محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845223345
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز كيهان «سگ بي گناه!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛اين لطيفه- كه در پي مي آيد- دو هفته قبل در نيويورك روي خروجي يكي از سايت هاي اينترنتي قرار گرفت و در فاصله اي كمتر از 36 ساعت به پربيننده ترين مطلب با ميليون ها مراجعه كننده تبديل شد. شمار فراواني از چند ميليون كاربر آمريكايي كه اين لطيفه را مشاهده كرده اند، در بخش نظر كاربران- COMMENT- از آن با عناويني نظير «بهترين»، «گوياترين» و «لطيفه اي برگرفته از يك واقعيت تلخ» ياد كرده اند. ... و حالا ترجمه فارسي اين لطيفه پرسروصدا را بخوانيد؛ مردي در پارك مركزي شهر نيويورك مشغول قدم زدن بود كه ناگهان متوجه مي شود يك سگ هار به دختربچه اي حمله كرده و قصد دريدن او را دارد. مرد، با عجله خودش را به آنها كه چند ده متر آن طرف تر بودند، مي رساند و با سگ درگير مي شود، بعد از مدتي كشمكش و در حالي كه چند تكه از لباسش پاره شده بود، سگ را مي كشد و دختربچه را نجات مي دهد. مردمي كه در آن حوالي پرسه مي زدند و با شنيدن صداي گريه آميخته به التماس دخترك و غرش سگ هار و دخالت آن مرد در اطراف آنها حلقه زده بودند، بعد از مشاهده فداكاري مرد و پايان خوش ماجرا، براي مرد فداكار هورا مي كشند. پليس وارد صحنه مي شود، دست مرد فداكار را به نشانه پيروزي بر سگ هار بلند مي كند و به او مي گويد «هي، تو واقعا يك قهرماني و نشانه انسان دوستي و شجاعت مردم نيويورك.» مرد ضمن تشكر مي گويد؛ اما، من اهل نيويورك نيستم و پليس مي گويد؛ «چه فرقي مي كند، فردا روزنامه ها مي نويسند يك آمريكايي قهرمان دختربچه بي پناهي را از چنگال يك سگ درنده و هار نجات داد. تو قهرمان و باعث افتخار همه مردم آمريكا هستي و فردا رسانه هاي آمريكايي با تيترهاي درشت و پخش كليپ هاي تلويزيوني داستان فداكاري تو را آمريكايي، در صدر اخبار خود قرار مي دهند.» مرد، سري به علامت نفي تكان مي دهد و مي گويد؛ «ولي، من آمريكايي نيستم» و پليس مي پرسد؛ «پس تو كجايي هستي؟!» و مرد پاسخ مي دهد؛ «من ايراني هستم». فرداي آن روز، تمامي روزنامه ها و شبكه هاي راديو و تلويزيوني آمريكا در صدر اخبار خود اعلام مي كنند؛ «يك مسلمان تندروي ايراني، سگ بي گناه آمريكايي را كشت»! «هربرت ماركوزه» يكي از چهار عضو اصلي «مكتب فرانكفورت» بود. اعضاي اين به اصطلاح مكتب فلسفي در آلمان، گرايشات ماركسيستي داشتند و البته بنا به دلايلي از اردوگاه آن روز ماركسيسم يعني شوروي سابق هم فاصله گرفته بودند. آنها به جريان يكطرفه اطلاعات و شيب يكسويه رسانه هاي غربي، اعتراض داشتند و معتقد بودند «خيابان يكطرفه اطلاعات» با گسترش تكنولوژي، دوطرفه مي شود و در آن هنگام، قدرت هاي غربي براي ارسال يكسويه اخبار و گزارش هاي دستكاري و تحريف شده به آن سوي جهان، با دشواري جدي روبرو خواهند شد، چرا كه اطلاعات و اخبار از طرف مقابل نيز به گوش و چشم ساكنان كشورهاي غربي مي رسد. «ماركوزه» و همفكرانش با نگاه متداول چند دهه قبل و فرمول دو قطبي