واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: در گذر از جامعه سنتي به جامعه مدرن نقش مدرسه ها بايد تغيير كند
حميده حميدي
رفتارهاي نامطلوب از قبيل خشونت، پرخاشگري و آزارگري دانش آموزان واقعيتي از زندگي مدرسه امروز است كه با توجه به محدوديت هاي فرهنگي، اقتصادي و پيچيدگي هاي زندگي خانوادگي امري اجتناب ناپذير است. مدرسه هاي سنتي كه وظيفه و رسالت عمده خود را منحصر به انتقال دانش و معلومات مي دانند و تلاش خود را بر رشد مهارت هاي شناختي دانش آموزان متمركز مي كنند به رغم نارضايتي از وجود مسائل رفتاري در مدرسه معتقدند كه اين مسائل از خانه ريشه مي گيرد و به بهانه اينكه معلمان تخصص و وقت لازم را براي پرداختن به مسائل دانش آموزان ندارند، از زير بار مسووليت عاطفي شانه خالي مي كنند و رسيدگي به مسائل فوق را از وظايف خانه يا مربيان تربيتي مدرسه مي دانند كه اغلب از وضع و عملكرد تحصيلي و چگونگي رفتار دانش آموز در كلاس آگاهي كامل ندارند.
اين نوع مدرسه ها رفتار نامطلوب دانش آموزان را به ظاهر با سرزنش، طرد، تنبيه بدني و حتي اخراج آنان حل مي كنند و با اجراي مجموعه يي از مقررات رفتاري و تحصيلي از پيش تعيين شده و انتظار اطاعت و فرمانبرداري تلاش مي كنند مهم ترين رسالت خود را كه رساندن كاروان دانش آموزان به سرمنزل مقصود يعني پايان يك دوره تحصيلي است، تحقق بخشند.
اين مربيان وجود دانش آموزان ناسازگار يا عقب مانده تحصيلي را كه در وسط راه به دلايل شخصي، خانوادگي يا فرهنگي از قافله عقب مي مانند و هرگز به مقصد نمي رسند امري طبيعي و كمتر به مدرسه مرتبط مي دانند. بديهي است نتيجه اين روش و اخراج دانش آموزان بي انضباط از مدرسه گسترش مسائل رفتاري در جامعه است؛ جامعه يي كه در آن مربياني متخصص وجود ندارند تا با تلقي مساله به عنوان مشكل تربيتي آن را ريشه كن كنند.
مشكلات رفتاري و تحصيلي مي تواند ناشي از تضادها و تفاوت هاي فرهنگي و در نتيجه روش هاي متفاوت تربيتي خانواده ها يا ناآگاهي دانش آموزان از مقررات و انتظارهاي مدرسه باشد. در عين حال بسياري از مشكلات رفتاري ناشي از اوضاع دروني مدرسه است. برخوردهاي نامطلوب با دانش آموزان، روش هاي تدريس نامناسب، بي توجهي به نيازهاي گروه هاي مختلف سني، نامناسب بودن فضاهاي آموزشي با نيازهاي روانشناختي كودكان و نوجوانان از عواملي است كه در شكل گيري رفتار ناسازگارانه و مسائل تحصيلي موثر است.
مدرسه بايد براي كاهش رفتارهاي نامطلوب و گسترش ارزش هاي اخلاقي در دانش آموزان برنامه ريزي كند و با به كارگيري نيروي انساني متخصص و دلسوز از عواملي كه موجب بروز يا تشديد رفتارهاي ناشايست و ايجاد مسائل انضباطي يا تحصيلي در مدرسه مي شود جلوگيري كند.
برقراري خط مشي و سياست كلي براي انضباط و چگونگي رفتار در مدرسه، تعيين دقيق رفتارهاي قابل پذيرش و غيرقابل پذيرش و تدريس ارزش هاي مورد نظر طي برنامه هاي درسي تا حد زيادي از بروز رفتارهاي ناشي از ناآگاهي و بي اطلاعي از انتظارها و مقررات اجتماعي مدرسه جلوگيري مي كند به خصوص اگر دانش آموزان بتوانند تجسم الگوهاي مورد نظر را در رفتار و نحوه برخورد معلمان خود بيابند.
