محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827918577
نويسنده: زين الدين كارايف ديپلماسي آب در آسياي مركزي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: زين الدين كارايف ديپلماسي آب در آسياي مركزي
خبرگزاري فارس: از زمان فروپاشي اتحاد شوروي، منابع مشترك آب در آسياي مركزي منشأ تنش هايي جدي و مديريت اين منابع تا حد زيادي سياسي بوده است.
از زمان فروپاشي اتحاد شوروي، منابع مشترك آب در آسياي مركزي منشأ تنش هايي جدي و مديريت اين منابع تا حد زيادي سياسي بوده است.
اين مقاله، سياست خارجي چهار كشور حاضر در اين منطقه را در مورد اين مسأله و مشكلاتي كه اين مناقشات بر كشورهاي حاضر در آن تحميل كرده اند مورد بررسي قرار مي دهد. پايان كمونيسم موجب ظهور 15 كشور جديد از جمهوري هاي شوروي سابق شد كه عليرغم ويژگيهاي منحصر به فرد، براي مدتي طولاني از جهان خارج مجزا و از پي گيري منافع و علايق خود منع شده بودند.
در ميان اين جمهوريها مي توان از 5 كشور آسياي مركزي؛ قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان، تركمنستان و ازبكستان نام برد كه استقلال خود را در سال 1991 بدست آورند. جدا از تغييرات سياسي حادث شده ناشي از استقلال، اين كشورها درصدد برآمدند اقتصاد خود را از اقتصاد متمركز دولتي به اقتصادي بر پايه بازار تغيير ماهيت دهند. علاوه بر اين، آنها درگير مناقشاتي با يكديگر شدند كه تا اندازه اي به واسطه مرزهاي مصنوعي ايجاد شده بين آنها بود و ريشه در دورة شوروي داشت. صرفه نظر از كشمكش ها بر سر منابع، جاه طلبي هاي روسيه و تلاش هاي ايران، تركيه و چين براي نفوذيابي، آسياي مركزي را به منطقه اي مستعد درگيري تبديل كرد.
اين مقاله، ماهيت منازعات و روشهاي حل آنها را كه به استفاده مشترك از منابع آب آسياي مركزي براي قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان، و ازبكستان مربوط مي شود بررسي مي كند. هرچند تركمنستان نيز تا حدودي درگير اين مسئله بوده، اما به واسطة تمركز بيشتر آن بر حوزه انرژي (گاز) و كاهش نياز اين كشور به منابع آبي به علت خودكفايي در توليد پنبه، مسئله آب براي اين كشور از اهميت كمتري برخوردار بوده است.
بستر جغرافيايي درگيري ها در آسياي مركزي منطقه اي خشك و باير با عوارض زميني بي اندازه گوناگون، از كوههاي بلند تا استپ ها و بيابانهاي وسيع و خشك است. هرچند اين منطقه از لحاظ منابع آب غني است، امّا بيش از 90 درصد اين منابع در كوهستانهاي قرقيزستان و تاجيكستان متمركز شده است. دو رود عمده اين منطقه، سير دريا وآمو دريا، از اين دو كشور سرچشمه مي گيرند، در حاليكه ازبكستان بزرگترين مصرف كننده آب، قزاقستان و تركمنستان در مسير پايين دست اين رودها واقع شده اند. حدود 40% منابع آب منطقه به تنهايي در قرقيزستان متمركز شده است. اين منطقه در پايان قرن نوزدهم در نتيجه رقابت بين روسية تزاري و بريتانيا به سه قسمت تقسيم شد. قسمت شرقي به چين واگذار شد، قسمت جنوبي زير سلطه بريتانيا درآمد و بقيه كه امروزه شامل قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان، تركمنستان و ازبكستان مي شود به روسيه داده شد. اين منطقه در اوايل دهه 1920 پس از جنگ ها و مقاومت هاي طولاني به اتحاد جماهير شوروي ضميمه شد. حكومت شوروي در سطح گسترده اي، ساختارهاي اجتماعي، اقتصاد و حتي جغرافيايي اين منطقه را تغيير داد و نوسازي و ويراني را همزمان براي آن به ارمغان آورد. تعداد زيادي از مردم ساكن كوهستانها به اجبار به نواحي پايين دست تر منتقل شدند تا به كشت پنبه بپردازند و شمار زيادي از