واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: عشقتصور کنید تصمیم گرفتهاید تا ماشین جدیدی بخرید. خیابان اصلی را بالا و پایین میکنید و ناگهان یک ماشین زیبا چشمتان را میگیرد. به خود میگویید: «عاشق قیافهاش هستم». در را باز میکنید و کمی در داخل ماشین مینشیند». «عاشق بوی نوی» آن هستم. صندلیهایش چقدر راحتند. این ماشین دلخواه من است.» همین که از ماشین بیرون میآیید، فروشندهای به طرفتان آمده، میپرسد: «میتوانم به شما کمک کنم؟» شما میگویید: «من این ماشین را میخواهم.»فروشنده: «آیا سوالی راجع به آن دارید؟»با تأکید جواب میدهید: «نه، من این ماشین را میخواهم.»فروشنده: «دوست دارید بدانید در مقایسه با مدلهای دیگر چه مزایایی دارد؟ ضمانتنامهاش چه مدت است و یا مدت سوخت آن چقدر است؟»صحبت راجع به این چیزها، هیجانی را که الان دارم، خراب میکند.»فروشنده: (در حالی که گیج شده است) قیمتش چطور؟ نمیخواهید بدانید قیمتش چقدر است؟»«اُه، خواهش میکنم اینقدر منطقی نباشید. قیمتش اصلا اهمیتی ندارد. تمام چیزی که مهم است اینست که ماشین را میخواهم. من واقعا به این ماشین احتیاج دارم و میدانم که برای من ساخته شده است». پرواضح است که این رویای مضحکی است. هیچ شخص عاقلی، قبل از اینکه با پرسیدن سؤالات کافی از درست بودن کار خود اطمینان حاصل نکند، مبادرت به خرید چیزمهمی مثل یک ماشین، نخواهد کرد. با این وجود بسیاری از ما قبل از شروع یک رابطه مهم مثل زندگی مشترک، حتی به اندازه زمانی که میخواهیم یک جفتکفش بخریم سؤال نمیپرسیم، با این اشتباه، ما فرصت کشف چیزهایی که میتواند راجع به شریک زندگیمان از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و در موفقیت یا شکست ازدواجمان سهم به سزایی داشته باشند را از دست میدهیم. یکی از دلایلی که سؤالات کافی نمیپرسیم این است که نمیخواهیم جوابهایشان را بدانیم؛ زیرا ممکن است جوابهایی را که خواهیم شنید دوست نداشته باشیم. نمیخواهیم چیز بدی بشنویم. ممکن است مستأصل باشیم و یا اینکه بخواهیم رابطه تمام نشود و موفق باشد. شما از بحث راجع به چیزی که ممکن است رؤیایتان را خراب کند، اجتناب میکنید چرا سوال نمیپرسیم؟رمانتیک نیست:عشقولانه«عاشق شدن» یک تجربه رمانتیک است؛ اما سؤال پرسیدن و زیر و رو کردن یک شخص، نه. بنابراین به خود اجازه میدهیم که از خود بیخود شویم. این همان چیزی است که در فیلمها دیدهایم و در کتابها خواندهایم؛ که عشق «اینچنین» است: شما نباید از او سؤالهای زیادی بپرسید. در عوض باید به او نگاه کنید و فورا دریابید که او «همان گمشده» شماست! این ها افسانههای عشقی هستند که میتوانند شما را به دردسر بیاندازند. سؤال کردن از همسر آیندهتان به منظور شناخت او شاید رمانتیک نباشد اما تنها راه هوشمندانه شناخت یک فرد است. شما نمیخواهید جوابها را بدانید:دلیل دیگری که سؤالات کافی نمیپرسیم این است که نمیخواهیم جوابهایشان را بدانیم؛ زیرا ممکن است جوابهایی را که خواهیم شنید دوست نداشته باشیم. نمیخواهیم چیز بدی بشنویم. ممکن است مستأصل باشیم و یا اینکه بخواهیم رابطه تمام نشود و موفق باشد. شما از بحث راجع به چیزی که ممکن است رؤیایتان را خراب کند، اجتناب میکنید.مرکب عشقنمی خواهید فرصت از دست برود: شما چنان به دنبال اینکه چرا باید کسی را دوست داشته باشید هستید که وقت کافی برای پرداختن به اینکه چرا نباید او را دوست داشته باشید پیدا نمیکنید. فکر کنید که بالاخره بعد از مدتها تنهایی، کسی را یافتهاید که به شما قول ازدواج داده است. از اینکه مرتبا به این و آن فکر کردهاید، خستهاید و میخواهید سرانجامی بگیرید. بنابراین از پرسیدن سؤالاتی که ممکن است این «رابطه خوب» را خراب کنند، بیزارید. همانطوری که یک ضربالمثل میگوید: «رؤیای مرا با مجبور کردنم به رویارویی با واقعیت خراب نکن» وقتی از کسی که هستید و یا کسی که بودهاید احساس خوبی ندارید، به طرزی ناخودآگاه از دقیق شدن یا ریزبین شدن به زندگی همسر آیندهتانخودداری میکنید. پر واضح است که دو نفر که این بازی را میکنند،رابطهای ناسالم و مختل خواهند داشت می ترسید همسرتان از شما سؤال کند: میخواهید تا آنها را از سؤال کردن راجع به خودتان باز دارید؛ بنابراین شما نیز چیزی از آنها نمیپرسید. این موضوع حقیقت دارد، اگر:- شما از خود و یا زندگیتان راضی نیستید.- شما از گذشته خودشرمسارید و یا با آن کنار نیامدهاید.- از کارهایی که در حال حاضر انجام میدهید، احساس گناه میکنید.- شما تصویری ذهنی خوبی از خودتان ندارید.وقتی از کسی که هستید و یا کسی که بودهاید احساس خوبی ندارید، به طرزی ناخودآگاه از دقیق شدن یا ریزبین شدن به زندگی همسر آیندهتان خودداری میکنید. گویی میگویید: «من کاری به کار تو ندارم، تو هم کاری به کار من نداشته باش». پر واضح است که دو نفر که این بازی را میکنند، رابطهای ناسالم و مختل خواهند داشت.دل شکسته «ندانستن» خوشبختی نمیآوردچیزی که از آن آگاهی ندارید به شما صدمه خواهد زد. هرچه اطلاعات شما راجع به کسی بیشتر باشد، بهتر میتوانید تصمیم بگیرید آیا برای شما همسر خوبی خواهد بود یا نه. هر چه اطلاعات شما راجع به کسی کمتر باشد، احتمال اینکه عصبانی و یا مأیوس شوید و دلتان بشکند نیز بیشتر خواهد بود. چه موضوعاتی را بپرسیم؟- وضعیت خانوادگی و کیفیت روابط خانوادگی او.- درسهای آموخته شده از تجارب زندگی او.- اخلاقیات (اصول و نظام اخلاقی) و ارزشهای او.- نگرش و طرز برخورد او در مواجه با عشق، تعهد و برقراری ارتباط.- فلسفه روحی و مذهبی او.- اهداف زندگی شخصی و شغلی (حرفهای) او. برگرفته از کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی؟ پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]