تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829784668




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ارواح دريا !!!!!!!


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: ارواح دريا

داستان‌هاي ارواح همواره بر زبان مردم سراسر دنيا و در تمام اعصار و قرون بوده است. داستان‌ خانه‌هاي به تسخير درآمده، انسان‌هايي كه روح مردگان بر آنها مسلط گشته‌اند و ارواحي كه خود را به مردم عادي مي‌نمايانند. در اين قسمت قصد داريم به ارواح درياها بپردازيم. داستان‌هايي از كشتي‌هاي ارواح كه مدتها پس از غرق شدن بر روي آبها شناور مي‌شوند، كشتي‌هايي كه جلوي چشم‌ حيرت زده ديگران ناپديد مي‌شوند، كشتي‌هايي كه به تسخير ارواح درمي‌آيند و كشتي‌هايي كه به‌طور مرموزي خدمه خود را از دست مي‌دهند.

روح هلندي
بي‌‌شك داستان (روح هلندي) معروف‌ترين داستان در ميان تمام كشتي‌هاي شبح‌زده مي‌باشد. هر چند كه بيشتر اين داستان‌ با افسانه عجين گشته است ولي اصل آن بر پايه حقيقت مي‌باشد. در سال 1680 يك كشتي به فرماندهي ناخدا (هندريك و اندردكن) سفر خود را از آمستردام به (باتاويا) بندري در هندشرقي آغاز كرد. بنا براين افسانه، وقتي كشتي (واندردكن) در حال گذشتن از (دماغه اميدنيك) بود گرفتار طوفاني سهمگين شد. واندردكن توجهي به خطرات اين طوفان كه از نظر ملاحان هشداري از جانب خداوند بود، نكرد. كشتي در نبرد با طوفان و گردباد از هم پاشيد و غرق شد و همه خدمه آن طعمه دريا شدند. مي‌گويند واندردكن توسط خداوند تنبيه شد. تنبيه او اين بود كه روحش تا ابديت در نزديكي دماغه در كشتي خود سرگردان باشد. چيزي كه اين افسانه را ماندگار كرده اين است كه تاكنون بارها حتي در قرن بيستم افراد مختلفي ادعا كرده‌اند (روح هلندي) را ديده‌اند. يكي از نخستين شاهدان اين ادعا كاپيتان و خدمه يك كشتي انگليسي در سال 1835 بودند. آنها اعلام كردند كه در طوفاني وحشتناك كشتي روح مانندي را ديده‌اند كه به كشتي آنها نزديك شده است. آن كشتي آنقدر نزديك شد كه خدمه انگليسي از تصادف قريب‌الوقوع دو كشتي به هراس افتادند ولي ناگهان كشتي ارواح ناپديد گشت.
(روح هلندي) بار ديگر در سال 1881 توسط دو نفر از ملوانان كشتي (باچانته) ديده شد و روز بعد از آن يكي از آن دو نفر از بالاي بادبان كشتي به پايين افتاد و از دنيا رفت. در ماه مارس سال 1939 هم اين كشتي ارواح در ساحل آفريقاي جنوبي ديده شد و تعداد زيادي از مردم كه در ساحل مشغول استراحت و تفريح بودند قسم خوردند كه با چشمان خود آن را ديده‌اند و جزئيات كشتي هلندي را توصيف نمودند. درآن روز، روزنامه چاپ آفريقاي جنوبي در گزارش خود نوشت: (آن كشتي با سرعتي وهم‌آلوده مستقيم به سوي ساحل پيش مي‌آمد. همه به تكاپو افتاده بودند و مي‌پرسيدند كه آن چيست و از كجا آمده است؟ ولي درست وقتي كه هيجان به اوج خود رسيد، كشتي اسرارآميز همان‌طور كه ناگهان آمده بود، ناگهان ناپديد شد. آخرين باري كه اين كشتي ديده شد در سال 1942 و در ساحل كيپ‌تاون بود. در آن روز چهار نفر روح هلندي را ديدند كه به ناگاه محو شد.
ارواح درياچه گريت ليكس
_ گويي درياچه (گريت ليكس) در آمريكا هيچگاه بدون حضور ارواح خود معنا ندارد. در ماه سپتامبر سال 1678 كشتي (گريفن) اسكله (گرين‌ بي)‌ در ميشيگان را ترك كرد و مدتي بعد ناپديد شد ولي تا سالها بعد ملوانان مختلفي ادعا مي‌كردند كه (گريفن) را شناور بر روي درياچه ديده‌اند.
