واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: آواز افشاری از متعلقات دستگاه شور است ولی در میان متعلقات شور اختلاف افشاری با شور نسبت به سایرآوازها ( مانند دشتی ، ابوعطا و بیات ترک ) بیشتر است بطوریکه برای بعضی شنوندگان ممکن است با سه گاه و بویژه نوا اشتباه گرفته شود و به همین خاطر می توان بین این سه دستگاه به خوبی نیز مرکب نوازی کرد ( مثلا نوار " نوا " استاد شجریان ) .
اکنون نظر استاد روح الله خالقی ( از کتاب نظری به موسیقی) را درباره حال و هوای افشاری بدانید :
" افشاری آوازی است مغموم و دردناک که از داستان هجران سخن می راند . گویی عاشقی است خسته و ناامید که از شدت درد می نالد و جز ناله هم با چیز دیگری سروکاری ندارد و گاه از زیادی رنج فریادی از سینه پر آتش خود بر می کشد که شنونده را سخت متاثر می کند . به طور کلی این آواز برای نشان دادن حالاتی مانند ناله های جانسوز هجران و شکایت از بی وفایی یاران و اظهار درد و اندوه دورنی و ناامیدیها و ناکامیها و تظهار تالم و تاثر از رنجهای زندگی و ذکر خاطرات اسف انگیز بهترین نمونه است . "
باید اضافه کنم که البته حالت افشاری بویژه در عراق کاملا متفاوت است و می توان از آن برای مرکب خوانی به سایر دستگاه ها مثلا بیات ترک ( به همین نمونه آواز ایرج اگر کمی دقت کنید رگه هایی از بیات ترک معلوم می شود ) نیز استفاده کرد .
همچنین گوشه مثنوی ( که یک فرم ثابت در ردیف مویسقی ایرانی است و در همه دستگاهها و حتی گوشه ای یک دستگاه با وزن ثابت اشعار مثنوی یعنی " فاعلاتن فاعلاتن فاعلات " اجرا می شود ) معمولا برای راز و نیاز و نیایش – مثلا آواز استاد شجریان در ماه مبارک رمضان با شعر " چند خوردی چرب و شیرین از طعام " – استفاده می شود که در زیر استاد ایرج نیز به زیباترین وجه آن را اجرا کرده اند .
به ویلن زیبای استاد بدیعی که در بین نوازندگان ویلن انصافا افشاری را بسیار زیبا اجرا می کنند و تار استاد جلیل شهناز که او را بهترین نوازنده ای می دانند که توانایی اجرای جواب آواز تحریرهای استثنایی ایرج را دارد نیز توجه کنید .
اکنون خودتان به مقایسه آواز استاد ایرج و شرح استاد خالقی و مفهوم اشعار بنشینید که چگونه انطباق شگفت انگیزی با هم دارند علی الخصوص که صدای ایرج گویی برای افشاری آفریده شده است .
درآمد
ای دل هنوز آن سنگ دل با ما نمی گوید سخن
آخر تو هم ما بهل یکدم به حال خویشتن
جامه دران
ماها پری رویا سخن با من نمی گویی چرا؟
آخر من از دیوانگی با ماه می گویم سخن
عراق
پیمانه مستان تو را بشکست پیمان تو را
هشیار باش و بشکن این پیمانه پیمان شکن
چهار مضراب از استاد بدیعی و سپس با تحریراز فرود از عراق به افشاری
مثنوی
آرزوی جان کنم تا نثار چون تویی جانان کنم
خیز چون باد صبا دامن کشان تا همه آفاق گلریزان کنم
درد عشق ما دوای دردهاست گر چه نامش درد بی درمان کنم
عشرت آن باشد که اهل وجد و حال با هوای وصل در هجران کنم
آه سحر
يک شب آخر دامن آه سحر خواهم گرفت
داد خود را زان مه بيدادگر خواهم گرفت
چشم گريان را به طوفان بلا خواهم سپرد
نوک مژگان را به خوناب جگر خواهم گرفت
نعره ها خواهم زد-نعره ها خواهم زد و در بحر و بر خواهم فتاد
شعله ها خواهم شد-شعله ها خواهم شد و در خشک و تر خواهم گرفت
انتقامم را ز زلفش مو به مو خواهم کشيد،مو به مو خواهم کشيد
آرزويم را ز لعلش سر به سر خواهم گرفت
يا به زندان فراقش بی نشان خواهم شدن
يا گريبان وصالش بی خبر خواهم گرفت
يا به پايش نقد جان بی گفتگو خواهم فشاند
يا ز دستش آستين بر چشم تر خواهم گرفت
يا بهار عمرم-يا بهار عمر من رو بر خزان خواهد نهاد
يا نهال قامت-يا نهال قامت او را به بر خواهم گرفت
يا سرو پای مرا در خاک و خون خواهد کشيد-خاک و خون خواهد کشيد
يا بر و دوش ورا در سيم و زر خواهم گرفت
نویسنده : بهمن مهدوی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]