واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: سردار شهيد حاج همت: «پدر و مادر! من زندگي را دوست دارم، ولي نه آن قدر كه آلودهاش شوم و خويش را فراموش و گم كنم. عليوار زيستن و عليوار شهيد شدن و حسينوار زيستن و حسينوار شهيد شدن را دوست دارم».
شهيد غلامرضا جاويد: «بدانيد كه هر كس از آفات و بلاياي خانمان سوز گناه، رهايي يابد و در شطّ خون شنا كند، به ساحل نجات راه مييابد. شطّ خون در جبهههاست و ساحل نجات؛ كربلا و در وراي خون رفتن».
شهيد رضا حسن زاده: «اگر من شهيد شدم و جنازهام به دست شما نيامد، بدانيد در خاك كربلا گم شدهام و در پيش حسين(علیه السلام) هستم»
شهيد حسين گلولاني مهاجران: «اگر روزي چشم از جهان فرو بستم، چشمانم را باز بگذاريد، تا همه بدانند چشم به راه بودم. چشم به راه ظهور مهدي موعود(عج) تا بيايد و از ياران او باشم... ميخواستم ضريح امام حسين(علیه السلام) و سقاي باوفايش را در آغوش بفشارم و خاك تربتش را توتياي چشم بنمايم».
شهيد داود مدني:«بله! اگر ما ميتوانستيم روزي چون علي(علیه السلام) بر نَفس خود فاتح گرديم و چون حسين(علیه السلام) تشنه لب در دشت كربلا، تيغ شهادت را با آغوش باز بپذيريم و شبي چون حضرت سجاد(علیه السلام) شب را با نالههاي برخاسته از نهاد دل به درگاه خدا به صبح برسانيم و ...، آن وقت است كه ميتوان گفت: مرگ چون خوابي شيرين است، و اگر غير از اين باشد، مطمئناً دروغ است».
شهيد مسعود تفنگچي:«مگر ميشود كسي عاشق خدا باشد، ولي در دفاع از دين خدا جان ندهد. مگر ميشود كسي عاشق حسين(علیه السلام) باشد، اما براي آزادي و نجات كربلا جان ندهد؟!»
شهيد رضا سيد ارونقي: «از مصايب سالار شهيدان ياد كنيد و براي امام حسين(علیه السلام) و خانوادهاش گريه كنيد؛ كه امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: هر كس بر امام حسين و واقعه كربلا گريه كند، بهشت بر او واجب ميشود، و اگر چه نبوديم در كربلا تا او را ياري كنيم، به ياد آن روز زيارت عاشورا ميخوانيم و گريه و ناله ميكنيم».
شهيد عزّتالّله رحماني: «امروز دو جبهه وجود دارد: يكي، حسيني و ديگري، يزيدي و من راه حسين(علیه السلام) را انتخاب كردهام. شما هم از فرصت استفاده كنيد و به جبهه حسين(علیه السلام) بپيونديد در هر كربلايي، امام حسين(علیه السلام) وجود دارد و حسين زمان ما امام خميني است. اي حسين! ما هر اندازهاي كه مصيبت ببينيم، مشكلات ببينيم، به اندازه مصيبت تو نميشود. يا ابا عبدالله! به يادمان ميآيد وقتي كه عزيزان رزمنده به عمليات ميروند با ياحسين ياحسين به سوي دشمن حمله ميبرند و ]هنگاميكه[ در خون خود غوطهور ميشوند، حسين حسين ميگويند. مصيبت تو را فراموش نميكنيم».
شهيد سيد علي راشدي: «زماني در ميان مكتبهاي مختلف سرگردان بودم، اما قلبي در سينه داشتم سرشار از محبت به علي(علیه السلام) و خاندان او و عشقي داشتم به حسين(علیه السلام) و عاشوراي او كه سفينه نجاتي بود براي نجاتم از ميان افكار به هم ريخته»
شهيد حميد كريمي: «اي امام حسين! اگر چه در كربلا نبودهام تا به نداي «هل من ناصر ينصرني»ات، جواب بدهم، ولي ببين كه به نداي حق طلبانه فرزندت خميني، لبيك گفته و در كربلاي خوزستان جان فشاني ميكنم»
شهيد محمد رستگاري:«اينك ما ميگوييم حسين جان! اگر در فضاي داغ و خونين، كسي به فريادت نرسيد و نداي تو را لبيك نگفت، ما پيروانت در فضاي گرم و خونين ايران زمين، دست مردانگي مشت كرده، به نداي غريبي و تنهاييات لبيك ميگوييم»
شهيد زين العابدين عابدنيا :«اي حسين! اكنون شهيدان بر ما شاهدند و تو اي سيد شهيدان! قافله سالار اين كاروان هستي. راه عشق نما و به اين كاروان متصل فرما! اي بزرگ آموزگار شهادت! و اي سوخته شعلههاي سركش عشق! به تو اقتدا كردم. تو شاهد باش كه هم چون ياران تو به ياريات برخاستم و نداي با صلابت «هل من ناصر ينصرني» تو را لبيك گفتم.»
