تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خدا داناست به هر رازى كه مردم در دل نهان داشته اند، و به نجواى آهسته رازگويان و به هر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830706299




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حلقه مفقوده‌ اى به نام مخاطب


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: حلقه مفقوده‌ اى به نام مخاطب
اشاره:زمانى‌ كه يك شخصيت حقيقي، يك مدير دولتى يا يك نهاد خصوصى يا رسمى از توليد يك اثر هنرى حمايت مادى يا معنوى مى‌كند، قصد دارد جهت ‌گيرى و مسير آرمانى مورد نظر خود را با نشان دادن مثال‌ها و الگوها ارائه دهد. حوزه‌ هنرى سازمان تبليغات اسلامى به عنوان يكى از ريشه‌ دارترين نهادهاى فرهنگى جامعه فرهنگى پس از پيروزى انقلاب، همواره نقشى تاثيرگذار در سينماى ايران داشته است. تصدى‌‌گرى‌ بر بخشى از سالن‌هاى سينما، تهيه‌ كنندگى و سرمايه ‌گذارى در فيلم‌ها، كارگاه فيلمنامه ‌نويسي، سمينارهاى سينما و دين، همكارى با جشنواره‌هاى فيلم و... از اين جمله است. با بررسى فهرست فيلم‌هاى حوزه در دوره‌هاى مختلف مديريتى مى‌توان دوره‌هاى متفاوتى را شناسايى و تحليل كرد؛ امرى كه هدف اين نوشتار نيست. آنچه مى‌خوانيد، مى‌كوشد صرفا براساس نگاه اجمالى به چند فيلم توليد حوزه، الگوى مورد علاقه مقطع كنونى را ترسيم كند؛

چهار فيلم «پابرهنه در بهشت»،«خدا نزديك است»، «آخرين ملكه زمين» و مستند «خليج فارس» در عنوان‌بندى خود، نام حوزه را به عنوان تهيه‌‌كننده به همراه دارند. جز مستند«خليج فارس» كه از جنسى ديگر است، سه فيلم بلند ديگر را مى‌توان پيشنهادهاى دوره كنونى حوزه به عنوان حركت به سوى سينماى مطلوب تلقى كرد. درباره هر يك از اين سه فيلم مى‌توان نقد و تحليل‌هاى همه‌جانبه‌اى ارائه داد؛ اما سه فيلم ياد شده جداى تفاوت‌ها در ساختار، روايت و نوع ساخت، در سه ويژگى مشتركند؛ هر سه فيلم به شكلى صريح از هنر براى هنر فاصله گرفته‌اند و به اشكال مختلف، از بسيار صريح و مستقيم گرفته تا پيچيده و نمادين، از ارزش‌هاى انسانى و دينى سخن مى‌گويند. آن‌ها به سينماى معناگرا تعلق دارند. اگرچه هيچ‌گاه در ساليان اخير نتوانسته‌ايم روى يك تعريف واحد از اين اصطلاح به توافق برسيم؛ اصطلاحى كه موافقان جدى و نيز مخالفان جدى (تا آن حد كه به صورت بنيادين، وجود چنين سينمايى را متذكر مى‌شوند) براى خود دارد. اما جملگى به ‌طور ضمنى ويژگى‌هايى را براى آن پذيرفته‌اند و به محض مشاهده برخى فيلم‌ها، براى تشريح ديدگاه خود درباره آن فيلم از عبارت «فيلم معناگرا» بهره مى‌برند.

