واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دوشنبه 14 فروردين ماه 1385 13:53 پاسخ به اين سوال که چرا صهيونيسم بين الملل براي تثبيت هولوکاست تا اين اندازه اهميت سياسي فوق العاده اي قائل است ذهن بسياري از مورخان و انديشمندان حوزه سياسي را به خود مشغول کرده است. بررسي ها نشان مي دهد که در سالهاي اخير علاقه به يافتن نکات پنهان در باب پديده هولوکاست به شکل روزافزوني به دلمشغولي کارشناسان سياسي تبديل شده است. اصلي ترين عامل بزرگ نمايي هولوکاست براي يهوديان نقش هويت بخش اين پديده براي فرآيند دولت ملت سازي بوده است. بنابراين توسعه مفهوم هولوکاست پناه بردن به آن به منظور تاسيس دولتي بوده است که هم اکنون با نام اسرائيل در تعاملات بين المللي شناخته مي شود. «تئودور هرتزل» يهودي مجاري تبار در سال 1896 با انتشار کتاب «دولت يهود» به طور نظري اولين گام را برداشت. او سپس در اولين کنگره صهيونيستي در سال 1897 در بال سوئيس با اشاره به آموزه هاي ديني يهوديان بر لزوم تاسيس دولت يهودي تاکيد کرد. با شکل گيري جريان سياسي صهيونيسم بين الملل تلاش براي تشکيل کشوري مستقل براي يهوديان مورد توجه جدي قدرت هاي بزرگ نيز قرار گرفت ، بنابراين پس از صدور اعلاميه بالفور استعمار انگليس وارد بازي شد و پس از بررسي گزينه هاي مختلف سرزمين فلسطين براي تشکيل دولت يهودي انتخاب شد. مساله هولوکاست يا کشتار سيستماتيک يهوديان در اردوگاههاي آلمان براي اولين بار در سال 1942 به وسيله «الي ويزل» مطرح شد. اين ادعا پس از پايان جنگ و کشف اجساد يهودياني که در اردوگاه هايي از جمله «آشويتس» ، «تربلينکا» ، «داخائو» و «مايدانک » جان خود را از دست داده بودند بزرگنمايي شد. از اين تاريخ صهيونيسم بين الملل موفق شد با برجسته سازي رنجهاي روا شده بر يهوديان ، وجدان ممالک اروپايي را تحت شديدترين فشارهاي تبليغاتي قرار داده و گناه آنچه پاکسازي نژادي و ديني يهوديان در جنگ ناميده مي شود را به افکار عمومي مردم جوامع غربي قبولانده و نظر مساعد آنان را براي ايجاد دولت صهيونيستي کسب نمايند بنابراين اين تقلب تاريخي موجب شد روابط اسرائيل با ديگران نه براساس تفاهم ، همکاري متقابل و منافع مشترک بلکه مبتني بر تقويت احساس مجرميت جهانيان نسبت به کشته شدگان يهودي در جنگ جهاني دوم بنا نهاده شود. بايد توجه داشت که هيچ صاحب نظري با اين واقعيت تاريخي مخالفتي ندارد که بسياري از يهوديان در جنگ جهاني دوم مجبور شدند تا خانه هايشان را ترک کرده و در اردوگاه هاي کار اجباري که در مرکز و شرق اروپا ايجاد شده بودند تبعيد و ساکن شوند. در اين بين بسياري از آنان بر اثر عوامل گوناگون ازجمله گسترش اپيدمي تيفوس جان باختند. اختلاف ميان افراطگرايان يهودي و مورخين و انديشمندان تجديدنظرطلب از همين جا آغاز مي شود. افراطگرايان يهودي (صهيونيست ها) سعي در رسميت بخشيدن به اين باور دارند که 6 ميليون يهودي در اتاق هاي گاز و کوره هاي آدم سوزي اردوگاه هاي آلمان نازي کشته شده اند. آنان بر اين باورند که هر گونه تشکيک در کيفيت و کميت يهوديان کشته شده در جنگ جهاني دوم يهودستيزي است و جرمي غيرقابل بخشش محسوب مي شود. اما