دانش آموزاني كه به دليل شرايط خاص و مشكلات شخصيتي از قبيل كمبود اعتماد به نفس، وجود اضطراب و... قرباني آزارگري و خشونت ديگران مي شوند نيازمند كمك و حمايت اند.
با مشاهده دقيق و بررسي رفتار دانش آموزان در كلاس، حياط و ساختمان مدرسه از طريق معلم، مشاور و ساير مسوولان پرورشي مي توان اين كودكان را شناسايي كرد و با آموزش مهارت هاي اجتماعي و بهبود اعتماد به نفس توانايي دفاع از خود را در آنان پرورش داد.
امروزه مدرسه ها تصور ديگري از دانش آموز و مسائل رفتاري و تحصيلي وي دارند. مدرسه امروز براي پيشگيري و كاهش مسائل رفتاري و تحصيلي و تقويت ارزش هاي مثبت زندگي فردي و اجتماعي ناگزير است در اوضاع مدرسه و در نقش عوامل ذينفع يعني همه كساني كه در مسووليت خطير تعليم و تربيت نونهالان مشاركت دارند تغييراتي ايجاد كند. بخشي از تغييرات ضروري در مدرسه عبارتند از؛
مدير و كادر آموزشي و پرورشي
از مهم ترين عوامل تضمين كيفي آموزش و پرورش در مدرسه انتخاب مدير شايسته است؛ مديري كه علاوه بر تخصص و تجربه كافي از ويژگي هاي شخصيتي مورد نياز براي اين حرفه برخوردار باشد. نقشي كه مدير، معلمان و كاركنان مدرسه در جامعه امروز برعهده دارند نقشي بسيار پيچيده و در عين حال سازنده است. جامعه امروز از مديران مسووليت ديگري سواي اداره كردن معلمان و شاگردان و ايجاد نظم و ترتيب در مدرسه انتظار دارد و آن ايفاي نقش رهبري آموزشي است. لازمه اين مسووليت جديد در مرحله اول تغيير نگرش ها، باورها و اعتقادهاي مدير در مورد مديريت انسان هاست. از نكته هاي مهمي كه لازم است مديران و معلمان در مورد دانش آموزان به ياد داشته باشند اين است كه مرز مشخصي بين مسائل عاطفي - اجتماعي و مسائل تحصيلي وجود ندارد و اگر مدرسه مي خواهد به رشد ذهني دانش آموز كمك كند بايد راه هايي براي تاثير بر وي بيابد. پذيرش بدون قيد و شرط دانش آموز، تحريك عواطف مثبت، تامين محيط و اوضاع مناسب براي ايجاد انگيزه از راه هايي است كه ذهن كنجكاو دانش آموز را به فعاليت مي اندازد.
تعليم و تربيت دانش آموزان فعاليتي گروهي و دسته جمعي است و لازم است همه كساني كه در مدرسه با دانش آموز سروكار دارند به دانش و مهارت هاي لازم اخلاقي و علمي مجهز شوند. آموزش مداوم معلمان و كاركنان و تجهيز آنان به مهارت ها و توانايي هاي لازم براي مقابله با همه عواملي است كه مانع رشد هماهنگ كودكان و نوجوانان شود.
نكته ديگر كه لازم است مورد توجه مديران باشد حمايت از معلمان است. انتظار وسيع از حرفه تدريس و فشارهايي كه جامعه بر دوش معلمان نهاده است در بسياري از موارد به خستگي مفرط معلم، تنش و بيماري هاي عصبي مي انجامد و اين امر علاوه بر تهديد سلامت وي در روش هاي برخورد آنان يا دانش آموزان تاثير منفي برجاي مي گذارد. بنابراين علاوه بر حمايت حرفه يي لازم است شرايط كار در مدرسه به نحوي سازمان يابد كه رضايت معلمان را جلب كند.