شهيد عبدالحسين رضايي: «ما وارثان خون حسين(علیه السلام) هستيم و ما را در مبارزه كردن با كفار، هيچ ترس و واهمهاي نيست».
شهيد سيفاللّه روستازاده: «بايد كلمه عشق را در صحنه عاشورا يافت. چگونگي پيوستن و برگشتن عاشق به حضور معشوق. عشقي كه دل را روانه باري تعالي كرده و فكر دنيوي را سلب ميكند. حسين(علیه السلام)، اين عاشق بزرگ و مظهر عشق، چگونگي اين امر را به ما رهروان حق آموخته است.»
شهيد محمد دوست محمدي:«حسين جان! اي معني انسانيت در زمين و زمان! اي كه به ما درس دادي؛ درس خوب زيستن و خوب مردن. اي نور! اي روشني! اي چراغ فروزان بر مناره تاريخ در همه عصرها و همه نسلها! امت تو و شاگردان مكتب تو از نزديك به تو لبيك ميگويند. مگر نه اين است كه تو با حركت كمالي خود، درس انسان بودن و انسان زيستن و انسان مُردن آموختي؟»
شهيد محمد رضا پور قديري: «برادران! بدانيد كه زندگي و شهادت پرافتخار امام حسين(علیه السلام) سر مشقي بود براي تمام جهانيان و نيك انديشان و ما ميكوشيم تا حيات و مرگ خويش را بر اساس ايده آن حضرت قرار دهيم».
شهيد سليمان عبدي:«درود بر عاشقان زيارت كربلاي تو يا حسين، كه عاشقانه در راه تو جان ميسپارند و به عشق اينكه بر خاك زير پايت بوسه زنند، جان خود را براي زيارت تو و معبودشان هديه ميكنند».
شهيد علي رضا زارع: «من رفتم به آن راهي كه براي رسيدن به آن، مشقّات زيادي كشيدم. من رفتم به آن راهي كه آرزويش را داشتم. من ميروم كه دنبالهرو خط سرخ ابا عبداللّه الحسين(علیه السلام) باشم»
شهيد مجتبي طيراني:«يا حسين! يا حسين! يا حسين! آن قدر فرياد «هل من ناصر ينصرني»ات نافذ بود و آنچنان تنهاييات در آن تفتيده دشت برهوت، دلمان را به آتش كشيد كه اكنون در لبيك به تو اي وارث سولان! همه سختيها را با لذت ايثار بر دوش خواهيم كشيد».
شهيد سعيد زينال زاده: «خدايا! در روز رستاخيز، هر كس در پشت سر امام خويش محشور ميگردد؛ خدايا! مرا به دنبال امام خميني كبير و به دنبال جدش حسين(علیه السلام) محشور فرما و از شفاعت پيامبر(ص) و حسين(علیه السلام) و امام خميني بينصيب مگردان».
شهيد مهدي آقا عباسي: «ما از امام حسين(علیه السلام) بالاتر نيستيم كه هستي خود را در راه خدا و دين فدا كرد. ما بايد پيروان حسين بن علي(علیه السلام) باشيم؛ او كه با خون خود اسلام را زنده كرد».
شهيد محمد رضا خانزادي:«ما در اسلام، روزي تاريخيتر از عاشورا نداريم، به خاطر اينكه عاشورا سرمنشأ پيروزيهاي اسلام بود. ما كه در اين زمان زندگي ميكنيم، بايد بدانيم كه عاشورا را بايد از يادهايمان نبريم. آيا چگونه ميشود از ياد برد روزي كه امام حسين(علیه السلام) و تمام يارانش به شهادت رسيدند.»
شهيد مسعود رستگار: «هر زمان خواستي گريه كني، بر امام حسين(علیه السلام) و فرزندان و اصحابش گريه كن، كه اين عزيزان خدا كه بهتر و باوفاتر از آنان خلق نشده، چگونه غريبانه تحت عنوان خارجي كشته شدند و بدنهاي پاكشان سه روز و دو شب بر روي زمين گرم كربلا ماند.»
شهيد علي اكبر آذري نظر: «اگر ميخواهيد در مقام و عظمت شما خللي وارد نشود، هيچ گاه زبان به شكايت نگشاييد و آنچه را كه از قدر و منزلت الهي شما ميكاهد، بر زبان نياوريد. هميشه سعي كنيد سخنان حسين بن علي(علیه السلام) را در نظر داشته و براي خود الگو قرار دهيد.»
شهيد حسين نافلهزاده: «بايد اين را دانست كه من اين راه حسيني، راه اللّه و شهيد شدن را خودم آگاهانه و با بينش اسلامي انتخاب كردهام و هيچ زور و اجباري در اين راه نيست، بلكه يك انتخاب آگاهانه است كه شخص، خود، انتخاب ميكند و من اين راه را كه همان راه حسين(علیه السلام) و يارانش ميباشد، خودم انتخاب كردهام. ميدانم سعادت دنيا و آخرت در همين راه است».
