واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: وقتي اتوبوسهاي اسرار آميز شهر تهران رخ نمينمايند
اتوبوس وسيله نقليه موتوري مسافربري است كه ظرفيت آن با راننده حداقل 27 نفر است؛ اما خبري از اتوبوس نيست...جناب راننده، مثل عروسي كه براي نشان دادن خودش زير لفظي ميخواهد پيدايش ميشود، ميرود آن طرف خيابان و چند كيلو ميوه و سبزي ميخرد و بعد به سمت اتوبوس ميدود و براي جلوگيري از مواجه شدن با مسافران به سرعت از پله هاي ورودي اتوبوس ميجهد بالا و با يك استارد اتوبوس را روشن ميكند و دوباره پس از هدايت اتوبوس توي ايستگاه جلدي از پلههاي ورودي پايين ميرود و ناپديد ميشود –و شايد براي اين ميرود تا اتوبوس بي دردسر و بي سر و صدا خوب پر شود-.
باشگاه جواني برنا / بنت الهدي صدر - زن با قدمهايي خسته به طرف ايستگاه از سر بالايي خيابان بالا ميرفت. توي آن سربالايي با چند كيسه به دست، دست كودكي پرشور و بيحواس توي دستانش بود و هر از گاهي دستان كوچكش را از دستان مادر ميكشيد تا پي كنجكاويهايش پاسخ سوالات كوچك و بزرگ توي ذهنش را پيدا كند. بالاخره به ايستگاه رسيد اما خبري از اتوبوس نيست و در آن هواي گرم و زير آفتابي كه سايههايي بيقواره روي زمين ساخته است منتظر ميماند. زير هيچ كدام اين سايهها نميتوان از گرما نجات يافت. كودك هم از آن همه دويدن و چرخيدن توي خيابان خسته شده و بهانهگيري ميكند. برخي پيرزنها و پيرمردها روي زمين نشسته اند و داغي آسفالت آفتاب خورده را به جان ميخرند تا پاهايشان از شدت درد فلج نشود! به نظر ميرسد خيلي وقت است كه هيچ اتوبوسي (محض رضاي خدا !) رنگ اين ايستگاه را نديده است و صداي دشنامهايي كه از شدت فشار گرما از دهان برخي از مردها و زنان مسن خارج ميشود مكرر به گوش ميرسد...
اصل خبر- مدير عامل شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه يك ماه پيش اظهار داشت: متاسفانه وضعيت بحراني جايگاه هاي سوخت گيري CNG باعث شده كه توان جابه جايي چهل درصد از اين ناوگان حمل و نقل شهري تهران كاهش يابد و در نتيجه مردم براي استفاده از اتوبوس به عنوان وسيله نقليه اي عمومي كه حجم عظيمي از مسافران سطح شهر را جا به جا مي كند بايد دو يا سه برابر وقتي كه بر روي پلا ك هاي ايستگاه رج شده است وقت صرف كنند. در اثر نقص فني مكرر جايگاه هاي سوخت گيري CNG و عدم امكان شارژ به موقع مخازن اتوبوس هاي گازسوز، در ارديبهشت ماه سال جاري اين اتوبوس ها قريب به 50 هزار ساعت اتلاف وقت سوخت گيري داشتهاند كه به طور ميانگين روزانه هزار و 606 ساعت از چرخه سرويس رساني به مسافران خارج بودهاند و اين در حالي است كه در خرداد و تير وضعيت جايگاهها حادتر شده است.