دانش آموزان
مدرسه امروز براي پيشگيري و كاهش بسياري از مسائل تحصيلي و رفتاري از خود دانش آموزان كمك مي گيرد.تحقيقات مختلف بر اين امر تاكيد دارد كه دانش آموزان مي توانند علاوه بر كمك در حل مسائل و مشكلات رفتاري خود در مسائل تحصيلي نيز به يكديگر كمك كنند و با آموزش خاصي كه دريافت مي كنند به جبران ضعف ها و كمبودهاي درسي دانش آموزان ضعيف تر بپردازند.اين نوع آموزش علاوه بر آنكه وظيفه كمك به دانش آموزان عقب افتاده تحصيلي را بر عهده دانش آموزان بزرگ تر مي گذارد، به تقويت رابطه هاي پرمعنا بين دانش آموزان مدرسه نيز منجر مي شود و مي تواند وسيله يي براي رشد احساس مسووليت، رهبري و ايجاد اعتماد به نفس در دانش آموزان بزرگ تر باشد.
تاثير اين نوع مشاركت در تحول مدرسه، غني كردن روش هاي آموزش و پرورش و انعطاف پذيري فعاليت ها قابل انكار نيست. همكاري دانش آموزان مي تواند در تدوين و اجراي قوانين انضباطي و حتي تنظيم و بازسازي فضاي فيزيكي مدرسه موثر باشد. اين نوع مشاركت با بهره گيري از استعدادها و توانايي هاي دانش آموزان آنان را به عنوان افرادي ارزشمند تلقي مي كند و مقدمه يي براي تربيت شهروندان مسوول خواهد بود.
مشاركت جامعه محلي
مشاركت و جلب همكاري اوليا برخلاف آنچه در مدرسه هاي سنتي معمول است محدود به مشاركت مالي، همراهي دانش آموزان در گردش هاي علمي يا تزيين مدرسه براي جشن ها نيست. اوليا مي توانند بهترين دوستان و همكاران مدرسه باشند و در تقويت امكانات آموزشي و تربيتي مدرسه، سازگاري تحصيلي و به خصوص كاهش مسائل رفتاري فرزندان خود سهم بسيار مهمي داشته باشند. اوليا مي توانند با مشاركت در كارهاي داوطلبانه، مشاهده فعاليت هاي دانش آموزان، كمك به معلم در كلاس، شركت در كميته هاي مشورتي و تصميم گيري مدرسه، شركت در جلسه هاي عمومي سخنراني ها و بازديدها مدرسه را از استعداد و تخصص خود بهره مند سازند و سهم موثري در بهبود كيفي آموزش و پرورش داشته باشند.
از مسووليت هاي مدرسه امروز حمايت از اوليا و تقويت مهارت هاي تربيتي آنان است. نتايج تحقيقات در ايران نشان مي دهد يكي از نيازهاي عمده اوليا آگاهي از خط مشي و انتظارهاي مدرسه است. در اين زمينه لازم است مسوولان مدرسه اوليا را با انتظار آموزشگاه، درك بهتر قوانين و مقررات مدرسه و نظارت بر تحصيل و رفتار فرزندانشان به دست آورند.
ضرورت بازسازي فضاي آموزشي مدرسه
دانش آموزان بخش مهمي از زندگي خود را در مدرسه مي گذرانند و اين دوران مي تواند به عنوان غني ترين و پرخاطره ترين سال هاي زندگي انسان محسوب شود. از اين رو لازم است فضاهاي آموزشي با نيازها و وضع جسماني و رواني دانش آموزان تطبيق داده شود.
