واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: بحران زيمبابوه و نقض حاكميت دولتها
هادى محمدىفر
كارشناس ارشد روابط بين الملل
بسيارى از نظريهپردازان و طراحان تئورى حاكميت ملى در سده شانزدهم ميلادى و از جمله ژان بدن طراح و نظريهپرداز اوليه مفهوم حاكميت، از مفهوم حاكميت به عنوان مفهومى لاينفك و خدشهناپذير ياد كردند. بدن فرانسوى چنين استدلال نمود كه حاكميت به معنى قدرت مافوق و برتر است كه تغيير ناپذير، دائمى و مطلق است. بر طبق اين نظر وى و فلاسفه پس از وى يا پيرو وى معتقد بودند كه در نظام بينالمللى نيز حاكميت به معناى عدم وابستگى به قدرتهاى ديگر مىباشد. با نضج مقررات بينالمللى و توسعه حقوق بينالملل و روابط بينالملل و همبستگى بيشتر ملتها به هم، مفهوم كلاسيك و قديمى حاكميت جاى خود را به مفهوم نسبى حاكميت داد.
آنچه كه مسلم است اين است كه حقوق بينالملل جديد حاكميت كشورها را به رسميت شناخته و بند اول ماده 2 منشور ملل متحد در اين مورد بيان مىدارد كه «سازمان بر اصل برابرى حاكميت كليه اعضا بنيانگذارى شده است.»
بحران عراق در مارس 2003 براى نخستين بار مفهوم حقوقى حاكميت را نيز زير سوال برد. در اين بحران عراق بدون مجوز شوراى امنيت اشغال شد و نظام بينالملل براى نخستين بار با چالش عمده حقوق بينالملل و سياست بينالملل مواجه شد. فناورى ارتباطى و دهكده جهانى مك لوهان نيز پيغام ديگرى براى حاكميت ملى كشورها بود. هم در بعد سختافزارى و هم در بعد نرمافزارى حاكميت با چالش عمده روبرو شد. كشورها ديگر حتى در مفهوم جديد حاكميت نيز احساس ناامنى مىكنند به طورى كه مىتوان گفت باز هم شاهد كاهش اعتبار حاكميت دولتها خواهيم شد. در كشورهاى قدرتمند و سلطهگر كمتر و در كشورهاى ضعيف و ساختار نامناسب اقتصادى و سياسى اين روند به طور بارزى مشهود خواهد بود. بحران زيمبابوه در جنوب آفريقا نمونه بارز و آشكار نقض حاكميت دولتها به مفهوم جديد است. در جريان برگزارى انتخابات سراسرى در زيمبابوه دو نامزد به عنوان نامزد نهايي، به دور دوم راه يافتند. موگابه مرد كهنسال ضد استعمارى و مورگان چانگيرايى اما در دور دوم انتخابات مورگان چانگيرايى از انتخابات كنارهگيرى و به سفارت هلند پناهنده شد. چانگيرايى سختگيرى و اعمال فشار موگابه و تشريفاتى خواندن انتخابات را دليل كنارهگيرى خود از شركت در انتخابات خواند و اعلام نمود كه در انتخابات اين كشور به دليل تسلط حزب موگابه مشروعيت قانونى ندارد و متعاقب اين جريان، ايالات متحده، اروپا، سازمان توسعه جنوب آفريقا و كشورهاى غربى عليه موگابه موضعگيرى نمودند. پس از پناهنده شدن چانگيرايي، موگابه به عنوان تك نامزد انتخابات دوباره به قدرت رسيد. كه همان كشورها و سازمانهاى غربى باز هم عليه وى موضعگيرى نمودند و انتخابات زيمبابوه را نقض دموكراسى و حقوق بشر خواندند. اين كشور ضد استعمارى با رهبرى موگابه توانست پس از رهايى از استعمار انگليس راه استقلال خود را توسط رهبرى 84 ساله خود طى نمايد. انگليسىها كه موگابه ضد استعمار را موانع عمده اهداف قدرت خود در زيمبابوه مىدانند فشار بر اين كشور را دنبال مىنمايند به طورى كه گوردون براون نخست وزير انگليس اعلام نمود كه انتخابات زيمبابوه غير قانونى است و مشروعيت ندارد.
