واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: /مسوولان فرهنگي بخوانند/سراي مهر يا سراي مهر...........
خبرگزاري دانشجويان ايران - مركزيسرويس:اجتماعي آفتاب عصر از دريچه هاي چند ضلعي بازار اراك مي گذشت و رو به غروب مي گذاشت. در امتداد راسته اصلي بازار تا جايي كه چشم كار مي كرد استوانه هاي منور از بلنداي سقف گنبدي شكل بر سنگ فرش هاي فرسوده و ناهموار بازار تابيده بود. به گزارش خبرنگار (ايسنا)- منطقه مركزي روز گذشته فارغ از تمام روزهاي تكراري به دنبال تهيه گزارشي براي دل خود بودم به بازار اراك رفتم مي خواستم گزارشي از سراي مهر از تمام زيبايي هاي نانوشته آن ،از به يادگار ماندن اين بنا از دوره قاجار و يوسف خان گرجي بنويسم گرچه فكر مي كردم غبار زمان بر سيماي بازار اراك سنگيني مي كند و دير زماني است كه صداي چكش صنعتگران در اين بازار به گوش نمي رسد، اما اين بناي قديمي هنوز هم فارغ از غوغاي روزمره زندگي صنعتي، گفتني ها و ديدني هاي فراوان دارد رفتم اين ناگفتني را بنويسم اما با ديدن صحنه هايي نتوانستم آن گفتني ها و ديدني هايي كه شما منتظر آن هستيد كه من در گزارشم به آنها بپردازم را بنويسم مي خواستم بنويسم حجره ها در راسته اصلي بازار استقرار يافته اند و كارگاه هاي توليدي، بار اندازها، انبارها و بازارچه هاي اختصاصي در قالب سراها و در دو طرف بازار و به فواصل ۵۰ متر از يكديگر ساخته شده اند.سراي كاشاني، سراي نوذري، سراي مهر و سراي گلشن از اين جمله اند. مي خواستم بگويم زيباترين و مهم ترين سراي بازار كه همچنان توانسته ساختار اوليه خود را حفظ كند، سراي كاشاني است كه به بازار فرش اختصاص يافته است.و سراي مهر كه اكنون با "آن معماري زيبا به بازارچه صنايع دستي و رستوران پارسيان اختصاص دارد. در كنار سراي مهر مسجد حاج تقي خان كه يكي از زيبا ترين مساجد اراك و مدرسه سپهدار است، قرار دارد اما با ديدن صحنه هايي كه برايتان خواهم گفت با اجازه شما موضوع گزارشم را عوض كردم هميشه فكر مي كردم گردشگري كه براي ديدن از سراي مهر مي آيد به دنبال زيبايي هاي بي مثل و مانند آن (حداقل در اراك ) مي آيد و هيچگاه گمان نمي كردم اين مكان زيبا در كنار مسجدي با شكوه جايي براي قرارهاي ملاقات دختران و پسراني باشد كه سن آنها كمتر از سني است كه بخواهند به ازدواج فكر كنند ، نوجواناني كه سن و سال شان پيدا بود كه تعطيلات تابستاني و اوقات فراغت تحصيلات دبيرستان خود را مي گذرانند. سوالات زيادي بر ذهنم هجوم آرد كه پيدا كردن پاسخي براي آنها ،هر كدام گزارشي طولاني مي شد. آمار تكاندهنده است! چهل درصد تعرض به بانوان در قالب دوستيهاي خياباني و اغلب به بهانه شناخت قبل از ازدواج صورت ميگيرد. با اينكه تنوع و تعدد آسيبهاي اجتماعي و بروز آسيبها در جوامع در حال توسعه اجتنابناپذير است اما كارشناسان علوم اجتماعي معتقدند كه اينگونه آسيبها قبل از آنكه مستلزم اقدامات پليسي براي مقابله باشند، پيشگيري به عنوان يك اقدام اجتماعي تاثيربسزايي براي مقابله با اين آسيب دارد. به طور كلي، در آغاز نوجواني به علت بيداري غرايز و شدت حالات هيجاني، گرايش دختران و پسران به دوستي با جنس مخالف بيشتر مي شود. داشتن دوست، اعتماد به خود را تأييد و تقويت مي كند و نيازهاي عاطفي و احساسي را تا حدي تأمين مي نمايد؛ و در صورتي كه پيوند دوستي گسسته شود، شخص نسبت به ارزشهاي وجودي خود دچار شك و ترديد مي شود. بعضي از پسران ايراني، داشتن دوست دختر را نوعي محبوبيت، قدرت اجتماعي و موفقيت براي خود محسوب مي كنند و در شرايطي كه توانايي تشكيل خانواده از طريق ازدواج را ندارند، عدهاي از آنان، نيازهاي جنسي و عاطفي خود را از طريق دوستيهاي افراطي برطرف مي نمايند. متقابلاً برخي دختران ارتباط با پسران را نوعي جذابيت براي خود تلقي مي كنند، و متأسفانه اكثر قريب به اتفاق اين دختران تصور مي كنند كه اين دوستيها به ازدواج منتهي مي شوند. اصولاً تحول عاطفي دختران متفاوت از پسران است. پسران نسبت به جنبه غريزي تخيلات خود غافل باقي نمي مانند، اما دختران در اين دوستيها معمولاً به دنبال عشق آرماني و رمانتيك هستند. آنها اين عشق را آسماني و پاك مي دانند و خيانت در آن را گناهي بخشش ناپذير مي شمارند. با اين توصيف، دوستي هاي دختر و پسر ايراني كمي شباهت به دوستي موش و گربه دارد. پسر جوان در جست و جوي لذتهاي جنسي خود با وعدههاي فريبنده و دروغين، دختر جوان را تسليم خواسته هاي خود مي كند. پس از مدتي روابط نامشروع، و در پي آن تسليم نشدن پسر براي ازدواج، دختر جوان دچار آسيب رواني مي شود و احساس افسردگي ، پوچي و بي ارزشي مي كند. متأسفانه در فرهنگ ايرانيان، آسيبهاي اجتماعي، تربيتي و رواني چنين دوستيهايي بيشتر متوجه دختران است و مرد ايراني بدون هيچ گونه محدوديتي، تجربه هاي متنوع اين دوستيها را پشت سر مي گذارد. اما دختر ايراني، اگر يك نمونه چنين دوستي با جنس مخالف را تجربه كند، تا پايان عمر، شأن و حرمت خويش را از ديدگاه خانواده و جامعه از دست مي دهد و برچسب ناشايست بودن را با خود حمل مي كند و آثار سوء اين تجربهِ منفي پس از ازدواج هم به نوعي در زندگي اش نمايان مي شود. دوستيهاي خياباني، عاري از شكوفايي محبت و عشق واقعي است و بيشتر يك پيوند غريزي است. اگر هم به ازدواج منتهي شود پشتوانه عشق و محبت ندارد و چنين ازدواجي دوام پيدا نمي كند؛ زيرا پسر و دختر جوان بيشتر شريك لذتهاي جنسي يكديگر بودهاند و زندگي واقعي پس از ازدواج امري فراتر از ارضاي غرايز جنسي است. در تجربهِ اين دوستيها، فرصتي براي انتخاب و شناخت صحيح يكديگر به وجود نمي آيد، زيرا در اوج هيجانات ناشي از غرايز جنسي، افراد نمي توانند عاقلانه و آگاهانه يكديگر را بشناسند و انتخاب كنند. اگر هم اجباراً ازدواجي صورت گيرد، پس از مدتي كوتاه به جدايي و طلاق منتهي ميشود.كد خبرنگار :10039انتهاي پيام
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]