***
از دور اتوبوسي با شتاب در حال نزديك شدن به ايستگاه است؛ همه با بهت به اتوبوس و سرعتي كه با آن به سمت ايستگاه ميتازد نگاه ميكند. شايد دلشان ميخواهد ببينند اين اتوبوس، مال همين ايستگاه است يا نه! چند لحظه ديگر هم منتظر ميمانند. اما اتوبوس در عين بيخيالي از جلوي دو صف طويل زنانه و مردانه رد ميشود و برخي شروع ميكنند به غرغر كردن و گله كردن. برخي سر بحث را باز كردهاند و دارند روزهاي اول انقلاب مي گويند، آنهايي هم كه زمان و آفتاب حسابي فراموشكارشان كرده است، ميزنند به فاز پهلوي و طاغوت و ... جوانترها اما، فقط نگاه ميكنند و هيچ حرفي نميزنند و فرياد خستگي را از چشمهايشان ميتوان ديد و به حالشان دل سوزاند؛ همين!
اصل خبر- تعدادي از راننده هاي اتوبوس هاي شركت واحد از اين وسايل نقليه به عنوان موتور سيكلت استفاده مي كنند و براي انجام امور شخصي با اتوبوسهاي واحد -با آن هيكل و قامت نخراشيده- در سطح شهر تردد مي كنند. اين در حالي است كه در اوقات مياني روز، نه اتوبوس مجاز است كه در جايگاه پارك شبانه توقف كند و نه قطعا با آن سرعت براي تعمير در شهر تردد ميكند!
***
حالا چند نفر از زنان و مرداني كه ايستادن برايشان بسيار طاقت فرسا شده است كمي از ايستگاه فاصله ميگيرند و ميخواهند ادامه مسير ا با تاكسي و يا ماشينهاي خطي را طي كنند. يك اتومبيل خطي –وشايد شخصي!- نگه ميدارد و بعد از سوار شدن مسافران، پايش را روي گاز ميگذارد. در هواي داغ تابستان در حالي كه بقيه مسافران ايستگاه با نگاههايي خسته انتهاي خيابان را نگاه ميكنند چشم به مسير دور شدن اتومبيل ميدوزند. حالا بر تعداد متقاضيان تاكسي و خطي افزوده ميشود و هر چند ثانيه يكي- دو نفر سوار اتومبيلها ميشوند و ميروند اما هنوز عده زيادي در ايستگاه ماندهاند. برخي مسافران نيز تازه به ايستگاه رسيدهاند و بر تعدا قبليها افزوده شده است. بالاخره اتوبوسي قديمي و رنگ و رو رفته از انتهاي خيابان خرامان به سمت ايستگاه ميآيد و چند قدم مانده به ايستگاه، راننده اتوبوس را نگه ميدارد و از آن پياده ميشود.
اصل خبر- بيژني مدير عامل شركت واحد اتوبوسراني تهران اظهار داشت: بر اساس تبصره 13 شركت واحد بايد در سال گذشته 2 هزار و 750 دستگاه اتوبوس به شركت واحد اتوبوسراني تهران تحويل ميداد كه تاكنون تنها هزار و 550 دستگاه اتوبوس دريافت كردهايم و با وجود نزديك شدن به پايان سال جاري هنوز بخش عمده از سهم سال گذشته را طلب داريم. از مجموع 7 هزار و 200 دستگاه اتوبوس شركت واحد اتوبوسراني حدود هزار و 350 دستگاه اين اتوبوس ها مربوط به بخش خصوصي است كه در اين ميان هزار و 300 دستگاه اتوبوس بيش از 10، 15 و حتي 17 سال سن دارند. – هر چند به نظر مي رسد برخي اتوبوسها بيشتر از آنچه بيژني اظهار كرده است سن و سال داشته باشند!-
***
مسافران در حالي كه ديگر جانشان به لب رسيده است با دور شدن راننده و ناگهان ناپيدا شدنش، ديگر بلند بلند شكوايه ميكنند و از يكديگر مي پرسند: "اي بابا! پس كجا رفت؟" زنان و دختران توي ايستگاه در حالي كه ديگر حتي نايي براي غر زدن ندارند از هم مي پرسند: "كجا رفت راننده؟ هلاك شديم زير اين آفتاب..."