جهان سياست، بر اين باور بودند كه از خيابان دوطرفه اطلاعات، آموزه هاي ماركسيستي به غرب سرازير خواهد شد! و بي خبر از آن كه به قول «اوليوت كوهن»، آغاز هزاره سوم برخلاف انتظار «فرانتس فوكوياما» نقطه «پايان تاريخ» و آغاز دوران سلطه ليبرال دموكراسي غرب بر جهان نيست، بلكه دنيا شاهد تولد قطب قدرتمند اسلام به رهبري و پرچمداري امام خميني است، يا به قول و نظر حكيمانه رهبر معظم انقلاب، اين عصر، «عصر خميني» است و آموزه هاي امام راحل(ره) با توان خيره كننده جذب عقلايي در صحنه حضور دارد. پيش بيني ماركوزه، پذيرفتني بود و اتفاق نيز افتاده است، اگرچه در «خيابان دوطرفه» مورد نظر او، -برخلاف خواسته و نظر او- به جاي ماركسيسم، آموزه هاي اسلام با «شناسه امام خميني» كه به قول آقا «در همه جاي دنيا شناخته شده است» جريان دارد. آموزه هايي كه علي رغم تلاش گسترده و صرف هزينه هاي كلان غرب، پنهان كردني نيست. چرا كه به قول «جري آدامز»، عصر ارتباطات، عصر «انفجار اطلاعات» است و هيچ رخدادي در هيچ نقطه دنيا، پنهان نمي ماند. همين جا، گفتني است كه امروزه، از 4 عضو اصلي «مكتب فرانكفورت» فقط آقاي «يورگن هابرماس» در قيد حيات است. ايشان در جريان فتنه يكي از طرف هاي مشورت سران فتنه بود! و در سفري به ايران، با برخي از عوامل موثر فتنه ملاقات و نشست و برخاست هايي نيز داشت كه افشاي اين ملاقات از سوي كيهان، يكي از موارد شكايت فتنه گران از نگارنده است. «خيابان دوطرفه» ماركوزه، تقريبا از دو دهه قبل -بي آنكه رسما افتتاح شود- راه اندازي شده است، بنابراين تعجب آور نيست كه مديريت افكار عمومي ساكنان غرب با شيبي ملايم و گاه «تند» از انحصار سياستمداران و تصميم سازان آمريكا و متحدانش بيرون آمده باشد و «واقعيت»ها آنگونه كه واقعا هست و نه آنگونه كه كارتل ها و كلان سرمايه داران غربي مي پسندند، جلوه گري كنند. مردم سالاري «نسبت اصولگرايي و دولت»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم كوروش شرفشاهي است كه در آن ميخوانيد: از روزي که دولت نهم به رياست محمود احمدي نژاد شکل گرفت اين بحث را مطرح کرده که با حمايت هيچ گروهي برسر کار نيامده اما همواره مورد حمايت جدي اصولگرايان بوده است که اين حمايت را مي توان در همه عرصه ها از جمله احزاب و گروه هاي راست و به ويژه نمايندگان اصولگراي مجلس شوراي اسلا مي مشاهده کرد. اما جاي تعجب آن است که شخص آقاي احمدي نژاد و نزديکان وي هرگونه وابستگي به اصولگرايان را منکر مي شوند و در آخرين اظهار نظر، جوانفکر که تاکنون بارها در حمايت از عملکرد دولت احمدي نژاد موضع گيري کرده واکنون نيز خبرگزاري ايرنا را مديريت مي کند اعلا م مي کند از جرياني که احمدي نژاد را به اصولگرايي منتسب مي کند بايد جلوگيري کرد. البته اين ايرادي ندارد که يک نفر با حاميان و همفکرانش بخواهد هيچ گونه تعلق يا وابستگي به هيچ گروه و جناحي نداشته باشد اما اشکال در آن است که يک گروه يا جناح بخواهد خودش را وابسته نشان دهد; آن هم وابسته به چيزي يا فردي که بارها وابستگي اش را به صراحت انکار کرده است. دراين مقوله بايد بررسي کرد که اصولگرايان چه نفعي از تعلق به احمدي نژاد مي برند که باوجود اعلا م صريح برائت حاميان دولت، بازهم ابراز ارادت مي کنند؟