_ (ادموند فيتز جرالد) كشتي معروفي بود كه به‌دنبال كشف معادن تازه در درياچه گريت ليكس به اين سو و آن سو مي‌رفت. ولي اين كشتي بزرگ در روز نوزدهم نوامبر سال 1975 غرق شد و تمام 26 خدمه آن جان خود را از دست دادند. ده سال بعد كاركنان يك كشتي تجاري اعلام كردند كه (ادموند فيتز جرالد) را در ميان آبها ديده‌اند كه به جلو مي‌تازد.
_ در سال 1988 يك غواص آمريكايي در اعماق درياچه (سوپريور) گريت ليكس شنا مي‌كرد كه به بقاياي كشتي بخار (امپراطور) رسيد. او به داخل بازمانده‌هاي كشتي شنا كرد تا قسمت‌هاي مختلف آن را تماشا كند. اين غواص قسم مي‌خورد كه در خوابگاه كشتي، يكي از خدمه‌ را ديده است كه بر روي تختي شكسته خوابيده بود. در همان هنگام روح برگشت و به غواص نگاه كرد.
چهره‌هايي بر آب
در ماه دسامبر سال ( 1924جيمز كورتني) و (مايكل ميهان) دو تن از خدمه‌هاي كشتي (اس. واتر تاون) در همان حالي كه كشتي به سوي كانال پاناما درحركت بود داشتند تانكر نفتكش را تميز مي‌كردند ولي متاسفانه در اثر استنشاق گاز درون تانكر جان خود را از دست دادند. در آن زمان رسم بود جسد ملواناني كه در حال سفر از دنيا مي‌رفتند را درون دريا مي‌انداختند جسد اين دو ملوان نيز به دريا انداخته شد ولي اين آخرين باري نبود كه ملوانان جيمز و مايكل بد اقبال را مي‌ديدند. روز بعد و همينطور چند روز پس از آن چهره روح مانند آن دو بر روي آبهاي اطراف كشتي ديده مي‌شد. شايد اگر كاپيتان كشتي عكس اين چهر‌هاي درون آب را نمي‌گرفت و به همراه خود نمي‌‌آورد هيچكس اين داستان را باور نمي‌كرد.
رودخانه مرگ
اين كه يك كشتي در اقيانوس‌هاي وسيع، ژرف و مه‌آلود گم شود عجيب به نظر نمي‌رسد و قابل پذيرش است ولي چطور ممكن است يك كشتي در يك رودخانه ناپديد شود و ديگر هيچ اثري از آن بر جاي نماند؟ در ژوئن سال 1872 كشتي بخار (آيرون ماونتين) با بار پنبه و بشكه‌هاي ماسه‌ آهك از بندر (ويكس برگ) در رودخانه (مي‌سي‌سي‌پي) به راه افتاد و رو به شمال رودخانه به مقصد بندر (پتيزبورو) حركت كرد. تعدادي الوار نيز از پشت كشتي با طناب كشيده مي‌شد. اواخر آن روز كشتي بخار ديگري به نام (ايروكيس چيف) الوارها را سرگردان بر روي رودخانه يافت. طناب آنها بريده شده بود. خدمه (ايروكيس چيف) الوارها را از آب گرفتند و صبر كردند تا كشتي (آيرون ماونتين) برسد و دوباره آنها را به خود ببندد. ولي آن كشتي هرگز نيامد. پس از آن ديگر هيچكس آيرون ماونتين و خدمه آن را نديد. هيچ اثري از آن كشتي بزرگ رودخانه مي‌سي‌سي‌پي كشف و حتي تكه‌اي از بدنه آن هم يافت نشد.
كوئين مري
يكي از شناخته شده‌‌ترين و مشهورترين‌ كشتي‌هاي اقيانوس‌پيماي دنيا (كوئين مري) مي‌باشد كه هم‌اكنون تبديل به هتلي جذاب براي توريست‌ها شده است. مي‌گويند اين كشتي ميزبان چندين روح مي‌باشد. يكي از اين اشباح، روح (جان پدر) مكانيك هفده ساله است كه در سال 1966 در نزديكي موتورخانه كشتي در هنگام كار روزانه لاي در (آب‌بند( (دري كه با چرخ‌هاي مخصوص بسته مي‌شد و آنقدر محكم بود كه آب هم از لاي درز آن به ‌داخل نفوذ نمي‌كرد) قرار گرفت و از دنيا رفت. سالهاست كه هرازگاهي از اطراف در صداي تق‌تقي به گوش مي‌رسد. يك راهنماي تور مي‌گويد: يك بار شبحي سياه‌پوش را كنار در آب‌بند ديده است.
