تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه خوبى‏ها با عقل شناخته مى‏شوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826663470




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دست‌های جذامی مصطفی مستور همچنان پرمخاطب


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب  - کتاب «استخوان خوک و دست های جذامی»، برنده جایزه ادبی اصفهان به عنوان بهترین رمان در سال 1383 برای هجدهمین بار تجدید چاپ شد.   به گزارش خبرآنلاین، کتاب «استخوان خوک و دست های جذامی» نوشته مصطفی مستور از سوی نشر چشمه به چاپ هجدهم رسید. داستان این کتاب از این قرار است که دانیال پسری کتابخوان که بقیه فکر می کنند روانی است، همیشه در خانه است. کله اش مثل منگل ها کج و کوله و از حد طبیعی بزرگتر است. حرفهای کتابها را حفظ است و از بر می خواند. با مادرش زندگی می کند. پدرش مرده و مادرش مستمری پدر را می گیرد. بسیاری از حرفهای زیبای این کتاب متعلق به دانیال است. او در طبقه چهاردهم برج خاوران زندگی می کند. آبجی طوبی خواهر دانیال بچه اش را سقط کرده. دانیال از خدا می پرسد چرا مرا این طور کج و کوله آفریدی؟ از طرف دیگر دکتر محسن سپهر که با مادر و دخترش دُرنا زندگی می کند. زنش سیمین چند ماهی است که از خانه رفته و تقاضای طلاق کرده و قرار است از هم جدا شوند ولی ناگهان متوجه می شود که حامله است و به سر خانه زندگی اش بر می گردد. او ساکن طبقه نهم است. حامد عکاس است و با مادرش زندگی می کند. نامزدش مهناز به آمستردام رفته تا مهندس شود. او عاشق مهناز است. دختری به نام نگار که در داروخانه  کار می کند  به آتلیه او می آید، حامد به خاطر شباهت این دختر به مهناز، عاشق او هم می شود. حامد در طبقه هشتم برج خاوران زندگی می کند. سوسن زن بد نامی است که در طبقه پنجم برج خاوران زندگی می کند. کیانوش معروف به کیا به دیدنش می آید و عاشق سوسن می شود ولی عشق او به سوسن پاک است. او قصد لذت جنسی ندارد. سوسن هم عاشق کیا می شود. کیا شاعر است. سوسن دوست دارد با کیا ازدواج کند ولی کیا عشق پاکش را بدون ارتباط جنسی می خواهد. نوذر در طبقه چهارم برج خاوران زندگی می کند. او از ملول و بندر، دوستانش می خواهد که مردی را سر به نیست کنند تا مال او را بالا بکشد. آنها همین کار را می کنند ولی نهایتا خود نوذر را هم می کشند تا مال او را نیز بالا بکشند. شهرام که پدر و مادرش در کالیفرنیای آمریکا هستند گاهگاهی با دوستانش در طبقه هفتم دور هم جمع می شوند . اسی و پریسا از  دوستان پریسا، با هم خیلی جور می شوند. پریسا حامله می شود و بچه اش را سقط می کند. منوچهر هم با ماندانا دوست است. شهره با سیاوش دوست شده است.  دکتر محمد مفید، استاد نجوم دانشگاه با همسرش افسانه در طبقه هفدهم این برج زندگی می کنند. الیاس پسرشان سرطان مغز و استخوان گرفته و در حال مرگ است. افسانه به معجزه اعتقاد دارد. افسانه دکتر زنان است. در طبقه پانزدهم این ساختمان ، شرکت صادرات کالاهای پزشکی است که کار سقط جنین هم انجام می دهند. پریسا در آنجا بچه اش را سقط می کند. سیمین هم به آنجا می رود ولی منصرف می شود. وجه مشترک آدم های این کتاب رفت و آمد در برج خاوران است. آنها یا ساکن این برج هستند یا به این برج می آیند و می روند. آنها به طرق مختلف در آسانسور، آرایشگاه، پارک و غیره به هم برخورد می کنند. همه درگیر زندگی هستند. تنها دانیال است که می فهمد دنیا دست کی است. بقیه یا عاشق می شوند یا در عشق شکست می خورند، یا دنبال مال دنیا هستند یا از مال دنیا دست شسته اند، یا آرزومند طلاق هستند یا آرزومند ازدواج. در بخش هایی از این کتاب که نامزد جایزه بهترین رمان انجمن منتقدان مطبوعات در سال 1384 شده است، می خوانیم: «شب پنجره ی رو به روی خیابان آپارتمانی در طبقه چهاردهم برج مسکونی خاوران ناگهان باز شد و مردی - اسمش دانیال - انگار کله اش را آتش زده باشند، رو به خیابان جیغ کشید: «اون پایین دارید چی کار می کنید؟ با شما هستم! با شما عوضی ها که عینهو کرم دارید توی هم می لولید. چی خیال کردید؟ همه تون، از وکیل و وزیر گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید، فاصله دو عددتون می شه صد. صدام رو می شنفید؟ می شید یه پیرمرد آب زیپوی عوضی بوگندو. کافیه دور تند نیگاش کنید. همین که دور تند نیگاش کردید می فهمید چه گندی زده ید. می فهمید چه چیز هجو و مزخرفی درست کرده ید. حالا با این عجله کدوم جهنمی قراره برید؟ قراره چه غلطی بکنید که دیگرون نکرده ند؟ واسه چی سر یه مستطیل یا مربع خاکی دخل همه رو در می آرید؟ بدبخت ها! شما به خودی خود بدبخت هستید، دیگه واسه چی اوضاع رو بدتر می کنید؟»




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن