واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: صلح در لغت به معني سازش، آشتي و توافق است و در قرآن و سنت ما نيز عقد صلح به معني دفع مرافعه و پايان بخشيدن به دعوي به كار مي رود، در قرآن كريم از صلح در شش آيه از سوره هاي انفال، نساء، حجرات نام برده شده است زيرا اسلام دين رافت و عطوفت است و قوانين شرعي براي حفظ ارزش هاي انساني و ايجاد فرصت هاي مناسب براي اصلاح و تزكيه نفس و خودسازي وضع شده است. به همين جهت در آيات و روايات متعددي بر ايجاد صلح و سازش بين مردم تاكيد شده و پيامبر اسلام (ص) صلح و سازش را برترين صدقه دانسته و مي فرمايند اگر كسي براي صلح و سازش بين دو نفر گام بردارد و فرشتگان الهي بر او درود مي فرستند و ثواب شب قدر به او داده مي شود.در راستاي حل اختلاف مردم از طريق كد خدامنشي و اصلاح ذات البين و گسترش فرهنگ صلح و سازش بين مردم و به دست خود آنان شوراهاي حل اختلاف به موجب ماده ۱۸۹ و در قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي كشور تشكيل و در بروشورهاي جداگانه اي به حدود صلاحيت آن ها پرداخته شده است. اكنون تلاش مي شود كه عقد صلح و اركان و شرايط آن به زبان ساده بيان شود.
صلح در قانون مدني ما كه متخذ از فقه اماميه است، معني وسيع تري دارد به طوري كه عقد صلح مي تواند به طور فرعي جايگزين عقود ديگري مانند بيع، اجاره و عاريه قرار گيرد. عقد صلح در فقه اماميه به عنوان سيد الاحكام معروف است. از نظر نويسندگان قانون مدني لزومي ندارد حتماً اختلافي موجود باشد تا عقد صلح محقق شود، بلكه اين عقد مي تواند وسيله معامله و يا اجاره و يا.// هم قرار گيرد. به همين جهت قانون مدني در ماده ۷۵۲ عقد صلح را در معناي وسيع آن پذيرفته است زيرا به موجب ماده فوق عقد صلح ممكن است براي رفع مرافعه و دعوي و يا در مورد معامله و يا ساير عقود به كار رود.با معني وسيع و گسترده اي كه عقد صلح در قانون مدني ما دارد فرق بين آن و ساير عقود كمي دشوار به نظر مي رسد. چه بسا دو نفر خانه اي را مورد خريد و فروش ( بيع) قرار مي دهند ولي براي فرار از شروط بيع، عنوان صلح را براي آن برگزينند و يا منافع ملكي را به اجاره واگذار مي كنند اما نام صلح منافع را بر آن مي گذارند.
اما آنچه مسلم است در عقد صلح تفاهم و تعامل و سازش بين طرفين وجود دارد و همين موجب امتياز عقد صلح بوده و آن را از ساير عقود ممتاز مي كند.
اقسام صلح:
۱-صلح به منظور رفع تنازع (صلح دعوي): كه همان تراضي طرفين براي پايان دادن به دعوي است.
۲-صلح در مقام معامله: كه عبارت از صلحي است كه به صورت عرفي جايگزين عقود ديگر مي شود. صلح به طور معمول داراي معوض است ولي ضرورتي ندارد كه ارزش دو عوض با هم برابر باشد، هر گاه عوض نابرابر و ناچيزي در صلح تعيين شود چنين صلحي (صلح محاباتي) ناميده مي شود.
شرايط عقد صلح
طرفين در عقد صلح مانند ساير عقود بايد داراي:
۱- اهليت (رشد - عقل - بلوغ) باشند و منظور از آن هم اهليت در معامله و هم اهليت در تصرف است و چون تاجر ورشكسته و مرتهن (كسي كه مال براي او به رهن گذاشته مي شود) اهليت در تصرف ندارند بنابراين نمي توانند طرف عقد صلح واقع شوند.
۲-صلح بر امر غير مشروع باطل است مانند آن كسي كه به موجب عقد صلح حلالي را حرام و يا حرامي را حلال كند كه مانند صلح براي آشاميدن شراب كه در دين اسلام چنين صلحي حرام است.