مردمان اسلاو نيز به عنوان مهاجر از ديگر بخش هاي اتحاد جماهير شوروي به اين منطقه آورده شدند. دولت مركزي نيز با غيرقانوني دانستن فعاليت هاي مذهبي از جمله اسلامي، به سركوبي فرهنگهاي بومي اقدام كرد. اشتراكي گرايي اجباري، تغييرات اجتماعي قيموميتي، تغييرات اكولوژيكي و سركوبي باعث بروز مشكلات جديدي در اين منطقه شد. يكي از ميراث هاي ماندگار دورة شوروي مرزبندهاي مجدد بين جمهوريهايي بود. مرزهاي جديد، بدون در نظر گرفتن ميراث هاي تاريخي يا ملي ايجاد شدند و اقليت هاي بزرگي از يك مليت داخل جمهوري ديگر قرار داده شدند. اين امر اوضاع منطقه را پيچيده، روابط سياسي را تضعيف و توسعه اقتصادي را مشكل كرد. اين مرزبندي ها وضعيتي را ايجاد كرد كه امروزه مي توانند منشأ كشمكش ها و برخوردها مختلف باشد. دره فرغانه، حاصلخيزترين و پر جمعيت ترين ناحيه در اين منطقه، بين قرقيزستان ازبكستان و تاجيكستان تقسيم شد. اين دره در دورة شوروي مركز عمده توليد پنبه بود. در آن زمان مرزهاي جمهوريها در سيستم توليد حائز تأثير نبود. براي مثال، مخازن آب براي آبياري كشتزارهاي پنبة ازبكستان در قرقيزستان ساخته شدند، پنبه قرقيزستان در ازبكستان پاك و از دانه جدا مي شد و مسير حمل و نقل بين اين دو كشور از تاجيكستان مي گذشت. پس از فروپاشي شوروي اين ترتيبات از هم گسيخته شد و به طور موثري توليد كل دره را مختل و فقر گسترده و نارضايتي اجتماعي را به همراه آورد.
براي دسترسي به بعضي از قسمت هاي قرقيزستان و تاجيكستان فقط بايد از قلمرو ازبكستان عبور كرد. به واسطه عوامل جغرافيايي و اقليمي بيشتر سال ارتباط قسمت هاي شمالي قرقيزستان و تاجيكستان با قسمت هاي جنوبي قطع است. ازبكستان از زمان استقلال، سياست جدايي از همسايگانش را پي گرفته و با اين استدلال كه كشورهاي همسايه باعث گسترش افراطي گرايي به آن مي شوند، جاده هاي ارتباطي كه از قلمرو آن مي گذرد را محدود كرده است. افزايش مصرف آب از زماني شروع شد كه اين منطقه در دهه 1960 و1970 به كانون كشت پنبه تبديل شد. به همين واسطه در اين منطقه يك شبكه آبياري گسترده، كانالها و مخازن متعدد براي تأمين آبِ كشتزارهاي پنبه ساخته شدند. نتيجه اينكه، اين منطقه يكي از بزرگترين توليد كنندگان پنبه جهان شد به نحوي كه ازبكستان به تنهايي سالانه حدود 4 ميليون تن پنبه توليد و صادر مي كرد. با اين وجود توسعه گشتزارهاي پنبه تاثيرات مصيبت باري بر محيط زيست منطقه داشت. دو رود مهم اين منطقه آمودريا وسيردريا- براي آبياري گشتزارهاي پنبه تقريباً به طور كامل از مسير خود منحرف شدند و در نتيجه سطح آب درياچه اُرال، كه با اين دو رود تغذيه مي شد، طي يك دورة بيست ساله از سال 1964 تا 1984 حدود 7 متر كاهش يافت. اين بدترين فاجعة زيست محيطي به دست بشر در جهان به شمار مي رود كه حيات در اين منطقه را با خطرات جدي مواجه كرده است. مرگ و مير كودكان در نواحي اطراف اين درياچه به 110 مورد مرگ در ازاء هر1000 تولّد رسيده كه يكي از بالاترين موارد در سراسر جهان است. در دورة شوروي مخازن عظيم آبي در قرقيزستان و تاجيكستان با هدف تأمين آب كشتزارهاي پنبه در تاجيكستان و ازبكستان ساخته شد. چندين نيروگاه برق آبي نيز ساخته و خطوط انتقال برق در اين منطقه به يك شبكه واحد منطقه اي متصل شدند. از طريق اين شبكه، كشورهاي بالادست رودها جريان برق را در طول زمستان به كشورهاي پايين دست صادر مي كردند و در طول تابستان، وقتي كه آب به سوي مزارع پنبه هدايت مي شد، اين روند برعكس مي شد و كشورهاي بالادست وارد كننده جريان برق از كشورهاي پايين دست مي شدند. برنامه ريزي و