واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت وگو با تيمور بكمامبتوف كارگردان «تحت تعقيب» اسطوره يوناني از نگاه يك كارگردان قزاقستاني
هلن ارنشا
-«تحت تعقيب» بر اساس كتاب مصور مارك ميلار ساخته شده است. چه چيزي در اين كتاب وجود داشت كه شما را جذب كرد؟
اولين بار به كتاب مارك ميلار علاقه مند شدم چون فيلمنامه يي كه بر اساس آن نوشته شده بود چندان جذاب نبود. وقتي به سراغ كتاب مصور رفتم عاشق داستان و شخصيت هايش شدم. داستان اصلي يك تراژدي يوناني است كه سر و شكلي معاصر به خود گرفته است.
- نسخه اصلي چه تاثيري بر شما گذاشت؟
كتاب مارك ميلار حس شوخ طبعي انگليسي بي همتايي دارد و داستانش از زبان كسي تعريف مي شود كه نسبت به خودش حسي كنايي و تا حدي تمسخرآميز دارد. كتاب مارك ميلار لحن بي همتايي دارد و فقط با چنين داستاني ممكن بود پاي من به هاليوود باز شود. در اساطير باستان لحظه يي وجود دارد كه مرشد قهرمان را از وجود جهاني متفاوت مطلع مي كند. قهرمان در اين اساطير درست مثل همه آدم هاي اروپايي در ابتدا از ورود به جهان جديد طفره مي رود (مي خندد) اما در نهايت قبول مي كند وارد دنياي جديد شود. تازه بعد از قبول كردن هم دائماً با خودش كلنجار مي رود «آيا كار درستي انجام مي دهم؟» و «آيا اين چيزها حقيقت دارد؟». شخصيتي كه در كتاب ميلار وجود دارد درست يك چنين شخصيتي است كه به دليل رفتار كنايي و حس شوخ طبعي از اسطوره فاصله گرفته و به انسان هاي امروزي نزديك شده است.
- «تحت تعقيب» اولين فيلم انگليسي زبان شما است. چرا وقتي تصميم گرفتيد به هاليوود وارد شويد به سراغ فيلم هاي كم هزينه نرفتيد و يك راست از چنين پروژه يي كه متعلق به جريان اصلي هاليوود است، سر درآورديد؟
چون اين فيلم چيز جديدي دارد و به لحاظ شخصي هم مي خواستم حركتي رو به جلو داشته باشم. شايد براي فيلم بعدي مثلاً به سراغ يك فيلم چيني يا يك فيلم انگليسي زبان كم هزينه بروم اما برايم مهم بود اولين فيلمم در هاليوود يك گام به جلو باشد نه اينكه باعث درجا زدنم شود. من اهل قزاقستان هستم؛ جايي كه مردمش اكثراً كوچ نشين هستند و براي زنده ماندن چاره يي ندارند جز اينكه به جلو گام بردارند. خانواده و قبيله من در قزاقستان يك شعار مهم دارد كه همه چيز را در مورد من روشن مي كند؛ «به جايي برو كه علف هايش سبز باشند.»
-شما را اغلب به عنوان كارگردان فيلم هاي نگهبان روز و نگهبان شب مي شناسند. فيلمبرداري فيلمي در حد و اندازه هاي تحت تعقيب چقدر با فيلمبرداري دو فيلم قبلي تان تفاوت داشت؟
وقتي براي توليد يك فيلم بودجه يي بيشتر از 100 ميليون دلار در اختيار داريد، طبيعتاً حاصل كار با فيلمي كه بودجه اش 5 ميليون دلار بوده است تفاوت خواهد داشت. بين فيلم هاي قبلي و فيلم جديد هم تفاوت هاي زيادي در حد تفاوت هاي فرهنگي وجود دارد. اما هرگز خودم را به تفاوت ها مشغول نكردم چون اين تفاوت ها براي خالق اثر نبايد مساله مهمي باشد. هر خالقي وقتي به سراغ اثر جديد مي رود كار متفاوتي انجام مي دهد و حتي نمي تواند خودش را تكرار كند.
- در فيلم جديد از بازيگران بزرگي مانند آنجلينا جولي و مورگان فريمن استفاده كرده ايد. برايم جالب است بدانم با مرحله انتخاب بازيگران چگونه كنار آمديد؟
اول از همه به سراغ جيمز مك اوي رفتم چون قبلاً او را در فيلم «Inside I,m Dancing» ديده بودم و از بين فيلم هايي كه تا به حال بازي كرده اين يكي را بيشتر از بقيه دوست دارم. شخصيتي كه او در فيلم بر عهده دارد يكي از شخصيت هاي محبوب من است و وقتي «Inside I,m Dancing» را تماشا كردم مطمئن شدم كه او خود «وسلي گيبسون» است؛ شخصيتي كه تماشاگران او را دوست خواهند داشت و پيگير ماجرايش مي شوند. اما استوديو چندان با اين انتخاب موافق نبود و به همين دليل يك سالي طول كشيد تا حضورش در فيلم قطعي شود. بعد از جيمز مك اوي سراغ مك اوي رفتم كه تنها بازيگري است كه مي توانم براي نقش اسلون تصور كنم. مك اوي در فيلم بايد به اسلون اعتماد كند و هيچ كس به اندازه مورگان فريمن نمي تواند نقش يك آدم قابل اعتماد و افسونگر را بازي كند. وقتي جيمز مك اوي و مورگان فريمن كنار هم قرار گرفتند اين سوال پيش آمد كه نقش زن جذاب داستان را چه كسي مي تواند بازي كند؛ شخصيتي كه از يك طرف قرار است در جلب اعتماد وسلي به مورگان فريمن كمك كند و از طرفي بايد يك قاتل هم باشد. به بازيگري نياز داشتيم كه در عين دارا بودن جذابيت هاي زنانه جذابيت هاي يك قاتل را هم داشته باشد و هيچ كسي بهتر از آنجلينا جولي نمي توانست اين كار را انجام دهد.
- بازيگران با الزامات فيزيكي نقش شان چگونه كنار آمدند؟ آيا آمادگي قبلي به خصوص براي جيمز مك اوي ترتيب داده بوديد؟
مك اوي در ابتداي كار خيلي لاغر بود و حدود شش ماه زحمت كشيد تا بدنش را بسازد. آنقدر زحمت كشيد كه در روزهاي قبل از شروع فيلمبرداري هيكلش به اندازه هيكل آرنولد شوارتزنگر بزرگ و سنگين شده بود. آنجلينا جولي هم زحمت زيادي براي نقشش كشيد. بحث هاي محدودي درباره استفاده از خالكوبي پيش كشيده شد اما هر كاري كه انجام داده ايم صرفاً در راستاي نياز داستان بوده است و بس.
- براي فيلم بعدي تان برنامه خاصي داريد؟
اين تماشاگران هستند كه موضوع فيلم بعدي ام را انتخاب مي كنند چون من صرفاً براي آنها فيلم مي سازم.
شنبه 5 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]