واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - خواندن نمایشنامه «خشم شدید فیلیپ هوتس» نوشته ماکس فریش تجربهای لذت بخش و تخیل آفرین برای مخاطب است. علیرضا نراقی: دیالوگ خوب در یک متن نمایشی علاوه بر فضاسازی ، پیشبری داستان و انتقال اطلاعات لازم درباره شخصیتها، یک ویژگی دیگر هم باید داشته باشد؛ یعنی خواننده را به نوعی در حین خواندن متن وادار به اجرای دیالوگ کند. این قابلیت توسط مجموعهای از نکات لحاظ شده توسط نویسنده بهدست میآید که یکی از آنها دوری از ابهام و اطناب است، دیالوگ نمایشی باید به سهولت قابل بیان باشد و ضمن داشتن خصوصیات پر جاذبه و زیباشناسانه زبانی، روشن و روان باشد. دیالوگهای نمایشنامه «خشم شدید فیلیپ هوتس» نوشته ماکس فریش دقیقاً دارای چنین ویژگیهایی است. دیالوگها در عین اینکه ساده و بیانگر هستند به خوبی پیچیدگی شخصیتها را نشان میدهند و فضای اثر را منتقل میکنند. خود دیالوگها و شیوه استفاده از آنها در این اثر است که ریتم دلچسب آن را میسازد. در طول خواندن این نمایشنامه تخیل خواننده مدام فعال است و به طریقی کامل نمایش در ذهنش ساخته میشود، به طوری که ناخوداگاه خواننده علاقهمند به ادبیات نمایشی و تئاتر را به سمت اجرای دیالوگها در خلوت خود میبرد. این شاید تأثیر درست و ایدهآلی است که یک اثر نمایشی مطلوب میتواند روی مخاطب خود بگذارد. در واقع ایجاد نوعی تئاتر در ذهن مخاطب و حال و هوای یک اجرا در نتیجه مواجهه با اثر؛اینگونه یک متن نمایشی از یک متن ادبی صرف مثل داستان متمایز میشود و ماهیتش آشکار میگردد. میتوان از تأمل در این تأثیر چنین نتیجه گرفت که متن نمایشی قابلیت این را دارد که تخیل مخاطب را بیشتر فعال کند و فضای اثر را واضحتر و کاملتر در ذهن مخاطب بسازد. در حالی که ادبیات داستانی این تخیل را گاهی قطع میکند(چنین چیزی در اثر نمایشی درست به هیچ وجه اتفاق نمیافتد) و یا مخاطب را در لابلای کشمکش و اوج و فرودهای زبانی، وادار به فعالیت و تلاش مضاعف برای ساخت تصویری ذهنی میکند. داستان یک تلاش ماکس فریش نویسنده بزرگ سوییسی که با آثاری چون نمایشنامه «آندورا» و رمان ستایش شده «اشتیلر» بیشتر شناخته شده است. نمایشنامه«خشم شدید فیلیپ هوتس» این نویسنده داستان مردی بنام فیلیپ هوتس است که میخواهد زنش را ترک کند، اما در این راه دچار مشکلاتی میشود و تصمیم میگیرد برای اثبات خود، از خودش - که یک روشنفکر تحصیل کرده است - فاصله بگیرد و دست به اعمالی غیر منطقی بزند. در واقع شخصیت هوتس با عمل ضد هویت خود تلاش میکند که جدی گرفته شود و این تلاش باعث نمیشود که از تمایلات اصلی و عواطفش دور شود، بلکه با دور کردن مسیر فهم و بازشناخت آنها، موفق به درک عمیقتر آنها میشود.این درک جدیتر نسبت به زندگی زناشویی و علاقه به همسرش نیاز به این دارد که او مسیرهای متفاوتی از بودن خود را امتحان کند و از تنها اهل نظر بودن دست به عمل بزند.اینگونه او میتواند مطمئن شود که زندگی با همسرش را میخواهد، او که در ظاهر مخالف قانون ازدواج است، اعمالی را انجام میدهد که در انتها میفهمیم از هر مردی بیشتر به ازدواجش وابسته است. یک تجربه لذت بخششخصیتهای ماکس فریش مدام تغییر میکنند،این به دلیل فاصله درون و بیرون تمامی انسانهاست که در آثار فریش به طور دقیق نمایش داده میشود. این تناقضات و تغییرات در نمایشنامه «خشم شدید فیلیپ هوتس» با نوعی مضحکه همراه شده - چرا که تناقض همیشه به ایجاد موقعیت مضحک میانجامد- خشم هوتس و نوع اعمالش حرفهایی که با تکنیک فاصلهگذاری به مخاطب می زند و تظاهری که حتی در درون خود و در مواجهه با خود همراه دارد، سبب میشود که او تبدیل به شخصیتی چند لایه شود و همچنین درام، ریتمی دلچسب داشته باشد.از سوی دیگر استفاده هنرمندانه فریش از تکنیک فاصلهگذاری، کارکردی آموزشی - آنطور که از این تکنیک انتظار می رود- ندارد، بلکه راهی برای شناخت بعدی تازه از شخصیت، مضمون نمایش و همچنین جذاب تر کردن درام به لحاظ نمایشی است.همین تکنیک وجه کمیک کار را چند برابر میکند. نمایشنامه «خشم شدید فیلپ هوتس» اگر چه در میان آثار نویسندهاش معروفترین نیست، اما از جذاب ترین آثار اوست که با ظرافتهای زیاد تکنیکی موفق به تکامل بسیاری از شیوه های مدرن ادبیات نمایشی شده است و تجربه ای لذت بخش و تخیل آفرین برای نمایشنامه خوانها خواهد بود. این نمایشنامه با ترجمه دقیق حمید سمندریان توسط نشر قطره به چاپ رسیده است. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]