هماهنگي جريان آب براي مزارع پنبه طي تابستان، در مسكو و توسط وزير آبياري صورت مي گرفت. در دهه 1980 برنامه ريزان شوروي، پروژه جاه طلبانه ديگري را براي هدايت رودهاي سيبري به اين منطقه، به منظور فراهم نمودن آب بيشتر براي صنعت پنبه به دست گرفتند، هرچند اين پروژه به دليل خطرات زيست محيطي به انجام نرسيد. اما در سال هاي اخير برخي به دنبال احياء اين پروژه هستند. به عنوان مثال، در كنفرانسي در خصوص «كمبود آب و مسائل ارال»، يكي از مقامات عالي رتبه ازبكستان، به همكاري نزديك با روسيه براي تغيير مسير دو رودخانة سيبري (ايرتيش و آب) به آسياي مركزي ابراز تمايل كردند. نكتة حائز تأمل اينكه در سالهاي آغازين قرن بيست و يك، اين منطقه بدترين خشكسالي هاي تاريخ خود را تجربه مي كند. كمبود آب باعث كاهش توليد پنبه، برنج و ديگر محصولات كشاورزي شده و استانداردهاي زندگي را بسيار پايين آورده است. بحران زيست محيطي، كه تقريبا با فقر گسترده و تنش هاي امنيّتي همراه شده، اين منطقه را مستعد كشمكش و درگيري طولاني مدت كرده است.
درگيريهاي پس از استقلال
هرچند در اواخر دهه 1980 موضوع توزيع آب و منازعات مرزي منجر به رويارويي هاي آشكاري شد، اما اين درگيري ها با دخالت مسكو فرونشانده شد. پس از فروپاشي شوروي، استفاده از آب كه در گذشته مسأله اي داخلي محسوب مي شد، به موضوعي بين المللي تبديل شد. بازي صفري بر سر منابع آب در گرفت كه طي آن هر يك از جمهورها كه در وضعيت جديد داراي حكومت مستقلي شده بودند، بر حاكميت بر منابع سرزميني خود تأكيد مي كردند. در سال 1991 همه كشورهاي آسياي مركزي استقلال خود را از اتحاد شوروي اعلام كردند، گرچه آنها هنوز آمادگي لازم براي اين تحول را نداشتند كه اين مسئله به بويژه با التفات به اقتصادهاي به شدت هم پيوند اين جمهورها و وابستگي آنها به زيرساخت ها و منابع مشترك بين خود بيشتر قابل درك است. به علاوه، خلاء ناشي از فروپاشي شوروي باعث رقابت ديگر قدرتها براي نفوذ در اين منطقه شد. يكي از اقدامات اوليه جمهوري تازه استقلال يافته در اين خصوص ايجاد كميسيوني ميان دولتي در سال 1992 براي هماهنگي در خصوص مسأله آب بود.
اين منطقه از لحاظ نفت، مواد معدني و منابع طبيعي ديگر نيز غني است. تركمنستان و قزاقستان، با استفاده از ذخاير نفت وگاز خود به جذب سرمايه هاي خارجي اقدام كرده اند. ازبكستان و تاجيكستان بر روي صنعت پنبه و مواد معدني خود سرمايه گذاري كرده اند. قرقيزستان درصدد برآمده صنعت توليد طلا و برق خود را توسعه بخشد. از لحاظ ژئوپلتيكي، اين منطقه در تقاطع قدرتهاي رقيبي از جمله روسيه، چين، پاكستان، ايران و هند قرارد دارد كه همه آنها به دنبال نفوذيابي در اين منطقه هستند. ايالات متحده نيز در حال توسعه نفوذ خود در اين منطقه بوده و است كه اين امر منجر به پي گيري سياست جاه طلبانه تر از سوي برخي نيروها در روسيه براي بازيابي نقش برتر خود در منطقه شده است. اين تغييرات از برخي جهات از جمله به واسطه اينكه باعث كاهش وابستگي اين منطقه به روسيه و جذب كمك و سرمايه گذاري خارجي مي شود، مي تواند به نفع منطقه باشد، اما قدرت هاي جديدالورود نيز مي توانند اين ناحيه را به عرصة رقابت براي كنترل منابع انرژي تبديل كنند. به ويژه زماني كه اين مسئله با مسائل داخلي از جمله منازعات مرزي، فقر فزاينده، نابرابري اجتماعي، رژيم هاي غير دمكراتيك و ظهور گروههاي راديكال اسلامي توأم مي شود، مسئله بغرنج تر مي شود. مثال قابل توجه در اين زمينه جنگ داخلي تاجيكستان خلال دهه 1990 بود كه رفع آن مستلزم مداخلات داخلي و خارجي خصوصاً روسيه بود.
