به تاريخ طبري و تاريخ يعقوبي اشاره كرد، البته متون مفصل و با گذشت قرون متمادي از وقوع حوادث شكل گرفتهاند و بعضاً موضوعي نيز تقسيم شدهاند، مثلاً المغازي واقدي و وقفهالصفين نصر بن مزاحم كوفي يا مقاتل مختلف درباره حوادث نظامي از نمونههاي تاريخ نقلي گزارشنويسي است. آثار و منابعي كه درخصوص دفاع مقدس نوشته شدهاند؛ نظير "تاريخ دفاع مقدس"،[9] "گزارش عملياتهاي دفاع مقدس"، فتح فاو،[10] عمليات بيتالمقدس، عمليات فتحالمبين، "نبردهاي شرق كارون"[11] ... ، آثاري هستند كه درخصوص حوادث جنگ به صورت گزارشنويسي به نگارش درآمدهاند.
2ــ تاريخ نقلي روزشمار: يكي ديگر از شيوههاي تاريخ نقلي، تاريخ نوشت براساس وقايع روزانه است. اين شيوه طي سالهاي اخير بيشتر شكل گرفته است و البته نمونه تاريخي آن را ميتوان در يادداشتهاي روزانه اعتمادالسلطنه و سفرنامههاي مختلف ديد. در دوره معاصر جنگ تحميلي، ميتوان به كتاب "روزشمار جنگ تحميلي" نوشته مركز تحقيقات جنگ به عنوان نمونه بارز آن اشاره كرد كه در مجموعهاي از آثار مختلف و با تنوع و حجم گسترده تهيه و چاپ شده است. اين آثار در نوع خود از آثار كمنظير روزشمار به شمار ميرود. ممكن است گستردگي اين نوع آثار سبب كاهش توزيع آنها شود و قدرت دسترسي و خريد را كاهش دهد، اما يكي از منابع مناسب براي پژوهش و نگارش در اين زمينه ميباشد كه محصول ساليان طولاني پژوهش تاريخي در حوزه تاريخ دفاع مقدس است.
3ــ تاريخ نقلي شخصيتشناسي: يكي ديگر از شيوههاي تاريخ نقلي، شخصيتشناسي دفاع مقدس است. ويژگي اين آثار تمركز بر زندگي شخصيت مدنظر در نگارش است. اين شيوه به عنوان ترجمهنويسي و تراجمالرجال مشهور است و در تاريخ آثار و منابع بسياري را ميتوان جستجو كرد كه با اين اسلوب نگاشته شده است. اسدالفابه اثري با نگرش اموي، و "اعيان الشيعه"[12] تاريخي مبسوط از شخصيتهاي شيعي، از نمونههاي در خور اين سبك هستند، ضمن اينكه تكنگاريها راجع به شخصيتها در طي تاريخ نگارش متون تاريخي هميشه مدنظر بوده است.
آثار مختلفي درباره شهيدان دفاع مقدس در ايران به چاپ رسيده است كه اين آثار تركيبي متفاوت از داستان، خاطره، پژوهش و اسناد را در بر دارد. شخصيتشناسي و معرفي نحوه زندگي شهداي اين جنگ از جمله حوزههاي بسيار جدي برجايمانده از "دفاع پيروز ملّت ايران" ميباشد كه آثار بيشماري را به دنبال داشته است: از جمله "فرهنگنامه جاودانههاي تاريخ"[13] ويژه هفت استان آذربايجان شرقي و غربي، اردبيل، زنجان، مازندران، گيلان و گلستان، از صاحب اين قلم، درباره فرماندهان شهيد استانهاي يادشده، "ستاره بدر"،[14] "مجموعه آثار كنگره شهداي كرمان و سيستان و بلوچستان، آذربايجان و اصفهان و تهران". آثار مختلف بنياد شهيد انقلاب اسلامي و بنياد حفظ آثار و مركز اسناد انقلاب اسلامي و شخصيتهاي حقيقي و حقوقي دراينباره فراوان است. با اين حال به نظر ميرسد زمينههاي توزيعي بسياري وجود دارد كه هنوز به آنها توجه نشده است. به طور نمونه مجموعه هفت جلدي درباره شهداي فرمانده هفت استان صاحب اين قلم را كه بنياد شهيد انقلاب اسلامي به چاپ رسانده تاكنون حتي به بسياري از بنياد شهيدهاي شهرستانهاي استانهاي يادشده نرسيده است و خانوادههاي شهدا نيز، بهرغم همكاري گستردهشان، هنوز از اين آثار اطلاع ندارند. به همين صورت آثار ديگر عزيزان نويسنده نيز ممكن است در سطح شهر تهران باقي بماند و توزيعشان، منتشر و البته ناياب گردد.
