واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: لطفا اينقدر نوسازي نكنيد!
يكي از بينندگان سايت «تابناك» در مطلبي آورده است: ما دو سال است كه در كوچه سجاد منطقه قلهك ساكنيم. علاوه بر شلوغي محله ناشي از رفت و آمد خودروها و تراكم مغازهها، عزيزان شهرداري منطقه 3 نيز تلاش كردهاند، كمترين زماني را در اين محله با آسايش بگذرانيم. در مرداد ماه سال 85 كه ما در اين منطقه ساكن شديم، كوچه آسفالت بود و جوي آب وسط كوچه با جدولهاي شيبدار، آب خروجي از چاه سر كوچه را از خود عبور ميداد و به خيابان شريعتي ميرسانيد. كمي كه گذشت، عزيزان شهرداري آمدند و كل كوچه را با آسفالت جديد پوشاندند كه خدا پدرشان را بيامرزد.
اما هنوز چندي نگذشته بود كه عزيزان پركار شهرداري با تراكتور و تجهيزات و وسايلشان در كوچه مستقر شدند و خدا نصيب كافر نكند، چندين ماه با اين متههاي معروف پر سر و صدايشان به جان آسفالت كوچه افتادند و همه آسفالت كوچه را كندند. علاوه بر آسفالت، تمام جدولهاي مورب جوي آب را نيز از جا درآوردند و الحق عزيزان دل ما در اين مدت از هيچ عملي براي بر هم زدن آسايش و سوهان زدن روح و روان ساكنان كوتاهي نكردند كه خداوند جزاي خيرشان دهاد!
خلاصه كوچه را كندند و يك روز صبح ديديم كه تعداد بسياري بلوك كف پوش آوردهاند و مشغول پوشاندن كف كوچه با سنگ فرش شدند. علاوه بر آن، يك جوي آب عميق نيز ساختند و روي آن را با شبكه فلزي پوشاندند. اما از آنجا كه زيرسازي مناسب براي بلوكها انجام نشد و همين طور بندكشي نيز انجام نگرفت و از سوي ديگر، خود بلوكها كيفيت مناسبي نداشت، هنوز دو هفته از اين تغيير چهره نگذشته بود كه تعداد زيادي از بلوك ها شكست، از جا درآمد و داخل جوي آب افتاد و فقط اين را بگويم كه اي كاش عكسي از آن زمان ميگرفتم تا اكنون كه قلم در وصف آن شرايط قاصر است، به آن استناد ميكردم.
در اين اوضاع وخيم بود كه باز عزيزان ما آمدند و يك تپه بزرگ روي چاه آب شبيه لانه مورچهها ساختند و با آن ذوق بالاي هنري خويش، آن را آراستند كه بسيار روح افزاست!
اما بدبختانه داستان به اينجا پايان نمييابد.
اوايل تابستان امسال بود كه عزيزان ما پس از اين كه ديدند امسال به سال نوآوري و شكوفايي نامگذاري شده، پس از سه ماه فكر و بحث و بررسي و كار كارشناسي به اين نتيجه رسيدند كه برويم و در كوچه سجاد نوآوري كنيم و اين بود كه علاوه بر قطعي پياپي آب و برق در تير و مرداد، اين عزيزتران از جان نيز آمدند و با روحيه اي سرشار از خدمت رساني به كندن كوچه اهتمام ورزيدند و در نتيجه، اين اقدامات است كه اكنون ما در محله اي زندگي ميكنيم كه هرچند نام آن قلهك است، اما از وسط آن نهري روان است و كف خاكي كوچه همواره گل و شل و فقط كافي است كه اسبي، الاغي، قاطري از آن بگذرد كه ديگر با دهات اجدادمان تفاوتي نكند. ما در آرزوي همان آسفالت روز اوليم.
اينها را گفتم كه نتيجه بگيرم در اين سرزمين و به ويژه در شهرداري منطقه 3 تهران، هنوز عزيزاني هستند كه لحظهاي از فكر خدمترساني به مردم غافل نميمانند و هرگز خداي نكرده نبايد اين اقدامات را به سكونت يكي از مقامات شهرداري در اين كوچه منتسب دانست.
اين در حالي است كه در تقاطع كوچه سجاد و خيابان جلالي، شمار زيادي مغازه هست كه در طرح قرار دارند و بايد تخريب شوند و منطقه بافت شهري مناسب خود را پيدا كند، اما نميدانم كه عزيزان ما را چه شده است كه عوارض نوسازي را صرف اين امور ميكنند؟! بلوكهاي غير استاندارد عزيزي روي دستش مانده و فروش نميرود؟ عزيز پيمانكاري بيكار شده است؟ گزارش نوسازي شهري بايد تا چند وقت ديگر ارايه شود؟ نميدانم!
اين رخدادها، ضربالمثل دوستي خاله خرسه را به ياد ميآورد و البته صحنههايي از كارتون پت و مت را نيز در ذهن تداعي ميكند.
اميدوارم كه خداوند ما را به بدتر از اين دچار نفرمايد. انشاءالله.
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]