واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی - چه نگاه متن واقعبینانه باشد چه شاعرانه، کنسرت هال والت دیسنیِ فرنک گری در لس آنجلس، نشان از قرابتی غیرقابل انکار با اسکیسهای معماری پیکاسو دارد. جاناتان گلنسی: آنچه در پی میآید یک، یا اگر صحیحتر بگویم، دو ارجاع از یک کتاب است: « در حال تورق کتابی بر کارهای پیکاسو بودم» معمارِ نویسنده؛ مکث کلندینینگ ادامه میدهد: « به طرحهایش از ساختمانها، مربوط به سال 1958 برخوردم. چند روز پیش از آن از روبهروی ساختمانی که در باربیکن در حال احداث بود عبور کرده بودم، شباهت فرمها خیرهکننده بود. آیا میتوان اثر را ملهم از اسکیسهای پیکاسو دانست؟ »پاسخ این پرسش هم آری است هم خیر، آنچه این اسکیسها نشان میدهند بازی پیکاسو با فرم ساختمانها درست زمانی است که مواجههاش با نقاشی و پیکرهتراشی طراحی معماری را از برخی جنبههای بعضاً مهم، مجدداً، تعریف میکند - مواجههای که از آن زمان تاکنون هر از چند گاهی مورد استفاده معماران قرار گرفته است. پیآیندهای گئورنیکای پیکاسو ـ که برای غرفه اسپانیا در نمایشگاه بینالمللی پاریس 1937 ترسیم شد ـ صرفاً به برخی از مهمترین بناهای میانه قرن بیستم محدود نماند، که امروزه نیز ردپای آن را در برخی آثار شاخص معماری مییابیم. امروز دوباره بسیاری از معماران ـ چه آنها که از خطوط و زوایای راست دل زدهاند و چه آنها که از طرحهای پر فیس و افاده و کممحتوای پستمدرن که در دهه 1980 مد شده بودند و بیشتر به کار تقلیل معنای خط آسمان پرشکوه شهرهای ریشهدار اروپایی میآمدند ـ تصمیم گرفتهاند پیکاسو باشند. آنها میخواهند روح مستتر در آثار هنرمندان و پیکرهتراشان بزرگ را بر ساختمانهای خشک و بیروحی همچون بلوکهای اداری و مسکونی القا کنند. البته این سیاق فقط وقتی شما کسی باشید مثل فرنک گِری ـ که طرحهایش به گونهای شگرف غیرمنتظرهاش همچون موزه گگنهیم بیلبائو در اسپانیا و کنسرت هال والت دیسنی در لس آنجلس هم از غنای زیباییشناسی مملو است و هم پاسخگوی نیازهای عملی یک بنا ـ در شمایلی شکیل به بار خواهد نشست. همانگونه که، منتقد و تاریخنگار آمریکایی؛ اَدا لوییس هُکس تیِبِل در مورد آثار فرنک ِگری مینویسد «او آثارش را بر (سریر) جعبه رهاشدهای که فرانک لوید رایت برای همیشه گشودش و فضاهای نامقیدی که لوکربوزیه به سوی فرازهایی روشن افراشتشان بنا میکند. ِگری، لوکربوزیه را به خاطر زیارتگاه کوچکش در رُنِشان ـ ساخته شده به سال 1955 ـ میپرستد، او میگوید: « هر وقت به آنجا میروم، اشکم ناخواسته سرازیر میشود». زیارتگاه، به نوبه خود، شدیداً، متأثر از پیکاسوست. در این بنا که بر بلندای تپهای در رُنِ الپیس واقع شده لوکربوزیه گونهای از گئورنیکای بتونی آفریده است. حتی برخی جزئیات، در اینجا، سقف عظیم بنا که در شمایل ناوهای شیبدار طراحی شده است، در شاهکار دهه 1930 پیکاسو؛( گئورنیکا)، در لوای شاخهای گاو خودنمایی میکند. وقتی شما مشابهت میان کار این دو استاد ـ پیکاسو و لوکربزیه ـ را به نظاره مینشینید، پرسشی ذهن شما را به خود مشغول میکند، شما به عنوان یک معمار ترجیح میدهید یک آرتیست باشید یا نه ترجیح شما به عنوان یک معمار آفرینش بنایی معمارانه است. زیارتگاه رُنِشان یکی از آثار هنری معظَم جهان است، بنایی که نمیتوان آن را، صرفاً، سقفی دانست بر دیوارههای خمیده. حتی اگر با معماری معظَم مثل لوکربزیه یا معماری سرزنده مثل گِری مواجه باشیم باز هم آفرینش یک چنین هنر جاودانی تحت شولای بلوکهای اداری بینهایت سخت مینماید، این ابنیه را شاید بتوان محصول پرداخت فرمهای شکیل و دلنشین دانست اما نه میتوان آنها را محصول بند