واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: گفتاري از آيتالله مصباح يزديپيامبر اعظم(ص)، طبيب بيقرار
پيغمبر طبيبي براي مردم بود اما نه مثل طبيبهاي ديگر: طبيب معمولاً مطبي دارد كه بيماران به آن جا مراجعه ميكنند و او دستور ميدهد. اما پيامبر، طبيب سيار بود، نمينشست تا بيمار از راههاي دور و با زحمت، خودش را به او برساند.
آرامش تحفه اي است كه بشريت را به انحاي مختلف به دنبال خود مي كشاند. مكتبهاي مختلف هر كدام نقشه راهنمايي براي رسيدن به آن ترسيم كرده اند. پيشرفت هاي گوناگون در عرصه هاي تكنولوژي هر يك راهي براي به آرامش رسيدن انسان مي گشايند. با اين وجود چرا هنوز اضطراب و نگراني جوامع بشري را را احاطه كرده است پرسشي است كه پاسخ آن مي تواند درد مزمن و خانمان سوز آدميزاد را درمان كند.
نزديك به هزار و چهار صد سال پيش خداوند مردي را برگزيد تا نسخه شفا بخش آلام بشري را به دست او داده و به ميان آدميان بفرستد و او را "رحمت للعالمين" خواند تا انسان ها از اين رحمت الهي بهره برده و با عمل به دستوراتش گمشده اصلي خود را بيابند و به جاي راه از بيراهه سر در نياورند.
27 رجب روزي است كه در آن روز حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله از جانب خداوند مبعوث شد تا كه به فرمايش خود مكارم اخلاق را به كمال رسانده تا بشريت را از بحران ها گوناگون نجات دهد.
سيري در اهداف بعثت رسول گرامي اسلام كافي است تا انسان به اين مهم رسد كه تنها راه رسيدن به آرامش و نجات از اضطراب تمسك به سيره اي است كه آن رسول اعظم (ص) براي بشريت به ارمغان گذاشته است.
آن چه كه در ادامه ميآيد، گزيدهاي از سخنان آيتالله مصباح يزدي است كه درباره هدف اسلام و بعثت پيامبر اعظم(ص) مطرح كرده اند كه از نظر خوانندگان مي گذرد.
طبيبي كه نتيجه معالجهاش، سعادت بينهايت بود...
جامعهاي كه حضرت در آن مبعوث شدند، يك جامعه دور از فرهنگ، علم و معارف بلند بود. پيامبري كه براي هدايت انسانها تا روز قيامت مبعوث شده است، در چنين جامعهاي ظهور ميكند و با آن وسايل محدود ارتباطي كه آن زمان وجود داشته، در مدت كوتاهي چنان تحولي در اين مردم به وجود ميآورد كه يك جامعه نمونه در عالم و منشأ خيرات و بركاتي براي ساير جوامع شدند، و به واسطه اينها اروپاي امروز با علم آشنا شد. جا دارد كه عزيزان، مطالعاتي در اين زمينهها داشته باشند. اميرالمؤمنين(ع) در نهج البلاغه رابطه خاصي را بين پيغمبر و مردم ترسيم كرده كه براي ما خيلي آموزنده است. ميفرمايد: «طبيب دوّار بطبّه قد احكم مراهمه و احمي مواسمه يضع من ذلك حيث الحاجه`اليه من قلوب عمي و آذان صمّ و السنه` بكم. متتبّع بدوائه مواضع الغفله` و مواطن الحيره`، لم يستضيئوا بأضواء الحكمه` و لم يقدحوا بزناد العلوم الثّاقبه`، فهم في ذلك كالانعام السّائمه` والصّخور القاسيه». پيغمبر طبيبي براي مردم بود اما نه مثل طبيبهاي ديگر: طبيب معمولاً مطبي دارد كه بيماران به آن جا مراجعه ميكنند و او دستور ميدهد. اما پيامبر، طبيب سيار بود، نمينشست تا بيمار از راههاي دور و با زحمت، خودش را به او برساند؛ بلكه بيمارياب بود، تفاوت ديگر پيغمبر اين بود كه نتيجه معالجهاش، سعادت بينهايت بود! فرق ديگر اين است كه طبيبهاي ديگر معمولاً حق ويزيت و پول دارو و درمان ميگيرند، ولي پيامبر(ص) از همان آغاز اعلام كرد كه هيچ مزدي نميگيرد. آيا ما قدر اين طبيب را ميدانيم؟!
