محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827801188
گوشهای از فساد اشرف پهلوی خواهر شاه + اسناد و عکس
واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک:
اشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است. اولین دختر رضاخان «همدم السلطنه» نام داشت و حاصل ازدواج رضاخان با زنی به نام «صفیه» بود. صفیه خانم از اهالی همدان بود كه رضاخان در اوایل انتصاب به فرماندهی آتریاد قزاق همدان، وی را صیغه نمود و پس از یك سال طلاق داد.
دومین همسر رضاخان «تاج الملوك» نام داشت، وی فرزند یكی از فرماندهان ارشد قوای قزاق به نام تیمورخان آیرملو بود كه در جریان انقلاب اكتبر 1917 روسیه به همراه خانواده اش به ایران مهاجرت كرده و در تهران اقامت گزیده بود.
تاج الملوك دختری قد كوتاه و زشت رو و به اصطلاح عوام «ترشیده» بود و هنگام ازدواج با رضاخان بیش از 24 سال از سنش می گذشت كه درآن زمان برای ازدواج سن زیادی بود زیرا عموم خانواده ها مطابق رسوم رایج دختران خود را تا پیش از سن 18 سالگی به خانه بخت می فرستادند. اما این مسایل برای رضاخان اهمیت نداشت. برای رضاخان كه دوران كودكی و نوجوانی و جوانی خود را به عنوان «تابین» (قزاق بدون درجه همانند سرباز) در فوج قزاق گذرانده بود، این نكته مهم بود كه با دختر یكی از امرای ارشد این فوج ازدواج می كند. ارتشبد فردوست در این مورد می نویسد: «در آن زمان برای رضاخان افتخاری بود كه با یك دختر میرپنج ازدواج كرده است...»
از راست: اشرف، شمس، رضاخان، محمدرضا
اولین فرزند تاج الملوك، شمس نام داشت كه دو سال بزرگ تر از «اشرف» بود. اشرف در روز چهارم آبان 1298 ه- ش چند ساعت پس از تولد محمدرضا پهلوی در خانه ای واقع در كوچه ضلع شمال شرقی میدان حسن آباد تهران به دنیا آمد. با تولد اشرف و محمدرضا تحولات بزرگی در زندگی رضاخان پدید آمد و از سوی ژنرال آیرون ساید- فرمانده نیروهای انگلیسی در بین النهرین- برای فرماندهی كودتای نظامی علیه احمدشاه قاجار انتخاب شد و در فرصتی كمتر از یك سال وی، در سوم اسفند 1299 به همراه سیدضیاءالدین طباطبائی به عنوان فرمانده نظامی كودتا به تهران حمله كرد و در كودتایی بدون خونریزی این شهر را تصرف كرده و از سوی شاه به عنوان وزیر جنگ معرفی شد. رضاخان به همین دلیل تولد محمدرضا و اشرف را خوش یمن تلقی می كرد و پیشرفت هایش در عرصه های سیاسی - نظامی را مرهون قدوم این كودكان می دانست. او تمام عاطفه اش را به پای محمدرضا می ریخت و آنچنانكه باید و شاید به اشرف محبت نمی كرد، تاجایی كه اشرف خود نیز متوجه این تفاوت و تبعیض شده بود و بعدها به هنگام تدوین خاطراتش به این موضوع اشاره كرد:
«قبل از من خواهر دوست داشتنی ام، شمس به دنیا آمده بود و حالا هم پسری متولد شده بود كه رؤیاهای پدر و مادرم را برآورده می ساخت. این حقیقت كه من در همان روزی متولد شده بودم كه محمدرضا پهلوی ولیعهد و شاه آینده ایران به دنیا آمده بود، همیشه این فكر را در من تقویت می كرد كه هرگز نباید از پدر و مادرم انتظار داشته باشم محبت و علاقه مخصوصی نسبت به من اظهار نمایند.»
اشرف در مدرسه زرتشتیها تحصیل كرد. زبان فرانسه را توسط مادام «ارفع» در خانه خواند و با مطالعه رمانهایی به زبان فرانسه به داستانهای عاشقانه فرانسوی علاقهمند شد. او در دوران نوجوانی و بلوغ با مهرپور تیمور تاش فرزند وزیر دربار رضاخان روابطی داشت اما پس از آن كه تیمورتاش به اتهام جاسوسی برای شوروی مطرود رضاخان شد، این رابطه پایان یافت.