آب مسأله اي كليدي در منطقه است. 90% منابع آب در قرقيزستان و تاجيكستان متمركز شده اند، در حاليكه مصرف كنندگان عمده يعني ازبكستان و قزاقستان تنها قادر به تأمين به ترتيب 14% و 45% از نيازهاي خود هستند. ازبكستان به تنهايي بيش از نيمي از منابع آب منطقه را مصرف مي كند. قرقيزستان و تاجيكستان بر آب مورد نياز ازبكستان و قزاقستان كنترل دارند و بويژه به اين دليل كه از لحاظ ساير منابع در تنگنا هستند، به اين منابع به عنوان كالايي براي تجارت مي نگرند. كنترل بر منابع آب براي آنها مهم است، زيرا از اين منابع براي توليد برق استفاده مي كنند. هرچند اين اختلافات مي توانند با مذاكره رفع شوند، اما جالب توجه اينكه طرف مسلط در اين مذاكرات در طول سال تغيير مي كند. در تابستان كشورهاي پايين دست به منابع آب كشورهاي بالادست نياز دارند، در حاليكه در زمستان با توجه به وابستگي كشوهاي بالادست به زغال سنگ، گاز، نفت و مسيرهاي حمل و نقل آنها طرف برتر مذاكره هستند. شمار زيادي از موافقت نامه هاي دوجانبه، براي حل و فصل مسئله آب به امضاء رسيده است. به عنوان مثال فقط قرقيزستان و ازبكستان در فاصله سالهاي 1997 تا 2004 ده توافق نامه در اين خصوص امضاء و تعداد زيادي جلسه برگزار كرده اند. گاز ازبكستان و آب قرقيزستان مهمترين حربه هاي امتياز گيري در اين روابط است. علاوه بر اين، ازبكستان بر منابع آب خود كه به بخش هاي جنوبي قزاقستان جاري مي شود محدوديت هايي را اعمال كرده كه اين امر بارها باعث بروز اعتراض روستائيان خشمگين قزاق و در پي آن مشاجرات سياسي در سطوح بالاي دو كشور شده است. در اين ميان منازعات مرزي نيز باعث شدت يافتن اين مشكلات شده است. اين امر به ويژه در مورد ازبكستان صدق مي كند كه با همه كشورهاي منطقه مشكلات مرزي دارد. حادترين تنش هاي مرزي موجود بين ازبكستان و قرقيزستان در خصوص دو بخش است كه در اصل به قرقيزستان تعلق دارند. ازبكستان و تاجيكستان نيز مدعي بخش هايي از قلمرو يكديگر هستند. برخوردهايي متعددي در مرزهاي تاجيكستان- ازبكستان و قرقيزستان- ازبكستان رخ داده كه به بسته شدن و حتي مين گذاري مرزها از سوي ازبكستان منجر شده است. عليرغم امضاي تعداد زيادي تفاهم نامه در زمينه آب، نتايج بدست آمده ناچيز بوده و بعضي از كشورها خصوصاً زماني كه نفوذشان بيشتر بوده، بارها تعهدات خود را ناديده گرفته اند. آنها بر اين باور بوده اند كه مي توانند به روش بهتري منافع خود را تأمين كنند و از سويي رهبران اين كشورها تحت فشارهاي داخلي بوده اند. بيشتر اين فشارها از سوي كشاورزان هم در كشورهاي بالادست و هم پايين دست رودها بوده است. عوامل بين المللي نيز در معادلات آب منطقه تأثيرگذار است. كشورهاي بالادست متحدان روسيه هستند، در حاليكه كشورهاي پايين دست سياست فاصله گرفتن از روسيه و كاهش نفوذ آن را تعقيب مي كنند.
