واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: اعتراف ارگان «سيا» به نياز ايران به انرژي هستهاي
در حالي كه برنامه هستهاي ايران از نظر سياسي، به يكي از بحثانگيزترين مسائل بينالمللي تبديل شده است، اين كشور هدف از برنامه هستهاي خود را دستيابي به خودكفايي بلندمدت در حوزه انرژي عنوان ميكند.
به گزارش راديو فردا، ايران براي تحقق اين هدف، آنگونه كه پيشتر اعلام كرد، در نظر دارد شش نيروگاه هستهاي، علاوه بر نيروگاه بوشهر، در پانزده سال آينده برپا كند.
اضافه بر اين، مجلس شوراي اسلامي ايران در اسفند ماه سال ۱۳۸۳ لايحهاي را تصويب كرد كه بر پايه آن قرار است ۱۳ نيروگاه هستهاي ديگر در ايران بر پا شود.
ساخت و نصب اين تعداد رآكتور هستهاي به برنامهريزي، تكنولوژي پيشرفته، منابع مالي و متخصصان بسيار كار آزمودهاي نياز دارد كه فقط چند كشور صنعتي دنيا توانستهاند، در بيست سال گذشته، به چنين هدفي نايل شوند.
گرچه ايران تأسيساتي را به منظور توليد سوخت هستهاي داير كرده است اما اين تأسيسات از نظر مقياس فني و بازدهي در سطحي نيستند كه بتوانند سوخت شش نيروگاه ياد شده را تأمين كنند، چه رسد به سوخت ۱۳ نيروگاه اضافي ديگر كه مجلس ايران تصويب كرده است.
ايران در پيگيري اهداف برنامه هستهاي خود، هزينه زيادي را متحمل شده است ولي بررسي اقتصادي اين برنامه نشان ميدهد كه بخشي از فعاليتهاي ايران در زمينه هستهاي توجيه اقتصادي ندارد و در راستاي رسيدن به خودكفايي در حيطه انرژي نيست.
در اين رابطه، سه تن از كارشناسان ارشد امور انرژي آمريكا مقالهاي تحليلي در فصلنامه «بررسيهاي عدم گسترش سلاحهاي هستهاي»، برنامه هستهاي ايران را از نظر اقتصادي به تفصيل مورد بررسي قرار دادهاند.
«تاماس وود»، يكي از نويسندگان اين مقاله، مدير ارشد برنامهريزي در بخش امنيت ملي در «لابراتوار ملي آمريكا در ايالت واشنگتن» ـ وابسته به وزارت نيروي آمريكا ـ به پرسشهايي در اين باره پاسخ ميگويد.
آقاي وود، سؤال اول من اين است كه آيا ايران توانائي لازم براي توليد سوخت هستهاي را دارد يا بايد از خارج سوخت بخرد؟
ـ بررسيهاي ما نشان ميدهد كه ايران تجربه زيادي از برپايي رآكتور بوشهر به دست آورده است. با اين حال ايران براي ساختن رآكتورهاي جديد به كمك كشورهاي خارجي نياز دارد.
البته ايران در جريان برپايي شش رآكتور هستهاي خود كه در برنامه دارد ممكن است به درجهاي از خودكفايي برسد. بايد بگويم كه برنامه زمانبندي ايران، براي ساختن شش رآكتور هسته اي ديگر آن هم تا سال ۲۰۲۰ بيش از حد خوشبينانه است.
ايران در حال حاضر توانايي فني لازم براي تأمين سوخت اين رآكتورها را ندارد. يكي از مراحل تهيه سوخت هستهاي، غنيسازي اورانيوم است كه از ديدگاه آمريكا، اتحاديه اروپا و ساير كشورها اهميت سياسي دارد. اگر ايران صرفا به دنبال تهيه سوخت هستهاي براي رآكتورهاي آتي خود باشد، لازم است از خارج سوخت وارد كند. برآوردهاي ما نشان ميدهد كه از نظر اقتصادي، خريد سوخت از خارج به مراتب ارزانتر از توليد سوخت در ايران است. با اين كار ايران ميتواند براي سوخت هر رآكتور، سالانه يك صد ميليون دلار صرفهجويي كند.