اشرف در 1317 به اصرار پدر و علیرغم میل باطنی اش با علیقوام پسر ابراهیم قوام ـ قوامالملك ـ ازدواج كرد. البته اشرف قبل از ازدواج زمینه فساد داشت و این نكته را بسیاری از درباریان و افراد نزدیك به او مورد اشاره قرار داده اند. اما ازدواج با علی قوام را یكی از مهم ترین عوامل مؤثر در بی بند و باری و گرایش های فسادآلود وی می دانند. از جمله ارتشبد فردوست در این مورد می نویسد:
«ازدواج اشرف با علی قوام در زندگی اشرف عواقب وخیمی گذارد. البته قبل از ازدواج با علی می دانستم كه اشرف آمادگی زیادی برای فساد دارد... ازدواج با علی قوام در اشرف یك عقده شدید ]به وجود آورد[ و این روحیه او را تشدید كرد... »
روحیات علی قوام هم این وضعیت را تشدید كرد. زیرا وی موجودی بشدت فرصت طلب بود و بیشتر از اینكه به نفس ازدواج و زناشویی و كانون خانواده بیندیشد، در فكر منافعی بود كه پیوند با دربار برایش مهیا می ساخت. او به هیچ وجه در اندیشه وظایفش به عنوان یك شوهر نبود. اشرف در خاطرات خود به این نكته اشاره می كند و می نویسد:
«شوهرم از این بی علاقگی و یا از اینكه بین ما هیچگونه محبتی وجود نداشت، به هیچ وجه ناراحت نبود. چنین می نمود كه او به همین راضی است كه رسماً شوهر دختر شاه باشد. او كمترین توجهی به این نداشت كه ما باید با هم زندگی زناشویی واقعی داشته باشیم... »
با حمله متفقین به ایران و تبعید رضاشاه، شمس پهلوی و شوهرش فریدون جم به همراه فاطمه پهلوی و برادرهایش در معیت رضاخان به جزیره موریس در اقیانوس هند رفتند و اشرف به همراه شوهرش در تهران ماند. رفتن پدر و اشتغالات برادرش در كارهای مملكتی موجب شد تا اشرف از آزادی عمل بیشتری در ارتباط با مردان برخوردار باشد
اشرف و اسدالله علم
در آن زمان كشور در اختیار نیروهای متفقین قرار گرفت و نیروهای نظامی آمریكا و شوروی و انگلیس كشور را به تسخیر خود در آوردند. فردوست اوضاع تهران را بدین گونه توصیف می كند:
«وضع این سه نیرو (انگلیس، شوروی و آمریكا) از نظر برخورد و رفت و آمد با مردم متفاوت بود... در تهران نیروهای شوروی در انظار عمومی دیده نمی شدند... انگلیسی ها نیز كمتر دیده می شدند و غالباً در باشگاه های خود بودند. ولی وضع آمریكایی ها به كلی متفاوت بود. آنها در خیابان امیرآباد یك باشگاه داشتند كه مخصوص افسران و درجه دارانشان بود. روزانه به هر كدام یك بسته ای به عنوان جیره غذایی می دادند، كه هر بسته برای مصرف 6-5 نفر كافی بود. در هر یك از این بسته ها انواع و اقسام كنسروها، انواع نان ویتامینی كه باید روزانه مصرف می كردند، دو بطری ویسكی و دو بسته سیگار خوب بود. آمریكایی ها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مركز فحشا تبدیل كردند. كامیون های آمریكایی به مركز شهر می آمدند و دخترها را جمع می كردند و به باشگاه می بردند. دخترهایی كه به این اوضاع تمایل داشتند، صف می كشیدند و منتظر می ماندند. مثل اینكه در صف اتوبوس هستند. كامیون های روباز ارتش آمریكایی می آمد و دویست، سیصد دختر را سوار می كرد و می برد. آمریكایی ها هر چند پول نداشتند، ولی با همین بسته ها دخترها را راضی می كردند. من با یكی از كسانی كه به باشگاه می رفت آشنایی داشتم و دیدم كه انبارخانه او تا زیر سقف از این بسته ها چیده است. هر روز كه می رفتند یك یا دو بسته می گرفتند. این بسته ها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش می شد. یكی از كسانی كه با آمریكایی ها رفت و آمد داشت خاله محمدرضا بود كه اكنون شاه ایران شده بود... »