با توجه به موارد فوق اين سوال مطرح مي شود که آيا تفکر اصولگرايي با احمدي نژاد تعريف مي شود يا عملکرد احمدي نژاد مصداق بارز اصولگرايي است و آيا احمدي نژاد در رفتار و کردار اصولگرايان ايرادي ديده که از اين جريان برائت مي جويد و حاميانش به اشکال مختلف، اصرار دارند که اصولگرايي را نبايد در مورد وي به کار برد؟ البته نکته بعدي اين است که احمدي نژاد به اين نتيجه رسيده که جريان اصولگرايي پاسخگوي نيازهاي جامعه نيست و بنا دارد جريان ديگري را به نام خودش راه اندازي کند که اين نيز جاي بحث دارد و اصولگرايي را زير سوال مي برد. اکنون اصولگرايان بايد به اين اظهارات پاسخ دهند که چه اشکالي در عملکردشان وجود دارد که رئيس دولت دهم حاضر نيست خود را با آنان همگام کند. از سوي ديگر بهتر است اصولگرايان ادعاهايشان را مبني بر اينکه نقش موثري در پيروزي احمدي نژاد در انتخابات دوره نهم و به ويژه دوره دهم رياست جمهوري داشته اند اثبات کنند و از اين طريق به رئيس دولت دهم بقبولا نند که مردم نه به احمدي نژاد بلکه به اصولگرا بودن وي راي داده اند. به نظر مي رسد که اصولگرايان بايد يک بار و براي هميشه تکليف خود را با دولت روشن کنند تا نسبت دولت و اصولگرايان روشن تر شود. رسالت «مولاي شما كيست؟»عنوان سرمقاله روزنامه روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد: ذلك بان الله مولي الذين ءامنو و آن الكفرين لا مولي لهم (خداوند مولا و سرپرست كساني است كه ايمان آوردند، اما كافران مولايي ندارند.) (سوره محمد-11) در حديثي آمده است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از يكي از غزوات، زير درختي تنها نشسته بود، مشركي با شمشير برهنه به طور غافلگيرانه به حضرت حمله كرد و گفت: من يخلصك مني؟ (الان چه كسي ميتواند تو را از چنگال من نجات دهد)؟! پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: "الله" و در اين هنگام پاي مشرك لغزيد و بر زمين خورد و شمشير از دستش فرو افتاد، پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) شمشير را برداشت و فرمود: الان تو بگو چه كسي تو را از دست من رهايي ميبخشد؟! در جواب عرض كرد: لا احد! (هيچ كس)! و سپس ايمان آورد. تفسير نمونه جلد 21 صفحه 431 مولي به معني "ولي"، "سرپرست" و "يار و ياور" است. ملت ايران با قيام تاريخي امام خميني(ره) و استقرار جمهوري اسلامي با فرياد بلندخود را تحت سرپرستي "الله" قرار داد و از زيربار ستم طاغوت زمان رهايي يافت. طي سه دهه گذشته آمريكا و غرب در راس طواغيت زمان با كودتاي نظامي، جنگ تحميلي، جنگ داخلي، تحريم اقتصادي، نبرد نرم و... با شمشيرهاي آخته به مصاف ملت ايران آمد و همواره در اين مصاف اين سئوال را مطرح ميكردند؛ "چه كسي ميتواند شما را از چنگال ما نجات دهد." ما همواره با عمل خود در پيروي از ولايت فقيه يك پاسخ داشتيم و آن "الله" بود. ملت ما به حول و قوه الهي با صبوري و شجاعت و بصيرت، مقاومت و از همه گردنهها و موانع پيش روي به سلامت عبور كردند. اما عدهاي فريب خورده كه سربازي دشمن را پذيرا شده بودند به قهر و غضب الهي - كه همانا غضب ملت است - گرفتار آمدند و كسي نتوانست آنها را نجات دهد. تهران امروز «اينجا ضاحيه است» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دكتر اميد ملكي است كه در آن ميخوانيد: سفر آقاي احمدينژاد به لبنان از دو جنبه قابل توجه است. از يك طرف اين سفر مانند تمامي سفرهاي ديپلماتيك كه در سطح روساي دولتها انجام ميشود، سفري است به دعوت رئيس دولت لبنان و طبيعي است كه در آن مانند هر سفر رسمي در اين سطح، رسومات متعارفي نظير گفتوگوي روساي جمهور، تاكيد بر دوستي دو ملت، امضاي توافقنامههاي همكاري متقابل ميان وزارتخانهها و سازمانهاي همتاي دو طرف و... انجام گيرد و از اين منظر آنچه مورد توجه طرفين قرار دارد استفاده از مزيتهاي نسبي يكديگر در جهت رسيدن به اهداف ملي بهويژه از منظر اقتصادي است. دراين سطح، مطابق عرفي ديرپاي، متن توافقات روساي جمهور دو طرف، پيش از انجام ديدار سران آماده شده،به رويت رسانده شده و پس از تاييد نهايي، انجام سفر بيشتر به عنوان حضوري نمادين براي تاييد توافقات هياتهاي كارشناسي است كه از طرف دو دولت از مدتها قبل مشغول فراهم آوردن زمينههاي انجام توافقات بوده اند. جمهوري اسلامي «وقتي نژادپرستي قانوني! مي شود» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد: رژيم صهيونيستي در چارچوب اقدامات نژادپرستانه خود، طرحي را به تصويب رساند كه فلسطينيها و اعراب ساكن سرزمينهاي اشغالي سال 1327 درصورتي كه بخواهند از حقوق مساوي شهروندي با يهوديان برخوردار شوند بايد سوگند ياد كنند كه رژيم صهيونيستي و سرزمينهاي اشغالي، يك سرزمين يهودي است و به اين ترتيب به اشغال و اشغالگري و ادعاي بي پايه و اساس يهودي بودن سرزمينهاي غصب شده از فلسطيني ها، تن دهند. اين طرح درحالي روز يكشنبه با اكثريت ضعيف آراء اعضاي دولت غاصب اسرائيل به تصويب رسيد كه حتي در جمع 30 وزير دولت نتانياهو متشكل از ائتلاف احزاب "ليكود"، "شاس"، "خانه ما" و "كار"، 8 وزير از جمله 5 وزير از حزب كار به آن رأي منفي داده و تصويب آنرا در شرايط كنوني تبعيض آميز و مسأله ساز خواندند، اما بنيامين نتانياهو نخستوزير افراطي رژيم صهيونيستي با حمايت از اين لايحه نژادپرستانه اعلام كرد: "اسرائيل سرزمين مردم يهود بوده و براي اينكه غيريهوديان بتوانند در كنار يهوديان از حقوق برابر و يكسان برخوردار باشند بايد ضمن اداي سوگند به مباني يهوديت، وفاداري خود را نيز به اسرائيل اعلام كنند." اين مصوبه نژادپرستانه گرچه پس از تصويب، با مخالفت قاطع حماس و جهاد اسلامي و نيروهاي مقاومت اسلامي مواجه شد اما متأسفانه بازتاب مناسب و واكنش لازم را در جهان عرب و سران كشورهاي اسلامي نداشت، و افكار عمومي ملتهاي جهان و كشورهاي مدعي دمكراسي نيز بي تفاوت از كنار آن گذشتند. با توجه به نكات مهمي كه در مورد اين اقدام رژيم صهيونيستي در الزام غيريهوديان به پذيرش رژيم اشغالگر قدس به عنوان يك دولت يهودي و دمكراتيك وجود دارد، سران كشورهاي اسلامي و حتي ساير كشورها