او صورت شبح را به وضوح ديده و وقتي آن را با عكس (جان‌پدر) مقايسه كرد دريافت كه او خود (جان‌پدر) بوده است. روح يك زن اسرارآميز سپيد‌پوش نيز گاه‌به‌گاه روي عرشه كشتي ديده مي‌شود ولي او هميشه وقتي به پشت دكل مي‌پيچد، ناپديد مي‌شود. روح بعدي مردي با لباسي آبي و خاكستري است. او را بارها در راهروي موتورخانه ديده‌اند. در كنار استخر كشتي هم صداها و خنده‌هاي عجيبي به گوش مي‌رسد. تاكنون چندين بار شبح پسربچه كوچكي نيز در اطراف استخر ديده شده است.
بازگشت دريا سالار
روز 22 ژوئن سال 1899 دقيقا راس ساعت 3:39 بعدازظهر، ناو سلطنتي ويكتوريا با كشتي ديگري تصادف كرد و غرق شد. بيشتر خدمه مردند و فرمانده ناو درياسالار (سرجورج تريون) نيز در ميان مردگان بود.
تحقيقات و گزارشات بعدي نشان مي‌داد كه اين حادثه به‌خاطر فرمان اشتباه سرجورج صورت گرفت. بازماندگان آن كشتي مي‌گويند: وقتي ناو در حال غرق شدن بود صداي فريادهاي او را مي‌شنيدند كه مي‌گفت: (همه‌اش تقصير من بود.) درست در زمان غرق شدن كشتي، همسر سرجورج در خانه خود در لندن جشن برپا كرده بود. چند تن از مهمانان او قسم مي‌خورند كه كمي پس از ساعت 3:30 بعد‌ازظهر سرجورج را ديدند كه در اتاق كار خود قدم مي‌زد.
روح گريت ايسترن
كشتي (گريت ايسترن)، تايتانيك زمان خود بود. اين كشتي صدهزار تني در سال 1857ساخته شد و شش برابر كشتي‌هايي بود كه تا آن زمان روي درياها شناور مي‌شدند. ولي مقدر شده بود كه (گريت استرن) هم درست مثل تايتانيك با مشكل مواجه شود. آن كشتي آنقدر سنگين بود كه وقتي سازندگانش سعي كردند آن را به آب بيندازند كشتي در آب فرو رفت و مكانيزم آن از كار افتاد. تا يك سال در بندر مانده بود و از آن استفاده نمي‌شد زيرا سازندگان آن ديگر پولي براي تعميرات نداشتند. بالاخره يك شركت بزرگ كشتيراني، گريت ايسترن را خريد و ساخت آن را تمام كرد و آن را به آب انداخت اما در اولين سفر مخزن بخار عظيم‌الجثه كشتي منفجر شد و يك نفر جان خود را از دست داد و چندين تن به شدت با آب داغ سوختند.
يك ماه بعد از اين سانحه (ايسامبارد برونل) سازنده اين كشتي دچار سكته شد و از دنيا رفت. اين كشتي منحوس كه هيچوقت مسافر زيادي نداشت در چهارمين سفر دريايي گرفتار طوفان شد و به شدت خسارت ديد به‌طوري كه بايد مجددا تعمير مي‌شد. در سال 1862 در سفري كه در آن تعداد مسافرانش به هزار و پانصد نفر رسيده بود و اين براي گريت‌ ايسترن يك ركورد به حساب مي‌آمد، بدنه كشتي از قسمت زيرين شكافت و اگر بدنه آن دوجداره نبود كشتي مسلما غرق مي‌شد. ديگر همه آن كشتي را نحس و بدشگون مي‌دانستند. خدمه ‌بارها مي‌شنيدند كه صداي چكش از قسمت‌هاي زيرين به گوش مي‌رسد، صدايي كه منشا آن دقيقا معلوم نبود. ملوانان مي‌گفتند اين صدا آنقدر بلند است كه در طوفان‌هاي شديد هم به گوش مي‌رسد و اغلب آنها را از خواب عميق هم بيدار مي‌كند.
اين كشتي هيچوقت در كار خود موفق نبود و نتوانست سودي روانه جيب صاحبان خود نمايد و خيلي زود كشتي‌هاي جديدتر و مدرن‌تر جاي آن را گرفتند. تا دوازده سال بعد كشتي (گريت ايسترن) در گوشه‌اي از بندر افتاده بود و زنگ مي‌زد تا اين‌كه يك كارخانه ذوب فلزات آن را خريد. وقتي كارگران كارخانه قطعات كشتي غول‌آسا را از هم جدا كردند، در برابر حيرت‌همگان منشا آن صداهاي عجيب و مرموز كوبيدن چكش و شايد بتوان گفت آن چكش‌زدن‌هاي شبح‌گونه كشف شد.