اشرف پهلوی هم در شمار زنان و دخترانی بود كه بی پروا به باشگاه آمریكایی ها می رفت و با سربازان آمریكایی رابطه برقرار می كرد. خودش در این مورد می نویسد:
«در اولین سال های پس از رفتن پدرم به تبعید، تغییرات مهمی در زندگی من ایجاد شد. با وجود آنكه ما در دوره ای پر از اضطراب زندگی می كردیم، حضور این همه خارجی در تهران سبب شده بود كه این سال ها برای من به صورت دوره ای برای كشف و شناخت چیزهای تازه درآمد. شهر تهران فعالیت و جنب و جوش بیشتری پیدا كرده و در پیرامون ماطنین موسیقی و زبان های گوناگون به گوش می رسید. افكار و عادات و رسوم خارجی كم كم شروع به خودنمایی می كرد، با وجود آن كه من آدم محتاطی هستم و در آن زمان با عده معدودی روابط خصوصی داشتم، بی اندازه كنجكاو بودم بدانم دیگران چگونه زندگی می كنند و افكار و احساسات آنان چیست؟ با از بین رفتن كنترل شدیدی كه پدرم نسبت به ما اعمال می كرد و در شرایط حاد و پر فراز و نشیب دوران جنگ، من آزاد بودم كه برنامه روزانه ام را آن طوری كه خودم می خواستم تنظیم كنم. . . با در نظر گرفتن شیفتگی خاصی كه به فرهنگ غربی پیدا كرده بودم، هنگامی كه شنیدم. . . سربازان آمریكایی به پایگاه امیرآباد خواهند آمد، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم... دلم می خواست یك شب را بدون دردسر و دور از تشریفات رسمی در چنین مجلسی بگذرانم. از این رو... ]به صورت ناشناس[ به امیرآباد می رفتم... رابطه سربازان آمریكایی نسبتاً گرم و دوستانه بود... »
در بهمن 1320 كه فوزیه همسر اول شاه به حالت قهر عازم مصر شد، اشرف به درخواست برادرش با فوزیه همسفر شد. اما سفر اشرف به مصر و مشاهده میهمانیها، باشگاههای شبانه، مجالس رقص و مشروبخواری و معاشرتها و معاشقههای درباریان مصری، اشرف را بیشتر از گذشته، بیقید و بند ساخت. اشرف در سفر به مصر عاشق یك كارمند اداره بیمه به نام احمد شفیق شد و او را به تهران آورد و در اسفند 1322 رسماً با وی ازدواج كرد. به دنبال این ازدواج، شفیق به اصرار اشرف از ملیت مصری خود دست كشید و ملیت ایرانی پذیرفت.
انواع قمار در دربار پهلوی به شکل یک تفریح روزمره درآمده بود. اما در دربار هیچ کس در قماربازی به پای اشرف نمیرسید. «از مشکلات اخلاقی اشرف قماربازی مفرط او بود... اشرف بیشتر شبهای تابستان در رستوران دربند، بساط قمار راه میانداخت و زمستانها هم این بساط در کاخ اختصاصی به راه بود.» اشرف چنان در قماربازی خود را صاحب انحصار میدید که به گزارش ساواک «جلسات قمار دربار شاهنشاهی که قبلاً در کاخ اختصاصی برقرار میشد به کاخ والاحضرت اشرف پهلوی منتقل گردیده و روزهای چهارشنبه هر هفته اعضاء خاندان جلیل سلطنتی پس از صرف ناهار تا پاسی از شب به بازی مشغول میگردند.» در این جلسات، قمار نه به عنوان یک بازی و تفریح، بلکه به عنوان برد و باخت جدی صورت میگرفت. طبق همین گزارش «والاحضرت شاهپور محمودرضا مبلغ 5/2 میلیون ریال باختهاند.» نقش اشرف در قماربازی دربار، نقش یک تشویق کننده بود و حتی «محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت میکرد و سپس او را تشویق و تحریک میکرد.»
اشرف وقتی به خارج از کشور میرفت نیز یک مشتری دائم قمارخانههای اروپا بود. در سال، 1331 که هنوز فساد دربار به اوج خود نرسیده بود، به گزارش ساواک اشرف در تعطیلات عید نوروز «در یکی از قمارخانههای پاریس مبلغی در حدود سیصد و پنجاه هزار ریال باخته بود.» در اواخر عمر رژیم اشرف بیشتر اوقات خود را در قمارخانههای اروپایی میگذراند. این زندگی شخصیت دوم دربار شاهنشاهی ایران بود.