بايد در برابر اين اقدام ضد انساني عكس العمل نشان دهند. 1 - تصويب باصطلاح قانون شهروندي در فلسطين اشغالي بيش از هر چيز پرده از اين واقعيت كهنه بر ميدارد كه رژيم صهيونيستي از ابتداي تأسيس و غصب سرزمينهاي فلسطيني حقوق شهروندي فلسطيني ها، كه ساكنان اصلي اين سرزمينها هستند، را پايمال كرده و آنها تاكنون به عنوان شهروندان درجه چندم به حساب آمده اند و اگر از اين پس حتي خواستار برخورداري صرفاً لفظي از اين حقوق باشند، بايد به اقدامات تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي مهر تأييد زده و حاكميت غاصبانه آنان را بپذيرند. به اين ترتيب، هدف اينست كه عدم تمكين فلسطينيها و سوگند ياد نكردن آنها منجر به اخراج فلسطينيها و اعرابي شود كه عليرغم تغيير بافت جمعيتي در سرزمينهاي اشغالي سال 1328 همچنان 20 درصد از ساكنان اين مناطق را تشكيل ميدهند. 2 - اين مصوبه به خودي خود بهترين سند و مدرك بر نژادپرست بودن رژيم صهيونيستي و فاشيستي عمل كردن صهيونيستها و همچنين زير پا گذاشتن تمام اصول انساني و قوانين بين الملل توسط اشغالگران است. در جهان كنوني هيچ قانون بينالمللي اجازه نميدهد يك رژيم، صاحبان اصلي يك سرزمين را وادار نمايد به ايدئولوژي خاصي سوگندخورده، به آن پايبند بوده و بر سياست غصب و توحش مهر تأييد بزنند! تصويب اين طرح آنچنان غيرانساني است كه نه تنها گروههاي فلسطيني را به واكنش واداشت بلكه برخي مقامهاي رژيم صهيونيستي نيز نسبت به آن اعتراض كردند، آنگونه كه وزراي حزب كارگر رژيم صهيونيستي در كابينه نتانياهو اعلام كردند "اين اقدام غيرضروري است زيرا نقض حقوق اقليتها به شمار ميرود و وجهه اسرائيل در جهان را خدشهدار خواهد كرد". حتي تزيپي ليوني وزير خارجه سابق اين رژيم و رهبر حزب كاديما نيز اعتراف كرد "وظيفه اصلي ما، حفظ موجوديت اسرائيل به عنوان يك دولت يهودي است اما تصويب اين لايحه منجر به تحقق اين هدف نخواهد شد بلكه درگيريهاي داخلي را در پي خواهد داشت." وضعيت ضد انساني و فاشيستي حاكم بر فلسطينيهاي ساكن در سرزمينهاي اشغالي سال 1328 براي كساني كه مسائل فلسطين را پيگيري ميكنند، موضوع پوشيدهاي نيست و كاملاً آشكار است كه فلسطينيها در سرزمين آباء و اجدادي خودشان شهروند درجه چندم محسوب ميشوند ولي اعتراف به اين امر و اعتراض به اين لايحه توسط برخي وزرا و مقامات رژيم صهيونيستي بهترين گواه بر رسوايي سردمداران اين رژيم و حاميان آمريكايي آنها و رژيمهاي عربي است كه سكوت و سازش را پيشه خود كردهاند. ابتكار «منتقد نخبه نور افکن است يا خرمگس معرکه» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم غلامرضا کمالي پناه است كه در آن ميخوانيد: «اگر منتقدان حرف حسابي داشته باشند بايد به کار بست » اين سخن وزير محترم ارشاد است که هفته گذشته سخن ديگري به اين مضمون گفته بود که حتي يک ريال به روزنامههاي غير خودي کمک نخواهيم کرد . اين موضع گيريها در حالي است که رهبر انقلاب باتاکيد بر زمينه سازي مناسب براي فعاليت نخبگان افزودند . «فعاليتهايي که نشان دهنده جسارت، اهتمام، اعتماد به نفس و بلند پروازي نخبگان