چالش در زيمبابوه از نقطه نظر سطح تحليل كلان فقط يك چالش داخلى محسوب نمىشود كه بلكه يك چالش عمده در نظام كنونى بينالملل محسوب مىشود و آن چالش حاكميت ملى و جهانى شدن حقوق بشر و دموكراسي، چالشى كه كشورهاى قدرتمند عليه كشورهاى ضعيف و ناتوان از نظر سياسي- امنيتى و اقتصادى تحميل مىنمايند. در واقع مىتوان گفت اين چالش تداوم همان خط سير مستقيم است كه در گذشته دوام داشته يعنى با وابستگى و ضعيف نگه داشتن آفريقا و كشورهاى اين منطقه تداوم سلطه به نوعى ديگر ادامه يابد، در اين راه ثبات يا عدم ثبات سياسى يك فاكتور اصلى است به منظور بىثبات نمودن سياسى كشورها كشورهاى قدرتمند ديروز با نام دموكراسى امروزين سعى دارند از وابستگى متقابل اقتصادي، جهانى شدن دموكراسىها به جاى دموكراسى و بازى حاصل جمع جبرى مضاعف به جاى صفر جلوگيرى كنند.
چالش عمده دموكراسى و غير دموكراسى فقط منحصر به كشورهاى قدرتمند و ضعيف است حال اين سوال مطرح است كه اين چالش عمده ناشى از منازعه براى اصول دموكراسى و حقوق بشر است يا چالش كسب منافع ملي( جى مورگنتا) در جواب بايد گفت اگر كليت ملى كشورها دستخوش تغيير و تحول گشته اين تحول فقط منحصر به كشورهاى ضعيف بوده است و قدرتهاى بزرگ اگرچه در چارچوب فدراليسم و اتحاديههاى قدرتمند توانستند از حاكميت ملى خود بكاهند اما اين كاهش حاكميت فقط در جهت منافع منطقهاى و ملى خود بوده است در حالى كه چالش حاكميت ملى و اصول جهانى حقوق بشر و دموكراسى هيچ منافعى براى زيمبابوه نداشته و تنها در جهت بىثباتى اين كشور ضد استعمارى انجام شده است. رهبران آفريقايى در حاشيه كنفرانس اتحاديه آفريقا با آگاهى كامل از اين روند تاريخى به واقعيت سياسى در زيمبابوه پى بردند به طورى كه موگابه خود راسا در اين اتحاديه شركت نمود و كشورهايى كه انتقادات خود را متوجه وى سازند كم بودند و تنها در حد اقليت منتقدين بودند. چالش عمده اكثر كشورهاى آفريقايى همين بىثباتى سياسى است و كشورهايى كه در كنفرانس شرم الشيخ مصر شركت كردند و از زيمبابوه انتقاد نمودند به درستى مىدانند كه خود آنان نيز دير يا زود در معرض هجوم تبليغاتى غرب قرار خواهند گرفت بنابراين انتقاد از كشورى به ملت نقض دموكراسى يا عدم رعايت حقوق بشر بهتر است در چارچوب منشور آفريقايى حقوق بشر و مردم و اتحاديه آفريقايى باشد. علاوه بر آن تبيين مفهوم ضد استعمارى كه اساس اتحاديه قاره آفريقا بود بايد امروز به طور جدى مورد بازنگرى سازمان كشورهاى آفريقايى يا اتحاديه آفريقا قرار گيرد. آفريقا اگر مىخواهد از روند خط سير مستقيم استعمارى و نئواستعمارى رهايى يابد اين واقعيت را بپذيرد كه اولا ضعيف، دوما توانايى جنگ تبليغاتى با غرب و رسانههاى غربى را ندارد. پس راهحل اين مشكل را نه فقط در زيمبابوه بلكه بايد به صورت يك اصل اساسى در مبادلات منطقهاى در قاره سياه مورد ارزيابى مجدد قرار دهد. سازمان توسعه جنوب آفريقا نيز چه بخواهد و چه نخواهد بناى گسترش دموكراسى و حقوق بشر توسعه فرهنگي، اقتصادي، سياسى و رفاهى است. اين سازمان بايد توسعه و گسترش مبانى توسعه و راهكارهاى توسعه در كشورهاى جنوب اين قاره را مبناى كار خود قرار دهدو از انتقادات زياد بر عضو ديگر اين سازمان خوددارى نمايد. تغيير ساختار سياسى در زيمبابوه يا هر قدرت سياسى ديگرى در آفريقا هزينههاى زيادى را براى كشورهاى اين قاره تحميل مىكند كه در نظر گرفتن اصول هزينه- سود ايجاب مىكند تا حد امكان تغيير ساختار يا انتقال قدرت مسالمتآميز باشد و از انتقادات تند عليه عضو ديگر و تلاش براى تغيير ساختار عضو ديگر جلوگيرى كند. اين سازمان بايد با مصلحتانديشى و درايت تمام اين اصل را پذيرفته و با الگوى ويژه خود و طراحى مكانيسمهاى خاص آفريقا به بالا بردن فرهنگ خاص آفريقايى و دموكراسى آفريقايى كمك كند. پيچيده شدن اوضاع نه تنها كمكى به مشكلات زيمبابوه نمىكند بلكه احتمال مىرود، با گذر زمان اوضاع زيمبابوه، با خشونتهاى وسيع خيابانى بين طرفداران موگابه و چانگيرايى به يك بحران حاد و بنبست سياسى منجر شود. كه زمينههاى دخالت خارجى و متعاقب آن قطعنامههاى مرگبار شوراى امنيت را فراهم نمايد.
قطعنامهها خود مىتواند زمينهساز ورود نيروهاى حافظ صلح سازمان ملل متحد به زيمبابوه باشد. دولت زيمبابوه هم بايستى با ميانجىگرى رهبران اتحاديه آفريقا باب گفتگو با مخالفان را فراهم نمايد و با تقسيم قدرت به طور مسالمتآميز از تبديل شدن بحران انتقال قدرت جلوگيرى نمايد.
موگابه بايد اين واقعيت تلخ حيات بينالملل را بپذيرد كه جهانى شدن حقوق بشر و دموكراسى به مانند تارعنكبوتى است كه كشورهاى ضعيف را مىگيرد و نه كشورهاى قدرتمند، ايالات متحده آمريكا با قدرت تام خود عراق و افغانستان را اشغال نمود، در گوانتانامو اصول انسانى حقوق بشر را زير پا مىگذارد، و در ابوغريب انسانيت را لكهدار مىسازد، در آفريقا با اعمال نفوذ در بين نخبگان و تحصيلكردگان غربى آفريقايى تبار به دخالت سياسى و بعضا همگامى مىپردازد. اگر موگابه اين واقعيت تلخ را بپذيرد و در صحنه داخلى دست به اصلاحات اساسى و ساختارى بزند و به شيوه كشور كنييا قدرت را با چانگيرايى تقسيم نمايد آنگاه مىتوان به مديريت بحران در زيمبابوه اميدوار بود.
اينكه آيا موگابه توانايى انجام اين كار را دارد، بستگى به درايت وى در مديريت بحران و گذر زمان است و تقابل و بده بستان قدرتهاى بزرگ در مورد معادلات جهانى و منطقهاى عامل ديگرى است كه مىتواند در تشديد يا كاهش بحران يا به عبارتى ديگر ثبات يا بىثباتى كشور زيمبابوه موثر باشد. همسويى يا عدم همسويى رهبران گروه 8 معروف به 8G با بوش رئيس جمهور آمريكا از نمونه بارز معادلات جهانى است كه مىتواند به حل يا بحرانى شدن منطقه كمك نمايد. بوش در اجلاس جى 8 (8 )G در ژاپن رسما در كنار تحولات جهانى و كمك به كاهش فقر در آفريقا و گرم شدن كره زمين و نيز فعاليت هستهاى ايران رسما رابرت موگابه را مورد انتقاد قرار داد و آيا ديگر رهبران كشورهاى صنعتى بزرگ دنيا (ژاپن- آلمان- انگليس- فرانسه- دانمارك- روسيه و ايتاليا) با بوش هماهنگى و همسويى دارند؟حاكميت دولت ها تابعى از حقوق بينالملل يا سياست بينالملل است يا نه. اينكه آيا قالب فكرى و ذهنى رابرت موگابه واقعيت تلخ نظام بينالملل را مىپذيرد نيز يك بحث است كه به ذهنيت روانشناختى وى برمىگردد.
آيا اين سياستمدار 84 ساله آفريقايى تبار مىتواند جلوى رويه نادرست و نابهنجار كاستن از حاكميت ملى را بگيرد يا نه هنوز زود است. ولى موگابه بايد بپذيرد كه پشتوانه مبارزات ضد استعمارى وى در گذشته از يك پشتوانه جهانى برخوردار بود ولى افكار عمومى جهانيان امروز ديگر نظام انتخاباتى تك نامزدى را نمىپذيرد. اگرچه ضديت كشورهاى قدرتمند با زيمبابوه و شخص موگابه تابعى از منافع ملى است اما يك دولت ائتلاف ملى قدرتمند و متشكل از جريانهاى موافق و مخالف مىتواند تيرى باشد بر پيشانى مخالفان موگابه و دستور كار رهبران جى 8 در اجلاس ژاپن.
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]