حمايت روسيه يقيناً نفوذي مضاعف به كشورهاي بالادست داده است. افزايش نگرانيها در مورد پايين رفتن سطح آب درياچه آرال و نتايج فاجعه آميز آن باعث دخالت عوامل خارجي ديگري نيز شده است. نهادهاي بين المللي از جمله بانك جهاني، سازمان ملل و سازمان امنيّت و همكاري اروپا پيشنهاد كمك كرده و در عين حال به اين كشورها براي تنظيم جريان آب به منظور جلوگيري از خشك شدن بيشتر درياچه ارال، فشار آورده اند. بنابراين، وضعيت بي نهايت پيچيده است. در كشورهاي پايين دست از جمله قزاقستان و بويژه در ازبكستان، رهبري سياسي تا حد زيادي به صنعت پنبه يعني بزرگترين مصرف كننده آب بستگي دارد. قزاقستان نيز يك صادر كنندة عمده گندم است. فشارهاي ديگري نيز در اين كشورها وجود دارد. فقر گسترده در نواحي روستايي باعث گسترش گروههاي مبارز و جدايي طلب شده است. درة فرغانه مملو از جمعيت فقيرِ توليد كننده پنبه كه 20% كل جمعيت منطقه را در خود جاي داده است. از سال 1989 اين منطقه عرصة حوادث خشونت آميز بسياري بوده است. كشورهاي پايين دست بعد از استقلال، سياست خودكفايي انرژي را در پيش گرفته اند و وابستگي خود به برق آبي وارداتي از همسايگانشان را كاهش داده اند. كشورهاي بالادست سياست توسعه و استفاده از پتانسيل برق آبي خود را كه كاهش شديد جريان آب به كشورهاي پايين دست را به دنبال داشته، پي گرفته اند. جمعيت شهري كشورهاي بالادست، تا اندازه زيادي به ويژه در طول زمستان به گاز و زغال سنگ كشورهاي پايين دست وابسته است. بنابراين كشورهاي پايين دست براي پنبه خود آب مي خواهند و مي توانند از ذخاير انرژي خود براي مبادله با آن بهره گيرند، كشورهاي بالادست مي توانند با آب خود معامله كنند، اما استراتژي انرژي آنها مبتني بر حفظ ميزان بيشتر از منابع آب است. بنابراين، كشورهاي پايين دست و بالادست با فشارهاي محلي مختلفي مواجه هستند. منافع آنها اغلب كاملاً در تضاد با يكديگر است و انعطاف پذيري كمي در مذاكره در خصوص استفاده مشترك از منابع آب از خود نشان مي دهند. ازبكستان توانست نيازهاي آب خود را با تغيير روش هاي كشت پنبه كاهش دهد. اما با توجه به اينكه پنبه ممر مهمي براي توليد درآمد و مبادلة خارجي است، دولت مايل به تغيير ساختار كشاورزي خود نيست. هر گونه كاهش در درآمدهاي حاصله از پنبه كه شديدا به ذخاير آب وابسته است مي تواند به راحتي حيات جمعيت انبوهي از روستائيان را مختل كند. كشورهاي بالادست از بعضي جهات حتي در وضع بدتري قرار دارند. آنها فقيرتر و ضعيف تر هستند و منابع كمي براي توسعه در اختيار دارند. آب يكي از دارايي هاي اندكي قرقيزستان و تاجيكستان است. اگر آنها با اقدامات تلافي جويانة كشورهاي پائين دست در خصوص محدوديت منابع گاز مواجه شوند، جمعيت هاي شهري آنها براي تغيير و پيگيري يك استراتژي انعطاف پذيرتر در زمينه آب بر دولت ها فشار مي آورند. ماحصل اين امر از دست دادن آب بيشتر و به تبع آن كاهش توليد برق آبي است كه نتيجه اي جز آسيب پذير تر شدن و باج دهي به همسايگان پايين دست نخواهد داشت. با توجه به اين عوامل، جاي تعجب نيست كه قراردادهاي دوجانبه و چند جانبه آب، دائما مورد مذاكره مجدد قرار مي گيرند. موضوعي كه تنها اهميّت، كشمكش و تنش در مورد توزيع اين منبع را افزايش مي دهد. يكي از كارشناسان اين وضعيت را بدين صورت خلاصه كرده است: «درگيري بر سر منابع آب بين كشو هاي بالادست و پايين دست، اكنون به حالتي ويژه در قالب مذاكرات سالانه دو جانبه شامل امتيازگيري كشورهاي بالادست به شكل ذغال سنگ، گاز طبيعي يا برق از كشورهاي پايين دست تبديل شده است». هر چند تحقق توافق نامه هاي دو جانبه اگر كه غير ممكن نباشد، دست كم مشكل خواهد بود. 17 مارس سال 1998 توافقنامه اي در بيشكك بين سه كشور قزاقستان، قرقيزستان و ازبكستان