واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: جزئيات يك جنايت خشونت آميز از زبان 2 متهم و نماينده دادستان تهران
قتل بعد از 3 ماه شكنجه
جنايتهاي توام با خشونت يكي از خطرات جدي در جامعه است كه اين روزها همه كارشناسان و برخي مسوولان نسبت به رواج آن هشدار ميدهند. مدتي پيش يكي از اين پروندهها در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران مورد رسيدگي قرار گرفت.خشونتي كه متهمان اين پرونده در به قتل رساندن جواني به نام سعيد به كار بردهاند آنقدر زياد بود كه وقتي ماموران جسد قرباني را پيدا كردند، باورشان نميشد سعيد چندين ماه شكنجه را تحمل كرده باشد.
مليحه، هاشم، محمود و مهشيد متهماني هستند كه سعيد را 3 ماه در حمام خانه زنداني و شكنجه كردند. آنها بعد از بازداشت به قتل اعتراف كردند و مدعي شدند سعيد سزاي خيانتش را ديده است.
علي عطار، نماينده دادستان تهران كه دفاع از كيفر خواست را در اين پرونده به عهده داشت، ميگويد: جسد سعيد مقابل يك بيمارستان كشف شد. در آن زمان ماموران نميدانستند جسد متعلق به مردي به نام سعيد است و او را به عنوان مجهول الهويه تحويل پزشكي قانوني دادند. مطابق آنچه پزشكي قانوني گزارش كرده است زمان پيدا شدن جنازه 6 ساعت از مرگ او گذشته بود. بنابراين اولين فرضيه ماموران اين بود كه مرد جوان چندين ساعت شكنجه شده و بعد از اينكه جان باخته جسدش را مقابل بيمارستان رها كردهاند. چند روز بعد خانواده مردي جوان به پليس مراجعه كردند و مدعي شدند 3 ماه است از فرزندشان خبر ندارند. آنها جسد را شناسايي و تاييد كردند جنازه متعلق به سعيد است.
اطلاعاتي كه خانواده سعيد به ماموران دادند، توانست پليس را به قاتلان نزديك كند. آنها گفتند سعيد و همسرش مدتي بود كه از هم جدا زندگي ميكردند. همسر سعيد از او ناراحت بود و باحالت قهر خانه را ترك كرده و به شهرستان رفته بود. سعيد نيز در اين مدت با دوستانش زندگي ميكرد. خانواده مقتول ميدانستند هاشم و محمود از جمله كساني بودند كه باسعيد در خانه اش زندگي ميكردند.
عطار ادامه ميدهد: اولياي دم زماني به نبود سعيد شك كردند كه با او چندين بار تماس گرفتند اما جوابي از وي نشنيدند. آنها گفتند: بارها تلاش كرديم با سعيد تماس بگيريم اما نتوانستيم و چندين بار هم مقابل در خانهاش رفتيم باز خبري نشد.
آخرين بار وقتي در خانه را شكستيم و وارد شديم بوي تعفن شديدي را احساس كرديم، روي ديوارهاي خانه خون پاشيده و وسايل خانه زير و رو شده بود. بنابر اين ما متوجه شديم اتفاقي براي فرزندمان افتاده است و به همين خاطر هم به پليس خبر داديم. ماموران پليس در ابتداي كار هاشم و محمود را بازداشت و آنها اعتراف كردند همراه دو زن به نامهاي مهشيد و مليحه سعيد را شكنجه كرده و به قتل رساندهاند.
آنطور كه ما تحقيق كرديم و مدارك بهدست آورديم متوجه شديم مليحه و هاشم به صورت صيغهاي با هم ازدواج كرده بودند و مهشيد و محمود نيز با هم ارتباط داشتند و زماني كه متوجه شدند سعيد در خانهاش تنهاست به منزل او رفتند و 3 ماه آنجا بودند. همچنين متوجه شديم هاشم و محمود هر دو سابقهدار هستند و چندين بار بازداشت شدهاند. آنها به مواد مخدر اعتياد داشتند.
نماينده دادستان اضافه ميكند: مطابق اعترافات متهمان هاشم، محمود و مهشيد به مدت 3 ماه سعيد را در داخل حمام زنداني و او را با روغن داغ، آب جوش و چاقو شكنجه كردهاند. سعيد بعد از 3 ماه زير اين شكنجهها جان خود را از دست دادو متهمان نيز براي اينكه جسد را دور كنند آن را نيمه شب در مقابل بيمارستان رها كردند و متواري شدند.
وي ادامه ميدهد: هر چند متهمان هر يك قتل را به گردن ديگري مياندازد اما مدارك نشان ميدهد كه آنها همگي در قتل شريك بودهاند و بايد مجازات شوند. البته مليحه در اين جرم نقشي نداشت و همان ابتداي كار تبرئه شد.