است، حقيقتاً مطلوب و جذاب است .» اين که نخبه کيست و يک فرد چه ويژگيهايي بايد داشته باشد تا هماي نخبگي بر سرش بنشيند سر درازي دارد . با نگاهي اجمالي به منتقدان فعاليتها و موضع گيريهاي دولت از اصولگرايان واقع بين همچون علي مطهري گرفته تا مخالفان جدي اين دولت در جرگه اصلاح طلبان و حتي اپوزسيون خارج از نظام، بي ترديد جمع کثيري از اين اشخاص واجد شرايط نخبه بودن هستند، چه نخبههاي سياسي چه نخبههاي فرهنگي خواه نخبههاي اقتصادي، ورزشي و ... منتها همه اينها در رشته و سلسله نقد به هم پيوند خورده اند، البته ناگفته نماند، اصراري نداريم که همه حرفهاي اينها "حسابي "و دقيق و بر حق است اما واضح است که «حرف حسابي» و انتقادهاي دلسوزانه و راهگشا در ميان نقدهاي صورت گرفته کم نيست . نقد منصفانه نوري است که از دريچه ذهن و خاستگاه جان برمي خيزد و کنج تاريکي از بناي وسيع جامعه را روشن مينمايد . هر چه دريچهها بسته تر و منافذ نورافکني تنگ تر باشد، عرصه ي تاخت و تاز حشرات موذي وسيع و ايمن تر و نگاه و شناخت ساکنان محدودتر خواهد بود . اين که اصرار شود همه از دريچه فکر و نگرش تعدادي محدود به درون اين ساختمان وسيع بنگرند خواسته يا ناخواسته ضربه مهلکي بر سلامت ساکنان و امنيت خاطر و رفاه آنان خواهد بود . اگر ريگي به کفش نباشد نبايد از بيان حقايق واهمه داشت . ناگفته نماند بداقبالي و بي مهري به منتقد منحصر به برخي از مسئولان ايراني نميشود بلکه واقعيت اين است که نگاه به نقد و منتقد در شرق همواره منفي بوده است . حتي منتقدان ادبي از حمله بزرگان ادب در امان نبوده اند . به عنوان نمونه آنتوان چخوف نويسنده شهير روسي، منتقد را به خرمگسي تشبيه ميکند که دائما نيش ميزند . واضح است که اين داوري نشان از نابردباري نويسنده دارد . بي دليل نيست که در چنين جامعهاي استالينها به ظهور ميرسند. مقايسه شود اين نگاه با نظر ولتر فيلسوف و نويسنده فرانسوي که ميگويد «اگر چه با نظر تو مخالفم اما حاضرم جانم را بدهم تا همين نظر مخالف را بيان کني» و اما قرنها پيشتر سعدي که بهترين پدربزرگ دنياست گفته بود : به نزد من آن کس نکوخواه توست که گويد فلان خار در راه توست ناقد نخبه است زيرا از ويژگيهاي تشخيص «خارراه» و شجاعت بيان آن برخوردار است. مصلحت سنجي و منفعت طلبي سرلوحه کارش نيست . مسئولان ارشد مملکتي به خوبي ميدانند که نبايد به پشتوانه هواداران چاپلوس و کاسه ليس يا شيفتگان نابخرد دل ببندند . هياهوي اطرافيان سودجو نبايد مانع شنيدن سخناني شود که در ظاهر نيش و تلخ ولي در باطن درمان ساز و شهد نجات بخش است . بي شک کشوري راه توسعه را به درستي ميپيمايد که رفتار و گفتار مسئولانش در زير ذره بين نقد قرار گيرد و صاحبان مناصب يقين داشته باشند که اعمال آنان در معرض آينه نگاه جامعه قرار ميگيرد به همين سبب از کژ روي و گزافه گويي ميهراسند و ميپرهيزند . طبيعي است در جامعهاي که مسئولانش در عرصه ي عمل و سخن بي محابا در تاخت و تازند . ايران «لبنان بيتاب استقبال از احمدي نژاد»عنوان يادداشت روز روزنامه ايران است كه در آن ميخوانيد: اين روزها سواحل زيباي درياي