محققان نقاد و تجديدنظرطلب براساس مدارک مستدل موجود به اين نتيجه رسيدند که نه تنها اتاق هاي گاز و کوره هاي آدم سوزي در اردوگاه هاي آلمان نازي وجود نداشته است بلکه هيتلر هيچ برنامه سيستماتيکي براي کشتار يهوديان نداشته است و بزرگنمايي مصائب روا شده به يهوديان در جنگ جهاني دوم مبالغه آميز و آميخته با خيال بوده است. پروفسور رابرت فوريسون ، نويسنده و محقق برجسته فرانسوي و کارشناس عالي رتبه اسناد و مدارک تاريخي در اين باره مي گويد: «پس از 14 سال انديشه و مطالعه شخصي و 4سال تحقيق بي وقفه و خستگي ناپذير اطمينان يافتم که با يک دروغ بزرگ تاريخي مواجه هستم. از اردوگاه هاي «آشويتس» و «بيرکناو» چندين مرتبه بازديد کردم و در اردوگاه هاي «اشتروتهوف» و «مايدانک» مکان هايي را که به عنوان اتاق گاز معرفي مي شدند بررسي کردم. سالها اما بيهوده به دنبال فقط يک بازمانده از بازماندگان جنگ جهاني دوم بودم که به چشم خود اتاق هاي گاز را ديده باشد و حتي به يک مدرک راضي بودم اما همين يک مدرک را نيز نيافتم». پروفسور روژه گارودي ، ديگر دانشمند فرانسوي نيز در کتاب «اسطوره هاي بنيانگذاران سياست اسرائيل» آورده است : «آنچه از کوره ها و آثار آن بر جاي مانده مکانهايي بودند که مردگان مبتلا به تيفوس را براي جلوگيري از شيوع بيماري مي سوزاندند، مساله قتل عام يهوديان و سوزاندن آنها به هيچ وجه مطرح نبوده است و آنچه از کوره هاي آدم سوزي و اتاقهاي گاز هيتلر بر جاي مانده است تنها محصول کمپاني هاي بزرگ فيلمسازي در هاليوود مي باشد.» بررسي هاي مورخان و انديشمندان تجديدنظر طلب همچنين نشان مي دهد متفقين در پايان جنگ جهاني دوم به اسناد قابل توجهي دست يافتند که نشان مي دهد آلمان نازي در قبال يهوديان سياست «راه حل نهايي» را در پيش گرفته بود. اسناد کشف شده نشان مي دهد که نازيها هيچ گونه برنامه اي براي کشتار سيستماتيک يهوديان نداشته و هيتلر بر اين تصميم پافشاري داشت که پس از جنگ يهودياني که به مرکز و شرق اروپا تبعيد شده اند بايد به ماداگاسکار يا منطقه ديگري در جهان مهاجرت کرده و يک دولت ملي يهودي تشکيل دهند. در واقع پديده هولوکاست پس از جنگ سرپوشي بود بر همکاري جنبش صهيونيسم بين الملل و رژيم نازي حاکم بر آلمان که در اين همکاري علاوه بر کشته شدن هزاران يهودي در اروپا زمينه هاي لازم براي مهاجرت بسياري از يهوديان به فلسطين در سالهاي بعد فراهم شد. در خاتمه بايد بر اين نکته تاکيد کرد که هولوکاست از زمان تاسيس رژيم صهيونيستي بهانه اي براي توجيه سياست هاي توسعه طلبانه اين رژيم بوده است و صهيونيسم بين الملل با بهانه قرار دادن جنايات غربيها در جنگ جهاني دوم سعي دارد تاوان آن را از ملت مظلوم فلسطين مطالبه نمايد. رژيم اسرائيل تاکنون با مظلوم نمايي سعي کرده است تا مشروعيتي هر چند ضعيف در سرزمين فلسطين کسب نمايد اما اين نکته براي افکار عمومي جهان آشکار است که رژيم حاکم بر اسرائيل در سايه پناه به پديده هولوکاست هم اکنون با اتخاذ سياست تهديد ، ارعاب و ترور در حال اجراي هولوکاستي ديگر عليه مسلمانان فلسطيني مي باشد. علي ظريف
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]