در ميان دوجدار فلزي بدنه كشتي، اسكلت يك كارگر كشتي‌ساز كه در زمان ساخت كشتي (گريت‌ ايسترن) به طرز مشكوكي ناپديد شده بود، پيدا شد.
كشتي بدون خدمه
داستان (مري سلست) خود به تنهايي مي‌تواند مطلب دو صفحه‌اي (ديگران) را پركند زيرا يكي از معروف‌ترين و مرموزترين داستان‌هاي ارواحي است كه هنوز اسرار آن كشف نشده و مبهم مانده است. روز سوم دسامبر سال 1872 خدمه كشتي (دي‌گراتيا) كه از نيويورك به سمت (گيبرالتار) در حركت بودند كشتي مري سلست را يافتند كه بدون هيچ سرنشيني در 600 مايلي غرب پرتغال در حركت بود. اين كشتي در موقعيتي كاملا ايده‌آل و خوب به سر مي‌برد. بادبانها برافراشته بودند و محموله كه هزار و هفتصد بشكه الكل صنعتي بود همه دست نخورده سر جاي خودشان قرار داشتند اما اثري از كاپيتان (بنجامين بريگز) ناخداي كشتي همسرش، تنها دخترش و هفت خدمه آن ديده نمي‌شد. بعضي‌ها مي‌گويند قايق نجات گم شده بود و اثري از آن، به چشم نمي‌خورد ولي برخي ديگر مي‌گويند آن قايق سرجاي هميشگي خود روي عرشه قرار داشت. تنها چيز‌هايي از وسايل كشتي كه سرجاي خود نبود دستگاه زمان‌سنج، دستگاه مسافت سنج‌ و بارنامه كشتي بودند. هيچ نشانه‌اي از كشمكش، درگيري، طوفان يا هر اتفاق ناخوشايند ديگري در كشتي به چشم نمي‌خورد. آخرين چيزي كه در دفتر سفرنامه كشتي نوشته شده بود، تاريخ 24 نوامبر بود و هيچ‌ نشانه‌اي از بروز حادثه يا خطر نداشت اگر ساكنان كشتي درست پس از آن تاريخ آن را ترك كرده بودند به آن معناست كه مري سلست مدت يك هفته و نيم بدون سرنشين و خدمه به راه خود ادامه داده است ولي اين غيرممكن به نظر مي‌رسد. خدمه كشتي (دي‌گراتيا) مي‌گويند: نوع حركت كشتي و وضعيت بادبان‌ها كاملا طبيعي و تنظيم شده بود و ممكن نيست بدون حضور خدمه، كشتي اين‌طور دقيق به راه خود ادامه بدهد. ظاهرا كسي يا چيزي چندين روز كشتي را كنترل كرده است. سرنوشت سرنشينان مري‌ سلست هنوز هم اسرارآميز و مبهم مي‌باشد.
كشتي نفرين شده
بعضي كشتي‌ها بدشانس هستند و ملوانان آنها را (نفرين شده) مي‌دانند. كشتي (آمازون) در سال 1861 در جزيره (اسپنسر) در (نو‌اسكاتيا) نامگذاري و افتتاح شد و درست 48 ساعت پس از آغاز فعاليت، كاپيتان آن به طور ناگهاني از دنيا رفت. (آمازون) در اولين سفر خود به يك سد ماهيگيري(حصار) برخورد كرد و بدنه آن شكاف برداشت. وقتي كارگران در حال تعمير بدنه بودند، كشتي طعمه حريق شد و بخشي از عرشه آن سوخت.
مدتي بعد از شروع سومين سفر دريايي در اقيانوس اطلس، آمازون با كشتي ديگري تصادف كرد. سرانجام در سال 1868 اين كشتي بديمن و بدشانس در ساحل (نيوفوندلند) لنگر انداخت و صاحبانش تصميم گرفتند آن را به خريداران (قراضه) بفروشند اما اين پايان سرنوشت عجيب آمازون نبود. در سال 1872 كاپيتاني به نام (بنجامين بريگز) كشتي آمازون را پس از سالها بيكار ماندن خريداري نمود و به همراه خانواده‌اش به سوي درياي مديترانه حركت كرد. او قبل از حركت نام كشتي را به (مري سلست) تغيير داد...!





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن