محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827912724
هیجان نباشد، زنده نیستم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: انرژیشان را خالی كنند، چرا فكر میكنند عقدهای شدهاند؟
صحنه اول:
خیابان شلوغ است. پیرمردی لاكپشتوار عرض خیابانی را طی میكند. چراغ سبز میشود. ناگهان موتوری كه تك چرخ میزند، پیرمرد خود را به گوشهای پرتاب میكند. ماشینی با سرعت بالا، لایی میكشد و از مقابلت میگذرد. آنقدر سرعتش بالاست كه عابران خیابان برای یك لحظه در جایشان میخكوب میشوند. صدای آهنگ آنقدر بلند است كه براحتی میتوانی تشخیص دهی یكی از همان آهنگهای رپ است و پشت فرمان یكی از جوانهایی است كه اعتقاد دارد در جامعه جایی برای تخلیه هیجان او درست نشده است.
صحنه دوم
صدای بلند آهنگ نمیگذارد صدا به صدا برسد. چراغها را خاموش كردهاند. آهنگ ریتم تندی دارد. افراد با صدای بلند آهنگ را میخوانند و داد میزنند و بالا و پایین میپرند. وقتی مینشینند، از یكی از آنها میپرسی، بپر بپر خوش گذشت، میگوید: انرژیام خالی شد، اما نمیدانم چرا سردرد شدم. پیش خودت میگویی واقعا این هیجان در زندگی اضافه است كه همه میخواهند آن را تخلیه كنند؟
براستی این هیجان چیست كه امروزه جوانان میگویند جایی برای ابراز آن ندارند؟ چرا فكر میكنند باید انرژیشان را خالی كنند، چرا فكر میكنند عقدهای شدهاند؟ آیا تا به حال از خود پرسیدهاند با تخلیه كردن این هیجان به چه میرسند، آیا هدف خاصی دارند؟ آیا نمیدانند اگر هیجان نباشد زنده نیستند.
دكتر دلبر نیروشك، روانشناس با عنوان این مطلب كه هیجان یك دسته از احساسهای خوشایند و ناخوشایند است كه به شكل رفتار نشان داده میشود و فوقالعاده طبیعی است، میگوید: به طور كلی هیجان، احساساتی است كه هم از طریق گفتار و هم از طریق حسهای بدنی تجربه میشود. به نوعی در تمام بدن میتواند اثرگذار باشد. بعضی افراد از هیجانشان غافلند و نمیدانند فیزیك بدن است كه ابتدا هیجان را تجربه میكند. به طور مثال بعضی افراد در تجربه احساسهایی چون خشم و نگرانی با كمردرد یا كتف درد مواجه میشوند، زمانی كه به پزشك مراجعه میكنند، متوجه میشوند مشكل جسمی در بدن ندارند. نكته این است كه افراد به جای اینكه هیجان را تحلیل كنند و بشناسند بعضی اوقات از آن فرار میكنند. این مساله سبب میشود هیجان مانند یك ویروس در بدن رخنه كند و هر روز وسیعتر شود.
وی ادامه میدهد: هیجان مخصوص نوجوان نیست. مال انسان دو پاست. در سن جوانی و نوجوانی به دلیل همزمان شدن با سن بلوغ به اوج میرسد. به دلیل این كه فرد هر زمان وارد یك دوره جدید از زندگی میشود، احساس میكند توانمندیهایش باید فرق كند و آدم دیگری شود و به تبع آن هیجانهایش چندین برابر میشود. خیلی از جوانها هیجان را نمیشناسند. به نوعی نمیدانند هیجانی كه با آن درگیر هستند، چیست؟ چون جوان و نوجوان به گروههای هم سن و سال علاقهمند است و در این سنین گروهها برای فرد تصمیم میگیرند. نوجوان یا جوان در بعضی موقعیتها بدون اینكه علاقهمند به انجام اموری باشد، صرفا چون میخواهد نزد دوستانش ضایع نشود دست به هر عملی كه به نوعی تقلید كار آنان باشد، میزند. جوانان در بعضی مهمانیها مواد مخدر و مشروبات الكلی مصرف میكنند و سپس میگویند میخواهیم انرژیمان را تخلیه كنیم. نكته این است كه این انرژی اگر از درون افراد است چرا با ابزار بیرونی تخلیهاش میكنیم. این روانشناس اظهار میكند: در مجموع حالات رفتاری انسان شامل فكر، هیجان است. رفتار را برخی هیجانات كنترل میكند. اگر افكار پشت هیجان را نشناسیم نمیتوانیم هیجان را مدیریت كنیم. رفتارهایی كه انجام میدهیم بیشتر به دلیل نشناختن افكار، یك احساس بلاتكلیفی میدهد و به نوعی احساس درماندگی نتیجه آن میشود. حال آنكه افراد صرفا با یك تخلیه هیجانی توقع دارند مشكلاتشان حل شود.
كامران 33 ساله میگوید: جوانها فكر میكنند فقط در مهمانیهای چنین و چنان شركت كردن، لایی كشیدن و داد زدن میتواند انرژی آنها را تنظیم و هیجانشان را خالی كند، در حالیكه اگر جوانهای ما به ورزش روی آورند، هیچگاه نخواهند گفت به هیجاناتشان پاسخ داده نشده است.
هیجان فراتر از نیاز
دكتر نیروشك، هیجان را فراتر از نیاز و قسمتی از رفتار انسان میداند و میگوید: هر فردی هیجان را یك جور تجربه میكند و یك جواب كلی نمیتوانیم بدهیم. بعضیها با خودنمایی، عدهای برای اینكه اطرافیان را كنترل كنند و بترسانند تخلیه هیجانی میكنند. بعضیها این كار را میكنند كه ترسشان بریزد. گاهی افراد هیجان را خیلی بزرگ میكنند و به جای اینكه مفید باشد به ضررشان تمام میشود. در صورتی كه تجربه كردن هیجان به خودی خود یك تجربه سالم است. بعضیها فكر میكند تخلیه هیجانی یعنی اینكه باید خودت را از هیجان خالی كنی، حال آنكه اگر هیجان نباشد، زنده نخواهیم بود. هیجان قسمتی از هویت یك انسان است.
وی ادامه میدهد: در مورد تجربه هیجان حق انتخاب داریم و میتوانیم تصمیم بگیریم كه چگونه هیجانات را بروز دهیم. هیجان انسانها از یك دسته نیست. انسانها در انواع مختلف هیجان را تجربه میكنند و بروز میدهند.. هیجان را نمیتوان نادیده گرفت به این دلیل كه در تمركز و تصمیمگیری اختلال ایجاد میكند. اضطراب و تردیدها افزایش مییابد. اینكه چه نوع افكاری هیجان را حمایت میكند، امری قابل توجه است. هیجان برگرفته از برخی نیازهاست. وقتی فكر میكنیم متوجه میشویم این هیجانات باید جای دیگری ارضاء شود. در واقع افكار است كه اجازه میدهد هیجانمان را بروز دهیم یا مخفی كنیم.
مدیریت هیجان
دكتر نیروشك معتقد است: هیجان را نباید كنترل كرد، بلكه باید مدیریت كرد. در واقع وقتی هیجان را كنترل میكنیم، محدودیت ایجاد میشود. وقتی هیجان محدود شود، به صورت رفتار ناسالم خود را نشان میدهد. همیشه نتیجه هیجان را در رفتار میبینیم. هیجان نیاز به مدیریت دارد، نیاز به كنترل ندارد. مدیریت یعنی مسوولیتپذیری، یعنی افراد نسبت به هیجانهایی كه تجربه میكنند مسوول هستند. هر هیجانی عواقبی دارد كه در رفتار خود را نشان میدهد. به نظر من نوجوانی كه هیجان را تجربه میكند باید ریشه هیجان را پیدا كند .باید بداند همیشه هیجان از یك پیش زمینه فكری نشات میگیرد. وقتی هیجان را میشناسیم، به نوعی افكارمان را شناسایی میكنیم. اگر بخواهیم هیجان را مدیریت كنیم در خیلی موارد باید فكرمان را مدیریت كنیم.
این روانشناس با اشاره به تكنیكی با عنوان گشتالت درمانی میگوید: تكنیكی داریم به نام گشتالت درمانی كه یك فرآیند طولانی مدت درمانی است. در این سبك متمركز شدن در اینجا و اكنون است. به نوعی در گشتالت درمانی سعی بر این است كه بیان كنند در حال حاضر و نسبت به موقعیت موجود چه احساسی دارند. به طور مثال اگر فردی با رئیس خود مشكل دارد، یك صندلی میگذارد و هر چه دلش میخواهد به صندلی میگوید. این یكی از نمونههای اجرایی این سبك است، البته سبكهای مختلفی وجود دارد. به نظر من هیجان را باید اول بشناسیم كه از كجا نشات گرفته است. چرا و چگونه هیجان را تجربه میكنم. چرا دوستم، خواهرم، مادرم و همسرم این را تجربه نمیكنند. وقتی هیجانات را بررسی و مقایسه میكنیم یك سری سوال ذهنمان را درگیر میكند. با این پرسشها وقتی در پی تخلیه هیجان هستیم میدانیم پس از این دوست داریم به چه اهدافی دست یابیم. برخی حركات موزون با چارچوب خاص خودش یا با موزیك یا با غیرموزیك برای تخلیه هیجان مفید است، اما اینكه ما بگوییم حتما باید با فلان موزیك و در فلان مكان تخلیه هیجان انجام دهیم، نوعی محدودیت ایجاد میكند و این مساله از بار استرسی بالایی برخوردار است، چرا كه افراد فكر میكنند تا چنین اسبابی فراهم نباشد نمیتوانند تخلیه هیجان انجام دهند. باید هر كس هر طور كه میخواهد تخلیه هیجان را انجام دهد، اما نباید توقع معجزه داشته باشد. اعتقاد بر این امر كه تفریح كردن هیجان را تخلیه میكند، درست نیست. تفریح رفتاری است همراه با لذت و ضرورتا لذت بردن منجر به تخلیه هیجانی نمیشود. وقتی تفریح میكنیم به طور مثال با دوستانمان به رستوران میرویم، ربطی به تخلیه هیجان ندارد. در واقع ما كاری را كه دوست داریم، انجام میدهیم. موضوع تخلیه هیجان و تفریح 2 موضوع كاملا متفاوت است.
نیروشك میگوید: وقتی جوانها اظهار میكنند مكانی برای تخلیه هیجان ندارند، یك پرسش پیش میآید: دنبال چه محلی میگردند؟ چرا فكر میكنند باید مكان خاصی باشد تا هیجانهایشان را تخلیه كنند؟ توقع دارند چه اتفاقی رخ دهد؟ نهایتش این است كه اگر میخواهند داد بزنند، میتوانند بروند شهربازی با استفاده از بازیهای هیجانانگیز تا میتوانند جیغ بزنند و به نوعی ترسهایشان را بیرون بریزند؛ اما این نكته وجود دارد كه افراد باید به عواقب تخلیه هیجانی آگاه باشند. بیشتر اوقات وقتی تخلیه هیجانی صورت میگیرد، افراد به جای اینكه شاد شوند و آرامش خاطر داشته باشند، احساس ناراحتی میكنند. تخلیه هیجان را میتوان با یوگا نیز انجام داد. در مواقعی افراد توقع دارند، حال كه هیجانشان تخلیه شده است از این به بعد روزهای خوبی را تجربه كنند، اما بدون مسوولیتپذیری و تعیین هدف از تخلیه هیجانی هرگز این اتفاق رخ نمیدهد.
سركوب هیجان
وی با اشاره به اینكه سركوب هیجان، یك مكانیسم دفاعی است میافزاید: وقتی احساسمان را سركوب میكنیم، القا میكنیم كه من اجازه ندارم این هیجان را تجربه كنم. در واقع مانند این است كه حقی را از خود میگیرم. وقتی جوان راحت بتواند از احساساتش صحبت كند و پدر و مادر او را سركوب نكنند، او یاد میگیرد حق و حقوق خود را بشناسد. یكی از وظایف اساسی خانواده، درك جوان و ایجاد احساس امنیت در نوجوان است. به نوعی والدین باید به فرزندان اطمینان بدهند، همانگونه كه هستند آنها را میپذیرند. تربیت درست هر فرد در خانواده، موضوع بسیار مهمی است، چرا كه هر جوانی به عنوان یكی از اعضای جامعه در امنیت جامعه نقش دارد.
جامعهای كه بخواهد جوانانش دوران جوانی خود را طبیعی سپری كنند باید امكان بروز این هیجانات را برایشان به وجود آورداین روانشناس هشدار میدهد: با انكار هیجان تا مدتی میتوان هیجان را فراموش كرد، اما نمیتوانیم هیجان را كنار بگذاریم. به نوعی با در نظر نگرفتن هیجانهایمان قسمتی از تاثیر آن را بر شعور فیزیكی خود نادیده گرفتهایم و نمیتوانیم آن را آگاهانه كنترل كنیم، چرا كه از طریق رفتار غیركلامی ما نا آگاهانه خود را بروز میدهد.
تخلیه هیجانی تشریفات نمیخواهد
دكتر نیروشك خاطرنشان میكند: تخلیه هیجانی تشریفات نمیخواهد. اینكه محلی دایر كنیم تا جوانان انرژیشان را تخلیه كنند، تبعات خاص خودش را دارد. جوانان و نوجوانان در خانواده زندگی میكنند. به نوعی برای حضور در این محلها باید از خانواده كسب اجازه كنند. در وهله اول مشكلی كه به وجود میآید این است كه اگر خانواده اجازه حضور فرزندشان را در چنین مكانی ندهند یك اختلاف خانوادگی به وجود میآید. دومین اتفاق این است كه فرد فكر میكند تا در این مكانها حضور پیدا نكند هیجانهایش تخلیه نمیشود. به نوعی شرطی میشود و اگر نتواند به مكان مورد نظر مراجعه كند، استرس بالایی او را تهدید میكند. او فكر میكند، تنها حضور در این مكانها هیجان او را كاهش خواهد داد و نگران است كه اگر در این مكانها حضور پیدا نكند، اتفاق ناگواری بیفتد. سومین مشكل این است كه با یكبار حضور در این مكانها شاید احساسات خوشایندی را تجربه كند، ولی ماندگار بودن آن به یك فرآیند تغییر و پذیرش نیاز دارد كه با یك بار انجام دادن آن، این فرآیند شروع میشود ولی ادامه پیدا نمیكند.
آرامش جامعه در گروی تخلیه هیجان
دكتر محمدمراد بیات، كارشناس مسائل اجتماعی با توجه به اینكه معتقد است هیجان را باید هدایت كرد، وجود فضاهایی را برای تخلیه هیجان مناسب میداند و عنوان میكند: واقعیت این است كه جوانان ویژگیهایی دارند كه ضروری است به آنها توجه كنیم. آنها هیجاناتی دارند كه لازم است زمینههایی را فراهم كنیم تا به طور طبیعی امكان تخلیه آن را داشته باشند. مثلا جوانها دوست دارند بلند بخندند یا بلند گریه كنند. تحرك زیاد را دوست دارند. خودنمایی و نشان دادن زیبایی و اظهار وجود از ویژگیهای بارز جوانان است. جامعهای كه بخواهد جوانانش دوران جوانی خود را طبیعی سپری كنند باید امكان بروز این هیجانات را برایشان به وجود آورد. جوانها نیازمند مكان، محل و محملی هستند كه هیجانهایشان را تخلیه كنند. در كشورهای دیگر این هیجان به نوع دیگری تخلیه میشود. در این كشورها مكانهایی برای شادی و ایستگاههایی برای بازی جوانان فراهم میكنند، به دلیل اینكه با فراهم آوردن چنین محیطهایی هیجان موجود در جامعه تخلیه میشود و بعد از این، جامعه تا حدودی آرامش را درمییابد.
نقش خانواده
این جامعهشناس، نقش خانواده را بسیار مهم ارزیابی میكند و میافزاید: خانواده به عنوان یك نهاد وظیفه دارد امكان فراغتهای لازم را با كنترلهای نامحسوس، نه آزاردهنده و با هدایتگری و آموزش برای جوان خود فراهم كند. بهترین حالت ممكن این است كه مثلا پدر خانواده خود را در سن و سال جوان خانوادهاش ببیند و با او همراه باشد. خانواده انتظار نداشته باشد هنجارهای سالمندی و میانسالی خود را در جوانش پیاده كند و در عین حال او را در گرداب هیجاناتش تنها رها نكند؛ چون احساسات و هیجانات نیز مانند دیگر امور نیازمند آموزش و هدایت است، نه سركوب و تنبیه.
دكتر بیات میگوید: والدین باید بدانند همان طور كه برای بچهها اسباببازی تهیه میكنند و شرایط بازی را فراهم میآورند، در كنار آن باید برای جوانان نیز فضاهایی فراهم آورند تا به این طریق بتوانند هیجانهایشان را بروز دهند. آیا ما میتوانیم از فرزندمان بخواهیم به اسباببازی علاقه نداشته باشد؟ به این ترتیب از یك جوان هم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم رفتاری مانند میانسالان و سالمندان داشته باشد، بنابراین به طبیعت و اقتضای سن افراد باید محیطهایی برای آنها فراهم آوریم، نیازهای آنها را درك كنیم و به منظور ارضای نیازهای جوانان اقدام كنیم.
