واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: داستانها بر روی سی و دو عکس نوشته شدند که شخصیتهای این داستانها سی و دو حرف الفبا هستند. این اثر برای اولین بار... شعر امروز ایران آتفه چهار محالیان آتفه چهار محالیان متولد 1360 در شهرستان شوشتری است. او تحصیلکردهی رشتهی جامعه شناسی و مولف مجموعه اشعار «دارم با رشد شانههای میت راه می روم» (1381) و «بغلم کن شبلی» (1384) است. فی البداهه گی معطوف به وهم، خلسه و اشراق و وجهی معلق بین سورئالیسم و رویکرد زبانی ناظر به نوشتاری اتوماتیزه و خودکار و گسستهای نحوی از ویژگیهای شعر چهار محالیان است. میل شدید او به سوگواری در اشعارش خصیصه ای شدیدا سورئالیستی بوده که بر این اعتقاد است که تنها رنج است که آگاهی میدهد. چهار محالیان اسلاف خویش را در شعر معاصر فارسی شعر حجم و شعر دیگر میبیند. 1/ بنفشبی بنفش از کجا میگذرند؟پشت چیزهایی مخفی آن ور فرکانس آدمصدای گریه میدهیرو به رویت را آینه میآوری اما من به ایستادنت کشیده میشوم بر پابکشانمت سمت تنها؟زیر رودخانه کامل میشوند فلسهایمانهلاک روئیدن نیشکر در گاوآتشم میزند بوی این دریامیگویند دیگران ضخیم ات را از کجا میآوری از کجا؟مثل لرز جریحه در ثبات ستارهآسمان مرا خطیر میکنی تعمد جسمانی، برش برهنه!جایی رنگها فراتر را میبرندبه گوشه در کتابهای درسی غرقمینویسمحس لامسه زندگی را کافی نمیکندبعدعلی رغم پدرمیان لختههای خونی زنت میشوم 2/ بنفشدستم را از چیزی بنفش می گذرانمدستت را میگذرانی از چیزی در رنگسیاه فواره می کشد در کلمات خودش مرگبه صورتی میپیچد و زندر بستر سنگ سپید میشودپرنده ای مست در پیراهن سوسندستهایت را میکشانم به پیراهنپیراهن من دستهایت را میدرد و درداز فقرات آلوچه سیاه میگذردلک دندان بزن بر زنتنکه زیر دستهایت از سپید میگریزدمرا به دوباره بیاوربه بوی سوزش آدم در سطرکودک میمیرد و از مادر موسیقی بلند میشودتو را می آلایم به برهنه پاشیدن در چشممیآلایمت به زیستنی در عقربو گیسوهایم که بیابانت میکندکی برم میگرداند از زلزله از دور تردور ترکه ریختن ساختمانهایی کمرنگآسمان را بلند میکند لیلا صادقیلیلا صادقی متولد 1356 در تهران و در زمینه شعر و داستان نویسی تجربی، تصویری، چند رسانه ای و زبان محور فعالیت میکند که سبکی نو در ادبیات داستانی ایران محسوب میشود. او به طور همزمان در دو رشته ادبیات فارسی و مترجمی زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی تحصیل کرد و سپس در رشته زبان شناسی همگانی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه تحصیل داد. او بیشتر به عنوان یک داستان نویس مطرح است اما به طور جدی شعری با رویکرد زبانی را دنبال میکند و در اشعار خود عمل نوشتن را به عنوان نقطه عزیمت کارش در نظر دارد. او مجموعه شعر «من از غلطهای نحوی معذورم» را آماده ی چاپ دارد و آثار چاپ شده او عبارتند از: ضمیر چهارم شخص مفرد (1379)، مجموعه داستان «وقتم کن که بگذرم» (1380)، مجموعه داستان «اگه اون لیلاست، پس من کیام؟» (1381)، ترجمه داستانکهای میم. استانلی بویین (1381)، ابررمان چند رسانه ای «داستانهایی برعکس» (1388)لیلا صادقی در اثر قابل توجه خود با عنوان «داستانهایی برعکس» که کاری چند رسانه ای و به صورت ابر داستان است که بخش اول کار بر روی لوح فشرده وبخش دوم به صورت کتاب است که لوح فشرده و کتاب با همدیگر نقش تعاملی دارند که قرار نیست همدیگر را تکمیل کنند. داستانها بر روی سی و دو عکس نوشته شدند که شخصیتهای این داستانها سی و دو حرف الفبا هستند. این اثر برای اولین بار در ماه مارس 2009 در فستیوال چهرهی زنان در کلن اجرا شد و سه هفته بعد نیز در جلسهی دیگری به طور اختصاصی ارائه شد. یکی درمیاندر انتهای یک جمله شروع میشوم و میبینم طعم سیگارم فرق کرده استهنوز دوستت دارم را طوری میگویی که انگار تمام شد سکوت میکنم یکی درمیان در ابتدای جمله ای که نمیگویمچقدر انتزاعی تر از خدا ایستاده ای توی فکرمچقدر نگاهت میکنم غم انگیز تر از گفتن یک تسلیتچقدر نمیروی وقتی که نمیشود باشیوقتی طعم سیگارم فرق کرده استسر و ته میکشم حرفهایی که دود میشوند و میسوزدلبمهنوز دوستت دارم را غم انگیز تر از گفتن یک تسلیت چقدر نمیروی یکی در میان جمله ای که نمیگویمچقدر انتزاعی تر از نگاه در انتهای سکوتچقدر ایستاده ای وقتی که نمیشود انگار تمام شد. لیلی گله دارانلیلی گله داران متولد 1355 در بندر بوشهر و ساکن رم ایتالیاست. او تحصیل خود را تا مقطع فوق لیسانس در رشته کارگردانی تئاتر در ایران ادامه داد و سپس دکترای خود را در همین رشته از دانشگاه رم ایتالیا دریافت کرد. لیلی گله داران با مجموعه شعر «زن/ مخروط سیاه» در سال 1379 خود را به شعر ایران معرفی کرد و سپس با کتاب «یوسفی که لب نزدم» (1381) برندهی جایزه شعر کارنامه شد و نام خود را به عنوان یکی از زنان شاعر موفق مطرح کرد. شعر گله داران بیشتر مبتنی بر یک کمپوزیسیون باز است که وجهی روایی را مطمح نظر دارد اما نهایتا صورتی گسسته و انشقاقی را به آن میدهد. او در شعرش بر جزئیات تاکید فراوان دارد و زاویه دید منحصر به فردی در ارائه شعرش دارد و همچنین تاثیر تئاتر در آثارش کاملا به چشم میآید. او مجموعه اشعار «سینیور» و «همهی راهها به رم» را نیز در دست چاپ دارد. هرگز نمیشودسگ اش خیز برداشتهبادو در کلاهشنلاسب اشروی دو پاشیههمهار شده با افسار هر بار که میبینمش همان تیزیدرست میان دو چشمم و راست بر تیغه دماغ عوض نمیشودهر روز که رو به رویشنان شیر مال کفترها را ریز ریز میکنمخسته که دورش میزنمیا در ایستگاه منتظرمشمشیرش همیشه دنبالم نه عوض شدنی نیستنه شماره کفش آهنی اش بر رکابنه ماهیچههای منقبض صورت برنزه اشهیچ وقت نه عوضنه به من نگاهمرد بزرگ میدانبر صفه ای از سنگ و چلغوز کبوترها
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4053]