با اين حال ايران ميخواهد از نظر سوخت هستهاي خودكفا باشد. آيا معادن اورانيوم ايران، پاسخگوي اين نياز هست؟
ـ ارزيابي ما، با توجه به اطلاعاتي كه ايران در اختيار آژانس بينالمللي انرژي اتمي قرار داده است نشان ميدهد كه منابع شناخته شده اورانيوم در ايران ميتواند سوخت يك رآكتور را براي ده سال تأمين كند. اين مسئله خريد نفت و بنزين از خارج، مهم ترين مسئله ايران است. حل اين مسئله، مهمتر از پروژههاي هستهاي است. يكي از مشكلات ايران اين است كه بازدهي پالايشگاههايش بسيار پايين است و مصرف بنزين در كشور درحال افزايش است.
ميزان اورانيوم منابع بالقوه در ايران، يا كم است، يا كيفيت آن پايين است و تهيه سوخت از اين نوع اورانيوم بسيار گران خواهد بود.
در مجموع ايران اورانيوم كافي براي تهيه سوخت شش رآكتور را ندارد كه عمر قانوني هركدام بين سي تا چهل سال است. بنابراين لازم است سوختهسته اي را از خارج وارد كند.
ايران ميگويد استفاده از انرژي هسته اي باعث خواهد شد كه بتواند نفت بيشتري به خارج صادر كند و بر درآمد خود بيافزايد. آيا اين استدلال درست است؟
به باور من اين استدلال، يعني جايگزيني انرژي هستهاي با انرژي توليد شده از مصرف نفت تا حدي درست است. ايران در حال حاضر ۱۸ درصد برق خود را كه حدود ۴۰۰ گيگا وات است از مصرف نفت توليد ميكند.
اين تقريبا معادل چهار تا پنج رآكتور هستهاي هزار مگاواتي است. اگر اين تعداد رآكتور در مكانهاي مناسب نصب شوند و به شبكه برق سراسري كشور پيوند داده شوند، ميتوانند جايگزين برق توليد شده از مصرف نفت باشند. استدلال ايران، با توجه به سير صعودي قيمت نفت درست است.
به گفته مقامهاي ايران، نيروگاه بوشهر در سال جاري عملياتي خواهد شد. ايران هزينه سنگيني براي اين نيروگاه كه احداث آن از زمان رژيم گذشته آغاز شده متحمل گرديده است، آيا بازدهي نيروگاه بوشهر ارزش اين هزينه و سرمايهگذاري سنگين را دارد؟
ـ كليه كشورهايي كه نيروگاه هسته اي ساخته اند، كم و بيش با اين مسئله روبه رو شده اند. در مسئله نيروگاه بوشهر بايد به جلو نگاه كرد، نگاه به گذشته و برآورد هزينه هاي متحمل شده راه به جايي نمي برد.
ايران به برداشت خود راه درستي را براي تلفيق منابع گوناگون براي توليد برق انتخاب كرده است، بنابراين مي توان گفت هزينه اي كه ايران براي پروژه نيروگاه بوشهر متحمل شده است، يعني احتمالا هشت تا ده ميليارد دلار، مي تواند درسي براي آينده و ساختن نيروگاه هاي جديد باشد.
در رابطه با نيروگاه بوشهر فقط بايد به جلو نگاه كرد و هزينهاي را در نظر گرفت كه براي اتمام اين پروژه لازم است.
اگر از اين زاويه به مسئله نگاه كنيم، اتمام پروژه بوشهر معقول به نظر مي رسد و بسياري از كشورها كه با مسائلي از اين دست روبه رو بودند به همين نحو عمل كردهاند و هزينه اتمام پروژهها به مراتب بيشتر از هزينه پيش بيني شده بوده است.