مديترانه نقش و جلاي خاصي دارد، در تمام خيابانها، معابر و کوچه و بسياري از ساختمانها تصاوير حضرت امامخميني (ره)، رهبر معظم انقلاب و رئيسجمهور، دکتر احمدي نژاد نقش بسته است. براي توجه به عمق اين مسئله جالب است بدانيد بهرغم اينکه مسير تردد دكتر احمدينژاد کاملاً مشخص است اما در هر نقطه و مکاني از شهر ميتوانيد ميزان علاقه لبنانيها را به فرزند انقلاب مشاهده نماييد. اين نکته وقتي بارزتر ميشود که بدانيم کشور لبنان به سرزمين طوايف معروف است و به جرأت ميتوان گفت كه تاکنون هيچ اقدامي در عرصه سياست خارجي لبنان اينچنين در سرنوشت همدلي گروهها و طوايف مختلف تأثيرگذار نبوده است. احمدينژاد امروز در لبنان به عنوان سمبل اتحاد طوايف گوناگون، مسافري است که لبنان در پذيرايي از او بيتابي ميکند. شيعه و سني، دروزي، ماروني و مسيحيها و همه و همه منتظر او هستند. اين روزها سفارت ايران در بيروت مملو از دسته گلهايي است که گروههاي مختلف در خوشامدگويي به هيأت ايراني ارسال كردهاند.اشتياق مردمي قابل وصف نيست، هرکس ميفهمد هيأت ايراني آمده، يک صدا به تبريک و شادباش ميپردازد.به ديدار مديران کل تشريفات رياست جمهوري، نخست وزيري و رئيس مجلس شوراي اسلامي ميروم -هر کدام بصورت جداگانه- در تمام اين ديدارها يک جملهاي بيش از تمام موارد نمايانگر است، به خانه خود خوش آمديد! در تمام اين ديدارها به فضاي همدلي ايجاد شده اشاره ميشود و بالاتفاق اين سفر را مهمترين اتفاق سياسي در عرصه منطقه و بينالملل ميخوانند. آقاي نبيه بري – رئيس مجلس نمايندگان- پيغامي براي رياست محترم جمهور دارند، مدير کل تشريفات ايشان ميگويد: از قول ايشان بفرماييد، پس از تقديم بهترين سلامها، بسيار خوشحال خواهيم شد که قدم بر چشمان ما بگذاريد و منزل شخصي رئيس مجلس را براي اقامت برگزينيد. اين تعارف در اعراب بسيار حائز اهميت است و نشان از عمق علاقه و اشتياق دارد. از ايشان تشکر ميکنم و به استحضارشان ميرسانم: ما در لبنان در هر کجا که باشيم، ميهمان شما هستيم و خود را در خانه شما ميبينيم.پلاکاردي توجهم را جلب مينمايد: «يا قاهر الصهيونيسم» يعني اي کسيکه هيمنه و ابهت صهيونيسم را شکستي. براي اهميت توجه به اين جمله بايد در و ديوار اين شهر را ببينيد. پر است از جاي گلوله، توپ و تانک و انواع و اقسام ترکشها و ... . اينجا جنگ 33 روزه اتفاق افتاده است، جايي که به ملت آن افتخار مي شود؛ نه در ايران، بلکه در تمام جهان. هر جا که ملت آزاده و سربلندي را ببيني و اين جمله در اينجا بسيار پرمفهوم است.از ماشين پياده ميشوم، به سمت چند نفر که در کنار تابلو ايستادهاند ميروم. به مترجم ميگويم، سؤال کند مرز فلسطين اشغالي کجاست؟ تمام کوههاي اطراف را نشان ميدهند و ميگويند: اينجا مرز است. يعني در نقطه صفر مرزي، عظمت جمهوري اسلامي را ميتوان ديد. اينجا آدم بدجوري ياد امام (ره) و شهدا ميافتد.منطقه ضاحيه که معروف است به پايگاه مقاومت در جنوب بيروت، ديدن دارد. اينجا محلي است که قرار است رئيسجمهور و نماينده ملت ايران سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]
-
گوناگون
پربازدیدترینها