واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چه كسي بچهها را دوست دارد
خانواده- ترجمه - ساناز سرابيزاده:
هيچ جامعهشناس و روانشناسي حكم به طلاق نميدهد و نيز در هيچ آييني، طلاق رسمي پسنديده تلقي نشده است.
اما هنگامي كه همه راهها به تفاهم و پيوند ميان دو زوج بسته شده (اگرچه طلاق پيشتر رخ داده است)، به طلاق بهعنوان فرجامين راه نگريسته ميشود؛ اما اين طلاق با همه اماها و اگرهايش، بيش از همه تاثيري آني بر فرزندان و آينده آنان دارد. به همين علت، به پدر و مادراني كه به هر دليل طلاق گرفتهاند، گفته ميشود كه همچنان رابطه صميمانه و خوب خود را با فرزندان خويش حفظ كنند. مطلب حاضر به وظايف پدران و مادران در قبال فرزندان طلاق اشاره دارد.
مسئوليت والدين در بهترين شرايط هم سنگين است و درهنگام وقوع حادثه يا بحران انجام اين وظايف دشوارتر بهنظر ميرسد.
در هنگام جدايي والدين ازيكديگر، زندگي خانواده دستخوش پارهاي بحرانها ميگردد با اين حال شايسته نيست كه والدين از انجام وظايف خود غافل شوند. تقسيم وظايف سرپرستي در خانوادههاي از هم پاشيده را در اصطلاح حضانت مشترك مينامند. در اين نوع حضانت والدين بايد با وجود تمام مشكلات بهطور مشترك همانند يك خانواده همكاري داشته باشند. ممكن است اين كارتا حدود زيادي غيرممكن به نظر آيد اما خواندن مطالب زير ممكن است تا حدودي شما را در انجام اين وظيفه خطير ياري دهد.
«ما تو را دوست داريم، جايت دركنار ما امن است. به خواسته هايت پاسخ ميدهيم و از تو مراقبت خواهيم كرد.» هنگامي كه كودكان در خانوادهاي به دنيا ميآيند اين پيامهاي مهم به آنها داده ميشود. براي بچهها طلاق به معني تغيير تمام چيزهايي است كه روزي به آنان ارزاني داشتيد. بنابراين تغيير بزرگترين تهديد براي كودكان در طول مراحل اوليه طلاق به شمار ميرود.
«حالا چه كسي از من مراقبت خواهد كرد؟ كجا زندگي خواهم كرد؟ آيا بايد مدرسهام را تغييردهم، دوستانم را از دست خواهم داد؟»
اين تغييرات سؤالات زيادي در ذهن كودكتان به وجود ميآورد و باعث ايجاد احساسات منفي نظير: ترس، ناراحتي، ناامني و نگراني در او خواهد شد.
والدين كارن وبابي چهار ماه پيش تصميم گرفتند از هم جدا شوند. آنها اوايل هفته را با مادرشان سپري ميكنند، هنوز به همان مدرسه هميشگي ميروند و همان دوستان هميشگي خود را دارند. ولي از پنجشنبه تا يكشنبه عصر در خانه پدر خود كه كمتر از يك مايل با آنها فاصله دارد، ميمانند.
هر دو بچهها تا حدودي با همسايههاي پدرشان آشنا شدهاند و تعدادي از دوستان مدرسهاي كارن در نزديكي خانه پدرش زندگي ميكنند. پدر و مادر هر دو به خوبي درك ميكنند اين دوره سختي براي همه آنان است و تمام تلاش خود را ميكنند تا حتيالامكان كمترين تغييرات را اعمال كنند. البته گاهي اوقات اين كار بسيار سخت ميشود اما آنها هر دو توافق كردهاند كه تمام تلاش خود را بكنند.
والدين جني هشت ماه پيش از هم جدا شدند. مادرش بلافاصله از استان محل زندگي آنها رفت و جني تا زماني كه پدرش خانه را فروخت وبه آپارتمان جديد نقل مكان كرد، با او زندگي ميكرد اما پس از اين او مجبور بود با مادرش زندگي كند، حالا او در مدرسه جديدي درس ميخواند كه مايلها با خانهاش فاصله داشت. اگرچه جني هفتهاي يكبار با پدرش تماس داشت ولي به ندرت او را ميديد.
مادرش به او پيغامهايي ميداد كه جني بايد آنها را به پدرش منتقل ميكرد، پيغامهايي كه جني را بين والدينش قرارداده بود اين كار باعث شده بود تا پدرش عصباني شود و جني از اين وضعيت احساس ناراحتي ميكرد زيرا تغيير بزرگي در زندگي او رخ داده بود. او مجبور شده بود تا مدرسه اش، دوستان و پدرش را ترك كند و اين تغييرات دائما ادامه داشت. فكر كنيد جاي اين كودك بوديد، هنگامي كه همه نظرات شخصي خود را در رابطه با تغييرات زندگياشان دارند، چه كسي بيش از اين كودك لطمه ميخورد؟ كدام كودك ميتواند با اين مشكلات كنار آيد؟
توصيه كلي ما اين است كه: هر چه تغييرات در سال اول كمتر باشد، بهتر است. اگر امكان دارد به نفع كودكتان است كه در همان خانه يا حداقل همان حوالي بمانيد و به همان مدرسه هميشگي برود. سعي كنيد تا همان قواعد و عاداتي را كه قبل از جدايي در خانه وجود داشته تغيير ندهيد. اين كار كمك ميكند تا فرزندانتان كمترين ضرر روحي را متحمل شوند. ممكن است نيازهاي عاطفي والدين در لحظات بحراني آنها را كوركند و از نيازهاي فرزندان خود غافل شوند.
