محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827702844
متن كامل سخنان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: متن كامل سخنان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي
بخش پاياني
اعتماد؛سخنان مفصل وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره شرايط اجتماعي، فرهنگي و سياسي كشور بازتاب هاي وسيعي در محافل رسانه يي و مطبوعاتي داشت. متن كامل اين سخنان از سوي وزارت ارشاد به روزنامه ارسال شد كه با توجه به حجم زياد اين مطلب در دو قسمت منتشر مي شود.با اشاره به اينكه بخش اول اين مطلب را ديروز خوانده ايد، امروز بخش پاياني آن از نظرتان مي گذرد.
تجديد نظر طلبان از راه تخطئه فرهنگي به تخطئه سياسي رسيدند. وقتي گفتند همه مسائل عالم حتي اعتقادات بنياني هم نسبي است، از آن نسبيت آمدند نتيجه گرفتند كه خود انقلابش هم يك روزي، روزي كه شروع شد خوب بود، امروز ديگر خوب نيست. اين آقايي كه عرض كردم، گفته بود «من قبول دارم در اين مملكت انقلاب اتفاق خوبي بود كه آن زمان افتاد، ولي فقط به درد ايجاد آن بلوا مي خورد كه بايد شورشي مي شد كه آن نظام سياسي را فرو مي ريخت، بعدش ديگر بگذاريد كنار، دفترش را ببنديد.» بعدها ديدم راجع به همين هم تجديد نظر كرده و گفته «نه، اساساً انقلاب چيز خوبي نيست. در هيچ جاي دنيا نبايد اتفاق بيفتد. همان يك بار هم كه داشتيم، زياد بود.» آن را هم به عنوان مشكل جدي مطرح كرده است.شما ريشه غرب زدگي هاي سياسي را در غرب زدگي فرهنگي بايد ببينيد. جريان روشنفكر نمايي متاثر از تفكر غربي- چه بعد ليبراليستي اش چه نوع ماركسيستي آن فرقي نمي كند، چون خاستگاه هر دو آنها يكي است- هر دو منشأشان اومانيسم است؛ يعني محور بودن انسان در برابر خدا، نه در ذيل خداوند، نه خليفه الله يعني از جانب خداوند مامور به انجام كاري در زمين، بلكه روبه روي خداوند. آن تفكر، غرب زدگي سياسي مي آورد. غرب زدگي سياسي، دلبستگي سياسي مي آورد، به كندن از داخل و دل بستن به خارج.حالا اثرش را، اثر امروزي اش را بگويم در بعضي از اين مطبوعات اسم نمي برم. متاسفانه اينها دوستان من و همكاران سابق من هستند. بنده روزنامه نگار بودم و هميشه به اين دوستان مي گفتم خيلي ناراحتم از اينكه همكاران سابق خودم را در جايگاهي ببينم كه روبه روي حق ايستاده اند و ستيزه جويي با حق مي كنند. شما نگاه كنيد چطور در اثر آن انحرافات فرهنگي دلبستگي ها عوض مي شود وقتي فكر مي كند هر چه كه به غرب وصل است حق است و هر چه كه مقابل غرب است ناحق است. دو روز پيش وقتي مبادله اسرا بين حزب الله و اسرائيل را ديديد، همه تان خوشحال شديد. همه شادمان بودند از اينكه جريان متصل به حق و تفكر الهي توانست حرف خودش را به كرسي بنشاند و دشمن خدا را در مقابل خودش خاضع كند. آدم هاي داراي وجدان سالم حتي اگر مسلمان هم نبودند، خوشحال شدند از اين اتفاق. چون آن طرف را ظالم مي دانست و اين طرف را مظلوم. ولي بعضي از همين رسانه هاي ما ناراحت شدند از اينكه اين اتفاق افتاد، هر وقت براي اسرائيل به صورت ظاهري يك توفيقي حاصل بشود، اينها تيتر درشت مي زنند، خوشحالي مي كنند، هر وقت اسرائيل ناكام مي شود، اينها زبان در كام مي كشند و سكوت مي كنند. درباره متحدان جمهوري اسلامي در دنيا هم همين طور. ما در ميان دولتمردان اين دنيا، دشمن زياد و دوست كم داريم، بعضي از دوستان ما در كشورهاي اسلامي و بعضي هايشان در كشورهاي غير اسلامي، آدم هاي جوانمرد و آزاده هستند. از جمله در امريكاي لاتين، مثل ونزوئلا، نيكاراگوئه، كوبا، بوليوي. رهبران اين كشورها افتخار مي كنند كه دوست ملت ايران و متحد عملي ايران در عرصه هاي سياسي اند. شما نگاه كنيد هر وقت يك اتفاقي، يك شورشي در آن كشورها بشود، بعضي از روزنامه هاي ما با ذوق زدگي، برجسته مي كنند. مثلاً در مورد چاوس مي گويند «ديكتاتور در حال سقوط». حالا مثلاً چهار تا الف بچه رفته اند يك گوشه يي و يك نقي زده اند، اينها تبديل مي كنند به وسيله يي براي سركوفت زدن به كسي كه جلوي امريكا قد علم كرده است. در عوض وقتي دو ميليون آدم به دفاع و حمايت از همين آدم در كشورش مي ريزند به خيابان ها و از او طرفداري مي كنند، اينها سكوت مي كنند و هيچي نمي گويند يا حتي در جايي خشم خودشان را بروز مي دهند. اين انحراف فرهنگي است. مشكل اساسي در بنيادهاي نگاه خودش دارد.