اما پرسش مهم اين است كه هزينه برپايي نيروگاه بعد از بوشهر و نيروگاههاي ديگري كه ايران در برنامه دارد چه قدر خواهد بود؟ برآورد دقيق اين هزينه درحالي كه ايران برنامه هستهاي خود را دنبال ميكند بسيار مهم است.
ايران منابع عظيم نفت و گاز دارد با اين حال چهل درصد از نياز نفت و بنزين خود را از خارج وارد ميكند. آيا سرمايهگذاري و توجه بيشتر به صنايع نفت و گاز ايران را زودتر به خودكفايي نميرساند؟
ـ به باور من، مسئله خريد نفت و بنزين از خارج، مهمترين مسئله ايران است. حل اين مسئله، مهم تر از پروژه هاي هسته اي است. يكي از مشكلات ايران اين است كه بازدهي پالايشگاه هايش بسيار پائين است و مصرف بنزين در كشور درحال افزايش است. حل اين مسئله ارجحيت دارد و ايران توانايي فني لازم براي اين كار را دارد.
چرا بازدهي پالايشگاههاي ايران پايين است؟ آيا اين نتيجه سوء مديريت است، يا استفاده از تكنولوژي قديمي، يا اين كه به كيفيت و نوع نفت خام بستگي دارد؟
اين سؤالبسيار خوبي است، ولي من صلاحيت كافي براي پاسخ به اين سئوال را ندارم. من كارشناس پالايش نفت نيستم اما مي توانم بگويم كه بازدهي پالايشگاه هاي ايران در مقايسه با ساير كشورها بسيار كمتر است.
در پالايشگاههاي ايران ۱۷ تا ۱۸ درصد هربشكه نفت خام به بنزين تبديل مي شود. اين نسبت در پالايشگاه هاي آمريكا ۴۶ تا ۴۷ درصد است.
به نظر من همه فاكتورهايي كه ذكر كرديد در اين كار دخالت دارند. پالايشگاه هاي ايران قديمي هستند و برخي از تكنولوژي هاي پيشرفته براي تصفيه را ندارند، ضمنا ممكن است در ايران نفت خام براي پالايش در مقايسه با سايركشورها سولفور بيشتري داشته باشد.
كليه اين فاكتورها هم دخالت دارند ولي من نمي توانم بگويم كه كدام يك مهم تر است.
ايران برخلاف بسياري از كشورهاي عضو اوپك، بخش عظيمي از گاز چاه هاي نفت را مي سوزاند و به هدر مي دهد. آيا استفاده از اين گاز نمي تواند به خودكفائي ايران در زمينه انرژي كمك كند؟
ـ اين هم مسئله ديگري است و از ديدگاه اقتصادي اهميت زيادي دارد. اگر گاز چاه هاي نفت كه مي سوزد و به هدر مي رود، انبار شود، تصفيه شود و به مولدهاي برق انتقال داده شود، آن وقت به توليد برق كشور بسيار كمك خواهد كرد.
برق حاصله از اين گاز معادل برق سه تا چهار رآكتور هسته اي خواهد بود. اين مسئله ارجحيت دارد و لازم است به آن توجه شود.
آيا ايران واقعا به دنبال آن است كه از نظر انرژي خوكفا باشد يا اينكه سعي دارد تحت لواي اين هدف اعلام شده به سلاح هسته اي دست يابد؟
اين سؤال حساسي است كه جامعه جهاني نيز با آن روبه رو است. اين سؤال خارج از حيطه موضوعات اقتصادي است با اين همه بررسيهاي ما نشان ميدهد كه رفتار ايران از نقطه نظر سرمايهگذاري و ارجحيت هاي آن با هدف آن كه خودكفائي در امور انرژي است، تطابق كامل ندارد.
جدا از بررسيهاي ما، ساير بررسي ها هم نشان داده كه بخشي از برنامه هستهاي ايران در راستاي توليد سلاح هستهاي است.
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]