4ــ ادبيات خاطرهاي: يكي ديگر از وجوه بسيار مهم انقلاب و دفاع مقدس در حوزه تاريخ نقلي ادبيات خاطرهاي است.
ادبيات خاطرهاي به چند گونه اساسي تقسيم ميشود كه عبارتاند از: 1ــ ادبيات خاطرهاي يادداشت روزانه؛ 2ــ ادبيات خاطرهاي نوشتاري؛ 3ــ ادبيات خاطرهاي شفاهي.
1ــ 4ــ ادبيات خاطرهاي يادداشت روزانه: در ادبيات خاطرهاي يادداشت روزانه، نويسنده به روز حوادث واقع شده پيرامون خود را مينويسد و اين يادداشتهاي روزانه معمولاً بدون توجه به حوادث آينده و تفسير نقشها نوشته ميشود و نويسنده، هرچند كه به ثبت نقش خويش در تاريخنگاري توجه نمايد، به صورتهاي مختلف خود را بروز خواهد داد. و واقعيتهاي بسيار را گويا خواهد شد.
در ادبيات تاريخي انقلاب اسلامي، "يادداشتهاي اميراسداله علم" يكي از اين منابع مهم است و در ادبيات مقارن جنگ و انقلاب، "يادداشتهاي روزانه آقاي هاشمي رفسنجاني" در اين خصوص بسيار در خور توجه است. از اولين آثار يادداشت روزانه منتشرشده درباره دوران دفاع مقدس ميتوان به "يادداشتهاي سوسنگرد"[15] شهيد رضا صادقزاده و همچنين "حرمان هور"[16] يادداشتهاي شهيد احمدرضا احدي توجه كرد.
2ــ 4ــ ادبيات خاطرهاي نوشتاري: ادبيات خاطرهاي نوشتاري عمدتاً شامل ادبياتي ميشود كه نويسنده، پس از وقوع حوادث و تغيير نقشهاي سياسي و اجتماعي، نقش خود را در حوادث بيان ميكند.
گاهي بخشي از حافظه تاريخي نويسنده و خاطرهپرداز به صورت خاطرات بيان ميشود. خاطرهنوشته از تاريخ همعصر آن زمان نيز جدا نيست و نويسنده با نگارش آن ميخواهد خود را با ارزشهاي زمانه جديد خويش هماهنگ سازد. "اميدها و نااميديهاي" كريم سنجابي، "پس از سقوط" احمدعلي مسعود انصاري نمونههايي از اين دست ميباشد.
3ــ 4ــ ادبيات خاطرهاي شفاهي: به آن دسته از خاطراتي گفته ميشود كه خاطرهگو زبان دارد، اما توان يا امكان نوشتن ندارد، ازاينرو به صورت شفاهي حوادث را توضيح ميدهد، و سند آن، نوار گفتوگو است كه مؤسسات تاريخ شفاهي يا مصاحبهگر آن را به صورت نوشتاري درميآورند و براي چاپ آماده ميسازند. ادبيات خاطرهاي شفاهي به چند نوع تقسيم ميشود كه عبارت است از:
الف) خاطره شفاهي خام، كه عبارت است از خاطراتي كه مصاحبهگر بدون هرگونه ويرايشي آن را به چاپ ميرساند و با اغلاط و ابهامات بسيار همراه است؛ نظير مجموعه تاريخ شفاهي ايران دانشگاه هاروارد و مجموعه منتشرشده توسط آن دانشگاه.