در مورد استفاده مشترك از آب و منابع انرژي امضاء شد و تاجيكستان نيز سه ماه بعد آن را امضاء كرد. پيشنهاد اين توافقنامه از سوي بزرگترين مصرف كننده آب منطقه (ازبكستان) مطرح شد. گرچه تاجيكستان بخش مهمي از منابع آب را تحت كنترل داشت، اما دعوت نشده بود. در سال 1997 تنش بين قرقيزستان و ازبكستان جدي تر شد كه از آن جمله مي توان به درگيري نظامي از سوي ازبكستان در خصوص مخزن آبي در نزديكي مرز اين كشور در قلمروي قرقيزستان اشاره كرد. اين اقدام نگراني و خشم قرقيزستان را تحريك كرد. دولت قرقيزستان طي بيانيه اي اعلام كرد آب را به عنوان كالايي تجارتي قلمداد مي كند و از حق خود براي كسب منفعت از آب استفاده خواهد كرد. اين كشور تهديد كرد كه اگر ازبكستان در پرداخت بهاي آب قصور كند، آب را به چين خواهد فروخت.
فوريه 1998 اندكي پس از شروع مذاكرات، ازبكستان صدور گاز به قرقيزستان و تاجيكستان را قطع كرد. اين اقدام باعث خشم اين دو كشور شد و دولت قرقيزستان تلاش هاي زيادي براي تقبيح اين اقدام انجام داد. طرف ازبك نيز به صورت منفي به اين تلاشها پاسخ داد. ظاهراً صرف نظر از مسئله آب، دولت ازبك سعي مي كرد از اين طريق از همسايگان خود امتيازگيري كند. قرقيزستان با تهديد استفاده از آب به عنوان اهرم فشار اعلام كرد آن قدر از آب مخزن "توكتوگل" را رها خواهد كرد تا مزارع بزرگ پنبة ازبكستان را تخريب كند.
در اقدامي ديگر قرقيزستان و تاجيكستان اعلام كردند با افزايش توليد برق از منابع آب خود تلاش خواهند كرد نياز به واردات گاز از ازبكستان را كاهش دهند. عدم حضور تاجيكستان كه بر بخش عمده اي از منابع آب اين منطقه را زير كنترل دارد، در مذاكراتي كه پس از اين تنش ها شكل گرفت ابهاماتي را ايجاد كرد. در اين خصوص مي توان به دو دليل عمده اشاره كرد: ازبكستان معتقد بود كه تاجيكستان در روند مذاكره اخلال ايجاد خواهد كرد، اما يك توافق نامه تحت فشار را خواهد پذيرفت، حتي اگر آن توافق نامه بدون شركت آن باشد. امّا وقتي ازبكستان سعي كرد اين استراتژي را با محدود كردن دسترسي تاجيكستان به جاده ها وكاهش گاز خود به اين كشور، عملي كند، تاجيكستان كه به پشتوانة حمايت روسيه جرأت بيشتري پيدا كرده بود و تمايل داشت توليد برق آبي خود را توسعه بخشد، جريان آب به ازبكستان را در طول فصل گرما كاهش داد. به همين واسطه تاجيكستان تابستان 1998 براي پيوستن به اين توافق نامه دعوت شد. مي توان ادعا كرد كه كشورهاي بالادست نفوذ نسبتاً كمتري بر كشورهاي پايين دست دارند. آنها منابع كمتري دارند و براي دستيابي خود به بازارهاي جهاني به كشورهاي پايين دست وابسته هستند. آنها نمي توانند از عهده ساخت نيروگاههاي برق آبي كه آنها را از ذخاير انرژي كشورهاي پايين دست خودكفا خواهد كرد، برآيند. هنگامي كه كشورهاي بالادست با محدود كردن جريان آب در توافقات كارشكني مي كنند نه تنها هيچ سودي كوتاه مدتي بدست نمي آورند، بلكه از امكان واردات انرژي نيز متضرر خواهند شد. در مقابل زماني كه كشورهاي پايين دست سعي ميكنند منابع ناكافي آب خود را با تخلف از توافقات افزايش دهند، دچار ضرر كمتري مي شوند، زيرا به آنها به ديده كساني كه در مقابل شرايط غير قابل قبول مبارزه مي كنند نگريسته مي شود. به علاوه، قدرت نظامي ازبكستان و قزاقستان آنقدر بيشتر از همسايگان بالادست شان است كه بتوانند آنها را براي دستيابي به مقاصد خود تهديد مؤثر كنند، البته در شرايطي كه ميزان آب مورد نياز آنها تأمين نشود. كشورهاي پايين دست در طول زمستان، وقتي همسايه هاي بالادست آنها براي تهيه انرژي و جاده ها به آنها وابسته هستند، نفوذ بيشتري دارند. در مقابل كشورهاي بالادست در طول فصل گرم، وقتي كه محصولات همسايگان پايين دست شان به آب بيشتري نياز دارد. نفوذ و قدرت را در دست دارند.