اگرچه ممكن است والدين دچار چنين لحظاتي درز ندگي بشوند اما بايد به خاطر داشت كه آنها هنوز پدر و مادر هستند. هنگامي كه والدين به اين نكته توجه كنند كه طلاق براي كودكان نيز به معني تغيير است، مشكلاتي كه همراه با اين تغييرات پديد ميآيد كاهش پيدا كرده و كار والدين آسانتر خواهد شد.نكات زير باعث ميشود تا تغييرات براي كودكتان آسانترشود:
1 - در مورد طلاق با فرزندانتان صحبت كنيد. به آنها بگوييد كه ديگر اين ازدواج نميتواند ادامه پيدا كند و شما بايد از يكديگر جدا شويد. بچهها ممكن است ابتدا سؤالاتي بپرسند يا دليل بخواهند و حتي به مخالفت با دلايل شما بپردازند.
2 - با كودكتان صادق باشيد. اطلاعاتي كه در مورد جدايي به آنها ميدهيد بايد ساده، خلاصه و مناسب سن آنها باشد. به آنها قول آشتي با همسرتان را ندهيد مگر اينكه احتمال آن زياد باشد.
3 - سعي كنيد حتيالامكان سال اول جدايي تغييري صورت نپذيرد. كودكتان را به همان پزشك، مدرسه يا همان مكانهاي تفريحي هميشگي ببريد. اغلب اوقات مدرسه مكان امني براي كودكاني است كه والدينشان از هم جدا شدهاند.
4 - به كودكانتان اطمينان دهيد كه آنان را دوست داريد و هميشه والدين آنها باقي خواهيد ماند و تمام تلاش خود را براي آنها بكار خواهيد برد.
5 - به كودكانتان بگوييد كه حال دو خانه دارند، مراقب باشيد هيچگاه از واژه ملاقات استفاده نكنيد.
6 - به كودكانتان بگوييد كه اين تغييرات بخاطر نيازهاي احساسي شماست. هركس احساساتي دارد و ميتواند آن را بيان كند. تغيير هميشه آسان نيست ولي بهزودي همه چيز روبراه خواهد شد.
7 - هيچگاه كودكتان را تهديد به ترك نكنيد. حتي به خاطر آنكه مجبور به اطاعت از شما شود.
8 - به نگرانيهاي فرزند خويش گوش فرا دهيد. نگرانيهايي كه از نظر بزرگسالان كوچك بهنظر ميآيد ممكن است براي كودك معضلي بزرگ باشد.
9 - از خود اطمينان حاصل كنيد كه براي حمايت از كودكانتان به آنان متكي نيستيد. كودكان توانايي عاطفي لازم را براي حمايت از شما ندارند. از خود بپرسيد چه كسي بايد ديگري را حمايت كند؟
10 - عشقتان را نسبت به كودكتان نشان دهيد. او را روي پاي خود بنشانيد، بغلش كنيد و با تماس چشمي محبت آميزي عشق خود را به آنان عرضه كنيد.
11 - از بودن با كودكانتان لذت ببريد و لحظات شادي را براي آنها فراهم كنيد. خنده بهترين درمان است.
12 - تا جايي كه ممكن است هر چه زودتر به پرستار و يا مربي كودكتان اطلاع دهيد كه از همسرتان جدا شدهايد. ممكن است اين كار براي شما در زماني كه احساس ناامني و سردرگمي ميكنيد مشكل باشد اما اين كار به ديگر بزرگسالان كه مورد علاقه كودك شماست كمك ميكند تا دليل تغيير رفتار كودكتان را بفهمند و او را در كنار آمدن با اين قضيه ياري دهند.
13 - هنگام برنامه ريزي يا درصورت هرگونه تغييري به كودكانتان اطلاع دهيد. بگذاريد آنها اول از همه از تغييرات مكان يا تغيير زمان بودن با والد ديگرش آگاه باشند.
14 - خودتان و استعدادهايتان را باور داشته باشيد و به كودكانتان اعتماد به نفس لازم براي تغيير و تحولات جديد را بدهيد.
گاهي اوقات با تمام تلاشي كه والدين در انجام وظايف خود ميكنند، ممكن است كودك هنوز نيز به زندگي جديد خود عادت نكرده باشد. در واقع اين كودكان به جاي آنكه خود را با زندگي جديد تطبيق دهند بناي ناسازگاري را در پيش ميگيرند. اين نوع كودكان احساس امنيت كمتري ميكنند و گوشهگير ميشوند. برخي از اين كودكان شديدا نياز به يك مشاور دارند تا آنها را در تطبيق با زندگي جديد ياري دهند.
پس دست به كار شويد و به يك روانشناس ماهر كه سابقه كار با بچهها را نيز داشته و شما نيز به او اعتماد داريد، مراجعه كنيد. از بيان سؤالات و نگرانيهايتان واهمه نداشته باشيد. مهمتر از همه نااميد نشويد و فكر نكنيد يك بازندهايد.به جاي آن سعي كنيد تا اين دوره را بخشي از دوره تطابق كودكتان با شرايط جديد ببينيد و به او كمك كنيد تا با اين شرايط سازگاري پيدا كند و همانند يك فرد سالم در جامعه زندگي كند.
WWW.OHOIOLINE.OUS.EDU
تاريخ درج: 24 تير 1387 ساعت 11:12 تاريخ تاييد: 24 تير 1387 ساعت 11:55 تاريخ به روز رساني: 24 تير 1387 ساعت 11:52
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]