حلقه مفقوده‌اى به نام مخاطب

هيچ‌كدام از سه فيلم، در محدوده «سينماى پر مخاطب» قرار نمى‌گيرند. تركيب «سينماى پرمخاطب» تعابير مختلفى دارد؛ اما فيلمى را كه تماشاگر زيادى دارد و با توجه به بضاعت كنونى سالن‌هاى سينما و وضعيت معمول فروش فيلم بتواند مخاطب را راضى كند كه پول بليت را بدهد، بيايد بنشنيد و فيلم را تا آخر ببيند و برود و احساس خوشايند تماشاى آن را به ديگران انتقال دهد، پرمخاطب مى‌ناميم. هيچ‌گاه درباره پرفروش بودن فيلم‌ها نمى‌تواند حكم صادر كرد و پيش‌بينى ها هم معمولا دقيق نخواهد بود. پيش‌بينى‌هاى نادرست قبلي، اين را به ما آموخته است. اما در مورد عدم استقبال از فيلم‌ها، معمولا به ‌راحتى مى‌توانيم پيش‌بينى كنيم. مى‌توانيم پيش‌بينى كنيم كه اين سه فيلم، اشتياق هيچ سينمادارى را به خود جلب نكند؛ اكران نشوند يا اكران محدود و بى‌سر و صدايى داشته باشند و خيلى سريع جاى خود را به فيلمى ديگر بدهند يا در يك بعدازظهر جمعه، از تلويزيون به نمايش درآيند.

متاسفم كه صفت مناسبتى در تركيبات ايام مناسبتي، ويژه‌برنامه‌هاى مناسبتي، سريال‌هاى مناسبتى و... سابقه ذهنى خوشايندى را در اصل نظر و نيز مخاطب عام زنده نمى‌كند. اين‌گونه آثار، نه تنها خيزشى در جلب تماشاگر به‌وجود نمى‌آورد؛ بلكه رغبتى را در ديگر فيلمسازان ايجاد نمى‌كند كه با ديدن سوژه، ساختار يا روايت نو در آن‌ها، تحريك شوند تا اين مسير را ادامه دهند. اگر فيلم‌هاى بى‌مخاطب «مخاطب‌گريز» مشهور به جشنواره‌اي، حداقل مى‌كوشند سليقه مخاطب چند نفرى‌ جشنواره‌هاى‌ ريز و درشت فرهنگى را لحاظ كنند، اما فيلم‌هاى مورد بحث، فاقد اين ويژگى نيز هستند. حاصل آنكه سياست افراطى جلب مخاطب (به هر قيمت) در دوره‌هاى قبل حوزه‌هنرى به محتواگرايى صرف به هر قيمت ممكن (حتى به قيمت از دست دادن مخاطب) تبديل شده است. مى‌شود اين روند را به عرصه توليدات تئاترى حوزه نيز تعميم داد كه البته شرح آن،‌ اين نوشتار را از مسير خود خارج خواهد كرد. اجازه دهيد نماى نزديك‌تر از فيلم‌هاى‌ مورد بحث به‌دست دهيم تا بتوانيم باورهاى نگارنده را متكى بر مصداق‌ها (يعنى اين سه فيلم) پيش ببريم.

كمى تامل

«پا برهنه در بهشت» مخاطب را به ياد چه فيلمى مى‌اندازد؟ «زير نور ماه. » جز اين است؟ «زير نور ماه» با همه شرافتمدانه بودن و روانى روايت و حس ناب دينى كه منتقل مى‌كند، در اكران عمومى چه وضعيتى يافت كه اكنون الگويى شده است براى «پا برهنه در بهشت»؟ اين پيچيدگى روايت چه تاثيرى بر جذب يا دفع روايت خواهد داشت؟ سكانس‌هاى طولاني، حركات و سكنات بيماران آسايشگاه را در نظر آوريد و همزمان به اين پرسش پاسخ دهيد كه چه كسى براى تماشاى اين صحنه‌ها حاضر است مثلا‌ از «تهران‌پارس» راه بيفتد و ترافيك وحشتناك مركز شهر را پشت سربگذارد و بيايد بليت بخرد و بنشيند به تماشاى‌ آن؟ مخاطب عام را كه براي«آتش بس» و«تله» بليت مى‌خرد، در اين معادله كنار بگذاريد كه او حتى به التماس نيز نخواهد آمد. اقشار فرهنگى با دغدغه‌ فرهنگ و انديشه چه طور؟ ساختار فيلم چه توجيهى براى اين قشر دارد كه با ظرفيت و با تحمل است؛ اما از آن سو،‌ توقع بالاتر نيز دارد. تماشاى سكانس طولانى دوربين روى دست باغ آسايشگاه كه روحانى جوان و آن بيمار عبا بر دوش (با بازى افشين هاشمي) واجد چه تركيب زيبايى‌شناسانه است؟ مخاطب از خود مى‌پرسد چرا فيلمسازان ما راه ميان‌بر را مى‌روند؟ آيا سينماى‌ روز دنيا با پيشينه زياد و در نتيجه آزمون و خطاهاى بسيار، هيچ‌گاه به فكرش نرسيده كه دوربين را روى دوش فيلمبردار بگذارد و از او بخواهد بدون توجه به ويژگى‌هاى زيبايى‌شناسانه قاب‌بندي، در آن مسير ناهموار حركت كند و تركيب‌بندى‌ قاب،‌ هر چه شد بشود؟