ب) خاطرهشفاهي ويرايشي. در خاطره شفاهي ويرايشي، نويسنده خاطرات شفاهي را ويرايش ميكند و ادبيات آن را براي خواندن مهيا ميسازد. "خاطرات سپهبد شهيد علي صياد شيرازي"،[17] "جادههاي سربي"،[18] يا "اسراي جنگي به روايت خاطره"،[19] نمونههايي از اين نوع خاطرههاست.
ج) خاطرات شفاهي تدويني، كه به خاطراتي گفته ميشود كه نويسنده در آن، به دليل پراكندهگويي خاطرهگو، و بهبود ساختار خاطرات، مطالب خاطره را به شكلي متفاوت از فرايند خاطرهگويي و اغلب با هدف تسهيل در خواندن و ايجاد كشش در متن تدوين ميكند. در اين ميان، خاطرات سرهنگ شهبازي، تحت عنوان "شبهاي بيمهتاب"[20] از اين دسته از آثار حوزه دفاع مقدس است.
د) خاطرات شفاهي تلفيقي. در اين نوع خاطره، نويسندگان و مصاحبهگران خاطرات متعدد افراد را براساس تقسيمبندي موردنظر خويش تلفيق ميكنند تا موضوع موردنظر آنها به دست آيد. كتاب "فرمانده من" دفتر ادبيات و هنر مقاومت مجموعهاي از خاطرات متفرق افراد درباره فرماندهان دفاع مقدس بوده است. هر چند اين اثر شكل ادبيات خاطره شفاهي را به طور جدي و معمول ندارد، اولين نمونه از ادبيات خاطرهاي تلفيقي ميباشد.
"نبردهاي شرق كارون، از منظر فرماندهان" منتشر شده زير نظر مركز تحقيقات جنگ اثر مهم ديگري است كه در حوزه ادبيات خاطره شفاهي تلفيقي قرار ميگيرد. نمونه جالب ديگر از اين آثار، كتاب "دسته يك"[21] است كه نويسنده در آن اعضاي يك دسته را يافته و با تكتك به مصاحبه نشسته است. البته ادبيات شفاهي تلفيقي در زندگينامه بسياري از شهدا نيز به كار گرفته شده است. در آثار مختلفي نظير "زندگينامه شهيد باكري"، "فرهنگنامه جاودانههاي تاريخ" و ... ادبيات خاطرهاي شفاهي تلفيقي به طور گسترده به كار گرفته شده است، اما ازآنجاييكه به صورت زندگينامه منتشر ميگردند كمتر به عنوان ادبيات خاطرهاي باز تعريف ميشوند.
نگارنده در تقسيمبندي ادبيات تلفيقي دو سبك قائل است كه هر دو شيوه و سبك در ايران كاربرد دارد 1ــ ادبيات خاطره شفاهي تلفيقي مبتني بر خاطرات، كه در اين سبك عموماً از خاطرات شفاهي افراد براي روشن شدن وقايع و مطالب بهره گرفته ميشود؛ 2ــ ادبيات خاطره شفاهي تلفيقي مبتني بر تركيب با اسناد، كه در اين شيوه، خاطره شفاهي افراد مختلف در كنار اسناد بازتعريف ميشوند؛ شيوهاي كه در "فرهنگنامه جاودانههاي تاريخ" به كار رفته و در واقع مصاحبهها و گفتوگوها با اسناد تلفيق شده است. اين اسناد، گزارشهاي رسمي سپاه پاسداران، پرونده كارگزيني شهدا، وصيتنامهها و دستنوشتهها و ساير اطلاعات آماري معتبر و حتي در نهايت، گزارش شهادت، شناسنامه و بعضي از تصاوير مربوط به آنها را شامل ميشود؛ امري كه آقاي اصغر كاظمي در كتاب "دسته يك" به خوبي از آن بهره گرفته است.