همه اين حرف ها را زديم براي اينكه بگوييم آنچه كه در صحنه بين المللي جريان دارد مناقشه و منازعه فرهنگي است، ظاهرش سياسي است، ظاهرش اين است كه امريكا جايي مثل ايران را كه وابسته به خودش بوده از دست داده، پايگاهي را از دست داده و ناراحت است از دست ما، اما اين خيلي مهم نيست. از دست دادن ايران و نفت ايران، از دست دادن آرامش خليج فارس مهم است ولي اهم نيست و اهمش چيز ديگري است. اهمش اين است كه با وقوع انقلاب اسلامي و پاگير شدن جمهوري اسلامي، يك فرهنگ غالبي در ايران آمد خودش را نشان داد، برجسته شد و در نگاه مردم جهان به عنوان يك نگاه مطرح پذيرفته شد. همه گفتند اگر يكي بتواند جلوي تفكر زياده خواه به طور انقلابي بايستد اين است.
جمهوري اسلامي، چه خصوصيتي داشت؟ وقتي شما پاي كلام رهبران اين كشور بنشينيد، از زمان حضرت امام تا امروز، حرفشان اين است كه ما متكي به عنايات خداوند متعال هستيم. اين پيام انقلاب است. اين مملكت، مملكت خدايي است، مملكت امام زماني است.
در تدارك ايجاد يك زمينه بزرگ براي مصلح كل است؛ نه اينكه ما بخواهيم زمان بگذاريم. اين مزخرفات كه نسبت مي دهند به دولت و مسوولان و مقامات معنوي اين كشور اينها را بريزيد دور كه «آقا اينها دارند مي گويند ما زمان ظهور را تعيين كرديم و سر ميز غذا يك صندلي و غذاي اضافه براي آقا مي گذاريم. يك سجاده مي اندازند و كسي در آن سجاده نماز نمي خواند به آن اقتدا مي كنند و مي گويند آقا امام زمان دارد در آن سجاده نماز مي خواند،» اينها مزخرفاتي است كه هيچ وقت بين هيچ يك از مسوولان و مقامات دولتي و به طور مشخص، شخص آقاي احمدي نژاد مطرح نيست. اين نسبت هاي دروغ را مي دهند و اميدواريم كه آن عناصر كذابي كه اين چيزها را مي سازند، آمادگي جواب دادنش را در روز جزا هم داشته باشند. نمونه يي دو سال پيش براي خود بنده اتفاق افتاد. همان وقت بنده گفتم و در مطبوعات هم نوشتند. گفته بودند روز ولادت آقا امام زمان، يك عهدنامه يي را اعضاي دولت نوشتند و همگي مهر و امضا كردند و دادند دست يك نفر از اعضاي دولت- آن هم من بودم- و برده توي چاه جمكران انداخته است. بنده آمدم گفتم كه رفتم جمكران و عرض ادب و اخلاص اعضاي هيات دولت را به مريدان امام زمان كه به آنجا آمده بودند رساندم. به آنها گفتم شما جمعيت ميليوني كه براي احترام به امامتان و بيان انتظارتان براي مصلح كل اينجا جمع شديد، بدانيد كه اعضاي هيات دولت هم آحادي از شما محسوب مي شوند و آنها هم همين دغدغه را دارند. اين آن ماموريتي بود كه من انجام دادم. يك سخنراني رفتم آنجا كردم و آن مساله را بيان كردم. آن اراجيف را ساختند. چرا؟ توجه بفرماييد. براي اينكه آن گفتماني كه امروز مي تواند در جهان جريان ساز باشد گفتمان انتظار است. گفتمان مهدويت است. اين گفتمان مي تواند عرصه هاي جغرافيايي و مذهبي را درنوردد. يعني طرف لازم نيست حتماً شيعه باشد تا به مصلح كل معتقد باشد. مي تواند عرصه هاي ديني را درنوردد يعني غيرمسلمان ها هم مي توانند منتظر مصلح كل باشند، كما اينكه هستند. ممكن است در تشخيص مصداقش با ما تفاوت داشته باشند ولي در اينكه مصلحي مي آيد و جهان را از اين وضعيت پريشان امروزش كه نه امنيت دارد، نه رفاه دارد، نه عدالت در آن جريان دارد، نه مردم آرامش رواني دارند، نجات مي دهد. كدام وجدان پاكي است كه با چنين چيزي مخالف باشد؟ همه دلشان مي خواهد. شما الان سردمدار اين گفتمان هستيد، شما ايراني ها، شما با اين تفكر امروزي تان، وگرنه كساني بودند در چند سال پيش بودند كه پيامي كه از مركزيت نظام به بيرون صادر مي كردند تبعيت كردن ايران از دموكراسي منحط غربي بود. در نهادهاي نظام در تدارك بودند كه راه هاي رسمي برون رفت از نظام ديني و ملحق شدن به نظام عرفي و سكولار را جست وجو كنند. درون نهادهاي رسمي نظام و در دولت و مجلس داشتند اين كارها را مي كردند. البته ساحت رويه بالاي دولت و مجلس در آن را مبرا از اين چيزها مي دانم، ولي بودند در ذيلش كساني كه رسماً براي اين جلسه ها دعوت كرده بودند. از دوستان خود ما دعوت كرده بودند كه بياييم بنشينيم فكر كنيم كه چطور مي شود از اين نظام ديني بي دردسر خارج شويم و يك نظام سكولار در مملكت و نهادهاي نظام ايجاد كنيم.