و بسط حال و هوایی دانست که از سوژههایی همچون بمباران گئورنیکا توسط لِژیُن کُندُر سرچشمه میگیرند و نه بند و بسط حال و هوای بازسازی زیارتگاهی ـ وقف مریم مقدس ـ که حین جنگ جهانی دوم نابود شده بود. کارورزان امروزی به کمک کامپیوترها و مصالح مدرن میتوانند اشکال جاودانی را طراحی کنند و بسازند. اگر چه اینکه آیا بتوان این ابنیه را تحت شولای هنر آورد و یا بلوکهای جدید اداری را، که والتر مکس کِلندینینگ (معمار، طراح و موزیسین ساکن لندن) در آنها ردپای اسکیسهای پیکاسو را میبیند، تحت هر شرایطی، بهتر از طرحهای شق و رق معماری مثل میز ون دروهه دانست، همچنان محل پرسش است. البته باید اذعان داشت که تأثیر پیکاسو بر معماران به دههها پیش از گئورنیکا باز میگردد؛ اول بار دوشیزگان اوینیون ـ ترسیم شده به سال 1907 ـ که به مثابه آستانهای بر کوبیسم در نظر آمده است، هنرمند اسپانیایی را به معماران جوان اروپایی مصمم به اعمال تغییرات بنیادین بر مباحث خستهکننده، پذیرفته شده و، غالباً، دگم رایج بر جو معماری آن زمان شناساند. کارهای اولیه لوکربزیه ـ طرحهای تئوریکش برای تولید انبوهخانههای بتونی مثل دامینو هاوس (1914-15)، مِیسِن سیتروئن1 (1925) ماشینگونهاش و همچنین اولین ویلاهای سفید مشهورش برای هنرمندان و مجموعهداران ـ متأثر از کوبیسم است. این گزاره بر گِری نیز جاری است2؛ سکنا در لس آنجلس و معاشرت با هنرمندان و نقاشان معاصری مثل جسپر جانز، رابرت راشنبرگ و کِلاس الدنبرگ تأثیراتی عمیق بر او گذاشته است، او خود میگوید: «نقاشی بیواسطگی داشت که من دلم برای تبلور آن در معماری غنج میزد.» بیواسطگی در اسکیسهای معماری پیکاسو نیز شدیداً خودنمایی میکند. بنابراین برگردان این ایدهها به معماری جز باور، نیازمند استعداد عظیم تفسیری و شهودی نیز هست. بنابراین شاید بتوان گئورنیکا را گرایش غالب و جهتدهنده بر فرایند طرح یک زیارتگاه دانست اما بسط این گزاره بر بلوکهای معاصر اداریِ شهری مثل لندن بیربط مینماید. فرم بنا تکوینیافته آمیزش عملکرد و آنچه بنا میل به نمایش آن دارد است، این فرایند شاکلهای است بر عملکرد بنا، مسئله اینجاست که معمار چگونه میتواند این آمیزش تکوینی را به چیزی درخور و حتی خجسته تبدیل کند. معماران با آفرینش اشکال غریب برای تبیین بناهای نامتعارف در شمول هنرمندان نمیآیند، که برای پیکاسو نیز آفرینش اشکال غریب رمز طی سلوک هنرمندی نبوده است. 3 پینوشتها: 1- اشاره به یکی از دو بنایی دارد که لوکربزیه برای نمایشگاه «مسکن» به مدیریت مِیز فن دروهه در «وایسن هوف» بنا کرد، فیلیپ جانسن این شهرک را «مهمترین مجموعه بناها در تاریخ معماری مدرن» خوانده است. 2- در فیلم اسکیسهای فرانگ گِری به کارگردانی سیدنی پولاک بر کوبیستی بودن پنجرهها و فنسکشی پیرامون خانه مسکونی گِری تأکید میشود. خود گری نیز با اشاره به این نکته میگوید میخواستم روحی که در این خانه روان است روح کوبیسم باشد. 3- عنوان مقاله عبارتی است برای شرح آثار پیکاسو در مقطع زمانی 1900 تا 1904، آثاری ملهم از اسپانیا که در پاریس ترسیم میشدند، نقاشیهایی مونوکرماتیک مملو از سایههای آبی و آبی-سبز که به ندرت با رنگهای گرم ترکیب میشدند. * منتقد معماری و دبیر صفحه معماری روزنامه گاردین از 1997، عضو افتخاری ریبا و نویسنده کتبی مانند «معماری قرن بیستویکم: ساختمانهایی که قرن را شکل دادند» (1998)، «داستان معماری» (2000)، «ساختمانهای گمشده» (2008) و. . . از او مقالاتی نیز در مجلات آرکیتکچرال ریویو، آرکیتکت و بلوپرینت به چاپ رسیده است. ترجمه: آرش بصیرت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2384]