فقط شاهد قتل بودم
مهشيد، متهم رديف اول اين پرونده بود ،اما در دادگاه جرمش را انكار كرد و البته هيات قضات نيز وي را فقط به 10 سال حبس محكوم كرد. اين زن ادعا ميكند جنايتي مرتكب نشده اما شاهد قتل سعيد بود. او ميگويد: من با محمود رابطه داشتم و از طريق او با سعيد آشنا شدم. محمود و من از آنجا كه شنيده بوديم همسر سعيد خانهاش را ترك كرده است، تصميم گرفتيم به خانه او برويم و براي مدتي آنجا زندگي كنيم. محمود از هاشم خواست او هم همراه مليحه بيايد. هاشم و محمود از سعيد پولي طلب داشتند و اميدوار بودند بتوانند آن پول را بگيرند. به همين خاطر روز اول كه آنجا رفتيم هاشم و محمود، سعيد را حسابي كتك زدند. هاشم ميگفت، متوجه شده است سعيد از فردي 200ميليون تومان اخاذي كرده و بابت همين از سعيد پول بيشتري ميخواست. يك هفته از حضور ما در آن خانه ميگذشت كه يك روز هاشم وارد خانه شد و سعيد را كتك زد. او دچار توهم شده بود و تصور ميكرد سعيد به مليحه ـ همسر صيغهاي او ـ نظر دارد. به همين دليل سعيد را كتك زد و از محمود خواست كمكش كند و از آنجايي كه محمود نيز بشدت از هاشم ميترسيد قبول كرد. آنها دست و پاي سعيد را بستند و داخل حمام بردند و بشدت شكنجهاش كردند. يك ماه از اين ماجرا گذشته بود كه يك روز هاشم و محمود از خانه خارج شدند. من كه خيلي دلم براي سعيد ميسوخت او را آزاد كردم تا فرار كند اما در همان لحظه هاشم رسيد و سعيد را كه ميخواست فرار كند، پيدا كرد و با تهديد سلاح دوباره به خانه برگرداند، آنها وقتي فهميدند من به سعيد كمك كردهام، مرا هم داخل حمام كنار سعيد زنداني كردند.
مهشيد ادامه ميدهد: آنها با كمك مليحه آب جوش و روغن داغ روي سعيد ميريختند. هاشم با چاقو تناش را سوراخ ميكرد و بشدت زجرش ميدادند. آنها به ما غذا نميدادند و خيلي اذيت ميشديم.
اين زن درباره روز مرگ سعيد ميگويد: يكدفعه متوجه شدم بدن سعيد سرد شد و روي زمين افتاد. با لگد به در كوبيدم و آنقدر به در زدم كه مجبور شدند در را باز كنند. من گفتم سعيد مرده است. هاشم جسد را بيرون آورد و بعد گفت جنازه سعيد را تميز كنيم و لباس بپوشانيم. ما هم اين كار را كرديم و هاشم و محمود جسد را مقابل بيمارستاني بردند و آنجا رها كردند. وي ميگويد: هاشم به ما فيلمهايي را نشان داده بود كه هنگام زورگيري انگشت مردم را قطع ميكردند. اومرد بسيار خشني بود و خيلي از او ميترسيديم. من از كاري كه كرده بودم، پشمان شده و به همين دليل تصميم گرفتم به سعيد كمك كنم كه خودم هم گرفتار شدم.
اين متهم در پايان ميگويد من ديدم كه محمود و هاشم هر دو او را ميزدند و باعث مرگش شدند.
سعيدبايد تنبيه ميشد
محمود، ديگر متهم پرونده ميگويد، او قتل را انجام نداده و مهشيد اين كار را كرده است؛ ادعايي كه هاشم نيز در دادگاه تاييد كرد اما در نهايت هر دو مرد به اتهام مشاركت در قتل به قصاص محكوم شدند. گفتوگو با محمود را بخوانيد.
تو با مهشيد رابطه داشتي؟
بله قبول دارم من با او رابطه داشتم و براي مدتي دوستش داشتم اما از وقتي مرتكب قتل شده است، ديگر او را دوست ندارم.
چرا مهشيد را به خانه مقتول بردي؟
ما جايي براي ماندن نداشتيم و براي اينكه با مهشيد باشم، مجبور بودم اين كار را بكنم. ضمن اينكه از سعيد پولي طلب داشتم و مجبور بودم به خانه او بروم.
با هاشم نسبتي داشتي؟
او از دوستان قديمي من بود و سالهاست كه همديگر را ميشناسيم. به همين دليل خواستم هاشم هم به خانه سعيد بيايد. فكر ميكردم ما ميتوانيم چند روز در كنار هم باشيم.
چرا سعيد را زنداني كرديد؟
او به همسر هاشم نظر داشت و مليحه اين موضوع را به هاشم گفته بود .به همين دليل هم هاشم او را زنداني كرد.
چرا ميگويي مهشيد سعيد را كشته است؟
او با سعيد در حمام بود و چاقو در دست داشت و سعيد را كشت.
چرا مهشيد را زنداني كرده بودي؟
اين خواسته هاشم بود. مهشيد سعي داشت به سعيد كمك كند و هاشم هم متوجه شد و او را تنبيه كرد.
چرا از مهشيد حمايت نكردي؟
او كاري كرده بود كه بايد تنبيه ميشد. چارهاي نبود من نميتوانستم در برابر هاشم مقاومت كنم.
زماني كه دو مرد در محل هستند اين خيلي بعيد است كه يك زن شكنجه كند و كسي را بكشد.
ما نقشي نداشتيم ما فقط چندين بار سعيد را كتك زديم. شكنجهها كار مهشيدبود.
چرا سعيد را شكنجه كرديد. ميتوانستيد او را به پليس تحويل دهيد؟
ما همگي سابقه دار بوديم و نميتوانستيم كاري بكنيم. ضمن اينكه اين خواسته هاشم بود كه چنين كاري انجام بدهيم.
چرا جسد را در نزديكي بيمارستان رها كرديد؟
ما فكر نميكرديم او مرده باشد. كنار بيمارستان رهايش كرديم تا اگر لازم باشد كمكش كنند و زنده بماند.
فكر ميكني اولياي دم تو را ببخشند؟
من قتلي مرتكب نشدم، اما از اينكه فرزند آنها را شكنجه كردم، متاسفم وعذر خواهي ميكنم. اميدوارم مرا ببخشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]