مخلص كلام
"نبرد دفاعي پيروز" و دفاع مقدس مردم ايران توانست موج گستردهاي از ادبيات تاريخي تحقيقي اسنادي، و داستاني نقلي را به ميدان آورد كه در اين ميانه نقش ادبيات خاطره شفاهي به مراتب گستردهتر و عميقتر است و با وجود آنكه هنوز همه فعاليتهاي مربوط به اين حوزه به صورت آثار مكتوب درنيامدهاند، ادبيات خاطره شفاهي در حال تبديل شدن به وجه غالب ادبيات دفاع مقدس است كه بايد با دقت و هوشمندي و آسيبشناسي اين دوره بسيار مهم تاريخي، تاريخنگاري دفاع مقدس را با موفقيت تدوين كرد و گنج جنگ را به فرآوري بسيار مهم در عرصه انتقال ارزشهاي اسلامي و انقلابي تبديل كرد.
پينوشتها
--------------------------------------------------------------------------------
* پژوهشگر و مدرس دانشگاه.
[1]ــ از خونين شهر تا خرمشهر، مركز تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
[2]ــ محسن صفري، جغرافياي دفاع مقدس، دفتر ادبيات و هنر تعاون، 1374
[3]ــ منوچهر پارسادوست، ريشههاي تاريخي اختلافات ايران و عراق، شركت سهامي انتشار، 1369
[4]ــ تحليل بر جنگ تحميلي عراق عليه ايران، دفتر مطالعات وزارت امور خارجه، تهران.
[5]ــ علي اكبر ولايتي، تاريخ سياسي جنگ تحميلي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1376
[6]ــ نسرين مصفا، تجاوز عراق به ايران و موضع گيريهاي سازمان ملل متحد، مركز مطالعات عالي بين المللي، دانشكده حقوق و علوم سياسي، دانشگاه تهران.
[7]ــ پوراحمدي، دايره المعارف جغرافيا، بنياد حفظ آثار، تهران، 1386
[8]ــ اصغر كاظمي، خرمشهر در اسارت، دفتر ادبيات هنر مقاومت، 1375
[9]ــ اسماعيل منصوري لاريجاني، تاريخ دفاع مقدس، تهران.
[10]ــ فتح فاو، مركز تحقيقات جنگ سپاه پاسداران، تهران.
[11]ــ بني لوحي، نبردهاي شرق كارون به روايت فرماندهان مركز تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تهران، 1379
[12]ــ علامه سيدمحسن امين عاملي، بيروت.
[13]ــ يعقوب توكلي، فرهنگنامه جاودانههاي تاريخ، نشر شاهد، 1380
[14]ــ جلال محمدي، ستاره بدر، زندگينامه شهيد علي تجلايي، ستاد كنگره سرداران شهيد استان آذربايجان.
[15]ــ غلامرضا صادقزاده، يادداشتهاي سوسنگرد، 1362
[16]ــ احمدرضا احدي، حرمان هور، به كوشش عليرضا كمري، دفتر ادبيات هنر مقاومت، 1374
[17]ــ محسن مومني، خاطرات سپهبد شهيد علي صياد شيرازي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1380
[18]ــ احمد سوداگر جادههاي سربي، نشر صرير، تهران، 1383
[19]ــ مرتضي سرهنگي، اسراي جنگ تحميلي به روايت خاطره، دفتر ادبيات هنر مقاومت، 1372
[20]ــ سرهنگ شهابالدين شهبازي، شبهاي بيمهتاب، به كوشش محسن كاظمي، دفتر ادبيات هنر مقاومت، 1382
[21]ــ اصغر كاظمي، دسته يك، دفتر ادبيات هنر مقاومت، 1381
....................................................................................
نويسنده: يعقوب توكلي
منبع: ماهنامه زمانه ، شماره 64
سه شنبه 15 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 434]
-
گوناگون
پربازدیدترینها