ولي امروز پيامي كه دنيا دارد از اين نظام مي گيرد پيام رجوع به فطرت است لذا حرفش مي رود و در دل ها مي نشيند. يك جا تا آن نقطه انتهايي مي رود؛ مي شود لبنان. مي رود لبنان آن سرزمين را آباد مي كند. حزب الله، يك گروه كوچك در منطقه جنوب و غرب بيروت، منطقه جنوب لبنان تبديل مي شود به بزرگترين و رساترين آواي دعوت حق در جهان. همه دنيا باهاش همراهي مي كنند، همه آزادگان دنيا باهاش همراهي مي كنند. اينجا ديگر شيعه و سني مطرح نيست. بسياري از آنها مي گويند كه من سني هستم ولي اي كاش يك جو از آن غيرتي كه در وجود سيدحسن نصرالله است در رهبران ما بود.
اين چيزي است كه در دل هاي بسياري از آزادگان دنيا دارد مي گذرد. اين اتفاق، اتفاق فرهنگي است و سياسي نيست. اين فرهنگً سياست ساز است. هزار تا سياست از اين فرهنگ در مي آيد. هزار تا دولت متكي بر اين تفكر مي شود ايجاد كرد. تا زماني كه ما مسلح به چنين نگاه اعتقادي، فرهنگي هستيم نگران تحول منفي سياسي نباشيم. نمي خواهم بگويم به آن چيزهايي كه به شما اين روزها مي گويند نيازي نيست. حتماً لازم است. جريان شناسي سياسي بايد حتماً داشته باشيد، بايد تاريخ سياسي كشورتان را بدانيد، بايد حوادث سياسي امروز را بخوانيد، در جزئيات آن هم دقت بكنيد، اما يادتان باشد روح پنهان در پس اتفاق هاي سياسي يك جريان فرهنگي است؛ جريان فرهنگي كه علي الدوام در حال نزاع است. به قول آقاي هانتينگتون «جدال يا نبرد تمدن ها و نبرد فرهنگ ها در نقطه تماس بين اين فرهنگ ها.» پيش بيني اش اين بود كه جدال هاي آينده در اين حوزه شكل مي گيرد. به نظرم نگاه او اگر چه توطئه آميز بوده اما با واقعيات تطبيق مي كند. بزرگترين جنگ هاي آينده جنگ هايي است كه در شكاف ميان تمدن ها اتفاق مي افتد و بزرگترين تمدني كه موجب نگراني و دلهره قدرت هاي شيطاني شده، تمدن اسلامي است كه نمي شود آن را در چارچوب مرز خاصي خلاصه كرد. در خاورميانه هست، در خاور دور هست، در آفريقا هست، در امريكا هست؛ در همه اين جاها هست.
منطقه نبرد كجاست؟ همه جا، هر جا كه دلي مهياي شنيدن پيام است. پيام مال شما است. شما وسايل پيام رسانتان خيلي قوي نيست. ما به اندازه آنها شبكه اينترنتي و شبكه ماهواره يي نداريم، اصلاً يك ده هزارم آنها هم نداريم. اما پيام شما قوي تر از پيام آنهاست. يكي از دوستان مي گفت بزرگترين خبطي كه امريكايي ها و اروپايي ها كردند اين بود كه آمدند صدام را بر اساس منافع خودشان سرنگون كردند. خب وقتي صدام سرنگون مي شد، حكومت به طور طبيعي مي رسيد به آنهايي كه آنجا اكثريت را داشتند. اكثريت هم محبان اهل بيت بودند؛ شيعيان عراق و بسياري از اهل تسنن كه آنها هم محب اهل بيت هستند. حاصل آن چه شد؟ اين تفكر ناب طرفداري از اهل بيت اگر ديروز به صورت مهجور در گوشه يي تبليغ مي شد، حالا همه اين شبكه هاي تلويزيوني و رسانه هاي جهان آمدند دوربين هايشان را بالاي بين الحرمين نصب كرده و علي الدوام دارند گزارش آن را به جهان مي دهند؛ شدند عمله بي جيره و مواجب تفكر ولايي. خدا خواسته. اين مال قدرت آن پيام است. قدرت پيام اين گونه است كه حتي دشمنان شما را تبديل به مزدور و عمله شما مي كند بدون آنكه خودشان بفهمند دارند چي كار مي كنند. الان دارند پشت دستشان مي زنند كه چه غلطي كرديم. كاش اين كار را نمي كرديم و در عراق اين اتفاق ها نمي افتاد؛ كاش در لبنان نمي رفتيم انقلاب مخملي راه بيندازيم. يادتان است كه دو سه سال پيش در آنجا سعي كردند از اين انقلاب هاي رنگي كه در بعضي كشورها راه انداخته بودند به راه بيندازند؟ فكر كردند آنجا هم همين است اما چنان سيلي خوردند و پشت دستي دريافت كردند از ملت لبنان كه ماجرا از آنجا وارونه شد و ديگر در هيچ جا نتوانستند انقلاب مخملي راه بيندازند. از وقتي در لبنان شكست خوردند انقلاب رنگي شان هيچ جاي ديگر به نتيجه نرسيد. براي ايران هم تدارك ديده بودند، اما در لبنان شكست خوردند در ايران هم خودشان دفتر را بستند. من نكات ديگري هم داشتم اما براي اينكه طولاني نشود ادامه نمي دهم و عذرخواهي مي كنم.
- با توجه به اينكه سينما و تلويزيون يكي از مهم ترين عناصر تاثيرگذار در فرهنگ جامعه است، چرا فيلم هاي توليدي به گونه يي است كه ما در كنار پدر و برادر خود خجالت مي كشيم پاي اين فيلم ها بنشينيم يا موسيقي هايي كه مجوز وزارت ارشاد دارد ولي محتوا و متن آن هيچ تناسبي با اسلام و جمهوري اسلامي ندارد؟
يكي از موضوعات قابل توجه اين است كه كارهايي كه در حوزه سياسي، اقتصادي، صنعتي و امثالهم اتفاق مي افتد گاهي وقت ها خيلي آسان تر است از كاري كه در حوزه فرهنگ اتفاق مي افتد. دليل آن هم اين است كه حوزه فرهنگ يكسره با روح و روان و عواطف آدم ها كار دارد. مسائل اقتصادي خيلي ربطي به مسائل اعتقادي و فرهنگي و رواني و... ندارد. راحت مي شود يك قطعه يي را توليد كرد. اين قطعه مثلاً توليد اينجا باشد، توليد آن شهر باشد، توليد آن كشور باشد، فرقي ندارد. اما فرآورده فرهنگي دقايقش بايد مورد توجه قرار بگيرد. نكته دوم اينكه عرصه فرهنگ، عرصه تكاپو و فعاليت خود مردم است. درست است كه ما در جايگاه هدايت، نظارت و حمايت نشستيم اما عامل اصلي ما نيستيم. ما عامل اصلي در ساخته شدن همه توليدات فرهنگي نيستيم. فوقش اين است كه فلاني مي خواهد يك كتاب بنويسد مجوز آن اثرش را مي آيد از ما مي گيرد؛ كار را خود او رفته توليد كرده. كاري كه ما مي كنيم نظارت است. طرف رفته فيلم سينمايي را توليد كرده؛ ما اعمال نظارت مان چند مرحله يي است. اول آمده مجوز ايده كلي را از شوراي پروانه ساخت فيلم گرفته، ايده كلي را آمده مطرح كرده يك مجوزي هم گرفته كه برود بسازد. ما مي گوييم ايده عيبي ندارد اما همان ايده را يك كسي ممكن است برود باهاش يك كاري بكند كه وقتي مي آيد در شوراي پروانه اكران، افرادي كه آنجا حاضر هستند مي گويند اين خيلي فاصله دارد با آن ايده اولي كه شما مطرح كرده بوديد. مي فرستندش مي گويند برو اصلاحش بكن. او مي رود اصلاح مي كند، مي آورد باز هم مي گويند كه به نظر مي رسد هنوز دچار يك سري اشكالات است، باز مي برد اصلاح مي كند و مي آورد. من اين را هم بايد بگويم اين دوستاني كه در شوراي اكران، شوراي صدور مجوز پروانه ساخت نشستند اينها همه شان همكاران حكومتي و دولتي من نيستند. بعضي هايشان همكاران هنرمند ما هستند يعني از جنس خود توليدكنندگان فيلم هستند، يعني نمايندگان آن صنف هستند كه آمدند اينجا قرار گرفتند؛ طبق قانون، طبق آيين نامه، آيين نامه يي كه قبلاً تدارك شده و الان پيش روي ما است و طبق آن عمل مي كنيم. حاصل اين تعامل اين مي شود كه بسياري از اين فيلم ها توليد مي شود و مي آيد و مجوز نمي گيرد. بعضي هايش مي آيد در جامعه يك بلوا و سر و صدايي هم به پا مي كند. در بعضي نشريات نگاه مي كنيد كه نوشته فلان فيلم هم به خيل فيلم هاي بايگاني شده پيوست، فلان كتاب را هم مجوز ندادند، از سال فلان تا الان من كتابم جواز دريافت نكرده. اين گلايه هايي است كه اهالي فرهنگ دارند و ما هم مجبوريم از ما اين حرف ها را بشنويم اما مطابق با ضوابط عمل مي كنيم. نكته آخر اينكه اگر بنا باشد ما استانداردهاي خودمان را در آن نقطه يي قرار دهيم كه هيچ خبط فرهنگي در اين توليدات فرهنگي اتفاق نيفتد و هيچ مشكلي نداشته باشد، به شما عرض مي كنم توليدات فرهنگي ما ممكن است در سال در بعضي از شاخه ها به تعداد انگشتان دست باشد.
سوال من اين است كه پس اين عدم مجوزها فايده ندارد. دليل اين است كه نيروهايي كه بايد مثلاً در حوزه ديني كار بكنند خيلي كم هستند مثلاً ما نيروهاي ارزشي نداريم- يك بچه مذهبي باشد- كه وارد صدا و سيما بشود غو بتواند بماندف سه ماه با او قرارداد مي بندند. يا جذب آنها مي شود و عين خود آنها مي شود يا دوام نمي آورد و بر مي گردد يا اينكه تبديل مي شود به يك نيروي منفعل كه نمي تواند در آن عرصه كار كند.بايد يك نيروهايي تربيت شود و نيروهاي صدا و سيما را بايد تصفيه كرد. خواهش مي كنم اسمش را تصفيه نگذاريد. البته من كه مسووليتي در قبال صدا و سيما ندارم. مسوول صدا و سيما از مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جداست. ما با صدا و سيما همكاريم و در جلسه شوراي فرهنگي عمومي هم در كنار هم قرار داريم ولي صدا و سيما مسوولش توسط رهبر معظم انقلاب انتخاب مي شود و از طرف دولت، قوه قضائيه و قوه مقننه هر كدام دو نماينده ناظر بالاي سر صدا و سيما قرار دارند. بنده هيچ ارتباطي با صدا و سيما از حيث كاري ندارم؛ يعني مصيبت هاي ما در وزارتخانه اينقدر هست كه نخواهيم بار صدا و سيما را به دوش بكشيم. اما به شما عرض مي كنم اين نكته كه فرمودند همين طور است. اگر ما بخواهيم كار اساسي انجام دهيم كادرهاي فرهنگي در تعداد گسترده بايد به صحنه بيايند. اين كادرها الان وجود دارند. بنده دارم مي گويم به صورت كادر ورزيده حرفه يي متاسفانه نيستند اما كادر مستعد كه بتواند بيايد در حوزه فرهنگ پس از مدتي همان ورزيدگي را پيدا بكند و بشود عناصر حرفه يي، چرا؛ اين استعداد در جامعه ما هست لذا ما استراتژي خودمان را براي آينده اين امر قرار داديم. الان ما يك مقدار داريم مهار مي كنيم، يك مقدار اقدامات سلبي داريم انجام دهيم. اگر بنا باشد ايده آل مطلق در مقام عمل فكر و عمل بكنيم، دست آخر بايد در سينما و در همه اينها را ببنديم. ولي ما اجازه بستن در سينماها را نداريم. ما اجازه نداريم برخوردمان با مجامع فرهنگي برخورد سلبي باشد. برخوردي كه خود حضرت امام (ره) كردند از ابتداي انقلاب اين طور بود كه با هدايت و ارشاد، با خط دادن، با حمايت كردن، با هدايت كردن هر روزه، ما برويم به سمتي كه توليدات فرهنگي عناصر سالم و صالح مان تعدادش بيشتر شود؛ از آنجايي كه دستگاهي كه بايد كنترل بكند، فشار وارد بكند و اجازه ندهد كه كار ضدارزشي در جامعه توليد شود.
- دوست دارم صادقانه جواب دهيد از وقتي كه پرونده فرهنگي را دست شما دادند تا به الان چه كار كرديد، چه تحولي، چه بازدهي داشتيد؟ موقعيت فرهنگي كه به فرمايش آقا به لجن زار فرهنگي تبديل شده بود و شما با شرايط سخت و ناهنجاري تهاجمي روبه رو شديد و شايد هم قبل از قبول مسووليت متوجه بوديد كه چه پرونده سياهي را دست شما دادند، حالا هم قبول كرديد و مسوول هستيد. خودماني حرف بزنيم خيلي كارآمدي ضعيفي داريد، درست كار نمي كنيد، توقعات را بالا برديد، حالا هم بايد جوابگو باشيد و...
يكي از دوستان يك وقتي قريب به همين سوال را از من پرسيدند كه شما چه شد كه مسووليت وزارتخانه را پذيرفتيد، يعني چه مطالعاتي كرده بوديد. من گفتم معروف است يك كسي از آبشار نياگارا پريد و آمد پايين و يك خبرنگاري آمد سراغش كه خب بگوييد شما اين شجاعت را از كجا آورديد، چه شد كه تصميم گرفتيد اين كار را بكنيد، گفت؛ من اين چيزها سرم نمي شود كسي كه من را هل داد اگر پيدايش كنم مي دانم با او چه كار كنم، واقعيت اش ما را هل دادند اينجا. خيلي هم با اراده خودمان نيامديم. اما به شما عرض كنم اين عرصه، عرصه آساني نيست. شما خودتان هم مي دانيد عرصه يي است كه در مقام حرف زدن آدم خيلي راحت مي تواند در موردش حرف بزند ولي وقتي مي خواهد بيايد اداره اش بكند متوجه مي شود با هر حركتي كه شما بكنيد يك عده يي دلخور مي شوند. الان يك اتهام بنده و دوستان همكارم اين است كه خيلي سختگيرانه برخورد مي كنيم؛ شديم ابن ملجم و داريم جلوي يكي يكي فيلم ها را مي گيريم، يكي يكي كتاب ها را حبس كرديم، جلوي شعر را گرفتيم. اين يك اتهام ماست. يك اتهام ديگر از اين طرف اين است كه تسامح، تساهل و بي خيالي نسبت به رواج منكرات، منتها واقعيت چيست؟ در اين مدت يك سري كارهاي خوبي انجام شده كه اساساً خاطره يك سري آن اقدامات گذشته را دارد در اذهان تغيير مي دهد. شما نگاه بكنيد به مقوله موسيقي، تئاتر و... خيلي از دوستان دارند مي گويند، من در مجامع هم دارم مي شنوم از بسيجي ها و اهل تدين و مسجد كه خودم متعلق به اين قشر هستم. من بارها اعلام كردم كه اگر فرهنگ، هنر، سينما، تئاتر و امثالهم رنگ و بوي اعتقاد ديني و اخلاقي نداشته باشد بنده هيچ تعهدي در قبال آن ندارم. بنده خودم را متعهد مطلق سينما نمي دانم. من خودم را متعهد به سينمايي مي دانم كه متعهد به اخلاق، ديانت و فرهنگ ملي باشد. در همين مدت ما يك ارتباطي برقرار كرديم بين هنر موجود مثلاً تئاتر كه هميشه به نظر مي رسيد بايد در اختيار يك عده اشخاص خاص جامعه باشد. در اين دوره براي اولين بار تئاتر به شدت مردمي شد، به گونه يي كه تئاترهاي مذهبي كه بنده خودم اعتقاد داشتم بيشترين طرفدار را دارد- اگر درست كار شود- اين دوره بالاترين آمار شركت كنندگان در محل نمايش يك تئاتر را ما در نمايش هاي مذهبي داشتيم. ما شب هايي را در تئاتر اين كشور گذرانديم كه 2500 نفر در يك سانس رفتند از تئاتر ديني ديدن كردند. بي سابقه است كه در يك سانس 2500 نفر از يك تئاتر ديدن كنند. ما اين را در يك استاديوم اجرا كرديم؛ تئاتري بود در ارتباط با مقوله عاشورا. در طول يك سال گذشته كارنامه شرافتمندي را در حوزه موسيقي دوستان ما در توليد آثار ارزشمند و فاخر موسيقي داشتند. «رسول عشق و اميد» سمفوني بلندي بود كه آقاي سيدمهدي شجاعي نويسنده كتاب هاي خوب اسلامي، نويسنده متن آن بودند، با يك هنرمند موسيقي با همديگر يك كار مشترك انجام دادند. سه، چهار تا سمفوني با اين خصوصيت را برگزار كرديم كه در طول تاريخ موسيقي بي سابقه است و همين حالا در تدارك اين هستيم و در پيوند زدن موسيقي با علايق مذهبي و ديني و ملي كشورمان سفارش هايي داده شده كه به تدريج بيرون خواهد آمد. ولي آن عرصه يي كه عرصه فعاليت بخش خصوصي است، مردم خودشان مي روند توليد اثر مي كنند. غدر مورد اينها نظارت مي شود و گفته مي شود مثلاًف آقا اين جايش تند است برو اصلاحش بكن، اين شعرت را ما قبول نداريم بايد بروي شعرت را عوض بكني. كار دوستان ما، آنهايي كه درحوزه نظارت نشسته اند، اين است كه دائم دارند اين اقدامات را مي كنند. ضمناً يادتان باشد اين نوارهايي كه الان در جامعه در دست عموم است و مي گويند با مجوز رسمي وزارت ارشاد، بعضي از آنها مجوز واقعي و اصلي نيست يعني ما بسياري از اينها را گرفتيم كه كار غيرقانوني را به اسم وزارتخانه انجام مي دهند. بعضي ها هم مجوزهايي است كه متاسفانه در گذشته دريافت كردند و خب حالا آنها را نمي شود كاري كرد. در پاسخ سوال هاي بعدي از كارهاي ديگر وزارتخانه ياد مي كنم تا بدانيد كه در زير پوست اتفاقاتي كه چشم شما را آزار مي دهد و دل خود ما را هم آزرده مي كند، چه اتفاقات مثبتي دارد مي افتد و اميدواركننده است براي آينده. حالا آن چيزي هم كه شما نسبت داديد به رهبر معظم انقلاب، بنده عرض مي كنم از نگاه ايشان فعاليت اين وزارتخانه از ابتداي انقلاب تا الان در هيچ يك از شرايط وزارت ارشاد، مثل الان خوب نبود. ما البته خودمان را خيلي كوچك تر از اين مي دانيم كه ايشان ما را مورد چنين لطفي قرار دهند. اشكالاتي كه ايشان بارها خودشان به ما توضيح دادند آنها را هم دريافت كرديم و انتقادهايي كه از جانب ايشان بوده ]را شنيده ايم و دنبال اصلاح هستيمف اما چاره يي نيست. ما بايد نسبي ببينيم. وزارتخانه گام هاي بلندي را به سمت سالم سازي برداشته است. شايد مصلحت اين باشد كه شما بدترين آثار امروز را در ذهن خودتان با بعضي آثار معمولي گذشته برويد مقايسه بكنيد، آن وقت مي فهميد چه اتفاقي افتاده است.