شهيد بهروز ابوحمزه: «به ميدان آزمايشي ميروي كه در يك طرف كفر است با تمام امكانات و در طرف ديگر، جوانان سلحشور و با ايمان كه براي حق مبارزه ميكنند، براي هدفشان و مكتبشان. وقتي اين چنين ميانديشي خود را در كنار همه آنها و جزو يارانشان احساس ميكني، گويي در كنار اسلام فرياد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ يَنصُرُني»اش را پاسخ گفتهاي و ديگر برايت مرگ مفهومي ندارد. چه زيبا و با شكوه است اين گونه بودن، اين گونه زيستن و اين گونه مردن».
شهيد مهدي آقا عباسي: «ما از امام حسين(علیه السلام) بالاتر نيستيم كه هستي خود را در راه خدا و دين فدا كرد. ما بايد پيروان حسين بن علي(علیه السلام)، باشيم؛ او كه با خون، اسلام را زنده كرد».
شهيد محمد مصطفي درخشان راد: «لحظه وصل، لحظه شورانگيزي است، لحظه نشاط آوري است. آري! لحظه وصل، لحظهاي است كه دل و جان آدمي به نور حق، روشن و از ديدن جمال حق، جان ميگيرد و چه لذتي بالاتر از اينكه انسان دل و جانش به جلوههاي حق روشن شود. براي من كمال افتخار است كه جان فداي اينچنين راهي كنم. راهي كه حسين بن علي(علیه السلام)، امام عاشقان، فداي آن شده است».
شهيد مجتبي زكريا پور: « [پدرم] اگر به زيارت رفتيد، به امام حسين(علیه السلام) بگوييد كه من هم جواني داشتم و آرزويش اين بود كه در زمان شما و در ركاب شما باشد، ولي امروز اين سعادت را پيدا كرده و به ياري شما آمده».
شهيد سيد مرتضي آويني: «عقل ميگويد: بمان و عشق ميگويد: برو، و اين هر دو، عقل و عشق را خداوند آفريده است، تا وجود انسان در حيرت ميان عقل و عشق معنا شود. اگر چه عقل نيز اگر پيوند خويش را با چشمه خورشيد نَبُرد، عشق را در راهي كه ميرود تصديق خواهد كرد. آنجا ديگر ميان عشق و عقل هيچ فاصلهاي نيست... ياران! اين قافله عشق است و اين راه كه به سرزمين «طفّ» در كرانه «فرات» ميرسد، راه تاريخ است و هر بامداد، اين بانگ از آسمان ميرسد كه الرَّحيل! الرَّحيل! از رحمت خدا به دور است هر كه اين باب شيدايي را بر مشتاقان لقاي خويش ببندد. اين دعوت آسماني، فيضاني است كه علي الدوام، زمينيان را به سوي آسمان ميكشد. بدان كه سينه تو نيز آسمان لايتناهي است، با قلبي كه در آن چشمه خورشيد ميجوشد و گوش كن كه چه خوش ترنمي دارد: «حسين حسين حسين حسين!»... ياران! شتاب كنيد كه زمين نه جاي ماندن است كه گذرگاه است. گذر از نفس به سوي رضوان حق. هيچ شنيدهاي كه كسي در گذرگاه، رحل اقامت بيفكند و مرگ نيز در اينجا چنان با تو نزديك است، كه در كربلا ... اگر دهر بخواهد با كسي وفا كند و او را از مرگ معاف دارد، حسين(علیه السلام) كه از من و تو شايستهتر است. الرَّحيل! الرَّحيل! ياران شتاب كنيد.
بسيجي عاشق كربلاست و كربلا را تو مپندار كه شهري است در ميان شهرها و نامي است در ميان نامها. نه! كربلا، حرم حق است و هيچ كس را جز ياران امام حسين(علیه السلام) راهي به سوي حقيقت نيست... ما سرگردانهاي مدار نفس را چه ميرسد كه از ستارگان كهكشان حسين (علیه السلام) سخن بگوييم؟ ما را چه ميرسد كه از ساكنان حريم قدس و شاهدان محفل قدس سخن بگوييم.
حسين(علیه السلام)، سر سلسله شيداييان عشق است و شيدايي را كه به هر كسي نميبخشند. شيدايي حق، پاداش از خود گذشتگي است. شهدا، كليدداران كعبه شيدايي هستند و كعبه شيدايي، كربلاست... آنكه با پاي اختيار، قدم در طريق كربلا نهاده است، ميداند كه خون، حرم سيدالشهداست و اين نه رازي است كه بر اغيار فاش شود.
اكنون امام در برابر تاريخ ايستاده است و به صفوف لشكريان دشمن كه همچون سيل مواج شب تا افق گسترده است، مينگرد. به عمر سعد در حلقه «صناديد» كوفه چه بايد گفت؟ وا اسفاه! كه كلام را از حقيقت جز اندكي نصيب نيست و از آن برتر، سيمرغِ بلند پرواز دل را بگو كه اسير اين قفس تنگ و بالهاي شكسته است».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]