از ناداني است كه انسان به نسخه طبيب حاذق عمل نكند...
اگر كسي بيماري سختي داشته باشد و پزشكي او را معالجه كند، خيلي ممنون ميشود، به ويژه اگر دارويش را مجاني بدهد و هزينه بيمارستان را هم از او نگيرد. آن وقت اگر طبيبي دردهايي را معالجه كند كه نتيجهاش سعادت و خوشبختي ابدي باشد، چقدر بايد انسان خود را مديون او بداند و در مقام تشكر از او برآيد؟ دست كم بايد به نسخهاي كه ميدهد، خوب عمل كند. ميداند طبيب حاذقي است، دردهاي علاجناپذير را معالجه ميكند، مجاني هم هست، كمترين كار اين است كه انسان دستوراتش را خوب اجرا كند. خيلي ناداني است كه انسان طبيب حاذقي داشته باشد كه داروي مجاني هم ميدهد؛ ولي به آن عمل نكند و همچنان درد بكشد. علي(ع) ميفرمايد: طبيب دوّار بطبه» طبيبي سيار است كه طبّش را برداشته و در بين مردم راه افتاده «قد احكم مراهمه» مرهمهايي را كه براي زخمها و بيماريها لازم است، آماده كرده و همراه خود دارد. «و احمي مواسمه» حتي وسايل داغ كردن و جراحي را هم آماده كرده است «يضع ذلك حيث الحاجه اليه» هر جا نياز باشد، اين داروها و وسايلش را به كار ميگيرد. چه كساني به اين طبيب احتياج دارند؟
چه قدر درباره بيماريهاي روحتان فكر كردهايد؟
ما با بيماريهاي بدن آشنا هستيم اما دردهاي روحي و معنوي را خيلي نميشناسيم. اجمالاً ميدانيم كه انسان روح هم دارد و برخي بيماريها مربوط به روح انسان است. اما اين كه چهقدر ضرر دارد، چه مشكلاتي براي انسان ميآورد، چه كسي ميتواند معالجه كند و... اينها را خيلي اهميت نميدهيم. خودتان تاكنون چه قدر درباره بيماريهاي روحتان فكر كردهايد؟! يكي از كارهاي مهم پيامبران اين بود كه بشر را متوجه بيماريهاي روحي كردند كه اگر معالجه شوند، ارزش مثبتش بينهايت است، و در صورت درمان نشدن به عذاب ابدي منتهي ميشود. در اثر بيماريهاي بدني، چند سال عمر آدمي كم ميشود؛ ولي بيماريهاي روحي عذاب ابدي را در پي دارد؛ چه قدر بين اين دو تا فرق است؟! خدا به وسيله پيغمبر آن بيماريها را به بشر معرفي كرده است و آنها براي درمان، هيچ مزدي هم نميخواهند. آن بيماريها نوعي كوري، ناشنوايي و لالي است كه با آنها آشنا نيستيم. وقتي چشممان نبيند زود ميفهميم، اما از كورباطني و كوردلي اطلاع چنداني نداريم؛ ولي قرآن ميگويد كه هست. لازمه اين كوري، كري و لاليها اين است كه آدميزاد از يك طرف به غفلت و از طرف ديگر به سرگرداني مبتلا ميشود. هنگامي كه گرسنه ميشويم، احساسي به ما ميفهماند كه تو به غذا احتياج داري، گرسنگي و تشنگي خودمان را زود ميفهميم؛ ولي در بعضي از بيماريها به گونهاي ميشود كه انسان اصلاً اشتهايش هم از بين ميرود و تشنگي و گرسنگي را درك نميكند! معمولاً ما نيازهاي جسماني خودمان را درك ميكنيم اما نيازهاي باطني چنان است كه وقتي انسان بيمار ميشود، فطرتش درست كار نميكند و اصلاً متوجه نميشود كه بيمار است! وجود درد براي آدميزاد نعمت بسيار بزرگي است، اگر نباشد نميداند كه بيمار است و درصدد معالجه برنميآيد و درد باعث ميشود كه انسان براي تسكين آن هم كه شده، نزد دكتر برود؛ ولي اين بيماريهاي باطني به گونهاي است كه زنگ خطر ندارد؛ انسان مبتلا ميشود اما هيچ احساس نميكند كه كمبود و مشكل دارد. پزشك الهي اين موردها را شناسايي ميكند و ميگويد: تو بيمار هستي.