بنابراين، اين توافق نامه وقتي به انجام رسيد كه كشورهاي پايين دست دريافتند كه به راستي قرقيزستان بر تاجيكستان برتري دارد. بنابراين كشورهاي پايين دست در مذاكراتشان با قرقيزستان انعطاف بيشتري داشتند. آنها به قرقيزستان قول حمايت هاي مالي جهت دستيابي به وسايل آب و تحويل گاز و زغال سنگ بدون هيچ تاخير و يا توقفي را دارند. كسب حمايت روسيه، يقيناً به هر كدام از كشورهاي بالادست نفوذ فوق العاده اي در مذاكرات داده و باعث فشار بر كشورهاي پايين دست شده است. در عوض، فشار سازمانهاي بين المللي بر همه اين كشورها براي حفاظت از درياچه ارال، باعث فشار به كشورهاي پايين دست شده است. سازمانهاي بين المللي به اين كشورها براي توليد محصولاتي كه نياز به آب كمتري دارند كمك مالي مي كند، در حاليكه به كشورهاي بالادست براي آزاد كردن آب بيشتر به منظور تنظيم سطح آب درياچه آرال فشار مي آورند.
نتيجه
مذاكرات تنها زماني شروع شد كه كشورهاي پايين دست دريافتند نفوذشان بيش از كشورهاي بالادست نيست. هرچند در گذشته كشورهاي بالادست از اصطلاحات خشن و تهديد براي استفاده از آب به عنوان يك اهرم بهره مي جستند و حمايت روسيه از كشورهاي بالادست نيز از آنها در موضع گيري هاي انعطاف ناپذير آنها تأثيرگذار بود. به طور كلي توافق فقط زماني امكان پذير است كه همه طرفين سود ببرند. دسترسي به منابع انرژي و برخورداري از زير ساختها از جمله مسيرهاي حمل و نقل اهرم هاي نفوذ كشورهاي بالادست بوده و است. گرچه در خصوص برخي موارد توافق هايي حاصل شده، اما اين هيچگاه عمل نشده است. تاجيكستان قبل از اينكه براي پيوستن به اين توافق نامه دعوت شود، جريان آب به ازبكستان را محدود كرده و باعث خسارت به بيش از100 هزار هكتار پنبه شده بود. اين بار كشورهاي پايين دست به جاي اتلاف وقت و تهديد، با به كار بستن ديپلماسي سطح بالا، باعث تغيير مواضع تاجيكستان شدند. همانگونه كه در اين مقاله اشاره شده، آب منبعي عمده براي برخوردها در آسياي مركزي بوده است. بويژه در سه سال اخيربه دليل خشكسالي شديد در اين منطقه، تنش ها در اين خصوص زياد بوده است. بازي هاي سياسي، اقدامات تنش زا و يك جانبه كشورهاي پايين دست و انتقام جويي هاي كشورهاي بالادست باعث همه گير شدن اين تنش ها به كل منطقه شده است. توافق نامه صورت گرفته نيز معمولا زير فشار سنگين عوامل داخلي و بين المللي از جمله عوامل جغرافيايي، اقتصادي و ژئوپلوتيكي به انجام رسيده اند. هر چند تحولات منطقه و ماهيت پيچيده سياست هاي ملي و روابط بين كشوري مربوط به آب اعتبار توافقات انجام گرفته را در اندكي زماني زير سئوال برده است.
........................................................................
منبع: سايت ايراس
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
-
گوناگون
پربازدیدترینها