- با توجه به اينكه دولت هزينه هاي زيادي صرف تبليغات، براي نظام جمهوري اسلامي كرده است و از سوي ديگر با توجه به اينكه آمدند تجربه هاي يك سري افراد آنچناني در ماهواره غرا كپي برداري كردندف. يك سري تبليغاتي از ماهواره از لباس هاي آنچناني به عمل مي آيد و يك سري هم مي آيند در ماهواره ها كه تخريب كننده نظام جمهوري اسلامي هستند- كه از سال 74 وارد شد. الان مدل فشن مïد است؛ مواد مخدر و قرص هايي كه در داروخانه ها مي فروشند؛ زنان و دختران فاسدي كه در خيابان هستند، اينها متاسفانه وجود دارد. من از شما وزير محترم مي خواهم كه اينها را آسيب شناسي كنيد و با راهكارهاي درست به ما به عنوان يك جوان ياد بدهيد با اينها چگونه مقابله كنيم؟ البته مي دانيم سازمان ها و ارگان هاي زيادي هستند براي اين آسيب ها و من فكر مي كنم لازم نيست اين مجموعه ها و ارگان ها همه زير نظر وزارت ارشاد باشد و شما بخواهيد اعمال اثر كنيد. فكر مي كنم كه كار وزارت ارشاد اين است كه يك ارتباط با آنها داشته باشد. شما در اين زمينه چه كار كرديد؟
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي
آن چيزي كه برشمردند يك سياهه يي از آسيب هاي اجتماعي است كه به همه عرصه ها مربوط مي شود. واقع مطلب اين است كه جهان امروز با جهان قبل از جهاتي فرق كرده است. در جهان سابق يك پدر خانواده وقتي مي خواست فرزندش سالم بماند يك مدرسه خوب برايش انتخاب مي كرد و خودش او را تا مدرسه مي رساند و سعي مي كرد دوستاني كه در مدرسه دارند دوستان موجهي باشند؛ درخانه همه اسبابي را فراهم مي كرد كه اين بچه تحت تاثير مسائل انحرافي قرار نگيرد. خانواده هايي بودند كه تلويزيون و راديو نداشتند و مي گفتند مي خواهيم از اينها دور باشيم. زماني مي شد آن طور بچه ها را اداره كرد ولي امروز هيچ پدري نمي تواند قسم بخورد، نه خودش و نه معلمي كه برايش انتخاب كرده. اين بچه بالاخره مي رود به يك نقطه يي و متصل مي شود به يك دنيايي از اطلاعات در اينترنت؛ اينترنتي كه در جمهوري اسلامي مديريت شده است و ميليون ها سايت مستهجن درش بسته شده و تلاش صورت گرفته كه اين اسباب ورود به گناه را از جلوي بچه بردارند. ولي خب نمي شود. خيلي بيشتر از اينها هست. اين بچه وقتي رفت پاي اينترنت نشست، ميليون ها معلم بالاي سرش است. كاري كه ما مي توانيم بكنيم در كنار اين تمهيداتي كه از دولت، از دستگاه هاي دولتي، از صدا و سيما، از شوراي فرهنگ عمومي انتظار داريد، در كنار او كلام قرآن را قرار دهيم. «يا ايها الذين امنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضل اذا اهديتم». اگر مي خواهيد اين آتش دامن شما را دربر نگيرد به خودتان برسيد، خودسازي كنيد. اين چيزي است كه ما توقع داريم دولت ها برايمان بكنند، اما يك بخشي از قضيه مربوط مي شود به خودمان. همين الان اين اجتماعات شما يك بخشي از برنامه خودسازي است و تمركز روي اين برنامه ها كمك كننده است. نكته ديگر در مورد نقش وزارت ارشاد؛ من نمي توانم از نظر سازماني به صدا و سيما دستور بدهم، ما دو جاي جدا از هم هستيم اما يك جايي ما را به هم وصل مي كند و آن دستگاه، شوراي انقلاب فرهنگي است به رياست رئيس جمهور و همه دستگاه هاي فرهنگي آنجا مي نشينند. آنجا تصميماتي اتخاذ مي شود كه به نفع همه است و هر قسمتي را يك جايي مجبور مي شود انجام دهد. من نويد مي دهم كه اخيراً پيش بيني شد يك دستگاه هماهنگي بين دستگاه هاي فرهنگي هم زيرنظر رئيس جمهور تشكيل شود كه به لحاظ اجرايي هم دستگاه ها را با هم هماهنگ مي كند.
- بحث من مديريت فرهنگي است. مثلاً من اگر بخواهم لباس يا كفش بخرم يا خيلي بايد بگردم تا آن چيزي كه مدنظرم هست پيدا كنم يا بايد با مد پيش بروم كه دوست ندارم و آن چيزي هم كه مي خواهم پيدا نمي شود.