انبوه توليدات سينماى دنيا را مرور كنيد؛ چند فيلم (حتى ضعيف) مى‌يابيد كه اين‌گونه خام‌دستانه كه در سينماى ما رايج است، دوربين بر دوش فيلمبردارى كند؟ (اين خام‌دستى و بى‌منطقي) را حتى در آثار جدى‌تر (مانند«سنتوري» و«خون‌بازي») امسال شاهد بوده‌ايم. آيا اين خام‌دستى فراتر از تجربه‌كردن‌ها و دنبال مفاهيم نمادين گشتن‌ها،‌ نشانه پايين بودن دانش سينمايى عمومى فيلمسازى در كشور ما نيست؟ اگر نشانه تنبلى ما و روحيه سرهم‌بندى و بى‌حوصلگى‌ عمومى توليدكنندگان كالا در سرزمين ما نيست،‌ پس چرا در همه فيلم‌ها (با هر ساختار و مضموني) يكسان تكرار مى‌شود؟

تكرار مكررات يا عقبگرد به گذشته؟

به بحث خود بازگرديم. به فيلم«خدا نزديك است» توجه كنيد. اجزاى روايت چه هستند؟ جوان ساده‌دل،‌ دل‌ بستن به يك دختر،‌ شيرين‌عقلى جوان، امامزاده و معجزه. اين اجزا شما را به ياد چه فيلم‌هايى مى‌اندازد؟ اگر هنوز يادتان نيامده يادآورى مى‌كنم كه در اين فيلم هم «بابك حميديان» دقيقا‌ همان نقش جوان ساده«قدمگاه» را بازى مى‌كند. آن فيلم در اكران عمومى در مقابل مخاطب عام با چه وضعيتى رو به رو شد؟ مخاطب فرهنگى نيز مى‌پرسد چرا فضاهاى عرفاني، دينى و انساني، حتما‌ بايد با تركيب جوان ساده و روستا و امامزاده رخ بدهد؟ اين مخاطب تمايل دارد مفاهيم متعالى دينى و انسانى را در جامعه خود، در همين كوچه و خيابان شلوغ، در آپارتمان، در رابطه مرد و زن و در يك سخن در يك موقعيت ملموس ببيند. چرا اين فضاها اين‌قدر ناملموس و دور از دسترس ترسيم مى‌شوند؟ چرا فقط افراد به‌ظاهر ساده‌لوح آن تجربه‌هاى‌شيرين روحانى را درك مى‌كنند؟ چرا مضمون متعالى نهفته در فيلم كه بايد نهايتا‌ توسط مخاطب، با تماشاى كليت اثر درك شود، به مستقيم‌ترين شكل ممكن ارائه شود؟ اشعار آن پرده خوان را در ذهن بياوريد. اين‌كه «عاشقى را قابليت لازم است»،‌ اين‌كه «طالب حق را حقيقت لازم است» و... .

