واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: شمقدری: ميتوانيم سينما را حذف کنيم من معتقد نيستم كه سينما بايد از بين برود بلكه از بين رفته است. ما شاخصههايي را در ميدان ميگذاريم كه براي سيستم حكومتي قانعكننده نيست. بخشي از سخنان جواد شمقدري در روزنامه بانيفيلم سهشنبه 22 خرداد:... ظرفيت توليد سينماي ايران بالاي يكصد و پنجاه فيلم در سال است. به عنوان شاخص اول، من كه به بدنه دولت آمدم به اين باور رسيدم كه با اخذ بودجه لازم ميتوان به توليد بالا اميدوار بود. اما امروز ما ميبينيم كه توليد فيلم در ميانگين 70-60 فيلم در نوسان است و سيستم جوابگو نيست و تازه از اين تعداد فيلم توليد شده 20 فيلم آن وارد صندوق «عدم» ميشود و اصلا قابليت عرضه و نمايش ندارد. در واقع ما داريم در طول سال 50-40 فيلم عرضه ميكنيم، از طرفي جمعيت ايران 70 ميليون نفر است. مخاطب اين فيلم 5 و6 ميليون نفر و حداكثر 10 ميليون نفر است و در بهترين حالت يكهفتم جمعيت ما سينمارو خواهند بود. اين شاخص، شاخص مطلوبي نيست، راندمان توليد ما يكسوم و يكپنجم است. چهارپنجم آن وارد بحران خواهد شد و در آخر مجبوريم به جان همديگر بيفتيم. هماكنون انبوه نامههاي هنرمندان است كه به دست ما ميرسد كه در مشكلات غرق هستند و بعضا به نان شبشان هم محتاج. شاخص دوم اينكه جامعه ايراني بايد برخوردار از اين فعاليتها باشد. سينماي ايران در بهترين حالتش يكهفتم مخاطب را داراست و حدود 80 درصد از ايرانيها مخاطب سينما نيستند يعني با سينماي ايران رابطه ندارند، بنابراين 20 درصد مخاطب داريم و ميتوانيم مثل خيلي از كشورها سينما را حذف كنيم. درست مثل 140 كشوري كه اصلا سينما را از سبد زندگي مردمشان حذف كردهاند و برنامه خود را از طريق تلويزيون پيگيري ميكنند... ... اين شكست حداقل 18 سال پيش اتفاق افتاده است اما سرپوش گذاشتند. شما يك جنازه را روي زين اسب نشاندهايد و ميگوييد كه اين فرمانده شماست، پس بجنگيد! اين بازي روزي بايد تمام شود، مترسك كه قهرمان ملي نيست، بايد كسي جرات كند و بگويد اين قهرمان جنازهاي بيش نيست. شكستخوردگي در سينماي ما جا افتاده است. اين شعبدهبازي است و با متوسل شدن به ابزارهاي مدرن آن را سرپا نگه داشتهاند. سينماي ايران سالهاست كه نفسهاي آخرش را كشيده و تمام شده است. بيش از 80 درصد هم بودجه اين سينما را دولت ميپردازد و 20 درصدي هم كه بخش خصوصي ميآورد و شما اگر واقعبينانه آن را بنگريد پولي وجود ندارد، باز به اتكاي 20 درصد نامرئياش و با شعبدهبازي چند برابر سودش را ميبرند! اصلا بخش خصوصي در سينما وجود ندارد. همه بخش دولتي است. امروز شما بدهي سينماگران به بانكها را بررسي كنيد. امروز بنياد فارابي صورتحسابي را در طول سال ارائه ميدهد و ما ميبينيم كه در مقطعي يك رقم بزرگ را معدوم كردهاند تا بدهي سينماگران را پاك كنند. بخشي از آن را بخشيدهاند و بخشي ديگرش را دستكاري كردهاند و اسنادي ارائه نميشود. آن بخشي هم كه اين هفت، هشت سال اخير ارائه شده به عنوان دارايي بنياد فارابي محسوب ميشود. 90 درصدش در اختيار خودش نيست، يعني وجود خارجي ندارد. پولي بوده و رفته و برگشتي نيز ندارد. هيچكس حاضر نيست اين مسائل را بگويد و هر سال نيز سكوت ميكنند و اين يك واقعيت كتمان نشدني است ولي ميخواهند پيچيدهاش كنند. اين جنازه بوگرفته را با عطر و گلاب معطر ميكنيم. بالاخره بايد روزي همه بپذيريم كه سالها به دنبال آن جنازه باحسرت ميرويم و خيال ميكنيم كه قهرمان هنري واقعي ماست!... ... من معتقد نيستم كه سينما بايد از بين برود بلكه از بين رفته است. ما شاخصههايي را در ميدان ميگذاريم كه براي سيستم حكومتي قانعكننده نيست. راندمان كاري يكپنجم، بهرهمند شدن يكهفتم از اين عرصه در جامعه ايراني راضيكننده نيست اما براي شروع خوب است. اينها براي پله اول مناسب است، اما براي اوج مناسب نيست، بلكه فاجعه است. در يك سطح همكف راه ميرويم خيال ميكنيم در قله دماوند راه ميرويم كه واقعا اينطور نيست اما نقطه شروع خوبي است. البته حالا عدهاي ادعا ميكنند كه سينماي ما در اوج است، نهتنها ما در اوج نيستيم بلكه در يك شرايط بسيار خطرناك هستيم و حتي ميخواهم بگويم بخشي از اين سيستم سالهاست كه در اين باتلاق خفه شده است. در عوض عدهاي دارند اداي اوج را درميآورند. سينماي ما مثل يك درخت خشك شده است اما يك جوانه نيز دارد و از درونش حيات مجددي را نيز دارد كه كافي است بفهميم و درك كنيم ولي اگر فكر كنيم كه اين درخت مرده است ولي ميوه و ثمره نيز ميدهد، فاجعه است...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]