انبيا ميگويند: اضطراب داشتن، بيماري است؛ نبايد به آن مبتلا باشيد
خدا استعدادهايي در وجود آدمي قرار داده است كه بايد با كمكهاي بيروني شكوفا شود. نهالي كه در باغچه ميكاريد، استعداد اين را دارد كه به درخت برومندي تبديل شود و خروارها ميوه تحويل دهد؛ اما شرطش اين است كه نور و حرارت و آب و ... تأمين شود. يا جريان الكتريسيتهاي كه در سيمها وجود دارد، ميتواند اتاق شما را روشن كند؛ ولي بايد كليد را بزنيد تا اتصال بين سيم مثبت و منفي برقرار و اين انرژي به صورت انرژي نوراني ظاهر شود. برخي ميگويند: اضطراب، خاصيت ذاتي آدميزاد است. ولي انبيا ميگويند: اضطراب داشتن، بيماري است؛ شما نبايد به اين اضطرابها مبتلا باشيد، بلكه بايد آرامش روحي داشته باشيد. «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب». آرامش هست، راه رسيدن به آن ارتباط با خداست تا استعدادهايي را كه به بندگان داده شده، شكوفا كند.
از غذاهاي خوب انبيا لذت مي بريم؟
پس ما اولاً بايد ببينيم كه آيا بيمار هستيم يا خير؟ علايمي دارد، وقتي انسان بيمار ميشود يكي از آثارش اين است كه راحتيهايي كه هميشه دارد، از او سلب ميشود، از غذاهاي لذيذي كه هميشه دوست داشت، خوشش نميآيد و ... بايد ببينيم آيا از غذاهاي خوبي كه انبيا تعريف كردهاند، از چيزهايي كه خود انبيا خيلي لذت ميبرند ـ عبادت، نماز، انس با خدا، شب زنده داري و ... ـ لذت ميبريم يا نه؟ بدترين عقوبت اين است كه لذت مناجات را از آدمي بردارند؛ و ديگر دوست نداشته باشد كه با خدا راز و نياز كند. بايد ببينيم آيا وقت نماز كه ميشود، به شوق ميآييم؟ قرآن ميفرمايد:«و انّها لكبيره` الّا علي الخاشعين»؛ نماز براي كساني كه اهل خشوع نيستند، يك بار گران است. آيا نماز كه ميخوانيم ميگوييم چرا اين قدر زود تمام شد، يا ميگوييم كاش زودتر تمام ميشد؟! اگر امام جماعتي يك مقدار نمازش طول بكشد، لذت ميبريم كه بيشتر با خدا انس گرفتيم، يا ميگوييم ما را معطل كرد و از كارمان عقب افتاديم؟!
امام سجاد(ع) از فراق ماه رمضان گريه ميكرد. در اين برنامههايي كه تلويزيون پخش ميكرد، در بعضي مجالس وقتي دعاي وداع ميخواندند، مردم زار زار گريه ميكردند كه ماه رمضان دارد تمام ميشود. برخي هم هستند كه اين روزه گرفتن برايشان مصيبت بزرگي است! ميگويند اي كاش روزها كوتاهتر باشد، كاش مسافرتي پيش آيد تا از اين روزه خلاص شويم، زودتر ماه ديده شود، ماه 30 روز نشود 29 روز بشود و ...! همين طور انفاق و كارهاي ديگر، خيرخواهي براي مردم و ... بعضي اصلاً دوست دارند از اموالشان به ديگران بدهند، وقتي ديگران استفاده ميكنند، لذت ميبرند؛ اما كساني هم هستند كه اگر يك ريال بخواهد از جيبشان دربيايد، گويا ميخواهد جانشان درآيد! اينها نشان ميدهد كه ما سالم هستيم يا بيمار. اين بيماري غير از بيماري دست و پا است؛ اين بيماري روح است. انبيا آمدهاند تا اين بيماريها را معالجه كنند؛ آثارش سعادت بينهايت است، نه شادي چند روزه در اين زندگي دنيا. وظيفه ما چيست؟ بايد بيماري خودمان را خوب درك كنيم، به دستوراتي كه پزشك داده است درست عمل كنيم؛ پزشكي كه هم دارو و هم ويزيتش مجاني است. قدر اين طبيب را هم بدانيم و به ديگران هم معرفي كنيم.
چهارشنبه 9 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]