نوع معماري مدرسه و محوطه بازي و تنظيم فضاهاي متفاوت داخل ساختمان عامل مهمي در ارائه فعاليت هاي آموزشي و پرورشي و ايجاد انگيزه و علاقه به مدرسه و تحصيل است. اين فضاها بايد علاوه بر ارتباط با هم، به نحوي طراحي شود كه فعاليت هاي گروهي و همكاري بين دانش آموزان را ميسر كند. امروزه در بسياري از كشورها براي امنيت بيشتر و جلوگيري از تراكم و ازدحام دانش آموزان و اداره بهتر آموزشگاه، ساختمان مدرسه ها براي عده معدودي از دانش آموزان (حداكثر 300 نفر در دوره ابتدايي) طراحي مي شود.در مناطق پرجمعيت كشور ما كه ايجاد آموزشگاه هاي متعدد پرهزينه و غيرعملي است، ساختمان مدرسه را مي توان به نحوي طراحي كرد كه از بخش هاي مجزايي كه داراي فضاي بازي، سرويس هاي بهداشتي، تجهيزات مخصوص به خود براي گروه هاي سني مختلف است، تشكيل شود. اين امر به طور مسلم مسوولان مدرسه را در شناخت و اداره بهتر دانش آموزان و پيشگيري از مسائل رفتاري آنان كمك خواهد كرد.
شرايط ضروري براي تغيير
با آنكه هم زمان با تغيير و تحول هاي جامعه انتظار تغيير در نگرش، رفتار و اقدام هاي آموزشي و تربيتي مديران و معلمان طبيعي به نظر مي رسد اما ايجاد تغيير در روش هاي سنتي آموزش و پرورش چه در امور تحصيلي و چه در كنترل رفتار يا رشد اخلاقي و اجتماعي دانش آموزان بدون برخورداري از حداقل تمركز و بدون تغيير نگرش مسوولان سطوح بالاي آموزش و پرورش ميسر نيست.وقتي همه دستورها از بالا صادر مي شود و مديران موظف به اجراي آن مي شوند مديران و معلمان كمتر مي توانند روش هاي جديد را به كار گيرند و از خلاقيت و ابتكار خود در پيشبرد امور مدرسه استفاده كنند. بدين سبب لازمه حركت از مديريت سنتي به رهبري آموزشي و از مدرسه سنتي به مدرسه يي پويا و اثربخش برخورداري از استقلال و آزادي عمل به همراه تجهيز مديران به دانش مديريت امروز است.
يكي ديگر از عواملي كه مديران را از پرداختن به وظايف اصلي مدير بودن يعني ارتقاي كيفي آموزش و پرورش باز مي دارد كمبود متخصصان اداري و پرورشي در مدرسه و ضرورت كسب نظر مستمر از مدير است. عملكرد مطلوب مدرسه به اين امر بستگي دارد كه اعضاي هر يك از زيرمجموعه ها يا واحدهاي مدرسه (زيرمجموعه معلمان، زيرمجموعه اداري، زيرمجموعه كاركنان) بالاترين تخصص و مهارت را در زمينه كارهاي مربوط به خود داشته باشند.
همان گونه كه استقلال نداشتن مدير در امور مدرسه مانع به كارگيري روش هاي نوين تحصيلي يا رفتاري مي شود، كمبود تخصص كاركنان آموزشي، اداري و خدماتي نيز به عملكرد مطلوب مدرسه لطمه مي زند. به پيشنهاد يكي از محققان مديريت مشكل فوق را شايد بتوان با تربيت نيروهاي متخصص اداري در زمينه هايي مانند دفترداري، انبارداري، حسابداري و... و انتقال نيمه وقت آنان به مدرسه هاي منطقه حل كرد. اين امر موجب مي شود برخي از مسووليت هاي اداري مدير از دوش وي برداشته شود و به وظيفه اصلي خود يعني ارتقاي آموزش و پرورش دانش آموزان بپردازد و بتواند خلاقيت و توانايي هاي خود را صرف ابعاد غيراداري كند. مدرسه هايي اثربخشند كه در آن سهم و وظايف افراد به طور كامل مشخص شده و همه كاركنان آن مهارت هاي لازم حرفه يي را كسب كرده باشند.
دوشنبه 14 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 526]