كوتاه سخن؛ برش‌هايى از يادداشت كارگردان محترم در نشريه «فيلم‌نگار» است كه: .... « موضوع آن كهنه و قديمى و مكرر است،‌ مضمون و معناى آن را بارها شنيده‌ايم و خوانده‌ايم... . نه استوار بر قالب‌هاى كلاسيك و قراردادهاى ‌مرسوم است و نه پيرنگ بكر و تازه‌اى دارد...» و اگر چه ايشان معتقد است: « تكرار اين مضمون كهن، هميشه شيرين است و اگر خوب گفته شود شيرين‌تر و جذاب‌تر؛» اما اكران عمومى مشخص خواهد كرد كه اين شيرينى و جذابيت چه ‌قدر براى مخاطبان ملموس است.

از فيلم« آخرين ملكه زمين» نيز سخن بگوييم كه درباره يك جوان افغانى و مشكلات اوست. براى اين فيلم نيز مى‌توان نمونه‌هاى مشابهى را فهرست كرد كه در عدم توفيق در جذب مخاطب مشتركند و حتى تجربه روايت كميك آن توسط «احمد طالبى‌نژاد» در « من بن لادن نيستم» با توفيق همراه نبوده است. مخاطب عمومى قرار است با كدام دغدغه «على ‌بخش»، جوان افغانى فيلم همراه شود؟

فيلم بلند؛ عرصه‌ اى براى كسب تجربه؟‌

و اما ويژگى‌ سوم سه فيلم ياد شده، آن است كه هر سه فيلمساز در عرصه سينماى‌ بلند، ‌تازه ‌واردند. به عبارت ديگر، حوزه‌هنرى كوشيده است روى‌ نسل جديدى سرمايه‌گذارى كند. محمد رضا عرب، پيش از اين، چند فيلم و مجموعه مستند ساخته است. ( نگارنده از تحصيلات آكادميك وى اطلاع ندارد.) بهرام توكلى دانش‌آموخته تئاتر و سينماست و پيش از اين چند فيلمنامه كوتاه نوشته كه براساس يكى از آنها، اكنون «پابرهنه در بهشت» را ساخته است. على وزيريان، گرافيست نام‌آشنا و دانش‌آموخته نقاشى كه يك فيلم كوتاه ساخته و «خدا نزديك است» اولين فيلم بلند اوست. پس هر سه، اولين فيلم بلند خود را ساخته‌اند. البته توجه به جوانان و نسل جديد فيلمساز، يك سياست مدبرانه و مورد تائيد اهل نظر است؛ اما طبيعى ‌است كه از تازه ‌واردان بايد در حد خودشان«توقع» داشت. اما آيا حد توقع حوزه‌هنرى‌ نيز چنين است؟ آيا نبايد حوزه در موضع ارائه الگو و ترسيم سينماى‌ مطلوب نيز در كنار تجربه ‌اندوزى‌ها و توجه به نسل جوان فعال باشد؟ آيا اين توقع از حوزه،‌ نا ‌بجاست؟!

حرف آخر

محمد رضا عرب در همان نشريه «فيلم ‌نگار» مى‌نويسد: « آخرين ملكه زمين» حاصل «سه سال پيگيرى و هفده ماه كار مداوم» است. «هفده ماه كار مداوم» براى توليد اثرى چون «آخرين ملكه زمين» نشانه چيست؟ آيا اين مسئله با سياست فرصت‌سازى براى هنرمندان جوان ناسازگار نيست؟ آيا حوزه به‌جاى برنامه‌ريزى هدفمند،‌ به سراغ فيلمسازان جوانى كه در ميانه يا پايان راه با مشكل رو به رو نشده‌اند،‌ نرفته است؟ هر سه فيلمساز، فيلم خود را بر اساس نوشته خود ساخته‌اند. آيا بهتر نبود در آغاز راه، با نگاهى حرفه‌اى‌تر از يك فيلمنامه‌نويس با تجربه بهره گرفته مى‌شد تا سياست حمايت از هنرمندان جوان، حرفه‌اى‌تر دنبال شود و با اهداف و برنامه‌هاى‌سينماى‌تجربى و سينماى جوان تداخل نيابد؟

شهره گل محمدي
 جمعه 11 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن