واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مهرداد ميناوند را با جام جهاني 98 و تيم رويايي آن مقطع فوتبال ملي ايران و همچنين تيم فوتبال پرسپوليس مي شناسند. او اما دچار حاشيه هاي زيادي شد و خيلي زود از فوتبال کنار گذاشته شد.
خيلي زود از فوتبال کنار رفت. ميگويند اشباع شده بود، اما خودش ميگويد فوتبالزده شده بود. مهرداد ميناوند، فوتبالش را از زمينهاي خاکي 30متري جي که در آنجا به دنيا آمده، شروع کرد. او که در 35سالگي ميتوانست همچنان بازي کند، اکنون دل پردردي از فوتبال و اهالياش دارد. او حتي از نزديکان و خانواده خود هم شاکي است!
خودش ميگويد با تيمملي سال98 کاري کردند که سياسيون و نظاميون و بزرگان و خلاصه همه غيرورزشيها به فوتبال گرايش پيدا کردند. فوتبال را سر سفره مردم بردند و غرور ملي را در مردم زنده کردند. با ميناوند از هر دري صحبت کرديم؛ از ممنوعالتصوير شدن در تلويزيون و ماجراي آن بلوتوث کذايي تا نامه سعيدلو مبنيبر قرارداد نبستن با ميناوند.
بخش هايي از پاسخ هاي ميناوند در ادامه مي آيد . متن کامل آن را در شماره 27 « تماشاگر» بخوانيد.
• بعد از 5سال که از اروپا برگشتم، ديدم آدمهايي در اين فوتبال پست و مقام گرفتهاند که سرشان به تنشان نميارزد. کسي که مسئول جمعآوري چمدان ما بود، شده بود همهکاره و اين عذابم ميداد. وقتي برگشتم نتوانستم با مديريت و مربي پرسپوليس کار کنم. من در 19سالگي در تيمملي بازي کردم و 21سالگي در جامجهاني. 25سالم بود که در اروپا بازي کردم و 29بازي اروپايي هم دارم. من در اولدترافورد و سانتياگوبرنابئويي بازي کردم که کارشناسان تلويزيوني فوتبال هنوز آنجا را از نزديک نديدند
• نزديکترين افراد در زندگيام سرم کلاه گذاشتند. توصيهام به بچههايي که تازهوارد فوتبال شدهاند اين است که فوتبال عوض شده و آدم ديگر نميتواند به برادرش هم اعتماد کند.کار عطر و ادکلن ميکردم که فعلا انجام نميدهم، ولي هنوز آنقدر اعتبار دارم که محتاج کسي نباشم. زماني که هيچکس نميدانست ماشين چي هست، بهترين ماشينها زير پاي ميناوند بود، ولي الان به جايي رسيدم که اعتقاد دارم هرچي سادهتر و خاکيتر باشي نزد مردم قابل احترامتر ميشوي.الان ملک و زمين هم خريدوفروش ميکنم.
• خودم کار اقتصادي نمي کردم. کسي برايم انجام ميداد. من وقت نداشتم، چون تمام فکر و ذکرم فوتبال بود. ديويد بکام 4تا مشاور دارد؛ مشاور اقتصادي، مشاور امور تبليغاتي، مشاور مصاحبه با مطبوعات و... من با خيلي از کارهاي علي دايي مخالفم، اما کارهاي خوب او را هم بايد گفت. علي دايي وقتي در اروپا بود، کار اقتصادي هم انجام ميداد، درحاليکه هيچوقت به فوتبالش لطمه نزد. فوتباليستهاي امروزي، اولين کاري که بعد از قرارداد و گرفتن پول ميکنند، اين است که يک ماشين مدل بالا ميخرند.
• بازيکن نبايد با يک ماشين اشباع شود. که اگر اين طور بود ما نه علي دايي داشتيم، نه علي کريمي. کريم باقري 45ساله است، اما ميگويند 37ساله است و در سن 12سالگي(!) شناسنامه گرفته، ولي تا 50سال ديگر هم ميتواند خوب بازي کند.
• ويژگي نسل ما اين بود که بيرون فوتبال با مردم بوديم و پول همهچيز نبود. اگر کسي به پيراهن تيمملي پشت ميکرد، مردم طردش ميکردند. علي دايي رودهاش 30سانت پاره شد، سرش 20تا بخيه خورد، ولي با اين حال آمد و بازي کرد. وقتي بازي را ميباختيم، يکهفته از خانه خارج نميشديم، اما حالا داربي را ميبازند و با مردم دعوا هم ميکنند.