۳-عقد صلح كه براي فرار از دين باشد باطل است، زيرا عقد چنين صلحي موجب ورود خسارت بر طلبكاران مي شود و چون جهت چنين عقدي باطل است خود عقد صلح نيز باطل مي شود.
۴-صلح بر امر باطل نيز باطل است به عنوان مثال اگر دو نفر زمين مواتي ( زمين موات زميني است كه مالك ندارد و آباد نيست) را با يكديگر معامله كنند و در اين معامله بين آنان اختلافي حاصل و سپس بخواهند اين اختلاف را به صلح خاتمه دهند چنين صلحي باطل است زيرا اساس اختلاف در خصوص معامله زمين موات بوده كه باطل است.
۵- اموال دولتي را نمي توان مصالحه كرد زيرا در عقد صلح، مورد صلح بايد در مالكيت مطلق شخصي كه مي خواهد مالش را صلح كند باشد.
عقد صلح به جاي چه عقودي قرار مي گيرد
عقد صلح به صورت فرعي مي تواند به جاي عقود زير قرار گيرد.
- عقد بيع (انتقال عين به عوض معلوم) 2- عقد اجاره (انتقال منفعت به عوض معلوم) 3- عقد عاريه (انتقال منفعت بدون عوض) 4- هبه (انتقال مالكيت بدون عوض معلوم) 5- ابراء (اسقاط دين)
عقد صلح به ضرر شخص ثالث
چنانچه موضوع صلح با نظم و قواعد عمومي در تعارض باشد صحيح نيست مانند بستن عقد صلح به منظور محروم كردن شريك از حق شفعه چنانچه يكي از شركا به منظور محروم كردن شريك خود براي استفاده از حق شفعه اش با شخص ثالثي قرارداد صلح منعقد اما در واقع منظورش فروش سهم خود باشد و از عقد صلح به منظور پوشش ظاهري استفاده كند عقد صلح باطل است و در واقع چنين صلحي به ضرر شخص ثالث است.
اثر صلح به نفع شخص ثالث
در عقد صلح مي توان شرطي را به نفع ثالث كرد مثال شخص الف با شخص ب درباره موضوعي صلح مي كنند مشروط بر آن كه يكي از طرفين كاري را به نفع شخص ثالث انجام دهند و همچنين مي توان شرط كرد كه منافع چنين شرطي پس از شخص ثالث به ورثه او نيز منتقل شود. صلحي كه به اين طريق منعقد مي شود با ورشكسته شدن متعهد فسخ نمي شود مگر آن كه در عقد صلح چنين شرطي شده باشد و در صورت عدم قيد چنين شرطي، متعهد له (كسي كه در عقد صلح به نفع او شرط شده است) در رديف ساير طلبكاران ورشكسته قرار گرفته و سهمي از اموال به او مي رسد.
صلح در دادگاه
صلحي كه در دادگاه و يا شوراهاي حل اختلاف انجام شود ( كه از نظر اجرا مانند حكم دادگاه است) مفاد اين صلح نسبت به طرفين و وراث و قائم مقام قانوني آن ها نافذ و معتبر است و چنين صلحي مانند احكام دادگستري به اجرا گذاشته مي شود و اگر صلحي به موجب سند رسمي انجام شود موجب ختم رسيدگي در دادگاه بوده و مقررات راجع به اجراي مفاد اسناد لازم الاجرا در مورد آن جاري خواهد شد.چنانچه كسي مالي را با عقد صلح تمليك كند و بعد معلوم شود كه مال در زمان وقوع صلح از بين رفته بوده چنين صلحي باطل است. همچنين اگر درمورد اختلاف در حضانت كودكي صلح و بعداً معلوم شود كه اساساً طفل در زمان وقوع عقد صلح فوت كرده چنين صلحي باطل است.حقي كه در اثر وقوع جرم ايجاد مي شود را نيز مي توان صلح كرد.
به عنوان مثال اگر تصادفي واقع و ضرري متوجه شخص شود مي توان مطالبه خسارت ناشي از تصادف را صلح كرد اما بايد جرمي وقوع يابد تا صلح واقع شود و نمي توان آثار احتمالي جرمي كه هنوز واقع نشده است را صلح کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1800]