جناب راننده، مثل عروسي كه براي نشان دادن خودش زير لفظي ميخواهد پيدايش ميشود، ميرود آن طرف خيابان و چند كيلو ميوه و سبزي ميخرد و بعد به سمت اتوبوس ميدود و براي جلوگيري از مواجه شدن با مسافران به سرعت از پله هاي ورودي اتوبوس ميجهد بالا و با يك استارد اتوبوس را روشن ميكند و دوباره پس از هدايت اتوبوس توي ايستگاه جلدي از پلههاي ورودي پايين ميرود و ناپديد ميشود –و شايد براي اين ميرود تا اتوبوس بي دردسر و بي سر و صدا خوب پر شود-. همه در حالي كه براي سوار شدن توي سر و كله هم ميزنند وارد اتوبوس ميشوند و صندليهاي داغ را به طرفة العيني پر ميكنند و برخي كه از نشستن جاماندهاند با حسرت به صندليهاي پر نگاه ميكنند و به دنبال يك جاي كوچك چشمشان را همه جا ميدوانند. برخي از زنان، براي نجات از پا درد و كمر درد حتي راضي ميشوند كه در اين گرما بروند و روي جايگاه انتهايي اتوبوس بنشينند. جايي كه در نزديكترين نقطه به موتور اتوبوس است و حرارتش آزاردهنده!
اصل خبر- طبق آيين نامه مسافر بري اتوبوس وسيله نقليه موتوري مسافربري است كه ظرفيت آن با راننده حداقل 27 نفر باشد؛ اما بر طبق آخرين آمار ارائه شده از سوي اتحاديه شركت هاي تعاوني مسافر هم اكنون هر اتوبوس بيش از سه برابر ظرفيت تعريف شده در هر بار رفت و آمد خود مسافر جا به جا مي كند(!) و البته اين موضوع شايد به اين خاطر باشد كه در آيين نامه ذكر شده هيچ "حداكثر"ي براي تعداد مسافران هر اتوبوس تعريف نشده است.
***
هنور اتوبوس متوقف است و زن ها بليط ها را دست به دست دادهاند و منتظر رانندهاند و دائم تكرار ميكنند: "پس چرا نمي آيد؟ خب دير شد. دو ساعت است كه معطل هستيم تا يك مسير بيست دقيقهاي را طي كنيم..." هر لحظه بر تعداد مسافران افزوده ميشود و اتوبوس در حالي كه به سمت چيزي شبيه كنسرو فشرده ميل ميكند، نزديك است منفجر شود(!).راننده ميآيد. مردم كه ديگر از تب و تاب غرغر كردن و گله كردن هم افتادهاند ساكت مينشينند و هيچ نميگويند؛ مگر چند نفري كه هنوز چند دوز انرژي توي زبانشان مانده است و آن را ميجنباند تا اعتراض كنند. بالاخره در اتوماتيك اتوبوس با كلي سر و صدا و قژقژ بسته ميشود و اتوبوس به راه ميافتد... گرماي هوا و فشردگي جمعيت همه را مثل گوشت آپ پز توي زود پز اتوبوس –البته زودپزي كه بسيار دير مي پزاند- از رمق انداخته است!
در هر ايستگاه باز هم با فشار بر تعداد مسافران افزوده مي شود. مسافران هر ايستگاه بليط داده و نداده با اصرار از آن هايي كه سوار هستند ميخواهند تا كمي عقب تر بروند و جايي برايشان باز كنند، صداي همه بلند مي شود كه چرا هل ميدهيد! خب اتوبوس بعدي را –اگر در كار باشد- سوار ميشويد و...
اصل خبر – رانندگان اظهار مي كنند زنان بيشتر از مردان در پرداخت بليط به راننده كوتاهي مي كنند. برخي رانندگان اظهار مي كنند: روزانه بيش از 100 مسافر بليط خود را به راننده نمي دهند.
***
در باشگاه جواني برنا ثبت نام كنيد: [email protected]
پيامك ارتباط با برنا : 10000313
دوشنبه 14 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]