• فوتبال اين مملکت را شبزندهداري(!) خراب کرده، قليان خراب کرده، حرفهاي نبودن خراب کرده. امير عابديني شب زنگ ميزد و بازيکنان را چک ميکرد که بازيکن سر ساعت بخوابد.از همينجا اعلام ميکنم که من هم اشتباهاتي داشتم. آن فيلمي که از من پخش شد، وجهه تمام فوتباليستها را خراب کرد، با اينکه در آن فيلم من هيچ گناهي مرتکب نشدم و بعدها نيز تبرئه شدم.
• فرهاد مجيدي و سهراب بختياريزاده در اين سن غير از تمرين با تيم، صبحها هم انفرادي تمرين ميکنند. اگر فوتباليستي 500 تا 700 ميليون ميگيرد من ميگويم حقش است، ولي نه بازيکني که حرفهاي نيست. من گرانترين بازيکن تيم در اتريش بودم، ولي اگر دير سر تمرين ميرفتم و عليه باشگاه صحبت ميکردم، جريمه ميشدم. ما مسلمانيم وطبعاً مشروبات الکلي در دين ما حرام است، اما در اتريش براي غير مسلمانها هم خوردن مشروبات الکلي و شبزندهداري ممنوع بود.
• ميخواستم برگردم و در تيمهاي پايه فعاليت کنم، اما گفتند آقاي سعيدلو نامه زده که نبايد با مهرداد ميناوند قرارداد امضا کنيد. من 7سال پيش اتفاقي برايم افتاد و تاوان آن را هم دادم. از آقايان ميخواهم مهرداد ميناوند را به خاطر خوبيهايش ببخشند. وقتي در اتريش بودم، تيم با هاپوئل رژيم صهيونيستي بازي داشت. سرپرست هاپوئل به من قول پرداخت پول و عوض کردن پاسپورتم را داد، اما من به خاطر اعتقاد وکشورم مقابل آن تيم بازي نکردم. خيلي از آقايان آن موقع که من بازي ميکردم، آرزوي گرفتن عکس يادگاري کنار ما داشتند و حالا به پست و مقامي رسيدند!
• امثال فيروز کريمي اصلا بايد از اين فوتبال بروند، نه اينکه بروند در ليگ دسته اول و با خيال راحت به کارهاي خود ادامه دهند. فيروز کريمي در حدي نيست که با عابديني کلکل کند. متاسفانه در فوتبال ما آدمها سر جايشان نيستند.
• 10سال پيش من ميرفتم گمرک لباس ميخريدم، اما الان لباس مارکدار ميپوشم. آنموقع روي سرم کاسه ميگذاشتم و موهايم را کوتاه ميکردم، اما درحالحاضر آرايشگرم در خيابان الهيه است. اين هيچ ايرادي ندارد. ما باطن آدمها را ول کرده و به ظاهر آنها چسبيدهايم. آن زمان هم به خاطر نماز خواندن و قرآن خواندن به من ميگفتند: «رياکار».
• متاسفانه در فوتبال ما پشت آدمها حرف زياد است. در يکسالي که دوبي بودم، بيمار شدم و کورتون مصرف ميکردم. زير چشمهايم هم پف داشت، برايم حرف درست کردند که ميناوند معتاد شده و سرطان خون دارد. آبروي يک آدم را به همين راحتي ميريزند.
• حاضرم قسم بخورم آدمهايي که به عنوان کارشناس به تلويزيون ميروند، با ارتباط ميروند. سند دارم کسي که در ايتاليا پيتزا ميفروخته، الان کارشناس تلويزيون است. رفتم حراست صداوسيما گفتم چرا ممنوعالتصويرم، اما هيچ جوابي نشنيدم. از همه کارشناسانشان بهتر حرف ميزنم، بهتر سيستم فوتبال را ميشناسم و بيشتر فوتبال بازي کردم. هر جايي که ميخواهم بروم ميگويند ميناوند نباشد. امامحسين(ع) «حر» را بخشيد، حالا ما شديم يزيد .
• کتاب زندگينامهام را بهزودي چاپ ميکنم و تمام ناگفتهها را ميگويم.
• کلاسc را گذراندهام. 2، 3دوره بدنسازي هم رفتهام. دوره ايجنتي فيفا را هم ديدهام، اما در کشور ما اين چيزها مهم نيست و رابطه حرف اول و آخر را ميزند، نه مدرک.
• وقتي به پرسپوليس آمدم، شاهرودي زياد از من خوشش نميآمد. بعد از تمرين رفتم دوش بگيرم. صورتم کفي بود، عجله هم داشتم، چون بعدش بايد براي مصاحبه ميرفتم. رضا شاهرودي وارد رختکن شد و چون يک دوش بيشتر نبود، جلوي در آمد و گفت: « بيرون!» گفتم چرا؟ گفت براي اينکه من بزرگترم. من با صورت کفي بيرون آمدم و شاهرودي که هميشه 2دقيقه دوش گرفتنش طول ميکشيد، آن روز کيسه کشيد، روشور زد، سنگ پا زد و نيمساعت طول داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]