قانون ساماندهي مد و لباس را سال گذشته مجلس تصويب كرد. اين مصوبه از طرف مجلس ابلاغ شد به ما. يك مسووليتي هم براي معاونت هنري ما پيش بيني كردند و دستگاه هاي ديگر كه در يك ستاد و كميته يي جمع شوند و كارگروهي را شكل دهند. ما به صورت ناظر هستيم. توليدكننده بخش خصوصي است. ما فقط مي توانيم اعمال نظارت كنيم و فقط مي توانيم دستگاه هاي دولتي را موظف بكنيم كه چه كاري بكنند. توليد پارچه يي كه مناسب با شئون اسلامي ما باشد، توسط وزارت صنايع اين حكم شده به آنها؛ به وزارت بازرگاني گفته شده در سامان دادن به صنوف مختلف توليدي و توزيع لباس چه كارهايي را بكنند و اين كار را هم شروع كردند. در بعضي از فروشگاه ها ديديد كه تابلويي را زده به عنوان جلوه هاي حجاب. اين جلوه حجاب - البته مي دانم متاسفانه بعضي از كساني كه اين تابلو را در فروشگاه هايشان دارند خودشان حجاب درستي ندارند - اين بود كه وزارت بازرگاني با صنوف مختلف توليدي با هم به توافق رسيدند كه آنها بيايند يك بخشي از توليدات خودشان را در سمت و سويي جهت بدهندكه متدينين جامعه وقتي مي روند آنجا لباس متناسب خودشان را پيدا بكنند. كارهايي كه ما مي توانيم بكنيم در وهله نخست يك كار ايجابي و ارشادي است. يك مرحله مي رسد به آنجايي كه نيروي انتظامي وارد عمل شود. اميدواريم كه هيچ وقت به اينجا نرسيم و آرزو مي كنيم برخورد نيروي انتظامي با مردم هرگز به حد بزن و بگير و ببند نرسد، ولي اگر ببينند كساني به صورت برنامه ريزي شده لباس مستهجن مي پوشند و در خيابان ها حركت مي كنند- يك عده مي آمدند با برنامه در خيابان مي گشتند و بعد هم مي رفتند پولش را مي گرفتند- نيروي انتظامي با اين جريانات سامان يافته براي توسعه فساد، برخورد مي كند و ما هم آن را لازم مي دانيم. حقيقت امر اين است كه آنچه به عهده ماست سامان دادن در بخش ايجابي قضيه است. اين كار توسط آن ستاد دارد دنبال مي شود و همين الان يكي از اين نمايشگاه ها براي لباس مناسب زن دارد برگزار مي شود تحت عنوان «زنان سرزمين من» و من نمي گويم آنچه كه آنجا هست همه اش خوب است ولي بالاخره يك حركاتي از اين قبيل را بايد بكنيم. شما مي خواهيد چه بكنيد؟ اگر فقط بخواهيد كار سلبي بكنيد بايد به جان يك عده يي از مردم بيفتيد و حتماً راضي نباشيد كه چنين اقدامي صورت بگيرد.
- وضعيت فرهنگي سينما را اشاره فرموديد. جديداًً در فيلم هايي كه ساخته مي شود بدبخت ترين زنان، زنان چادري هستند. چرا نگاه بايد جوري باشد كه اينها مثلاً زير چادر كارشان را مي كنند؟
اصلاً مورد توجه همكاران من اين است كساني كه با ظاهر مذهبي در مملكت حركت مي كنند، در فيلم از آنها چهره سازي خبيث و منفي نبايد باشد. دليل جلوگيري از اكران يكي از فيلم هايي كه خيلي هم سرو صدا كرد اين بود كه آن فرد خودش را متصل به يك خانواده مذهبي نشان داد و يك سمبل مذهبي از اول فيلم تا آخر فيلم با آن هست. به همين دليل جلويش گرفته شده، اين چيزي نيست كه موردتوجه نباشد منتها طبيعي است حتي در صدا و سيما اين حرف ها بارها زده شده. البته من معتقدم نسبت به قبل تعدادش خيلي كم شده، يعني اين قضيه دارد تا حدي زيادي جلويش گرفته مي شود.
- من مي خواهم اين چيزهايي كه مي گوييد، در عمل اجرا شود. متولي فرهنگ در جامعه ما زياد است. اين نظراتي كه دانشجويان دارند لطفاً بررسي شود. ما هيچ اثري از اينها در دانشگاه ها نمي بينيم. ما دلمان مي خواهد وزارت ارشاد از اين فرصت «نوآوري»استفاده كند؟
كاري كه ما داريم انجام مي دهيم همين است كه تشويق بكنيم همه فعالان عرصه فرهنگ و هنر را تا اين موضوعات را دست بگيرند. عاملان مشوق ما عامل هايي هستند كه مي توانند آنها را سوق دهند به آن سمت. ما حاضر هستيم. براي مثال فيلمي كه تا آخر امسال آماده مي شود- «سليمان نبي» كه زندگي ايشان است تحولي در فيلمسازي كشور ما محسوب مي شود- و داريم براي اين چيزها هزينه مي كنيم و شما هم دعا بكنيد كه اينها نتيجه بدهد. شما اگر تغيير را بخواهيد ببينيد، اين گونه است كه فعاليت هاي فرهنگي مسجدمحور نسبت به شروع اين دولت حدود 10 برابر شده، مقياس هايش يك برابر و چند برابر نيست و كاري كه صورت مي گيرد 10 برابر است. هزينه يي كه براي فعاليت هاي قرآني دارد مي شود نسبت به سه سال پيش كه شروع كرديم 30 برابر شده. ما حالا در وزارتخانه خودمان هستيم ولي مي دانيم دولت حداقل بيش از 60 ميليارد تومان براي سامان دادن خانه هاي عالم در كنار مساجد و ساماندهي حواشي مسجد هزينه مي كند. اينها چيز كمي نيست و اميدواريم آثار خير اينها هم ظاهر شود. شما هم به خودتان اميدوار باشيد و به دين خودتان. دشمنان شما از غيظ دارند دندان هايشان را فشار مي دهند. به رغم همه اين توطئه هاي فرهنگي كه مي كنند باز انسان هاي شريفي مثل اين خواهران حاضر در جلسه و جوانان انقلاب پي اين دين ايستاده اند.
يکشنبه 6 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]
-
گوناگون
پربازدیدترینها