نقش مسوولان
دكتر بیات، امكان تخلیه هیجانات به صورت طبیعی در جامعه را كم میداند و معتقد است، اگر بعضی گرایشها برای رفتن به خارج مرزها را میبینیم، شاید برخی از آنها برای ابراز این هیجانات است؛ چراكه در محیطهای موجود، امكان ظهور و بروز برای جوانها كمتر است. جوان هیجانی متفاوت با مسوولانی كه در سن میانسالی و سالمندی هستند، دارد. وظیفه مسوولان این است كه جوانان را درك كنند. بدانند رفتارهای پرهیجان جوانان یك ناهنجاری نیست؛ بلكه طبیعی است. بكوشند فضاها و محیطهای ورزشی، هنری، گردشگری را برایشان فراهم آورند و نگاهشان، نگاه ناهنجاری به رفتارهای جوانان نباشد و در صدد سركوب این رفتارها اقدام نكنند. باید در جامعه قشربندی اجتماعی و سنی انجام دهیم. كودكان، نوجوانان، دختران، پسران باید در طبقهبندی برنامهریزیهایمان از جایگاه خاصی برخوردار باشند و متناسب با ویژگیهای آنان، انتظار خود را تنظیم كنیم و برای رشد طبیعی آنها امكان اعمال ویژگیهای سنی نیز به طور طبیعی فراهم باشد.
جوان، میانسال و سالمند نیست
در كشور ما 2 مشكل به وجود آمده است: 1- افرادی كه برای جوانان برنامهریزی میكنند، از جوانان انتظار دارند رفتاری مانند میانسالان و سالمندان داشته باشند و انتظار ندارند رفتاری همشأن و همسنگ سن و سال، احساسات و میزان توانمندیها و هیجاناتشان نشان دهند. 2- در جامعه ما محیطهایی برای تخلیه هیجانات جوانها به وجود نیامده است. این هیجانات خودشان را در زندگی روزمره به صورت ناهنجاری بروز میدهد كه باعث آزار واذیت دیگران میشود. واقعیت این است اگر هیجانات جوانان در محیطهای خاصی تخلیه شود، یك هنجار است، ولی وقتی در محیطهای عمومی بروز كند مردم به آن به عنوان ناهنجاری نگاه میكنند. ماموران فرهنگی انتظامی تلاششان این است كه با ناهنجاریها مبارزه كنند.
در وهله اول ما باور نكردهایم جوان باید جوانی بكند، شاد باشد، زیباییهایش را بروز دهد و خندهها و گریههایش را بلند ابراز كند. از جنبه دیگر سعی نكردهایم محیطهایی را برای جوانان فراهم كنیم تا آنچه را در فكرشان میگذرد خارج از محیط عمومی ابراز كنند. به طور مثال، جوانان شاید علاقهمند باشند در بعضی مجالس عزاداری شركت كنند، پای برخی هیاتها، برخی مداحان و نوحهخوانان بنشینند و شیوه سینهزنی متفاوتی داشته باشند كه با آدمهای دیگر خیلی متفاوت است. حتی بعضی افراد مسن تحمل چنین فضایی را ندارند.
هیجانات و نیازهای جوانان را نباید سركوب كنیم؛ بلكه باید هدایت كنیم. ایجاد این فضاها، نقطه مقابل سركوب آنهاست. اگر این محیطها فراهم نشوند و تخلیه هیجانی صورت نگیرد، باعث آزار و اذیت دیگران خواهد شد و جلوگیری از این ناهنجاری، عقدههای اجتماعی را فراهم میآورد. عقدههای اجتماعی كه فراهم میشود، زمینه را برای بحرانهای اجتماعی فراهم میكند.
تحت این شرایط، جوانان شرطی نمیشوند؛ بلكه احساساتشان هدایت میشود و یاد میگیرند در چه محلهایی باید هیجاناتشان را ابراز كنند؛ به طور مثال یاد بگیرند در خیابان میان مردم با موتور تكچرخ نزنند؛ چرا كه برای این كار فضایی در نظر گرفته شده است.
هیجانات وقتی سركوب شود، عقدههای اجتماعی ایجاد میكند. عقدههای اجتماعی به محض اینكه عوامل قهری سركوب كمفشار شوند، به صورت تنشهای اجتماعی خیلی افراطی بروز میكند. حال این رفتارهای افراطی میتواند در مسائل جنسی، مسائل و رفتارهای اجتماعی، خندههای بلند، گریههای بلند، آرایشهای زننده خود را نشان دهند. ایجاد مكان مناسب برای تخلیه هیجانات، جامعه را از ثبات و اعتدال بیشتری برخوردار میكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]
-
گوناگون
پربازدیدترینها