اشرف در سفر به مصر در میان اعضای خانواده سلطنتی
اشرف، ملك فاروق (پادشاه مصر)، فائزه (خواهر فوزیه)، فوزیه (همسر اول محمدرضا)
دربار پهلوی به رغم همه شعارهای مبارزه با مواد مخدر، خود به آن آلوده بود . حتی رضا شاه نیز به مواد مخدر معتاد بود .همسرش ملکه مادر بر این داستان شگفت اعتراف دارد: «رضا مطابق عادت معمول صبحها که از خواب بلند میشد، به اندازهی یک پشت ناخن تریاک استعمال میکرد و ایضاً شبها هم.»
اشرف نیز در قاچاق مواد مخدر شهرت جهانی یافته بود. فردوست معتقد است «اشرف قاچاقچی بینالمللی و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست». فردوست به عنوان مسئول دفتر ویژه اطلاعات مدعی است اشرف «هر جا که میرفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی جرأت نمیکرد آن را بازرسی کند.»
در سال 1348 به دلیل حمل یك چمدان حاوی تریاك در فرودگاه زوریخ بازداشت شد اما پلیس سوئیس پس از بررسی گذرنامه سیاسی او و با توجه به نسبتش با محمدرضا پهلوی او را آزاد كرد. با این حال در اسفند همین سال وی به ریاست كمیسیون حقوق بشر ایران نیز منصوب شد!
اشرف در جریان همکاری با باندهای بینالمللی تا نزدیکی مرگ نیز رفت. صبح (شهریور 1356) هنگامی که از یکی از کازینوهای پاریس به طرف منزل میرفت، یک اتومبیل راه را بر آنها مسدود کرد و اتومبیل اشرف را به رگبار بست. یکی از همراهان اشرف، به نام خواجهنوری کشته شد ولی اشرف جان سالم به در برد. بیشتر تحلیلگران در روزنامههای غربی این ترور را توسط باندهای مافیا دانستند که به خاطر اختلاف مالی به اشرف اعلام خطر کردهاند و قصد کشتن وی را نداشتهاند.
معروفترین قاچاقچی عتیقه در دربار، شهرام پسر اشرف بود. وی یک گروه مجهز گنجیاب و حفار را در خدمت داشت. آنها را به تپهها و مناطق تاریخی میفرستاد تا اشیای عتیقه را از خاک بیرون بکشند.
اشرف در تحمیل هزینه سفر به دولت، گوی سبقت را از همگان ربوده بود. طبق اسناد منتشر شده هزینههای اشرف در مسافرتهای به خارج، رشد تصاعدی داشته است. در حالی که در سال 1349 در مسافرتش به آمریکا فقط 1000 دلار بابت مخارج از وزارت دربار دریافت نموده، در سال 1356 در سفری به آمریکا نیم میلیون دلار هزینه به بیتالمال تحمیل کرده است. البته اگر مسافرتهای اشرف نیز مانند هزینههایش از رشد برخوردار باشد، باید تحمیل هزینه سفر اشرف بر دولت ایران سرسامآور باشد. طبق همان اسناد، اشرف برای مسافرتهای خارجی خود در چند نوبت دیگر به دستور وزارت دربار ارز گرفته است. در 6 دی ماه 56، دو میلیون دلار برای مسافرت به سوئیس. در 8 دی ماه 56، 300000 دلار برای مسافرت یک ماهه و نیمه به سوئیس و تایلند. در 9 اسفند 56، 3000000 فرانک فرانسه برای مسافرت به پاریس.
در حال بازدید از تخت جمشید
- اشرف 2- مهدی بوشهری (همسر سوم اشرف) 3- جواد آشتیانی 4- فریدون توللی 5- كریم ورهرام
اشرف در سال 1344 که وضعیت مالی ایران به شدت وخیم بود تنها هفت دستگاه اتومبیل سوار اپل، مرسدس بنز 230 و 220 کادیلاک، جاگوار و بیوک از طریق گمرک تهران وارد کرده است و در سال 1346 سه دستگاه شورلت و مرسدس بنز بر این ماشینها افزود و شاید باور نکردنی باشد که اشرف در سالهای 44 و 46، 880 صندوق، چمدان لباس و چند عدل پارچه از گمرک مهرآباد بدون مراحل قانونی ترخیص کرده است.
اشرف در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر اموال گرانبها، تابلوها، فرشها و اندوختههای خود را از ایران خارج كرد و به منزل مسكونیاش در نیویورك و ویلایش در نیس فرانسه برد. هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، وی صدها میلیون دلار در حسابهای بانكی در نیویورك، لندن، پاریس و سوئیس داشت. اشرف اكنون در امریكا به بیماری آلزایمر دچار شده و حافظه خود را نیز از دست داده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5965]
-
گوناگون
پربازدیدترینها